برترین ها: در روزهای گذشته متنی عجیب و جذاب در شبکه های اجتماعی بین ایرانیان دست به دست میشود و باعث ترویج یک دروغ فوق العاده احمقانه و بزرگ بین مردم شده است. شما را به خواندن متن این شایعه عجیب که از یکی از کانال های پرمخاطب تلگرام عیناً کپی شده است دعوت میکنیم.
“اتفاقی بسیار بسیار جالب و در عین حال باور نکردنی در یکی از دورافتاده ترین روستاهای یاسوج افتاد که اگر موبایلها و شبکه های اجتماعی و قدرت بی مانند انتقال اطلاعات نبود امکان داشت هیچکس هیچوقت از چنین اتفاقی با خبر نمیشد.
روستاییان در حالی که عصر ، خسته از کار روزانه به خانه هایشان برمیگشتند ناگهان با چیز عجیبی روبه رو شدند….یک شیء فلزی و بسیار براق به اندازه ی یک لاستیک نیسان ، در حالی که سرعت بالایی داشت از افق نمایان شد و جلوی چشم حیرت زده ی روستاییان به طرف تپه ای که در آن نزدیکی بود رفت و پشت تپه از نظرها پنهان شد !!! روستاییان با دیدن این موضوع کنجکاو شدند و به طرف تپه دویدند و وقتی بالای تپه رسیدند از دیدن چیزی که روبه رویشان بود ، مبهوت شدند…!!!
آنها با کمال ناباوری دیدند آن شیء پرنده ، پشت تپه فرود آمده و قسمتی از آن باز شده و دو موجود کوچک که هرکدام بیست سانت قد داشتند از آن بیرون آمده اند و در حال جمع آوری چیزهای از روی زمینند…در این هنگام یکی از روستاییان که مثل بقیه شوکه نشده بود ، در حالی که از هیجان قرمز شده بود ، از سرازیری تپه به طرف آنها و رو به پایین دوید و در حالی که فریاد میکشید و با سرعت زیاد به طرف آنها میدوید میگفت “فضایی ها….مریخیا…” بقیه هم با دیدن این صحنه ، اورا همراهی کردند و روبه پایین تپه دویدند.
آن دو موجود کوچک اما ، غافلگیر شدند و به طرف وسیله ی پرنده ی خود دویدند و آنکه نزدیکتر بود داخل وسیله پرید ، روستاییه جوانی که اول به طرف آنها دویده بود همانطور که با سرعت بالایی به طرف آنها میامد ، بادیدن این صحنه که دو موجود بیگانه به طرف وسیله ی پرنده دویدند و یکی از آنها داخل وسیله پرید ، قبل از آنکه دومی به آن وسیله ی پرنده برسد و درونش بپرد ، با مهارتی که فقط در یک روستاییه کاربلد و کرده کار وجود دارد ، همانطور میان زمین و هوا ، گیوه ی خود را به طرف دومی که دیگر تقریبا به وسیله ی پرنده رسیده بود ، رها کرد.
گیوه با سرعت در هوا چرخید و سفیر کشان به بیگانه برخورد کرد و خیلی قشنگ همچون گهواره ای ، موجود بیگانه را در خود جای داد و چند متر آنطرفتر به زمین افتاد….اما بیگانه ی اولی ، منتظر اونماند و درب وسیله ی پرنده بسته شد و خیلی جالب و دیدنی ، بدون کوچکترین سروصدا یا گرد و غباری از سطح زمین بلند شد و تقریبا در ارتفاع دو متری زمین که رسید ، مثل گلوله ای که از تفنگ خارج میشود ، در افق محو شد.ما روستاییان با هیجان و اضطراب با گیوه رسیدند و خیلی آرام و با احتیاط به موجودی که درون گیوه بود خیره شدند.
حیرت انگیز بود….باورنکردنی ….تمام این وقایع در کمتر از پنج دقیقه اتفاق افتاده بود…همگی با ترس و هیجان به موجود کوچک نگاه میکردند…شیرعلی قلعه بان، روستایی جوانی که اینکار را کرده بود و اورا به اصطلاح شکار کرده بود میگوید، ابتدا همه از چیزی که دیده بودند ، شوکه شده بودند..ولی کم کم آرام شدیم و به تماشای آن بیگانه نشستیم…چشمان سیاه درشت ، دقیقا مثل همانی که در فیلمهای هالیوودی میدیدیم…سر و صورت و دهان و دماغ عین آدمها…دستها و پاها دقیقا مثل آدمها فقط به جای ناف چیزی شبیه آلت تناسلی داشت و آلت تناسلی هم مثل انسانها نداشت…قدش حدود بیست و یکی دو سانتی متر بود و هیچ صدایی هم از او بیرون نمیآمد…او میگوید با موبایلهایمان چندین عکس از او گرفتیم ….کمتر از یکساعت از این ماجرا میگذشت که دو اتومبیل سیاه رنگ وارد روستا شدند و یکراست پیش ما آمدند.
سرعت انتقال این ماجرا حیرت انگیز بود..از آن دو ماشین هشت نفر سیاه پوش پیاده شدند که یکی از آنها که گویا رییس بود پیش من آمد و بدون مقدمه آن موجود را از گرفت و با وسواس زیاد درون جعبه ای نقره ای گذاشت و بدون کلامی حرف زدن موبایلهای همه را گرفت و آنها که قابلیت عکاسی داشت و سه دستگاه بیشتر نبود را نگه داشت و بقیه را پس داد.
بعد با دقت عکسها را بررسی کرد و همه را پاک کرد و موبایلها را پس داد و همانطور که آمده بودند ، برگشتند….در میان بهت و حیرت همه ….ومن فقط به تنها عکسی فکر میکردم که قبل از آمدن آنها برای یک دوست از طریق واتس آپ ارسال کرده بودم ….تنها امیدم همان عکس بود که اگر آن هم ارسال نشده باشد ، هیچکس داستان امروز ما را باور نخواهد کرد.
اما گویا اینبار شانس با آنها یار بود و تنها مدرک این ماجرا بدست آن دوست و سپس رسانه های سراسر دنیا رسیده است.”
حتماً شما هم از این دروغ بزرگ و ابلهانه متعجب شده اید. این که شایعه سازان با چه انگیزه ای اقدام به داستان بافی درباره یک عکس که اصلاً مربوط به ایران نیست، کرده اند جای سوال و شگفتی و البته تاسف فراوان دارد.
اما اصل ماجرا چیست؟
این عکس فتوشاپی نیست و مربوط به شهر راجپور در ایالت راجستان غربی هندوستان است، نه شهر یاسوج! کودکی که با یک بیماری نادر و یک نقص ژنتیکی، مرده بدنیا آمده است و توسط والدینش در حال دفن است. توضیحات بیشتر درباره این عکس را میتوانید در لینک زیر از خبرگزاری ملی کشور هند بخوانید:
https://www.india.com/whatever/alien-found-in-jodhpur-picture-of-human-like-creature-goes-viral-on-facebook-488163/
این بیماری چیست؟
آنانسفالی (Anencephaly) اختلال مغزی ناشی از نقص در کانال عصبی بوده و به دلیل عدم بستهشدن انتهای کانال عصبی پدید میآید. این اختلال در سن بارداری ۲۳ و ۲۶ روز ایجاد میشود و معمولاً باعث عدم تشکیل قسمت اعظم مغز، جمجمه و پوست سر در این نوزادان میشود. کودکان با این اختلال فاقد بخش جلوی مغز و نیمکرههای مغزی بوده و دچار سطح بالای اختلال شناختی و درکی میباشند و آن مقدار بافت مغز که باقیمانده و نمایان است با استخوان جمجمه پوشیده نشدهاست. واژه آنانسفالی از کلمه یونانی به معنای «بیسری» گرفته شده. هرچند کودکانی که دچار این اختلال هستند، تنها فاقد بخش قدامی مغز هستند، اما این قسمت، بزرگترین بخش مغز است که عمدتاً حاوی نیمکرههای مغزی و نئوکورتکس است و مسئول قوای شناختی عالی یعنی تفکر شناخته میشود. بیشتر نوزادانی که با این اختلال زاده میشوند، مرده به دنیا میآیند؛ گرچه استثنا نیز وجود دارد.
علایم و نشانهها:
بر اساس توصیف انجمن ملی اختلالات عصبی و سکته، نوزادانی که با این اختلال زاده میشوند معمولاً نابینا، ناشنوا و بیهوش بوده و درد را احساس نمیکنند و با اینکه ساقه مغز در آنها وجود دارد، فقدان عملکردهای مغزی مانند هوشیاری و عملکردهای رفلکسی مانند تنفس و پاسخدهی به صدا و لمس در آنها نمود ندارد.
توضیحات بیشتر درباره این بیماری در لینک زیر:
https://en.wikipedia.org/wiki/Anencephaly
اگر بار دیگر مطلبی درباره کودک فضایی یا کودک قورباغه ای در شبکه های اجتماعی و فضای وب دیدیم، این بار پاسخی محکم به شایعه ساز و دامن زنندگان به این شایعات خواهیم داشت.
قدیمی ترین هاجدیدترین هابهترین هابدترین هادیدگاه خوانندگان