کافه گردی در تهران.
+30
رأی دهید
-3
۴۰
simairani - کاشان، ایران
" سنگین شده سر من، نسکافه برام بیار. برای بی کسی هام، یه کافه برام بیار. یه کافه که بشه توش سیگار رویا کشید، از رادیو ش دوباره مرا ببسو شنید. یه کافه که توش رفیقامو ببینم،نگاهشون کنم، کنارشون بشینم. دوباره شوخی و بحث، دوباره شعر و شعار.دلم گرفته رفیق، یه کافه بیار."
4
13
چهارشنبه ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۱۷:۳۱
۴۴
Adamat - خارکف، اوکراین
[::simairani - کاشان، ایران::]. هر چه از دل برآید، بر دل نیز نشیند. با احساس و زیبا نوشتید. / زندگی از مراحل مختلفی تشکیل شده. یکی از آنها جاییست که انسان، فقط و فقط به خودش میرسد، به خودش و خدای خودش. به جایی که غم و شادی و لذت و گذر عمر را، بدون وابستگی و دلبستگی روحی و عاطفی به دیگران، ادامه میدهد. چنین لحظه هایی، همچو زمان تولد و مرگ، *تنهایی* را بتصویر میکشند، قابی که آزاد از هر گونه وابستگیست. تصویری آرام و رها، در دل خلوت وجود .. / سلامت باشید.
0
3
چهارشنبه ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۲۲:۳۳
۴۰
simairani - کاشان، ایران
مرسی ادمات عزیز، این شعر بخشی از شعر "کافه" از شاعر پر ذوق و ارزشمندِ معاصر جناب "یغما گلرو ای "است.
0
2
پنجشنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۰۰:۳۶