قصاص برای قاتل خونسرد
+46
رأی دهید
-0
فرهیختگان : مجرم سابقهدار که دوستش را به طرز هولناکی کشته و به تایباد گریخته بود و در آنجا با قتل پدرش دومین جنایت را قم زده بود دیروز با خونسردی پای میز محاکمه ایستاد و به قصاص محکوم شد.این مرد که پیشتر با خوردن قرص دست به خودکشی زده و موجب تجدید شدن جلسه دادگاه شده بود در جلسه دیروز گفت: «برای مرگ آمادهام.»
مصطفی 44 ساله چهاردهم دی سال 90 دوست قدیمیاش به نام ابراهیم را با ضربههای مهیب کارد در محمدشهر شهریار کشت و یک هفته بعد در تایباد دومین جنایت را رقم زد. این مرد که پنج سابقه کیفری در پروندهاش دارد بیستوسوم دی پدر 65 سالهاش به نام مرتضی را نیز به طرز فجیعی کشت و از سوی پلیس بازداشت شد.
مصطفی که قرار بود شانزدهم خرداد امسال محاکمه شود با خوردن قرص در زندان دست به خودکشی زد و برای درمان به بیمارستان منتقل شد. به این ترتیب جلسه رسیدگی به اتهامش به بعد موکول شد. او که از مرگ نجات یافته بود دیروز در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی نورالله عزیزمحمدی و با حضور دو مستشار پای میز محاکمه ایستاد و با خونسردی گفت: «از قتلهایی که انجام دادهام پشیمان نیستم و برای قصاص آمادهام.»
این متهم پای میز محاکمه ادعای تازهای درباره انگیزهاش از قتل اول مطرح کرد و گفت: «ابراهیم را کشتم، چون به خواهرم نظر داشت. انگیزهام از قتل پدرم هم به خاطر بدرفتاریهایی بود که در حق خانواده کرده بود. من حرف دیگری برای دفاع ندارم.»
در ادامه اولیای دم ابراهیم برای مصطفی حکم قصاص خواستند، اما خواهر و برادرهای متهم که اولیایدم پدرشان هستند در دادگاه حاضر نشدند.
در پایان جلسه هیات قضایی وارد شور شد و مصطفی را به اتهام قتل ابراهیم به قصاص محکوم کرد. اما پرونده قتل پدر مصطفی به خاطر غیبت اولیایدم مفتوح باقی ماند و رسیدگی به آن به روزهای آینده موکول شد.
متهم در گفتوگو با فرهیختگان:برای اعدام آمادهام
چقدر درس خواندهای؟
سواد ندارم.
زن و بچه داری؟
سالها پیش از همسرم جدا شدم. اما دو پسر دارم که از وقتی بازداشت شدهام از آنها خبر ندارم.
چرا قبل از نخستین محاکمهات با خوردن قرص دست به خودکشی زدی؟
قصدم خودکشی نبود. من قرص خورده بودم تا آرام شوم. ولی هدفم این بود که در دادگاه حاضر نشوم. امروز هم نمیخواستم به دادگاه بیایم چون حرفی برای گفتن ندارم.
امروز چطور به دادگاه آمدی؟
10 مامور بر سرم ریختند تا توانستند مرا به زور سوار ماشین کنند و از زندان رجاییشهر به دادگاه بیاورند.
انگیزهات از قتل رفیقت چه بود؟
نمیخواهم درباره انگیزهام حرفی بزنم. اما دو سال پیش از قتل، وقتی که در زندان بودم نقشه قتل او را کشیدم.
چرا زندان بودی؟
چندین بار به جرمهای چاقوکشی، ضربوجرح، شرب خمر، سرقت و حمل و نگهداری تریاک به زندان افتادم.
چرا قبلا در بازجوییها گفته بودی شیشه کشیدهای و در توهم شیشه دست به قتل زده بودی؟
دروغ گفتم. من هیچوقت شیشه نکشیدهام و با نقشه دوستم را کشتم.

متهم در حال بازسازی صحنه قتل ابراهیم (اولین قربانی اش )چطور مقتول را به محل جنایت کشیدی؟
مدتها بود که به قتل او فکر میکردم. با او تماس گرفتم و به بهانه رساندن یک بسته به شرق تهران او را به جاده شهریار کشاندم. من 10 هزار تومان هم به او دادم اما در یک لحظه با چاقو به جانش افتادم.
چرا بعد از قتل به تایباد رفتی؟
از سالها پیش به فکر کشتن پدرم بودم. او در حق خانوادهام ظلم میکرد. وقتی به خانه پدرم رفتم به او گفتم چرا به خانواده ظلم کردی؟ پدرم گفت میخواهی من را بکشی؟ من گفتم برای کشتن تو آمدهام. پدرم هم پذیرفت و بدون تلاش چهارزانو کف حیاط خانه نشست. من هم با چاقو سر او را بریدم و وقتی به تهران برگشتم بازداشت شدم.

مدتها بود که به قتل او فکر میکردم. با او تماس گرفتم و به بهانه رساندن یک بسته به شرق تهران او را به جاده شهریار کشاندم. من 10 هزار تومان هم به او دادم اما در یک لحظه با چاقو به جانش افتادم.
چرا بعد از قتل به تایباد رفتی؟
از سالها پیش به فکر کشتن پدرم بودم. او در حق خانوادهام ظلم میکرد. وقتی به خانه پدرم رفتم به او گفتم چرا به خانواده ظلم کردی؟ پدرم گفت میخواهی من را بکشی؟ من گفتم برای کشتن تو آمدهام. پدرم هم پذیرفت و بدون تلاش چهارزانو کف حیاط خانه نشست. من هم با چاقو سر او را بریدم و وقتی به تهران برگشتم بازداشت شدم.

متهم در حال بازسازی صحنه قتل پدرشمیدانی چه حکمی در انتظارت است؟
قصاص حق اولیایدم است. من هم برای اعدام آمادهام.
قصاص حق اولیایدم است. من هم برای اعدام آمادهام.
دختر نخستین قربانی:به هیچ قیمتی حاضر به گذشت نیستیم


ابراهیم , نخستین قربانیچند خواهر و برادر داری؟
یک برادر دارم که سرباز است و خودم دانشجوی رشته شیمی هستم.
شغل پدرت چه بود؟
پدرم کارمند یک شرکت خصوصی بود و عصرها در پیک موتوری کار میکرد، اما وضع مالی بدی نداشتیم.
متهم را چه مدت است که میشناسی؟
پدرم و مصطفی از چند سال پیش با هم دوست بودند. یک سال قبل از کشته شدن پدرم آنها برای زیارت به مشهد رفتند، اما مصطفی از پدرم خواسته بود که از مرز تایباد مواد مخدر قاچاق کند. چون پدرم نپذیرفته بود اختلافهای آنها شروع شد. شک ندارم این مرد به همین خاطر پدرم را کشت و حالا به دروغ حرفهایی را مطرح میکند تا شاید از مجازات رها شود.
چطور از قتل پدرت مطلع شدی؟
شب بود که از دفتر پیک به خانه ما زنگ زدند و گفتند حال پدرم بد شده است. وقتی به دفتر پیک رفتیم مدیر موسسه گفت پدرم عصر به آنها زنگ زده و گفته یک نفر او را در جاده با چاقو زده است. آنها خودشان را به محلی که پدرم آدرس داده بود، رسانده بودند، اما با جنازه پدرم روبهرو شده بودند. هیچکس پیکر نیمهجان پدرم را ندیده بود تا او را به بیمارستان برساند.
پلیس چطور رد مصطفی را در پرونده قتل پدرت پیدا کرد؟
پلیس آخرین شمارههایی را که با پدرم تماس گرفته بودند، بررسی کرد و فهمید مصطفی آخرین نفری بود که با پدرم تماس گرفته بود. مصطفی همان موقع فرار کرده و برای قتل پدرش به تایباد رفته بود.
مصطفی یا خانوادهاش برای جلب رضایت چه کار کردهاند؟
خانواده مصطفی هم به خاطر قتل پدرشان از او شکایت دارند. آنها هم به اعدام او راضی هستند. ما هم به هیچ قیمتی حاضر به رضایت نیستیم.
یک برادر دارم که سرباز است و خودم دانشجوی رشته شیمی هستم.
شغل پدرت چه بود؟
پدرم کارمند یک شرکت خصوصی بود و عصرها در پیک موتوری کار میکرد، اما وضع مالی بدی نداشتیم.
متهم را چه مدت است که میشناسی؟
پدرم و مصطفی از چند سال پیش با هم دوست بودند. یک سال قبل از کشته شدن پدرم آنها برای زیارت به مشهد رفتند، اما مصطفی از پدرم خواسته بود که از مرز تایباد مواد مخدر قاچاق کند. چون پدرم نپذیرفته بود اختلافهای آنها شروع شد. شک ندارم این مرد به همین خاطر پدرم را کشت و حالا به دروغ حرفهایی را مطرح میکند تا شاید از مجازات رها شود.
چطور از قتل پدرت مطلع شدی؟
شب بود که از دفتر پیک به خانه ما زنگ زدند و گفتند حال پدرم بد شده است. وقتی به دفتر پیک رفتیم مدیر موسسه گفت پدرم عصر به آنها زنگ زده و گفته یک نفر او را در جاده با چاقو زده است. آنها خودشان را به محلی که پدرم آدرس داده بود، رسانده بودند، اما با جنازه پدرم روبهرو شده بودند. هیچکس پیکر نیمهجان پدرم را ندیده بود تا او را به بیمارستان برساند.
پلیس چطور رد مصطفی را در پرونده قتل پدرت پیدا کرد؟
پلیس آخرین شمارههایی را که با پدرم تماس گرفته بودند، بررسی کرد و فهمید مصطفی آخرین نفری بود که با پدرم تماس گرفته بود. مصطفی همان موقع فرار کرده و برای قتل پدرش به تایباد رفته بود.
مصطفی یا خانوادهاش برای جلب رضایت چه کار کردهاند؟
خانواده مصطفی هم به خاطر قتل پدرشان از او شکایت دارند. آنها هم به اعدام او راضی هستند. ما هم به هیچ قیمتی حاضر به رضایت نیستیم.
۵۸

دوستدار - استهکلم، سوئد
مصطفی یک انگل وحشتناک است که باید .... انداخت تا ویروسش به هیچ جا و هیچکس دیگر نرسد.
0
39
یکشنبه ۸ شهریور ۱۳۹۴ - ۰۹:۳۷
۵۵

shirzan - برلین، آلمان
متهم میگوید بی سواد است شاید همه اینها از اینجا ناشی میشود که او تحصیلاتی نداشته البته درست است که هر که بی سواد هست دست به جنایت نمی زند اما بیسوادی و ناآگاهی عامل بزرگی هست لعنت به جمهوری اسلامی چرا نباید تحصیل تا حداقل پایان دوره راهنمایی اجباری و رایگان باشد که هر روز شاهد چنین اخباری نباشیم
24
16
یکشنبه ۸ شهریور ۱۳۹۴ - ۱۰:۳۴
۴۶

amirHassna - سیدنی، استرالیا
فکر کنم گزینه خوبی برای داعش باشه.
1
37
یکشنبه ۸ شهریور ۱۳۹۴ - ۱۰:۴۲
۳۹

تاجدار - بیروت، لبنان
انصافا خشونت از قوارش می باره.احتمالا عوارض جانبی ریش دراز هست.
0
9
یکشنبه ۸ شهریور ۱۳۹۴ - ۱۳:۵۹
۶۱

Xarismog2 - روم، یونان
من با نظر شیرزن از برلین آلمان موافقم! درسته که هر کس مسىًول اعمال خودشه ولی محیط زندگی و سطح معلومات و راه و روش بزرگ شدن و خانواده تاًثیر بسیار زیادی در شکل گیری شخصیت مردم دارن!! حکومتی که در ابتدای کار قول مجانی شدن خیلی چیزا رو برای فراهم کردن محیط بهتری برای زندگی میداد (تا خرش از پل بگذره) نه تنها به قولش وفا نکرد بلکه تمام چیزهایی رو هم که در حکومت شاه رایگان بود مثل تحصیلات رو هم پولی کرد تا مردم هنوز هم فقیرتر بشن و بی سوادتر از لحاظ تحصیلات و سواد اجتماعی!!
7
5
یکشنبه ۸ شهریور ۱۳۹۴ - ۱۶:۱۰