زن جوان وقتی مهریه ۱۰۰۰ سکهایاش را به اجرا گذاشت تصورش را هم نمیکرد، شوهرش برای انتقامجویی ۳ آدمربا اجیر کند. او ۴۸ ساعت در کمپی حوالی تهران زندانی بود تا اینکه موفق شد از آنجا فرار کند.
ماجرا از این قرار بود که ساعت 22اول مردادماه زن جوانی به نام مینا از محل کارش حوالی مرکز پایتخت بیرون آمد تا به خانهاش برود. در بین راه زنی به سمت وی رفت و درحالیکه یک برگه کوچک در دستش بود آدرسی را از او پرسید. مینا با دیدن برگه شروع کرد به نشان دادن خیابانی که در همان حوالی بود.
همزمان زن جوان دیگری به سمت آنها رفت و در یک چشم بههمزدن هردو زن، مینا را با تهدید به سمت خودروی پرایدی که کمی آن طرفتر پارک شده بود بردند. مینا که وحشت زده شده بود فریادزنان از مردم کمک خواست. همان لحظه از داخل پراید مرد جوانی پیاده شد و دستانش را روی دهان مینا گذاشت تا اجازه فریاد کشیدن به او ندهد.
با این حال افراد زیادی جمع شده بودند تا ببینند ماجرا از چه قرار است.در چنین شرایطی، مرد جوانی که راننده پراید بود از ماشین پیاده شد و فریاد زد که این زن همسرش است و با هم اختلاف دارند. همین موجب شد که جمعیت پراکنده شوند و 4آدمربا (2زن و 2مرد) زن جوان را به زور سوار ماشین کرده و فراری شوند.
شکایت
زن جوان روبهروی مأمور پلیس نشسته بود تا جزئیات 48ساعت گروگانگیری را برای او بازگو کند. وی در توضیح ماجرا چنین گفت:چند سال قبل از طریق یکی از بستگانم با جوانی به نام علی آشنا شدم و او بعد از مدتی به خواستگاریام آمد. وقتی پای سفره عقد نشستیم مهریهام هزار سکه تعیین شد و ما وارد زندگی مشترک شدیم.
هرچند اوایل زندگی خوبی داشتم اما کم کم دچار اختلاف شدیم تا جاییکه یک سال و نیم پیش بهخاطر اینکه شوهرم مرتب مرا مورد ضرب و شتم قرار میداد به دادگاه رفتم و از او شکایت کردم. او با حکم دادگاه بهخاطر ایراد ضرب و جرح محکوم شد و پس از آن من به دادگاه خانواده رفتم و مهریه هزار سکهای خود را به اجرا گذاشتم. در این مدت من به خانه پدریام برگشته بودم و جدا از شوهرم زندگی میکردم.
وی ادامه داد: پس از مدتی دادگاه حکم داد که سند خانه و زمینی که متعلق به شوهرم بود بهعنوان مهریه به من واگذار شود. همین باعث شد که شوهرم نقشه بکشد تا هر طور شده اموالش را دوباره بهدست آورد. او برای این کار 2زن و یک مرد آدمربا اجیر کرد تا نقشهاش را اجرا کند. آنها به کمین من نشستند و به محض اینکه از محل کارم بیرون آمدم به زور مرا ربودند و سوار ماشین شوهرم کردند. آنها سپس مرا به کمپی در حاشیه تهران بردند و 48ساعت در آنجا زندانیام کردند. آدمربایان خشن هنگام انتقال من به کمپ مرا مورد ضرب و شتم قرار دادند و مرتب میگفتند که زن باید به حرف شوهرش گوش بدهد.
آنها از من خواستند تا حق و حقوقم را ببخشم و به زندگی زناشویی برگردم. زن جوان گفت: وقتی به کمپ رسیدیم همسرم به کارکنان آنجا گفت که من معتاد هستم، هرچند من فریاد میزدم که آنها مرا ربودهاند و اعتیادی ندارم اما هیچکس باورش نمیشد. 48ساعت در آنجا زندانی بودم و در این مدت آدمربایان به همراه شوهرم مرتب به اتاق من آمده و برگهای را مقابل من قرار میدادند که امضا کنم.
من نتوانستم نوشتههای آن را بخوانم اما آنطور که از صحبتهای شوهرم و 3آدمربای اجیر شده متوجه شدم برگه وکالت برای انتقال اسناد خانه و زمین شوهرم بود که با حکم دادگاه بهعنوان مهریه به من واگذار شده بود. هرچند آنها مرا شکنجه کردند تا برگهها را امضا کنم اما نقشهشان عملی نشد و من راضی به امضای برگهها نشدم. در نهایت بعد از 48ساعت توانستم از کمپ فرار کنم.
در دادسرا
با دستور قاضی ایلخانی، بازپرس شعبه هشتم دادسرای جنایی تهران تیمی از مأموران تحقیقات خود را در این پرونده شروع کردند. همسر گروگان وقتی از دادسرا احضاریه به دستش رسید راهی آنجا شد و در بازجوییهای اولیه مدعی شد که تصور میکرده همسرش معتاد به موادمخدر شده برای همین با کمک 2زن و یک مرد که از دوستانش هستند او را به کمپ بردهاند. به گزارش همشهری، هماکنون تحقیقات در این پرونده برای دستگیری 3آدم ربای اجیر شده ادامه دارد تا ابعاد پنهان پرونده آشکار شود.
قدیمی ترین هاجدیدترین هابهترین هابدترین هادیدگاه خوانندگان