کامبیز توانا اِلو – ello – شبکهای اجتماعی است که چندی قبل و تقریباً بدون سر و صدا راه افتاد. زمانی که شروع به کار کرد، گفته شد که قرار است چیزی «ضد فیسبوک» یا «خلاف فیسبوک» عرضه شود.
اِلو تا مدتی فقط یک صفحه با یک لوگو بود که ورود به آن فقط از راه دعوتنامه مجاز بود. به تدریج شبکه جدیتر شد و بالاخره برای همه باز شد و در چند ماه گذشته و با عرضه اپلیکیشن برای تلفنهای آیفون، کاربران بیشتری هم جذب کرده است.
در زمان ارائه این اپلیکیشن گفته شد که تا آخر تابستان امسال و یا اوائل پاییز، اپلیکیشن اندروید آن هم برای علاقهمندان در دسترس خواهد بود.
اما تفاوت اِلو با دیگر شبکههای اجتماعی چیست؟ اساس شبکههای اجتماعی حضور داشتن و بعد در ارتباط بودن و حفظ این ارتباط است. فیسبوک و گوگل پلاس و یا تامبلر یا توئیتر به نحو خوبی این کار را انجام میدهند پس چرا یک شبکه اجتماعی دیگر؟
اِلو برای اولین سنگ بنا اعلام کرد هیچ تبلیغاتی در این محیط وجود نخواهد داشت. البته یک شرکت تجاری میتواند برای خود حساب کاربری ایجاد کرده و محصولات خود را تولید کند –برای مثال کوکاکولا– ولی هیچکس اجباری به دیدن آنها ندارد و به زور در صفحه اصلی آورده نمیشود.
هماکنون در فیسبوک برای این که پستی بهتر دیده شود، شرکتهای تجاری یا صاحبان صنایع یا حتی گروههای غیردولتی و یا دواطلبانه باید پول بپردازند تا پست آنها دیده شود. الو چنین کارکردی ندارد. استریم هر کاربری، بر اساس ترتیب زمانی پست است و هیچ پستی به دیگران نمیتواند ارجحیت داشته باشد.
مسئله دیگر، حفظ هویت کاربران و به اشتراک نگذاشتن آنها با طرفهای دیگر است – از دولتها گرفته تا شرکتهای تبلیغاتی – و در دو سال گذشته و با مشخص شدن این که چطور شرکتهایی مثل گوگل یا فیسبوک یا یاهو و مایکروسافت اطلاعات کاربران را نتوانستهاند خوب حفظ کنند، این برای برخی کاربران مسئلهساز شده بود.
اِلو در اساسنامه خود اعلام کرده که هیچ اطلاعاتی از شما ذخیره نمیکند. غیر از یک ایمیل که شما برای ثبت نام باید بدهید، هیچ اطلاعات دیگری لازم نیست. میتوانید با هر اسمی که میخواهید باشد و هرقدر دلتان میخواهد به اشتراک بگذارید. با این اساس، پروفایلی مانند فیسبوک ندارید که از تولد تا روابط تا دوستان تا سوابق تاریخی و کاری و تحصیلی شما را برای همیشه حفظ کند.
شما به عنوان یک کاربر، هر قدر اطلاعات بخواهید به همرسان کرده و هر وقت نخواستید متوقف میکنید. خروج از اِلو هم کار سخت و پیچیدهای نیست. هر وقت بخواهید اطلاعات خود را کپی کرده و حساب کاربری خود را میبندید.
شاید اینها در ابتدا جالب به نظر بیاید ولی چه چیزی باعث میشود مثل فیسبوک، به تدریج اساسنامه چگونگی اطلاعات کاربران مدام عوض نشود؟ اِلو به عنوان یک شرکت عامالمنفعه ثبت شده و این امور در اساسنامه آن آمده است. حتی اگر کسی این شرکت را بخرد، امکان این که چنین تغییراتی در حوزه حریم خصوصی کاربران به وجود آورد، نخواهد داشت.
پل بادنیتسبا این حال پرسشهای زیادی هنوز در این میان وجود دارد. بر همین اساس گفتوگویی کردیم با «پل بادنیتس» از بنیانگذاران اِلو. آقای بادنیتس سابقه نویسندگی، فیلمسازی و کارآفرینی دارد و صاحب یک شرکت تولید دوچرخه هم هست. اِلو هم پروژهای است که او به همراه چند دوست راه انداخته است. با او تلفنی در دفترش که در نیویورک است، گفتوگو کردیم.
***
بگذارید از اصل قضیه شروع کنیم. مدتی بود که در مورد سیاست حریم خصوصی فیسبوک و یا درز اطلاعات به طرفهای سوم از شبکههای اجتماعی حرف و حدیثهایی بود که کاربر عام شاید به آن آگاه نبود. ولی شما از آن باخبر بودید و حتی اعتراض هم کرده بودید. چه شد که یک دفعه گفتید دیگر بس است و بیایم یک شبکه اجتماعی متفاوت درست کنیم؟پل بادنیتس: راستش همه اینها بود ولی یک روز من و دوستانم نشسته بودیم و با هم گفتیم چرا دیگر شبکههای اجتماعی جذاب و با باحال و سرگرمکننده نیست؟ فیسبوک که سرتاسر تبلیغ بود و حتی تامبلر هم دیگر به تبلیغات روی آورده بود. بر همین اساس گفتیم شاید بتوانیم کاری کنیم که خلاف قاعده باشد ولی برای کاربران مثبت باشد. همین که ما تبلیغات و آگهی نداریم را خیلی (از شرکتهای رقیب) دوست ندارند ولی ما خواستیم کاری کرده باشیم که مطابق قاعده روز نباشد.
ما همه دوست داریم شبکه اجتماعی خوب داشته باشیم ولی اگر شبکه اجتماعی خوبی نباشد، کسی از آن استفاده نخواهد کرد. حتی خودم هم دیگر از فیسبوک استفاده نمیکردم. اولش این شبکه را فقط برای خود و دوستانمان درست کردیم ولی به تدریج هزاران نفر به ما پیوستند و بعد تصمیم گرفتیم آن را بزرگتر و عمومیتر کنیم.
از آنجا همه چیز به شکلی اورگانیک پیش رفت. همین که ایده اولیه را گذاشتیم که تبلیغات نداشته باشیم، خودش به تدریج درهای زیادی را برایمان باز کرد.
صادقانه ولی باید بگویم وقتی شروع کردیم، نمیدانستیم داریم چه کار میکنیم. حتی شاید به نقطه قوت ما تبدیل شد چرا که هنوز هم نمیدانیم چه کار داریم میکنیم. (میخندد.)
پرسش منطقی به محض این که شما از اِلو صحبت میکنید این است که خوب، دیگر شبکههای اجتماعی هم اول خیلی خوب و جذاب هستند. زمانی بود که فیسبوک بهترین جایی بود که میشد به افراد دسترسی داشت اما به تدریج مسیر دیگری را انتخاب کردند. حقیقت این است که با داشتن ارتباط و اطلاعات، این وسوسه پیش میآید که با آن چه کارها میشود کرد. برای کسانی که از شما هم این سؤال را داشته باشند، چه جوابی دارد؟ چه چیزی هست که به ما بگوید اِلو هم روزی فیسبوک یا گوگلپلاس یا دیگر شبکهاجتماعی نخواهد شد؟شاید بدانید من کارآفرین هستم و صنایع دیگری هم اداره میکنم. مثل یک شرکت تولید دوچرخه و یک شرکت تولید اسباب بازی و یا دیگر فعالیتهایی که دارم. در تمامی کارهایی که دنبال کرده و میکنم انگیزه اصلی علاقه جدی و عشق به کار بوده است. اِلو را هم شروع که کردیم، این پرسش را مطرح کردیم که آیا میشود شبکه اجتماعی درست کرد که تبلیغ نداشته باشد؟ آیا میتوانیم شبکهای داشته باشیم که اطلاعات کاربران را به فروش نگذاریم؟ و نتیجه آن چه خواهد بود؟
الان هم اگر اخبار رسانههای پوشش دهنده در مورد شبکههای اجتماعی را دنبال کنید، میبینید که خیلی از رقبای ما از ما بدشان میآید. ولی فکر میکنم متفاوت به چیزی نزدیک شدن، خود نقطه قوت است. خلق چیزی تازه، فکر باز و قلبی باز میخواهد وگرنه یک دور باطل و همیشه تکراری میشود.
مسئله اینجاست که خیلیها با علاقه به فعالیتی میپیوندند و دوست دارند با اصل استقلال به کار خود ادامه دهند ولی به محض این که جایی یا پروژهای موفق شود، یک شرکت آن را میخرد و هویت آن را عوض میکند. خیلیها هم از من میپرسند که چرا بیاییم اِلو؟ خیلی سرویسها یا اپهای دیگری بوده که خوب بودهاند ولی بعد یک شرکت بزرگ آنها را خریده و تغییرشان داده است. چرا اِلو را باید از این قاعده مستثنی دانست؟اگر به سابقه کسانی که اِلو را اداره میکنند نگاهی بیندازید، میبینید همهشان به اصول خود وفادار بوده و آن را به شکل درست دنبال کردهاند. مسئله دوم این که ما این قدر به اندازه کافی بودجه جمع کردهایم که تا چند سال نیازی به پول به اصطلاح قلمبه نداریم. ضمن این که اِلو در حال گسترش است و خیلیها از همه جای جهان در آن حضور دارند.
من میتوانم خیلی عوامل برشمارم ولی اصل آن این است که آدم باید کاری که به آن عشق دارد را دنبال کند و در آن سرمایهگذاری کند. به هرحال باید ریسک را در زندگی داشت. ما وقتی عامل امنیت را در زندگی به عنوان اصل فرض کنیم، هیچ تغییری در کار نخواهد بود و امنیت، مثل یک تیغ دو لبه است. درست است که ممکن است امن باشیم ولی به تدریج در چارچوبهای کوچک و کوچکتر زندگی خواهیم کرد. آنقدر که زندگی شاید مشابه یک زندان شود و این امید از آدم قطع شود که دیگر هیچچیز عوض نخواهد شد.
با روش و سرعتی که اِلو در حال گسترش است، فکر نکنم هیچ عامل نگرانی برای کسی (کاربران) وجود داشته باشد.
چند روز پیش از انجام این گفتوگو، در اِلو پستی گذاشتم که با پل بادنیتس مصاحبه خواهم داشت و از کاربران فارسی زبان اِلو خواستم سؤالی اگر دارند، مطرح کنند. در این وقت محدودی که داریم چند تا از آنها را میپرسم. اول این که خیلی اعتراض هست که چرا از اپ اندروید خبری نیست؟برنامه اولیه این بود که تا آخر تابستان اپ اندروید را عرضه کنیم و به طور جدی مشغول کار هستیم ولی تا پاییز امسال آن را حتمن به بازار خواهیم داد.
سؤال بعدی در مورد تغییرات در صفحه اصلی است. پیش از این امکان تعقیب فالوئرها در ستونی در سمت چپ وجود داشت ولی حالا دیگر نیست. فعالیت دیگر کاربران به جستوجو محدود شده و کاربران گفتند که از آن راضی نیستند.مشکل آن این بود که هر وقت میخواستیم تغییری در صفحه ایجاد کنیم، آن ستون مشکل ایجاد میکرد. اما الان میشود کسانی که شما دنبال میکنید را در ستون زیر آواتار هر کاربر پیدا کرد. یعنی شما فالوئرهای خود را در یک فهرست دارید و میتوانید تعقیبشان کنید. از بابت این تغییر از کاربران عذرخواهی میکنم.
برخی از کاربران اعتراض دارند که چرا فرمت راست به چپ در اِلو فعال نیست. ضمن این که از فونت فارسی آن هم راضی نیستند و فونتهای دیگری مثل «نازنین» را پیشنهاد کردهاند.راستش به فکرش بودیم ولی این قدر به آن متمرکز نشده بودیم. این سوال خوب شما نشان میدهد چرا کاربرانی از کشورهایی که از راست به چپ مینویسند نداریم یا کم داریم. قول میدهم به زودی هر دو را رفع کنیم. یعنی همین الان در برنامه مینویسم که هم امکان راست به چپ نویسی به طور کامل فراهم شود و هم فونت بهتری در نظر گرفته شود. با این حساب برای کاربران عبری زبان، عربی زبان، فارسی و دری زبان و دیگر زبانهای راست به چپ، امکان مناسب برقرار خواهد بود. خیلی خوب شد که گفتید.
به عنوان پرسش آخر و با محدودیت وقت، در حالی مشغول آماده کردن خود برای این مصاحبه بودم، دیدم که خیلی برنامه دقیقی برای آینده ندادهاید ولی جایی گفتهاید این امکان را خواهید داد که هنرمندان بتوانند آثار خود را به طور مستقیم در اِلو بفروشند. چه راهکاری دارید که آن وقت برای مثال اِلو به آمازون تبدیل نشود و هنوز شبکه اجتماعی باقی بماند؟این که بگذاریم افراد خرید و فروش داشته باشند، مدل اقتصادی ما است و دنبال آن هستیم. ولی در الو، هیچوقت استریم سرتاسر آگهی فروش نخواهد شد. راز اِلو در همینجا است. شما اگر نخواستید، کسی را دنبال نمیکنید. شما مجبور به دیدن چیزی که نمیخواهید نیستید.
فکر میکنم اِلو به یک فروشگاه بزرگ تبدیل شود. ما مثل فیسبوک «بوست» برای پست نداریم که پول بپردازید و به زور در استریم بقیه دیده شود. ما خیلی آگاهانه این را دنبال کنیم. به هر حال پیش که برویم بهتر خواهیم فهمید.
سؤال آخر، چه زمانی امکان ایجاد گروه یا «کامیونیتی» در اِلو امکانپذیر خواهد بود؟الان فقط کسی میتواند یک حساب کاربری برای مثال برای کتاب یا فیلم یا هرچیز درست کند و دیگران را به آن اضافه کند. البته در چند ماه آینده تغییراتی خواهیم داد و تسهیلات بهتری در راه است.