فرهیختگان : از روزی که جعفر، چهارشاخ کشاورزی را به سینه مقتول فرو برد تا دیروز که طناب دار به گردنش انداخته شد، هفت سال و سه ماه سپری شده است. جعفر پس از هفت سال و سه ماه، با فریادهای «بخشیدم» اولیای دم از پلههای جایگاه اجرای حکم قصاص پایین آمد.
هوای دمدمای طلوع اولین دوشنبه پاییز امسال رو به سردی بود که جعفر را پای چوبه دار آوردند تا در ملاءعام مجازات شود. لرزش پاهای اعدامی به وضوح دیده میشد و دل هر بینندهای را به درد میآورد.
دو مامور اجرای حکم در حالی که صورتهای خود را پوشانده بودند به جعفر کمک میکردند تا از پلههای چوبه دار بالا برود. قرار بود طناب دار را یکی از اولیای دم به گردن متهم بیندازد تا پس از آن با بالا کشیدن طناب کار یکسره شود. اما همهچیز در لحظهای تغییر کرد. اولیای دم که در این هفت سال هرگز با صدها میلیون دیه هم رضایت نمیدادند و پایمال نشدن خون پسرشان را فقط در قصاص میدانستند، ناگهان تصمیم گرفتند زندگی دوباره به جعفر ببخشند.
لحظات بخشش اگرچه بارها تکرار شده، اما شاید جزء معدود اتفاقاتی باشد که همیشه دیدنش شگفتانگیز و جذاب است. این لحظات همیشه برای بینندهها شادی به همراه میآورد و دل همه را راضی میکند؛ همه صبح اول وقت میآیند تا با مرگ یک انسان روبهرو شوند و کمتر کسی تصور میکند در راه بازگشت، به جای غم، اشک شادی بر گونههایش نشسته باشد.
شانزدهم خرداد سال 87 بود که جعفر توانست از ابهر که سه سال پیش به آنجا تبعید شده بود به صورت غیرقانونی فرار کند و به شهر خاکعلی در قزوین که محل زندگیاش بود بازگردد. جعفر که بارها به اتهام خرید و فروش مواد مخدر، سرقت و شرارت به زندان رفته بود، این بار تصمیم گرفت محل تبعید را به صورت غیرقانونی ترک کند و به شهرش بازگردد، اما هیچوقت فکر نمیکرد به محض ورود به شهر با پدر یکی از شاکیهایش که با شکایت او به زندان افتاده بود روبهرو شود.
محمد 50 ساله به محض اینکه جعفر را دید شناخت و از شانس بد جعفر، کارد قصابی به همراه محمد بود. محمد کارد قصابی را به قسمت تحتانی سمت چپ قفسه سینه جعفر وارد کرد، اما در حمله بعدی مقتول، متهم چهارشاخ کشاورزی را مقابل خود بهعنوان سپر قرار داد که موجب برخورد چهارشاخ با سینه مقتول شد بهطوری که مقتول به زمین افتاد و به بیمارستان انتقال یافت. یکی از اقوام محمد که از نزدیکان اولیای دم نیز محسوب میشود در اینباره به «فرهیختگان» گفت: «محمد کمتر از یک روز در بیمارستان بود و پس از یک عمل جراحی کمتر از چند ساعت به دلیل شکستگی جناق سینه و پارگی یکی از رگهای قلب فوت شد.»
روابطعمومی دادگستری قزوین درباره این پرونده به «فرهیختگان» گفت: «پرونده در شعبه اول دادگاه کیفری استان قزوین مورد بررسی قرار گرفت و با توجه به قرائن و شواهد ادعای متهم در دفاع از خود در دادگاه وجهی نیافته در نتیجه با توجه به نوع ابزار دفاعی متهم و عدم صحت ادعای دفاع او، دادگاه متهم را مستند به مواد ۱۰۵ و ۲۰۵ قانون مجازات اسلامی به حکم قصاص نفس با اذن ولی امر محکوم کرد.» وی در پاسخ به اینکه متهم در دفاع از خود به قتل متهم شده بود ادامه داد: «طبق بند ب ماده ۲۰۶، مواد ۲۰۹، ۲۳۱ و ۲۳۲ قانون مجازات اسلامی دفاع مشروع نیز شرایطی دارد که طبق این بندهایی که گفته شد دفاع مشروع شامل حال متهم نشده و به قصاص نفس محکوم شد.»
به هر حال صبح دیروز جعفر 57 ساله در حالی دمدمای صبح با چشمهای بسته شده با چشمبند به پای چوبه دار رفت که هیچ امیدی به زندگی نداشت و پس از خواندن حکم قصاص و در حالی که همهچیز برای اعدام او آماده بود، با رضایت اولیای دم مواجه شد.
او برای تخفیف مجازات احتمالی از سوی دادگاه از جایگاه اجرای حکم قصاص به همراه اولیای دم به دادگاه رفت. دادگاه دیروز برگزار شد تا متهم بداند برای جنبه عمومی جرم تا کی باید روزگار خود را در زندان بگذراند.
قدیمی ترین هاجدیدترین هابهترین هابدترین هادیدگاه خوانندگان