بازداشت یغما گلرویی، ترانه‌سرای منتقد، توسط نیروهای امنیتی

تقاطع: یغما گلرویی، شاعر و ترانه‌سرای شناخته‌شده روز دوشنبه (۹ آذر-۳۰ نوامبر) در منزلش در تهران بازداشت شده است.
 
آتنا حبیبی، همسر آقای گلرویی، روز سه‌شنبه با اعلام این خبر در صفحه‌ی اینستگرام خود نوشته «ماموران امنیتی ضمن بازرسی خانه، اقدام به بازداشت یغما گلرویی و انتقال او به مکان نامعلومی کردند».
 
خانم حبیبی با اعلام «نگرانی عمیق» از وضعیت و سلامت همسرش از «دوستان و مخاطبان یغما گلرویی» خواسته تا «ضمن اطلاع‌رسانی» درباره‌ی او، «از هر گونه اظهارنظر و پیش‌داوری که می‌تواند منجر به پیچیده شدن شرایط یغما شود خودداری کنند».
در همین حال، خبرگزاری “ایلنا” نیز در خبری کوتاه، بازداشت یغما گلرویی را تایید کرده است.
 
آقای گلرویی که بسیاری از کتاب‌های او سال‌ها است در انتظار مجوز انتشار قرار دارند و یا پس از چاپ‌های اول، لغو مجوز شده‌اند، در دو سال گذشته با نگارش دو نامه‌ی انتقادی به حسن روحانی، نسبت به ادامه‌ی سانسور و ممیزی کتاب و آثار هنری در دولت وی علی‌رغم وعده‌های انتخاباتی‌اش به شدت اعتراض کرده بود.
 
او از جمله‌ در اردیبهشت‌ماه امسال و هم‌زمان با آغار به کار نمایشگاه کتاب تهران خطاب به حسن روحانی نوشت که اگر واقعا به “ماندگاری” کتاب باور دارد، «دستِ وزارتِ ارشاد را از گلوی اهالی قلم بردارد».
وی هم‌چنین وضعیت هنرمندان و نویسندگان بعد از تغییرات هشت‌ساله‌ی دولت‌ها در ایران را به «از چاله به چاه و از چاه به چاله افتادن» تشبیه کرده و افزوده بود: «من به چهل‌سالگی رسیده‌ام و هنوز یک کتابِ بدون حذف در سرزمین خودم منتشر نکرده‌ام و ده‌ها عنوان از تالیف‌ها و ترجمه‌هایم در وزارت ارشاد خاک می‌خورند.»
 
یک روز پس از انتشار آن نامه، چند عنوان باقی‌مانده از کتاب‌های یغما گلرویی نیز از غرفه‌های نمایشگاه کتاب جمع‌آوری‌ شد.
 
این ترانه‌سرا در آخرین پُستِ فیسبوکی خود که یک روز پیش از بازداشتش منتشر شده، شعری کوتاه با عنوان «انفرادی» را با مخاطبانش به اشتراک گذاشته بود:
«قلمی به دستم می‌دهند
و کاغذی
تا از گناهان خود اعتراف‌نامه‌ای رقم بزنم
و من تنها
از کابوس مداوم گنجشکی می‌نویسم
که به تیر و‌ کمانِ من
در تابستان هفت‌سالگی‌ام مُرد.»
+41
رأی دهید
-2

  • قدیمی ترین ها
  • جدیدترین ها
  • بهترین ها
  • بدترین ها
  • دیدگاه خوانندگان
    ۴۰
    simairani - کاشان، ایران
    " چکش حکمتان را محکم به نعل بکوبید، که این میخ عادت به سر خمم کردن ندارد، که رسمِ ماست ایستاده مردن."
    19
    6
    ‌چهارشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۴ - ۰۲:۲۷
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۸
    صد سال تنهایی - تهران، ایران
    باید اسم یغما گلرویی رو میذاشتن "غوغا گلرویی"..یغما از یک زندان بزرگتر رفت به یک زندان کوچک تر...خوب بعدش چی؟ دهانش رو ببندید انگشتانش رو هم بشکنید..روح و روانش رو هم نابود کنید...اما تیر یغما از کمان رها شده با بگیر و ببند هم غول خفته به شیشه باز نخواهد گشت....هر جا هستی خدا پشت و پناهت یغمای غوغا.
    19
    9
    ‌چهارشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۴ - ۰۵:۳۲
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۳۹
    sarang6 - ژنو، سوییس
    می خندن و به دستهای تو دستبند می زنند. بین مورچه ها به سلیمان بدل می شی...
    1
    4
    ‌چهارشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۴ - ۲۲:۳۵
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    نظر شما چیست؟
    جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.