صدای مرا از قلب تهران می‌شنوید؛‌ من لزبین هستم

ایران وایر : شاید 12، 13 ساله بودم که اولین بار تپش تندتر قلبم، وقت دیدن سینه برهنه زنان موقع تماشای ماهواره یا بازی های کامپیوتری را تجربه کردم. در دوران دبیرستان تمام هم‌کلاسی هایم به مردی علاقه داشتند که یا  خواننده بود یا بازیگر و یا یکی از پسرهای محله. اما من از دختری که کنار دستم می نشست خوشم می‌آمد و این هم یک راز بود؛ یک راز بزرگ. با این حال، همیشه دنبال پسری می گشتم که برایم جذاب باشد. برای این که پیش هم‌کلاسی هایم خجالت نکشم، می‌گفتم عاشق پسری شده‌ام که هر روز ساعت هفت توی کوچه از کنار هم رد می‌شویم. اما راستش را بخواهید، من هیچ کنجکاوی یا علاقه ای نسبت به مردها نداشتم. من هم مثل خیلی‌های دیگر وقتی حدس زدم هم‌جنس‌گرا هستم، انگار به آخر خط رسیده بودم؛ تصویر یک بن‌بست پیش رویم بود و بس.
 
وقتی ۱۸ ساله شدم، تصمیم گرفتم دوست پسر داشته باشم و این تصمیم‌ را هم عملی کردم. دوست پسرم انسان بی‌نظیری بود اما من رغبتی به او نداشتم. با خودم فکر می کردم یک یخچال بی‌احساسم و به همین دلیل هم رابطه را خیلی آرام تمام کردم.
 
ترم اول دانشگاه با دختری آشنا شدم که هر وقت می دیدمش، قلبم هُری می‌ریخت. نمی‌فهمیدم دقیقاً در من چه می گذرد و چرا آن قدر مایلم او را لمس‌ یا نگاه کنم. ترم دوم بودم که به خودم آمدم و دیدم که این دختر،صمیمی ترین دوست من شده است.
 
وقتی کنارش می‌نشستم و دستش را می‌گرفتم، داغ می شدم. آن قدر زیاد به او توجه داشتم که خیلی از هم‌کلاسی ها متوجه دوستی و علاقه من نسبت به او شده‌ بودند. خیلی خوب به یاد دارم چه طور در یکی از سفرهای دانشگاهی تلاش کردم که در یک اتاق باشیم و چه طور دو شب تمام بیدار بودم و وقتی خواب بود، نگاهش می‌کردم. این را هم خوب یادم هست که چه طور در حسرت این که نوازشش کنم، ماندم.
 
من در انکار مطلق عشقم بودم. آن قدر با خودم می‌گفتم ما دو دوست معمولی هستیم و من هیچ میل جنسی به او ندارم که خودم هم باورم شده بود. ولی هر وقت به پسری علاقه مند می شد، انگار توی قلبم مشتی خار فرو می‌کردند. آن قدر تحمل کردم که دیگر غیرقابل تحمل شد و یک روز بالاخره تصمیم گرفتم سدی را که خودم ساخته بودم، بشکنم. پروژه دانشگاهی را کنار گذاشتم، پشت کامپیوترم نشستم و کلمه «هم‎جنس‌خواهی» را جست‌وجو کردم. در عرض چند دقیقه دنیای جدیدی پیش رویم قرار گرفت. دیدم که چنین احساس‌هایی وجود دارند ولازم نیست انکار شوند. دیدم و خواندم که آدم هایی مثل من هستند، عاشق می‌شوند و به این روش زندگی می کنند.
 
باور کردم که هم‌جنس‌گرا هستم و این‌جا برخلاف تصورم، آخر راه نبود. این نقطه، شروع وبلاگ‌نویسی مستمر من با نام های مستعار بود و البته شروع هجوم تأییدها یا توهین ها و البته کابوس‌ها.
 
وقتی که به او گفتم لزبین هستم و عاشقش شده‌ام، گفت:«از تو بدم نمی‌آد ولی از این احساست بدم می‌آد.» خواستیم که دوستی‌ خود را ادامه دهیم اما کم کم بدقلقی های من وقتی نمی توانستم این احساس را کنترل کنم و صبوری های او تبدیل به عصبانیت و خشم در رابطه دوستی‌مان شد و روز به روز از هم دورتر شدیم. آن قدر دور که حالا سال ها است هم‌دیگر را ندیده‌ایم.
 
تمام آن روزها و ماه‌ها از ترس آشکار شدن این راز پیش خانواده‌ام کابوس دیدم. سال ها در خواب‌هایم فریاد زدم و آن ها من را از خانه بیرون کردند. سال ها خواب فرار کردن و گم شدن و کشته شدن دیدم و ترسیدم از این که کسی چیزی از درون پنهان من بفهمد.
این دوره زندگی، ارزش انسانیت را به من آموخت و این را که باید دست از دسته‌بندی‌های مذهبی، آیینی، نژادی و قومی بردارم و به درک جدیدی از انسان برسم. جرأت کنم باورهای قدیمی و موروثی را کنار بگذارم و مهم تر از همه، تفاوت های انسان ها را درک کنم و دوست‌شان داشته باشم.
 
بعد از مدتی تصمیم گرفتم آشکارسازی کنم و به قول معروف، از گنجه بیرون بیایم. شجاعت زیادی لازم داشتم تا به دوستانم بگویم هم‌جنس‌گرا هستم و شجاعت به مراتب بیش‌تری برای گفتن این موضوع به خانواده‌ام. آسان نبود ولی یک روز این شجاعت را به دست آوردم. نیازبه لذت زندگی محترمانه و آزاد مرا قوی‌تر می‌کرد و برای خودم هم عجیب بود که توانستم آن قدر معقول باشم که تقریباً تمام آدم های اطرافم، زمانی که متوجه هم‌جنس‌گرایی من شدند، طردم نکردند.
 
روزی را به خاطر دارم که برای اولین بار به  یکی از دوستانم گفتم خانمی که در جلسه های گروه‎مان شرکت می‌کند، به دلم نشسته است. وقتی هفته بعد او را دید و در گوشم گفت «خاک تو سر خوش سلیقه ات کنن»، حسی سرشار از لذت داشتم. احساسم مثل انسانی بود که سال ها در جزیره ای به تنهایی زندگی کرده و حالا کشتی نجات را از دور می‌بیند. حالا باید تا آن کشتی نجات با تمام قوا شنا می‌کردم.
بعد از دوستان نزدیکم، نوبت خانواده‌ام بود که مرا همان‌طور که هستم ببینند. از بین اعضای خانواده، پدرم آخرین کسی بود که فهمید. او نمازش را -هنوز هم- در مسجد اقامه می‌کند و از تصور خشم و شاید هم ناامیدی‌اش از من، بسیار مضطرب بودم. اما او وقتی رازی را که شاید برایش نمود جهنم بود فهمید، به من گفت:«با هر کسی که شادتری زندگی کن.»
 
این عکس‌العمل او با عشق پدری، یکی از عجیب‌ترین لحظه‌های زندگی‌ام را ساخت.
 
آدم ها را همیشه دوست داشته‌ام و به آن ها احترام گذاشته‌ام. حالا می‌بینم که نزدیکانم من را همان طوری که هستم، بی کم و کاست دوست دارند؛ همان طور که من همیشه دوست‌شان داشته‌ام. شاید من یکی از معدود دگرباشانی باشم که در ایران زندگی می‌کنم و از طرف هیچ کدام از نزدیکان و اعضای خانواده‌ام طرد نشده‌ام. فکر می‌کنم این آشکارسازی خیلی ساده تر از آن بود که تصورش را می کردم! شاید موفقیت تحصیلی و شغلی‌ام در این پذیرش بی‌تأثیر نبوده باشد ولی تنها چیزی که از آن ها خواستم، این بود که من را - تمام من را-  بپذیرند و آن قدر خوش‎بخت بودم و هستم که این اتفاق افتاد.
 
حالا من در قلب تهران زندگی می‌کنم و بیش تر آدم های زندگی‌ام از گرایش جنسی من با خبر هستند. به نظرم زندگی من در همین دایره کوچک کاملاً عادی است. دلم می‌خواهد این دایره بزرگ‌تر شود و اصلاً دیگر مرزی نداشته باشد. شاید به همین دلیل هم باشد که با وجود آرامش نسبی و کمیاب برای کسی مثل من در ایران، من هم مانند همه آدم‌های دیگر عاشق می‌شوم، گاهی روزهای خوبی دارم، گاه عشق‌های دست‌نیافتنی و گاهی هم پایان رابطه.
 
حالا در صدد مهاجرت برای ادامه تحصیلاتم هستم تا تمام خودم را زندگی کنم چون تفاوتی بین من و دیگران وجود ندارد جز یک تفاوت کوچک  و آن هم این است که من خوش‌بخت تر از آدم‌هایی هستم که برای خودشان بودن هرگز نجنگیده‌اند.
+243
رأی دهید
-54

  • قدیمی ترین ها
  • جدیدترین ها
  • بهترین ها
  • بدترین ها
  • دیدگاه خوانندگان
    ۴۳
    aarian - تهران، ایران

    قلبم رو درد آوردی...من هم دختری رو می‌شناختم که سالهای سال دوست خانواد‌گی ما بود...فوق‌العاده با احساس بود و شعر میگفت. همیشه میگفت که عاشق مردها نمی‌شه. حیوونکی اون هم در انکار این حس همجنس گراییش اینقدر پیش رفت تا جایی‌ که افسرده شد و خود کشی کرد..عشق طبیعی‌‌ترین حق بشره و از اینها دریغ شده.
    22
    106
    ‌چهارشنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۴ - ۲۰:۲۴
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۹
    kurosh-h - گوتنبرگ، سوئد

    آرزوی موفقیت و خوشبختی برات دارم.
    14
    85
    ‌چهارشنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۴ - ۲۰:۵۳
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۰
    karaji - کرج ، ایران

    مهم‌ترین چیز ممکن برای هر فرد انسانیت اوست ، به یاد زنده یاد فریدون فرخ زاد ....
    11
    83
    ‌چهارشنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۴ - ۲۱:۱۱
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۶
    ایران بر باد رفته - برلین، آلمان

    امیدوارم به همه آرزوهات برسی :-)
    12
    74
    ‌چهارشنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۴ - ۲۲:۴۴
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۳۲
    IRAN+ISRAEL+USA4EVER - مونیخ، آلمان

    موفق باشی‌ و حرف آخرت خیلی‌ زیبا بود" تفاوتی بین من و دیگران وجود ندارد جز یک تفاوت کوچک و آن هم این است که من خوش‌بخت تر از آدم‌هایی هستم که برای خودشان بودن هرگز نجنگیده‌اند"
    14
    89
    ‌چهارشنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۴ - ۲۲:۴۴
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۳
    stockholm - استکهلم، سوئد

    صد آفرین به خانواده روشنفکر و شجاع شما که گرفتار عقب ماندگی نیستند و این گرایش شما رو در اون جامعه سنتی مذهبی پذیرفتند
    14
    111
    ‌چهارشنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۴ - ۲۳:۰۲
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۵
    Liberte - ارومیه، ایران

    عوض اینکه ایت تمایلات غیر اخلاقیشو قایم کنه، افتخار هم می کنه.همینا هستن که بشریت رو...
    116
    20
    ‌چهارشنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۴ - ۲۳:۱۲
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۶۰
    64samad agha - گنت، بلژیک

    مشکل اینه که همه البته بطور متوسط با این موضوع کنار میان،ولی هیچکس راضی نیست یکی از خوانواده ی خودش دچار این مشکل بشه.ضمنا نمیفهمم این مشکل سراغ کسانی میره که دستشون به دهنشون میرسه.من شخصا با یه ادم فقیر،با این تمایلات روبرو نشدم.
    16
    36
    ‌پنجشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۴ - ۰۰:۵۸
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۸
    یک ایرانی در استرالیا - ملبورن، استرالیا
    ماشالله خوش سلیقه هم بودی، هر جا رفته عاشق یکی شده. این افراد بیمار هستن و من خودم کسانی رو میشناسم که با درمان خوب شدن. اما متاسفانه تریپ روشنفکری اینه که پر و بال بهشون بدن و تشویقشون کنن به این راه ادامه بدن. در ضمن من به هیچوجه مذهبی هم نیستم و هیچ خصومتی هم با این افراد ندارم بلکه اعتقاد دارم اونا به کمک احتیاج دارن. همین
    72
    55
    ‌پنجشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۴ - ۰۶:۲۷
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۷
    parvin55 - مادرید، اسپانیا
    تعدادی که روابط یک زن و مرد.را فقط در ساصه میکنند همین نگرش را در مورد دگرباشان جنسی‌ دارند یعنی‌ عشق تهی از هرگونه عاطفه!!! اینجاست ک باران تمسخر و توهین به این نوع انسانها که ناشی‌ از بی‌ سوادی و خودخواهی توهین کننده است-...امیدوارم اگر روزی ملت به درجه ی کمال انسانیت رسید این افکار بیمارگونه یعنی‌ عدم پذیرش انسانهایی جز خود او و شناخت این دین ایران برباد ده.در صف کشور‌های آزاد جهان قرار گیرد.
    18
    33
    ‌پنجشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۴ - ۰۶:۳۳
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۷
    parvin55 - مادرید، اسپانیا

    . [:: 64samad agha - گنت، بلژیک::]. در فقیر‌ترین کشورهای آفریقا و بین هر قشری دیده میشود حتی در کشورهائی با مجازاتهای سنگین و همه اسلامی!!!!اگر شما اطلاعی ندارید دلیل عدم وجود آن در خانواده‌های کم درامد نیست!!
    16
    41
    ‌پنجشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۴ - ۰۶:۳۷
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۱۰۷
    millionaire - منچستر، انگلستان
    سالهاست که دانشمندان و دکترهاى فراوانى میکوشند که این بیماران روانیه همجنس باز را درمان کنند ولى وقتى یک مریض خودش نمیخواد درمان بشه چه کارى از دست پزشکان بر میاد ، وقتى این بیماریه مسرى اپیدمى شده و حالا دیگه قانون گذاران کشورهاى مختلف یکى یکى دارن تسلیم میشن باید براى دنیاى رو به زوال تاسف خورد
    42
    31
    ‌پنجشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۴ - ۰۸:۱۶
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۳
    aarian - تهران، ایران

    [::millionaire - منچستر، انگلستان::]. دوست بسیار گرامی‌ از شما که در انگلستان مهد آزادی همجنس گرایان زندگی‌ می‌کنید عجب دارم که چگونه همجنسگرایی را بیماری می‌نامید؟ آیا آلن تورینگ که فیلم بازی تقلید بر اساس زندگی‌ وی ساخته شده را می‌شناسید؟ ایشان از مفاخر انگلستان است که در دهه 50 میلادی به جرم همجنس گرا بودن به خوردن دارو برای درمان شدن محکوم شد و دست آخر در اثر عوارض ناشی‌ از این دارو افسرده و دست به خود کشی زد. دولت انگلستان در سال 2008 میلادی رسما از این مساله عذرخواهی کرد. تفاوت این افراد با سایرین مثل تفاوت چپ دستها و راست دستهاست. آنها هم زمانی‌ مریض دیده می‌شدند اما الان همه می‌دانیم این عملکرد مغز است که در اینباره تصمیم می‌گیرد.
    13
    55
    ‌پنجشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۱:۰۸
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۷
    parvin55 - مادرید، اسپانیا
    [::millionaire - منچستر، انگلستان::]. اگر بی‌ سواد هستی‌ از قول دانشمندان مطلب ننویس!!!!!!!-لقب بیمار به دگرباش جنسی‌ مجازات قانونی دارد البته در کشور‌ها ی آزاد!! نه کشور‌های این دین کوفتی!!!همجنس باز کسی‌ است که بر اثر کمبود جنس مخالف و یا شکنجه ی یک محکوم با او عمل جنسی‌ انجام میدهد مثل شکنجه گران اوین ملا جانت و فیضیه!!
    14
    33
    ‌پنجشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۵:۴۵
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۶۰
    64samad agha - گنت، بلژیک
    parvin55 - مادرید، اسپانیا.پروین خانوم،،من از استثناعات نگفتم،حتی این در بین بعضی حیوانات هم وجود داره.آیا خود شما و یا اطرافیانتان،با همجنسگرای واقعا فقیر برخورد داشته اید..؟اگر جواب مثبته،خوشحال میشم و امیدوار،چون وضع مالیم خیلی خرابه.
    10
    5
    ‌پنجشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۴ - ۲۲:۵۰
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۳۶
    araz 32 - تبیلیسی، گرجستان
    هموطنان مراقب پاچه های خود باشید که,,, در به در,, ,بعد از فرانسه ,آلمان و امریکا حالا از اسپانیا خود رو موظف به گرفتن پاچه یه کاربران سایت میداند !
    8
    9
    جمعه ۱۵ خرداد ۱۳۹۴ - ۰۶:۰۶
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۲
    باور عمیق - قم، ایران
    تمام هدف این نوشته تبلیغ و تحریک برای 3 کلمه یا عبارت بود : 1 - آشکار سازی 2 - تعویض عبارت دقیق (( همجنسباز )) با عبارت مسخره (( دگر خواه )) 3 - عدم وجود (( تفاوت )) بین همجنسباز با انسان های سالم و طبیعی . به امید خدا با این سیاستی که پیش گرفتید تا حدود 100 سال دیگه در خارج از ایران به طور 100 درصد نه تنها قبح این قضیه رو از بین خواهید برد ، بلکه ولع ، حرمت و اشتیاق به گرایش رو به صورت قاطع به دست خواهید آورد . اما در ایران . بهتون قول میدم اگه 1000 سال دیگه هم روز بزنید : 1 - شما همجنسباز هستید نه دگرخواه ، نه دگرباش و نه همجنسگرا 2 - بابای نمازخوان مسجد بوروی افسانه ای که نه ، بابای عرق خور کاباره ای هم از شنیدن بیماری همجنسبازی چنان شوکه میشه که داغ این آشکار سازی بمونه روی دلتون 3 - بالا برید ، پایین بیاید شما همجنسبازا با انسانها متفاوتید . یعنی خودتونو بکشید هم هر کس به اندازه یک مرغ و یا خروس ، صاحب مغز باشه میدونه که شما مثل دیگران طبیعی ، سالم و ختم کلام یک کلام ، آآآآدم نیستید
    20
    21
    جمعه ۱۵ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۶:۱۱
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۷
    parvin55 - مادرید، اسپانیا
    [::araz 32 - تبیلیسی، گرجستان::]. از واژه ی --هموطنان--- استفاده کردی تا افکار پانتورکیسم ... پنهان باشد!!! فکر کن تمام سا یت‌ دشمن من چه اثری بحال من و چه امتیازی برای تو دارد؟؟ آرزوی تکه تکه شدن ایران را به گور خواهی برد
    5
    8
    شنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۴ - ۰۹:۱۷
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۱۰۷
    millionaire - منچستر، انگلستان
    [::aarian - تهران، ایران::]. آقا هیستریکیها وسادیسمیها ومازوشیسمها و خیلى بیماران دیگه راست رأست تو خیابون قدم میزنند و آزادانه زندگى میکنند اتفاقن ازشون فیلم هم درست میکنند ما چى بگیم ، بگیم مریض نیستند چون فیلمشون آزاده ، خودشون آزادند پلیس کاریشون نداره اونها هم کاری به کار کسى ندارند ، نه عزیز اینها بیمارى روانى مسری دارند ، چند وقت پیش با تاکسى میرفتم ایستگاه قطار از محله این بیماران رد میشدم ، تو پیاده رو دو تا پسر که دستشون رو شونه هم بود میرفتند ، راننده تاکسى که یه انگلیسى بود گفت اینارو کلشو تکون دادو خندید برام خیلى جالب بود که یه انگلیسى در خلوت خودش این بیماران رو نکوهش میکنه ، بیمارند اقا اینها بیماریه روانى مسرى دارند
    9
    8
    شنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۴ - ۰۹:۵۵
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۳
    aarian - تهران، ایران
    [::millionaire - منچستر، انگلستان::]. هموطن گرامی‌ بنده با کمال احترامی که برای عقیده شما قائلم با شما موافق نیستم. چه باور کنیم چه نه همجنس گرایی وجود دارد. حال مطابق نظر شما گیریم که این افراد مریضند، این مساله قطعاً زنتیکیست و نمی‌تواند مسری باشد. تا زمانی‌ که آزاری به دیگران نمیزنند، چرا به حقوق شهروندیشان احترام گذشته نشود؟ حق عشق و دوست داشتن متعلق به همه انسانها است.
    3
    19
    یکشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۴ - ۰۲:۰۰
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۳
    ihaveap1 - برمن، آلمان
    اون دوستمون که در مورد آلن تورینگ گفته بودند درست می گن. فقط تکمیل کنم که تورینگ پدر علم محاسباته و همجنسگرا بود و . بعد خدمت قمی های عزیز عرض می کنم مملکتی که شما این همه سال بستید پر شده از منحرفان جنسی به قول خودتون و من و شما دیدیم بچه هایی که به جنس مخالف دسترسی نداشتند یا با دست راستشون رابطه عمیق برقرار کردند یا همجنس گرا شدند یا به حیوان تجاوز کردند و ....
    3
    4
    دوشنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۹:۳۳
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۷
    salamsalam - قم، ایران
    من در یک خانواده مذهبی و فقیر بزرک شدم، وتمام جمله های این دوست گرامی رو میتونم تایید کنم چون من هم بدون اینکه کسی چیزی به من یاد بده ازهمان نوجوانی به جنس مخالف علاقه نداشتم و حتی با یک دختر ازدواج کردم که حتی کمکی هم به من نکرد و فقط احساس شرمساری به او داشتم که منجر به طلاق شد.من متوجه شده ام که اکثرافرادی که در خفا احساسات گی و لزبین در خود دارند و آنرا در خود خفه میکنند شروع به فحاشی به این گروه میکنند،ولی کسی که گی نیست برایش مهم نیست که احساس جنسی شخص مقابلش که خدا آنرا به او داده است چیست؟. حدود ۱۰٪ از انسانها گی یا لزبین هستند حالا اگرتا آخر زمان هم فحش بدهید تاءثیری ندارد ولی شماها که حتمن خودتان جزو بیشرفترین آدمهاهستید که آزادی های دیگران را نمیخواهید بپذیرید بروید نزد روانپزشک.به همه اشخاصی که همسرشان کم میلی رقابت را دارند هم میگویم که از خود بپرسند آیا نعوظ بالله همسرشان در خفا گی هستند؟
    1
    1
    ‌پنجشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۰:۱۹
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۸
    keyvan2013 - تهران، ایران
    [::ihaveap1 - برمن، آلمان::]. دوست عزیز فقط افراد راست دست با دستشون رابطه عمیق برقرار میکنن؟ خب شاید یکی چپ دست باشه و بخواد با دست چپش رابطه عمیق برقرار کنه!!! کاربران محترمی که در همه مورد تخصص دارند و نظر میدن لطفا این مشکل رو حل کنن و بگن آیا از نظر شرعی کسی میتونه با دست چپش رابطه عمیق برقرار کنه یا نه؟ اگر میتونه لدفا شرایطشو کاملا توضیح بده. با تشکر از مشکل گشایان اینترنتی. من نمیدونم چرا تا اسم همجنسگرا، دگر خواه، همجنسباز یا هرچی دلتون میخواد اسمشو بذارین عده ای تریپ روشنفکری میگیرن و نسخه میپیچن که بعله شما مریض هستی و. عده ای دیگه هم میگن نه مریض نیستن اینا مدلشون از اول همینجوری هستش. آخه به منو شما چه ربطی داره یکی با تمایلات جنسیش چکار میخواد بکنه. مزاحمتی برای شما درست کرده؟ خب با مگس کش بزن توی سرش! به شما پیشنهاد بیشرمانه داده؟ خب قبول نکن! به همین راحتی. تا کی میخوایم توی زندگی همدیگه سرک بکشیم؟
    1
    2
    ‌پنجشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۰:۲۳
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۷
    salamsalam - قم، ایران
    پاسخ فقط فیلم «آینه های روبرو». ...
    0
    0
    ‌پنجشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۴ - ۲۳:۰۰
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    نظر شما چیست؟
    جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.