پسر زورگیر که ۵ سال پیش انتشار فیلم سرقت خونین او از یک جوان شهرستانی، وی را تا یک قدمی محاربه و اعدام برده بود، پس از تبرئه شدن از این اتهام از زندان گریخت و زورگیریهایش را از سر گرفت.
متهم که بابک نام دارد تیرماه سال89 زمانی که 16سال بیشتر نداشت یکی از سرقتهای جنجالی پایتخت را رقم زد. وی آن روز با حمله به جوانی شهرستانی زیر پل امینحضور تهران، قصد سرقت کیف او را داشت اما زمانی که با مقاومت وی روبهرو شد، با ضربات متعدد چاقو، مرد جوان را مجروح کرد و تا یک قدمی مرگ برد. فیلم این زورگیری خونین کمی بعد در اختیار پلیس قرار گرفت و این در حالی بود که مالباخته همچنان در بیمارستان بستری بود و تلاش برای نجات جانش ادامه داشت.
ماموران با کمک فیلم توانستند هردو سارق جوان را دستگیر کنند و در این میان مشخص شد ضربات چاقو به بدن مالباخته را بابک وارد کرده است. پس از آن مالباختگان دیگری هم با حضور در اداره آگاهی از این دو سارق به اتهام زورگیری شکایت کردند و به این ترتیب آنها در دادگاه کیفری پای میز محاکمه قرار گرفتند. با توجه به خشونت بیشازحدی که دزدان در جریان سرقتهایشان داشتند، نماینده دادستان آنها را محارب شناخته و برایشان درخواست صدور حکم اعدام کرده بود اما قضات دادگاه پس از محاکمه متهمان، آنها را از اتهام محاربه تبرئه کردند و به حبس، شلاق و رد مال محکوم کردند. به این ترتیب بابک و همدستش راهی زندان شدند تا اینکه مدتی قبل اتفاق دیگری رخ داد.
سرقتهای سریالی
کارآگاهان پلیس آگاهی تهران که ازچندی پیش در جریان زورگیریهای سریالی باند 4نفره قرار گرفته بودند، تحقیقات برای شناسایی و دستگیری اعضای این باند را شروع کردند. مالباختگان هنگام بررسی آلبوم عکس مجرمان سابقهدار، یکی از اعضای این باند را شناسایی کردند و این فرد کسی نبود جز بابک؛ یعنی همان سارقی که پس از تبرئه شدن از اتهام محاربه، راهی زندان شده بود.
تحقیقات کارآگاهان نشان میداد که بابک پس از فرار از زندان به همراه برادرش و 2نفر دیگر باند زورگیری راه انداخته و سرقتهایش را از سر گرفته است. بنابراین جستوجو برای دستگیری وی ادامه یافت تا اینکه کارآگاهان موفق شدند مخفیگاه هر 4 عضو این باند را شناسایی و در عملیاتی غافلگیرانه، آنها را دستگیر کنند. پس از انتقال متهمان به اداره آگاهی، مالباختگان یکی پس از دیگری راهی آنجا شدند و بابک و همدستانش را بهعنوان سارق شناسایی کردند.
طبق گفته آنها، اعضای این باند با شناسایی طعمههایشان در خیابانهای خلوت، به آنها حمله کرده و با تهدید چاقو اموالشان را میدزدیدند. با شکایت بیش از 10شاکی در اداره آگاهی، در حال حاضر اعضای باند با قرار قانونی در بازداشت بهسرمیبرند و تحقیق از آنها ادامه دارد.
سارق خشن
بابک، همان سارق جوانی است که 5سال پیش، زمانی که فقط 16سال داشت سرقت خونینی را رقم زد که او را در برابر اتهام محاربه قرار داد. او حالا 21ساله و یکبار دیگر به جرم زورگیری دستگیر شده است. گفتوگو با او را بخوانید.
درباره زورگیری معروفی که سال89 انجام دادی بگو.
آن روز با دوستم داشتیم در خیابان میگشتیم. یک نفر را که از بانک بیرون آمده بود تعقیب کردیم. بعدا فهمیدم که از شهرستان برای خرید به تهران آمده بود. زیر پل امینحضور خلوت بود. من از موتور پیاده شدم تا کیفش را سرقت کنم که مقاومت کرد. دقیقا یادم نیست چند ضربه چاقو به او زدم اما بیشتر از 7یا 8تا بود. با این حال او مقاومت میکرد و در همین هنگام صدای یکی را از بالا شنیدم که میگفت« فیلمت را دارم میگیرم». متوجه شدم که اوضاع خراب است و بدون آنکه موفق به سرقت کیف شوم سوار موتور همدستم شدم و فرار کردیم.
آن زمان چطور دستگیر شدی؟
در داخل خانه بودم که مامورها یکهو ریختند داخل خانه. خواستم فرار کنم که با گلوله به هر دو پایم زدند و گیر افتادم.
آن موقع چند شاکی داشتی؟
نزدیک به 30نفر مرا شناسایی کردند.
از همهشان رضایت گرفتی؟
فعلا رضایت نگرفتهام.
درباره محاکمهات بگو.
ابتدا برایم محاربه گرفتند اما چون 16سال بیشتر نداشتم به من تخفیف داده شد و به 6سال حبس محکوم شدم و ابتدا رفتم کانون. یک سالی آنجا بودم تا اینکه توانستم فرار کنم. یکماه فراری بودم و مدام مخفیگاهم را تغییر میدادم تا گیر نیفتم تا اینکه دستگیر شدم. پس از آن چون سنم به 18سال رسیده بود، مرا بردند زندان فشافویه و از آنجا هم به رجاییشهر منتقل شدم.
چطوری از آنجا فرار کردی؟
فرار نکردم. مرخصی گرفتم. خانوادهام 30میلیون تومان به یک نفر دادند و طرف سند ماشینش را ضمانت گذاشت و من آزاد شدم.
کی آزاد شدی؟
قبل از محرم.
مرخصیات چند روزه بود؟
10یا 12روز.
پس چرا وقتی مرخصیات تمام شد، به زندان برنگشتی؟
(سکوت.)
در این مدت چطور زورگیری میکردی؟
من زورگیری نکردم.
اما حدود 10نفر تو را شناسایی کردهاند و گفتهاند که تو اموالشان را سرقت کردهای؟
(سکوت.)
در پروندهات نوشته شده که تحت تعقیب پلیس امنیت هم هستی. چرا؟
گفتهاند که شرارت کردهام و به همین جرم تحت تعقیبم.
زخمهای روی صورتت برای چیست؟
توی دعوا و درگیری ایجاد شد. همان سال89 با یکی از بچههای محل درگیر شدم که او با چاقو بهصورتم زد. بقیه زخمها هم کار خودم است. داخل زندان خودزنی میکردم. چون تحمل زندان رفتن را ندارم.
پس چرا دنبال خلاف هستی؟
همه دوستانم خلاف هستند. بیشتر کسانی که میشناسم توی کار سرقت و کیفقاپی هستند. به همین دلیل من هم یک سارق شدم.
قدیمی ترین هاجدیدترین هابهترین هابدترین هادیدگاه خوانندگان