پسر دانشجو که در درگیری بچهگانه به خاطر نگاه چپ مقابل پاساژ گلستان شهرکغرب دست به قتل زده بود، دیروز پای میز محاکمه ایستاد و اشک پشیمانی ریخت.
رسیدگی به این پرونده از شامگاه دوم بهمن 93 به دنبال وقوع یک درگیری دستهجمعی روبهروی مرکز خرید گلستان در دستور کار افسران کلانتری 134 شهرکقدس قرار گرفت.
بررسیها نشان میداد در این درگیری پسر 16سالهای به نام پوریا بر اثر اصابت ضربات چاقو به سینهاش مجروح و به بیمارستان منتقل شده و سه پسر جوان به نامهای صادق، اشکان و علیرضا نیز بازداشت شدهاند.
در حالی که 17 روز از این ماجرا گذشته بود، پوریا به خاطر شدت جراحات روی تخت بیمارستان تسلیم مرگ شد و صادق 19 ساله که دانشجو بود، به چاقوکشی خونین اعتراف کرد.
او در بازجوییها گفت: «به همراه دوستانم اشکان و علیرضا، داخل مجتمع تجاری گلستان، روی سکوی حوض نشسته بودیم که چند جوان از مقابل ما عبور کردند. یکی از آنها به خاطر نگاه چپ به ما اعتراض کرد، اما ما به آنها گفتیم بهتر است محل را ترک کنند. آنها رفتند و چند دقیقه بعد با چند نفر دیگر برگشتند و ادعا کردند اینجا محله آنهاست و ما باید این محل را ترک کنیم.»
او ادامه داد: «آنها ما را مجبور کردند که پاساژ را ترک کنیم. در حالی که بحث ما به بیرون از پاساژ کشیده شده بود، یکی از آنها شروع به فحاشی کرد و دعوا بالا گرفت. چون تعداد آنها از ما بیشتر بود، من از ترسم چاقو کشیدم و نمیدانم چطور چاقو به سینه یکی از آنها به نام پوریا برخورد کرد.»
او ادامه داد: «چاقو، هدیه یکی از دوستانم بود که آن را چند روز پیش به من داده بود. چون خانوادهام مخالف نگه داشتن چاقو در خانه بودند، از ترسم آن را در جیبم گذاشته بودم تا پدر و مادرم آن را نبینند، اما هرگز فکر نمیکردم از آن استفاده کنم.»
به دنبال اعترافهای این پسر و بازسازی صحنه جرم، کیفرخواست علیه او صادر و به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در جلسه رسیدگی به این پرونده که دیروز در شعبه دهم به ریاست محمدباقر قربانزاده و با حضور دو مستشار تشکیل شد، ابتدا نماینده دادستان کیفرخواست را خواند.
سپس مادر پوریا در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: «با گذشت یک سال از این ماجرا من هنوز مرگ پسرم را نپذیرفتهام. اما نمیتوانم با قصاص قاتل پسرم داغ بزرگی بر دل یک مادر بگذارم. به همین خاطر حاضر به گذشت هستم.»
وقتی پدر مقتول در جایگاه ویژه ایستاد، گفت: «به هیچ قیمتی حاضر به گذشت نیستم و برای صادق حکم قصاص میخواهم.»
نوبت دفاع به متهم که رسید جرمش را پذیرفت و در حالی که مدام گریه میکرد، به تشریح جزئیات درگیری پرداخت. او گفت: «وقتی دعوا بالا گرفت و من دیدم پوریا و دوستانش بیرحمانه با مشت و لگد به جان دوستانم افتادهاند، برای ترساندن آنها چاقو کشیدم. من قصد کشتن هیچ کسی را نداشتم و حتی فکر نمیکردم ممکن است چاقو به کسی برخورد کند. باور کنید قبل از این ماجرا هرگز دست به چاقو نبرده بودم. من چاقو را گرداندم، ولی نمیدانم چاقو چطور به گردن پوریا برخورد کرد.»
او ادامه داد: «من از قبل پوریا را نمیشناختم و هیچ خصومتی با او نداشتم. مرگ او یک اتفاق تلخ بود و حالا از پدر و مادرش تقاضا دارم به جوانیام رحم کنند و مرا ببخشند.»
در پایان این جلسه هیات قضایی وارد شور شد تا رای صادر کند.
قدیمی ترین هاجدیدترین هابهترین هابدترین هادیدگاه خوانندگان