دل حسین فرکی پُر است از ناملایمتیهایی که در اصفهان دیده و شنیده است. سرمربی قهرمان لیگ سیزدهم و چهاردهم بخشی از حرفهایی که در دلش بود را به زبان آورد که گزیدهای از آن را در ادامه میخوانید.
پس از پایان لیگ چهاردهم زانویم را جراحی کردم و میخواستم استراحت کنم اما به اصرار باشگاه سپاهان مجدداً برای همکاری به اصفهان رفتم، از مدیریت باشگاه دلخوری ندارم و آنها شهادت میدهند خواسته من پرداخت حقوق و پاداش بازیکنان بود.
در جلسه 4 نفره حرفهایی زدیم که به کاپیتان تیم منتقل شد و در کمتر از 24 ساعت هواداران باخبر شده بودند. شایعه کردند قرارداد فرکی دو میلیارد است در حالی که قرارداد من خیلی کمتر از این حرفها بود.
وقتی خبر رفتن من به تلویزیون اعلام شد برایم پیامکهای جدید و تهدیدآمیز از اصفهان فرستادند که اگر در تلویزیون از سلطان صحبت کنی فلان و بهمان! برای این دسته افراد متأسفم، رفتار مؤدبانه من را چگونه برداشت کردهاند؟ نکند فکر میکنند از این حرفها هراس دارم؟
در پیامهای خود برای بنده مینوشتند بلایی که سر کرانچار آوردیم سر شما هم میآوریم. آیا در چنین فضایی میتوان کار کرد؟ یک بار سر تمرین دیدم یک هوادار با مدیر تیم دست به یقه شده است. آیا این کارها زیبنده ورزش است؟ یک عده تقریباً مشخص مخل آسایش مربی یا تیم میشوند ولی مردم اصفهان انسانهایی شریف و قابل احترام هستند.
شخصیت اجتماعیام به من اجازه نداد در سپاهان بمانم. پیامهای ناپسند ارسالی باعث شد تصمیم نهاییام را بگیرم. در این فوتبال پرحاشیه دو دوره مربی اخلاق شدهام. من به کسی بیاحترامی نمیکنم و طبعاً انتظار بیاحترامی ندارم.
هر جا کار کردهام سعی کردهام مثبتاندیش باشم و انرژی مثبت با اطرافیانم رد و بدل کنم. فصل قبل با سپاهان به قهرمانی رسیدیم و بعد از 5 هفته صدرنشینی در لیگ پانزدهم با اولین شکست شعار حیا کن رها کن سر دادند. آیا این اتفاق خودجوش بود؟ یعنی بعد از این همه سال متوجه نمیشویم این شعارها تعیین شده است و دستهایی پشت پرده قرار دارند.
بحث قرارداد من جدا از دروغ بودنش حاشیهساز بود. شایعه قرارداد کلان باعث آشفتگی در ذهن هواداران میشد در حالی که من پاداش قهرمانیام را که مبلغش 300 میلیون تومان بود بخشیدم. 200 میلیون از قراردادم کاستم تا کمکی به سیستم مالی باشگاه باشد. اینها در نظر نیامد آن وقت بازیکنی داریم که 5/1 میلیارد میگیرد و در 30 مسابقه 5 بازی انجام میدهد و بقیه ایام یا مصدوم است یا محروم! من 7 سال مربی تیم ملی بودم و حقوق ماهانه 200 هزار تومان میگرفتم و خوشحال بودم شاگردانی دارم که میتوانند به فوتبال خدمت کنند. بعد از این همه سال حاشیهسازیهای چند تماشاگرنما آزاردهنده بود.
چطور تا زمانی که در اصفهان و سرمربی تیم بودم آقای نویدکیا از من حمایتی نکرد و در برابر همه ناملایمات سکوت اختیار نمود ولی زمانی که از سپاهان جدا شدم از من حمایت میکند. دستش درد نکند ولی در این مقطع این حمایت تأثیری ندارد. موقعی که به حمایت نیاز داشتم خبری نبود. اصلاً خواهش میکنم حمایتی انجام نشود.
در این چند روز ذهنم سبک شده است و مشغول استراحت و زندگی هستم تا ببینم قسمت چیست. بابت پیگیریها و ابراز لطف دوستانم از همه آنها تشکر میکنم.
حالا زمان خندیدن روی نیمکت سپاهان است
حسین فرکی دیروز در برنامه ورزش و مردم گفت در پیامکهای تهدیدآمیز برای او نوشتهاند: «درباره سلطان حرف بزنی با ما طرفی». واقعاً برای این فوتبال نباید گریست؟ در فوتبالی که مربی بااخلاق و موفق و نجیبی مانند حسین فرکی را اینگونه میزنند و سر میبرند، دیگر چه چیزی از اخلاق باقی مانده؟ وقتی پیامک میزنند و بیهیچ ترسی میگویند فلانی، کرانچار را هم همین طوری بیرون کرده، دیگر همه چیز مثل روز روشن است.
این تمام حقیقت تلخ فوتبال ماست. تمام حقیقت تاریک فوتبال ماست. حالا گفتهاند به فرکی توهین نکنید. دیگر او رفته. هدف اصلی همین بود. دیگر بس است. آنها که رکیکترین فحشها را نثار این مربی بااخلاق کردند تا تیرهترین شبهای زندگیاش را در اصفهان بسازند، آرام شوند که همه چیز تمام شده. حالا زمان خندیدن روی نیمکت است.
قدیمی ترین هاجدیدترین هابهترین هابدترین هادیدگاه خوانندگان