فرهیختگان :دو پسر که با پراید دودی 15 زن و دختر را ربودند و پس از سرقت کیف و طلاهای آنها، پنج نفر از آنها را نیز آزار دادند، دیروز در حالی پای میز محاکمه ایستادند که شکات به تشریح جزئیات شکنجههای هولناک در پراید دودی پرداختند.
جلسه رسیدگی به این پرونده با حضور 14 شاکی از 15 شاکی این پرونده در شعبه هشتم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست حسین اصغرزاده و با حضور دو مستشار برگزار شد.
در ابتدای این جلسه نماینده دادستان کیفرخواست را خواند. او گفت: «فرهاد 25 و سعید 21 ساله متهمند از فروردین امسال با پراید دودی که پلاک آن را با یک پارچه پوشانده بودند به عنوان مسافربر، 15 زن و دختر را سوار خودرو کردند و آنها را به اتوبانهای خلوت شهر یا حاشیه تهران کشاندند و پس از ضرب و شتم شدید و شکنجه آنها پول و طلاهایشان را دزدیده و پنج شاکی را نیز آزار دادهاند. اکنون با توجه به مدرکهای موجود در پرونده برای متهمان که از طریق چهرهنگاری رایانهای ردیابی و بازداشت شدهاند اشد مجازات میخواهم.»
اظهارات تکاندهنده شاکیان سپس شاکیان یک به یک در جایگاه ویژه ایستادند و به تشریح آنچه در پراید دودی بر سرشان آمده بود پرداختند.
یکی از شاکیان گفت: «سهماهه باردار بودم که برای رفتن به خانه مادرم منتظر تاکسی ایستادم. وقتی یک پراید دودی مقابل پایم ایستاد گمان کردم مسافربر است و سوار ماشین شدم. به محض سوار شدن متوجه شدم در دستگیره ندارد و بالابر پنجره آن نیز کنده شده است. من که ترسیده بودم از راننده خواستم توقف کند اما راننده بیتوجه به التماسهای من به بیراهه رفت و در حاشیه یک اتوبان خلوت فرهاد که روی صندلی شاگرد راننده نشسته بود به صندلی عقب آمد. او به شدت مرا کتک زد و با فندک دستهایم را سوزاند.»
این زن که از به خاطر آوردن صحنههای شکنجه به گریه افتاده بود، ادامه داد: «هر چه پول و طلا داشتم به فرهاد دادم اما او بیرحمانه مرا آزار داد. در این ماجرا به خاطر کتکهایی که پسر بیرحم به من زده بود سقط جنین کردم. شوهرم هم مرا طلاق داد و شغلم را از دست دادم. حالا به افسردگی مبتلا شدهام و زندگیام را از دست دادهام و برای متهمان مجازات میخواهم.»
سپس دومین شاکی که دختری 25ساله است روبهروی هیات قضایی ایستاد و گفت: «من در یک داروخانه کار میکردم که در راه بازگشت از محل کارم به دام این پسران افتادم. آنها با چکش و قمه مرا تهدید کردند و پولهایم را گرفتند اما چون پول زیادی همراه نداشتم فرهاد مرا آزار داد. در آن موقع سعید پشت فرمان ماشین نشسته بود. بعد از این ماجرا حتی جرات ندارم از خانهام خارج شوم و پدر و مادرم هم اجازه نمیدهند دیگر سر کار بروم.»
شاکی دیگر که زنی30ساله است در حالی که به شدت اشک میریخت، گفت: «وقتی فهمیدم در پراید دودی گرفتار شدهام به پسران جوان التماس کردم دست از سرم بردارند. من به آنها گفتم میدانم که معتاد هستند و تحت تاثیر مصرف شیشه دست به این کار زدهاند به همین خاطر از آنها خواستم مرا رها کنند و قول دادم آنها را به یک کمپ ترک اعتیاد ببرم اما فرهاد به اشک و گریههایم اهمیتی نداد و مرا آزار داد. وقتی از داخل ماشین برای یکی از رانندههای عبوری دست تکان دادم و درخواست کمک کردم فرهاد بار دیگر وحشیانه مرا کتک زد و آزار داد. او میگفت میخواهد مرا ادب کند.» چهارمین قربانی جنایت سیاه پسران پرایدسوار نیز گفت که از سوی فرهاد مورد آزار قرار گرفته است. این دختر جوان که در جلسه دادگاه حالش بد شد به هیات قضایی گفت: «از زمانی که در پراید دودی گرفتار شدم بیمار هستم. مدام دچار افت فشار خون میشوم و از هوش میروم. این ماجرا در روح و جسمم تاثیر بدی گذاشته است. من در بیمارستان بستری هستم و فقط برای حضور در جلسه دادگاه و درخواست اشد مجازات برای متهمان به اینجا آمدهام.»
وی همچنین گفت: «پنجمین شاکی نیز که پزشکی قانونی تایید کرده است مورد آزار قرار گرفته است، به خاطر بستری بودن در بیمارستان نتوانسته در دادگاه حاضر شود.»
سپس سایر شاکیان که مورد ضرب و جرح قرار گرفته و اموالشان سرقت شده است به تشریح شکایتشان پرداختند.
یکی از آنها گفت: «وقتی متوجه شدم راننده به بیراهه میرود به او اعتراض کردم اما سعید به صندلی عقب ماشین آمد و مرا کف پراید خواباند. او با مشت و لگد به جانم افتاد و با قمه به دستم زد که زخمی شدم. او نزدیک به یکساعت مرا کتک زد که بیحال شدم. سپس پول و طلاهایم را گرفت و مرا از داخل ماشین به بیرون پرت کرد.»
شاکی دیگر که دختری رزمیکار است، گفت: «من وقتی برای رفتن به خانه سوار پراید شدم فکر میکردم راننده مسافرکش است. اما وقتی روی صندلی عقب نشستم و دیدم دستگیره در و بالابر پنجره خراب است متوجه ماجرا شدم. من چون ورزشکار هستم چند لگد به سعید زدم اما او با چکش به سرم کوبید و با فندک بدنم را سوزاند. ولی چون دید من او را کتک میزنم بعد از گرفتن کیف پولم مرا از ماشین به بیرون پرت کرد.»
سپس زنی میانسال روبهروی هیات قضایی ایستاد و در حالی که با صدای بلند گریه میکرد، گفت: «وقتی 25سال داشتم شوهرم فوت شد و من به تنهایی و با سختی دو فرزندم را بزرگ کردم. من به پسران پرایدسوار گفتم که پسر بزرگم همسن و سال آنهاست اما آنها با بیرحمی مرا کتک زدند و با قمه به جانم افتادند. آنها حتی میخواستند مرا آزار دهند که مقاومت کردم که مرا در یک خیابان خلوت رها کردند.»
انکار جنایت سیاه
سپس سایر شاکیان به تشریح آنچه در پراید دودی برایشان اتفاق افتاده بود پرداختند و فرهاد در حالی که دستش را روی صورتش گرفته بود در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: «قبول دارم زنان و دختران را کتک زدم و با کارد میوهخوری آنها را تهدید کردم. اما من قمهای همراه نداشتم و هیچیک از آنها را آزار ندادم.» در آن بین صدای فریاد و گریه شاکیان بلند شد و فرهاد که سرش را پایین انداخته بود، گفت: «مواد مخدر شیشه مصرف کرده بودم و حال طبیعی نداشتم.»
وقتی سعید روبهروی هیات قضایی ایستاد، گفت: «همه اتهاماتم را قبول دارم اما من هیچیک از شاکیان را آزار ندادم. من فقط تحت تاثیر مصرف شیشه و به قصد سرقت آنها را ربودم و پول و طلاهایشان را دزدیدم و آنها را کتک زدم.» سپس هیات قضایی ادامه نشست را غیرعلنی و پشت درهای بسته ادامه داد و وارد شور شد تا رای صادر کند.
قدیمی ترین هاجدیدترین هابهترین هابدترین هادیدگاه خوانندگان