یک گروه از محققان آلمانی و امریکایی در مقالهای که به مرور تحقیقات در زمینه اثر شنیدن و فراگیری موسیقی پرداخته است نتیجهگیری کردهاند که کودکانی که از سن هفت سالگی ساز زدن را میآموزند از تواناییهای مغزی بیشتری نسبت به کودکان دیگر برخوردار میشوند.
این گروه میگوید، گوش کردن به موسیقی میتواند با گسترش ارتباط عصبی نقاط مختلف مغز اختلالات حرکتی با منشاء عصبی را نیز کاهش دهد. محققان با یادآوری تحقیقات متعدد در زمینه روانشناسی خاطرنشان کردهاند موسیقی علاوه بر اثر قابل توجه بر کارکردهای مغز، مانند "چسب اجتماعی" روابط میان افراد جامعه را مستحکم میکند و به همگرایی جمعی میانجامد.
از جمله تحقیقات مهم در زمینه اثر موسیقی بر شنوندگان و هنرجویان مقالهایست که در سال ۱۹۹۳ در نشریه نیچر منتشر شد. در این مقاله گفته شده بود دانشجویانی که در یک جلسه امتحانی شرکت داشتند پس از گوش دادن به یک سونات از موتزارت نتایج بهتری گرفته بودند. همین مقاله برای اولین بار "اثر موتزارت" را بعنوان کارکرد مثبت موسیقی بر مغز معرفی کرد.
اواسط سال گذشته محققان بیمارستان کودکان بوستون در گزارشی نشان دادند نواختن آلات موسیقی میتواند به افزایش مهارتهایی نظیر برنامهریزی، تقویت حافظه و حرف زدن روانتر در بین گروههای مختلف سنی بینجامد. محل تنظیم این فعالیتها بخش جلویی مغز است که به نام "لوب فرونتال" شناخته میشود. همین بخش از مغز است که زمانبندی و توجه را نیز کنترل میکند. گرچه این تحقیق به موضوع اثر موتزارت اشاره نمیکند اما آنطور که در گزارش آمده تفاوت قابل توجهی میان کارکردهای مغز در بین گروهی که تمرین موسیقی داشتند با کسانی که تجربهای در نواختن آلات موسیقی نداشتند وجود دارد. نکته قابل توجه این بود که در کودکان مغز آنهایی که تجربه موسیقایی بیشتری داشتند فعالتر از کودکانی بود که کمتر موسیقی میشنیدند یا نوازندگی نمیدانستند.
گزارش تحقیقاتی بیمارستان کودکان بوستون از این جنبه نیز حائز اهمیت است که به توانایی موسیقی در بهبود کارآمدی مغز در کودکانی اشاره میکند که هنوز به سن حرف زدن نرسیدهاند اما مبتلا به صرع هستند. در چنین کودکانی مهارتهای گفتاری بسیار دیرتر از کودکان دیگر به دست خواهد آمد. محققان میگویند شنیدن موسیقی در کودکانی که در چنین شرایطی هستند میتواند به افزایش ارتباطات عصبی نواحی درگیر در صرع کمک کند و آمادگی مغزی این کودکان برای حرف زدن را افزایش دهد.
مقاله مشترک محققان آلمانی و امریکایی نشان میدهد سرعت تغییراتی که پس از شنیدن یا فراگیری موسیقی در مغز رخ میدهد میتواند از چند ثانیه تا چند هفته متغیر باشد اما این تغییرات در همه حال ماندگار هستند. یکی از چنین تغییراتی عبارت است از بزرگ شدن حجم بخش خاکستری مغز که منجر به افزایش تعداد و طول سلولهای عصبی یا نورونها میشود. این تغییر به گسترش اتصالات سلولی شبکه عصبی مغز کمک میکند. علاوه بر این، ناحیه سفید مغز نیز متراکمتر میشود. این ناحیه محل قرار گرفتن سلولهای عصبی با غلاف میلین است و تراکم سلولی بیشتر در این بخش منجر به افزایش سرعت انتقال پیامهای عصبی میشود. بزرگ شدن بعضی نواحی مغز منجر به فراوانی مویرگها خونی در این نواحی میشود و در نتیجه میزان بیشتری اکسیژن و گلوکز به مغز میرسد. دسترسی بیشتر سلولهای عصبی به منابع غذایی ازکار افتادگی این سلولها و بروز بیماریهای ناشی از زوال سلولهای عصبی را به تاخیر میاندازد.
نویسندگان مقاله به سن هفت سالگی بعنوان زمانی اشاره میکنند که پس از آن میتوان رشد مغزی در کودکانی را که در معرض آموزش موسیقی هستند مشاهده کرد. بر اساس آنچه محققان این گزارش دریافتهاند بخش شنوایی و نواحی حسی حرکتی مغز کودکانی که آموزش موسیقی میبینند گستردهتر از نواحی مشابه در مغز کودکانیست که با اجرای موسیقی آشنا نیستند. محققان نتیجه گیری کردهاند که مهارتهای حرکتی هر دو دست در بزرگسالانی که با موسیقی سر و کار داشتهاند نشانه گسترده شدن نواحی مغزی درگیر در یادگیری موسیقی در دوران کودکیست.
قدیمی ترین هاجدیدترین هابهترین هابدترین هادیدگاه خوانندگان