شهیر شهیدثالث - روزنامهنگار و تحلیلگر ماجرای کشته شدن زائران ایرانی در جریان حج امسال با واکنش شدید آیتالله علی خامنهای مواجه شده است. شاید کمتر کسی در داخل و خارج از ایران انتظار چنین موضعگیری تندی را داشت.
رهبر ایران در سخنرانی بعد از ماجرای حج، عربستان را به واکنش "سخت و خشن" تهدید کرد و گفت: "جمهوری اسلامی ایران تاکنون از خود خویشتنداری نشان داده... اما این را بدانند که دست ایران، برتر از خیلیها است... و اگر بخواهد در مقابل عناصر اذیت کننده و موذی عکسالعمل نشان دهد، اوضاع آنها خوب نخواهد بود و در هیچ صحنه هماوردی، حریف نخواهند شد."
چند روز پس از آن، در پی اظهار نظر چندین مقام نظامی، سرلشکر محمد علی جعفری، فرمانده کل سپاه پاسداران گامی فراتر رفت و برای حمله به عربستان اعلام آمادگی کرد.
او گفت: "سپاه همه ظرفیتهای ممکن برای واکنش سریع و خشن ایران در راستای تحقق اراده رهبر عظیمالشأن انقلاب اسلامی، برای پاسخگو کردن آل سعود به فاجعه هولناک منا و اعاده حقوق زائران قربانی شده در مذبح منا را آماده کرده و در انتظار اجرای دستوریم".
همانطور که آقای خامنهای در سخنانش میگوید، تا قبل از این جریان، ایران سیاست خویشتنداری را در قبال عربستان در پیش گرفته بود. اما چه شد که ناگهان سیاست مماشات کنار گذاشته شد؟ برای پاسخ به این پرسش باید دو پرسش دیگر مورد بررسی قرار گیرد. اول، آیا شرایط جدیدی ایجاد شده که ایران این چنین تغییر لحن داده است؟ دوم، هدف از اتخاذ چنین موضع سختی در برابر عربستان چیست؟
آیا وضعیت جدیدی ایجاد شده؟
در پی مرگ ملک عبدالله، پادشاه پیشین عربستان و به قدرت رسیدن ملک سلمان، چرخش آشکاری در سیاست خارجی عربستان، به خصوص در برابر ایران، ایجاد شد. حکومت جدید پردهها را کنار زد و پی گیری موضعی تهاجمی در قبال ایران را در دستور کار خود قرار داد. این سیاست از زمان حمله به یمن به اوج خود رسید. در حالی که حملات لفظی عربستان علیه ایران هر روز شدت میگرفت گهگاه رهبر ایران و با زبانی به مراتب ملایمتر، حسن روحانی و جواد ظریف و سخنگوی وزارت امور خارجه ایران قدرتنمائی سعودیها را پاسخ میدادند، اما کار هرگز به مرحله تهدید نرسید.
دلیل این امر روشن بود. ایران در جریان مذاکرات هستهای نمیخواست فضائی ایجاد کند که اسرائیل و عربستان بتوانند از آن بهرهبرداری کنند و با معرفی ایران به عنوان یک تهدید منطقهای، بر روند مذاکرات هستهای تأثیر بگذارند. ایران سخت به دنبال توافق بود چرا که نتایج حاصل از توافق از موضوع هستهای به مراتب فراتر میرفت.
با تحقق توافق هستهای بین ایران و ۶ قدرت جهانی و تأیید آن از سوی شورای امنیت سازمان ملل، موقعیت ایران از کشوری که تهدیدکننده امنیت منطقه تلقی میشد به کشوری تبدیل شد که توانسته بود همپای شش قدرت بزرگ به بحث و گفتگوی منطقی و هوشمندانه بپردازد و نهایتاً مخالفان قدر برنامه هستهای خود از جمله جمهوریخواهان کنگره آمریکا، لابی و دولت اسرائیل و بالاخره عربستان سعودی را شکست دهد.
همانطور که بسیاری از تحلیلگران پیشبینی میکردند، و این موضوع دقیقاً مورد نگرانی اسرائیل و عربستان بود، با شکل گیری توافق، راه برای شناسائی بینالمللی ایران به عنوان یک قدرت منطقهای هموار شد. در حالی که از شروع بحران سوریه، آمریکایی ها همواره وجود ایران را به عنوان بخشی از راه حل نادیده میگرفتند، باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا روز ۶ مهر در اجلاس سالیانه سازمان ملل اعلام کرد که برای حل بحران سوریه حاضر است با روسیه و ایران همکاری کند.
از دید ایران این موضوع پنهان نبود که عربستان تنها به اتکای آمریکاست که ممکن است با ایران وارد یک درگیری نظامی شود. اما توافق هستهای وضعیت را بهطور قابل ملاحظهای تغییر داد، تا آنجا که پرزیدنت اوباما در نشست خود در کمپ دیوید، به رهبران عرب حوزه خلیج فارس که از آمریکا درخواست ایجاد یک پیمان امنیتی کرده بودند گفت: "مقصود از همکاری امنیتی (با کشورهای عرب خلیج فارس) این نیست که یک دشمنی دراز مدت با ایران تداوم پیدا کند و یا حتی ایران به حاشیه رانده شود. هیچ کدام از ملتهای ما از یک رویارویی بدون پایان با ایران نفع نخواهند برد."
چرا آقای اوباما چنین میگوید؟ به این دلیل که بقای توافق هستهای که قرار است جلوی مسلح شدن ایران به سلاح هستهای را بگیرد به ثبات حکومت ایران بستگی پیدا کرده است. به عبارت دیگر بیثبات شدن حکومت در ایران به معنای متزلزل شدن قرارداد هسته ای است.
در یک کلام، حصول توافق هستهای جای پای ایران را به عنوان یک بازیگر مهم منطقهای که دیگر آمریکا هم حاضر نیست به متزلزل کردن آن فکر کند محکم کرد. ترجمه ساده این وضعیت این است که دیگر عربستان نمیتواند برای سرشاخ شدن با ایران بر روی آمریکا حساب باز کند.
هدف از موضعگیری شدید علیه عربستان چیست؟
با وقوع حوادث حج و کشته شدن تعداد زیادی از زائران ایرانی، حکومت ایران با آگاهی از وضعیت جدید از لاک نرمش بیرون آمد و پاسخ چندین ماه قدرتنمائی عربستان را با تهدید به عملیات نظامی داد. از دید رهبری ایران چنین واکنشی ضروری بود چرا که بی پاسخ گذاشتن حملات لفظی عربستان اقتدار حکومت را هم در داخل کشور و هم در سطح منطقه زیر سؤال میبرد. ادامه این وضعیت متحدان ایران را مأیوس و مخالفان را جریتر میکرد.
از طرف دیگر عربستان با مشکلات در سیاست خارجی خود دست و پنجه نرم میکند که این نیز فرصتی را برای ایران فراهم آورده است. زمانی که عربستان حملات هوائی به یمن را آغاز کرد، تصور رهبران آن کشور این بود که در مدتی کوتاه میتوانند حکومت عبدربه منصور هادی، رئیسجمهور یمن را که از دست شورشیان حوثی گریخته بود دوباره برقرار کنند. حتی چندین بار اعلام کردند که به اهداف خود رسیدهاند و حملات هوائی قطع خواهد شد. اما نه تنها چنین امری میسر نشد و سعودیها در کمند جنگی که فعلاً پایانی بر آن متصور نیست گرفتار شدند بلکه جنگ به داخل خاک عربستان نیز کشیده شد.
اما رهبری ایران هدف دیگری را نیز دنبال میکند. از شروع مذاکرات هستهای در دو سال پیش جناح میانهرو تقریباً بهطور کامل سکان سیاست خارجی را در دست داشت. حملات لفظی عربستان بیشتر با نصیحت و اندرز دستگاه سیاست خارجی ایران همراه بود تا مقابله به مثل. شروع این روند جدید و برخورد سخت با عربستان نشانگر آن است که رهبری ایران در نظر دارد خود، بار دیگر، ابتکار عمل را به دست بگیرد.
آیتالله خامنهای طی سخنرانی در روز ٩ مهر ماه گفت: "با کوتاه آمدن... دشمنیها برطرف نمیشود... تصور اینکه اگر فلان حرف را نزنیم یا فلان کار را نکنیم و ملاحظه دشمن را بکنیم، دشمنیها کم میشود، تصور نادرستی است."
قدیمی ترین هاجدیدترین هابهترین هابدترین هادیدگاه خوانندگان