فکت شیت کجاست؟
تیتر و عکس محمد بابایی، آرمانبا اظهار نظرهای تازه مقامات دولت درباره فکت شیت مذاکرات هسته ای، کیهان گزارشی را تیتر اول خود قرار داده با این عنوان «فکت شیت ایرانی، منتشر می شود، نمی شود، شده است». کاری که به نظر این روزنامه توهین به شعور مردم ایران بوده است.
این روزنامه با نقل گفتههای مقامات مختلف دولتی در چند ماه گذشته و اشاره به تفاوتهای آن گفته ها نوشته: این اظهارات متناقض در کنار صحبتهای رئیس جمهور تبدیل به ملغمهای هضم ناپذیر میشود و نشان از این امر دارد که دولت به دلایل مختلفی در حال اتلاف وقت و عدم پاسخگویی در ماجرای فکت شیت ایرانی است.
به نظر کیهان: این اتلاف وقت در حالی است که مطالبه انتشار فکت شیت، حتی به تشکیل کمپین نیز انجامیده و عملاً وارد هفته چهارم خود شده است. متهم کردن جامعه به کم حافظه بودن و ادعای انتشار فکت شیت را چیزی جز توهین به شعور مردم نمیتوان تفسیر کرد.
همزمان صادق زیباکلام در مقاله ای در آرمان نوشته: بعد از قرائت بیانیه لوزان بر سر انتشار فکتشیت ایرانی در داخل کشور حواشی زیادی به وجود آمد و عدهای دولت را به کوتاهی در مورد انتشار فکتشیت محکوم کردند ولی اگر میزان بالایی از خواست ایران در لوزان محقق شده باشد باز برخی منتقدان به انتقاداتشان خواهند پرداخت.
به نوشته این استاد دانشگاه مخالفان دولت اهمیتی نمیدهند که مفاد توافقنامه چیست و دربند اول یا بند دوم یا فلان تبصره آنچه چه موضوعی درج شده و طرفین بر روی چه موضوعی به توافق رسیدهاند چون آنها از اساس با هرگونه توافق میان ایران و ۱+۵ مخالف هستند. واقعیت این است که اگر در لوزان ششدانگ توافق به نفع ایران تمام میشد نمیتوان انتظار داشت که کسی با این مساله مخالفت نکند چراکه دیدگاهها مختلف است و هماهنگکردن دیدگاهها در دنیای امروز سخت و غیرممکن بهنظر میرسد.
مقاله آرمان نتیجه گرفته که ظریف و تیم مذاکرهکننده ایران نباید وقت خود را صرف مسائل حاشیهای کنند. از سوی دیگر باید توجه داشته باشند که جمهوریخواهان تندرو و یهودیان آمریکا هم با هرگونه توافق و مذاکره مخالفند. مخالفین غربی هم اساساً کاری با متن توافق ندارند و با هر آنچه در توافق نگاشته میشد بهطور یقین مخالفت میکردند. نکته مهم این است که مردم به تیم مذاکرهکننده اعتماد کامل دارند بنابراین به خوبی درک میکنند هر آنچه در لوزان بیانشده است حداکثر امتیازاتی است که میتوانستند از طرف غربی و آمریکایی بگیرند.
شورش آل سعود
جوان روزنامه سپاه پاسداران در تیتر اول خود از شورش در سلطنت سعودی خبر داده وشاهزادگان ارشد آلسعود در حساب توئیتری خود به صراحت با این تغییرات مخالفت کرده و گفته: «این تصمیمات سلیقهای هستند. با توکل به خدا معتقدم این تصمیمات نه مطابق شریعت اسلامند و نه ساختار حکومت. به همین سبب، اطاعتی از این فرامین و افراد تازه منصوب نخواهد شد.»
این روزنامه تحلیل کرده که :این نخستین اعتراض علنی به تصمیمات اخیر پادشاه عربستان است که از سوی یک عضو ارشد آلسعود اعلام میشود و باید گفت بیش از هر چیز، توجه و اعتراض او به تغییرات در رأس قدرت است تا ردههای پایینتر آن.
کیهان دیگر روزنامه تندرو صبح هم با عنوان «توفان در راه است» در یادداشت روز خود نوشته: کمتر کشوری در حین یک جنگ و در حالی که توفیقی در میدان به وجود نیامده، دست به تغییرات اساسی میزند. در این جنگ که نزدیک به چهل روز از آغاز آن میگذرد، آل سعود علیرغم توسل به شدیدترین شیوهها، نتوانسته است حتی بر یک شهر کوچک یمن سیطره یابد کما اینکه نیروهای یمنی وابسته به عربستان هم نتوانستهاند کاری از پیش ببرند و حتی در این میان و در طول این دوره، عدن، تعز و مأرب که پایگاه سنتی آنان بوده را نیز از دست دادهاند.
این روزنامه پرسیده: عربستان چطور میتواند در عین اینکه از یک رئیس جمهور و دولت مطرود و فراری حرف میزند، در فرایند سیاسی یمن حضور داشته باشد! این در حالی است که ائتلاف انصارالله که امروزه بر ۱۸ استان از ۲۰ استان یمن سیطره دارد میگوید شرط ورود در مذاکرات سیاسی عدم همراهی با متجاوز در جنگ ظالمانه عربستان علیه مردم یمن است. عربستان در این جنگ، شکستهای مختلفی را متحمل شده که یکی از آنان شکست سیاسی است.
حسین واله در سرمقاله روزنامه ایران نرم تر از کیهان و جوان به موضوع سعودی پرداخته و نوشته: بحرانهای دولت در عربستان که پس از ماجراجویی خارجی در ائتلاف موسوم به توفان قاطعیت اینک در جنگ قدرت داخلی نیز بروز یافته، تنها نوک کوه یخ را نشان میدهد. سه تضاد عمده در ساختار قدرت در عربستان روی هم سوار میشوند که آینده اطمینانبخشی برای ثبات دولت را بشارت نمیدهند.
به نظر سفیر پیشین ایران در الجزایر در این مقاله: تضاد فقر و غنیٰ، تضاد سنت و تجدد و تضاد ساخت استبدادی پدرسالار با مقتضیات سیاسی تحول اقتصادی که با تدابیر موقتی ملک عبدالله درگذشته اندکی مهار شده بودند اکنون با بهم خوردن موازنه قدرت در اثر جانشینی ملک سلمان دوباره رو به گسترش نهادهاند. سرشت استبدادی سیاست و فاصله فزاینده هیأت حاکمه و طبقات برخوردار وابسته به آن از بدنه عمومی جامعه، به نخبگان حاکم اجازه نمیدهد راه حلهای مبتنی بر توسعه پایگاه اجتماعی قدرت را به بهای شریکسازی دیگران در آن برگزینند.
مقاله روزنامه دولت با اشاره به تصمیمهای جدید سعودی نوشته: راز این خطا همان فاصله ژرفی است بین نخبگان سیاسی با ساخت اجتماعی که اجازه نمیدهد حقیقت آنچه را زیر پوست شهر میگذرد درک کنند.
فرصتی تازه برای بازار کار ایران روز کارگر کارتون نادر رحمانی، بی قانونتعادل روزنامه اقتصادی صبح در مقاله ای با امضای مهدی اعزازی نوشته: آمارها از تغییر ذائقه نیروی کار ایرانی حکایت میکنند. آخرین آمارها نشان میدهند درحالی که در ایران ۲۳میلیون فرصت شغلی وجود دارد، بالغبر ۵.۲ میلیون نفر بیکار هستند، از ۲۳ میلیون فرصت شغلی موجود در کشور، ۲ میلیون شغل یدی و سخت وجود دارد که هیچ ایرانی آنها را نمیپذیرد و در اختیار نیروی کار خارجی بهویژه افغانها است. مسالهیی که از آن میتوان به عنوان «تغییر ذائقه نیروی کار ایرانی» نام برد.
به نوشته این مقاله: در همین حال، برخی براین باورند که اگر افراد جویای کار، حاضر به انجام کار در دو میلیون فرصت شغلی یادشده باشند، نرخ بیکاری در ایران به ۵ درصد کاهش مییابد. شرطی که به نظر محال میرسد یا تاکنون محال بوده است، چرا که بیکاران ایرانی تمایلی به پر کردن این فرصتهای شغلی نداشتهاند. اینک این سوال پیشرو است که این مساله برای اقتصاد کشور و افراد جویای کار، «فرصت» بهشمار میرود یا «تهدید»؟
نویسنده تعادل معتقد است که: عدم پذیرش اشتغال در کارهای سخت توسط نیروی کار ایرانی، هیچ تهدیدی را – دستکم در شرایط کنونی- متوجه واحدهای تولیدی کشور نمیکند و حتی در برخی موارد منجر به تامین منافع کارفرمایان دولتی و غیردولتی نیز میشود. چراکه در اغلب موارد، آنها با پرداخت دستمزدهای کمتر به نیروی کار خارجی، کار با کیفیتتری را هم دریافت میکنند. افراد جویای کار هم از این شرایط متضرر نیستند و نخواهند شد.
معیارهای دوگانه در ایالات متحده
روزنامه اعتماد در سرمقاله خود از فعالیت دوباره مجاهدین خلق در آمریکا ابراز نارضایی کرده و نوشته: در اینکه میان ایران و ایالات متحده اختلافاتی حتی مهم وجود دارد تردیدی نیست، همچنین نسبت به اینکه طرفین ماجرا به دلایل گوناگون و هرکدام از منظر خاص خود درصددند که این تنشها کمتر شود نیز نمیتوان تردید کرد و در واقع همین خواست است که آنان را در قالب مذاکرات ١+٥ دور یک میز نشانده است. از طرف دیگر نیز هرکدام از دو طرف میکوشند زمینه را برای کسب امتیازات بیشتر خود فراهم کنند و این نیز طبیعی است، ولی در این میان سخنرانی مریم رجوی درباره داعش انجام شده است، مثل اینکه از القاعده بخواهیم درباره داعش اطلاعرسانی کرده یا رهنمودی جهت مقابله با آن بدهد!
به نوشته این روزنامه: سازمان مجاهدین فرصت و امکان زیادی به دست نیاورد والا سالها پیش الگویی از توتالیتاریسم را به نمایش میگذاشت که اقدامات رادیکالترین بنیادگرایان در برابر آن رنگ ببازد. البته آنان شرایط محدودی را در پادگانهای خود در عراق به دست آوردند که بدترین سیستم کنترل اجتماعی را در آنجا حاکم کردند.
و خلاصه مقاله اعتماد این پرسش است که آیا کنگره امریکا با ماهیت این گروه آشنا نیست؟ پاسخ بهطور قطع منفی است، زیرا این همان گروهی است که متحد استراتژیک صدام بود. صدامی که جمهوریخواهان یک جنگ خانمانسوز را برای برکناری آن تدارک دیده و به اجرا درآوردند. به علاوه این گروه مدتهای طولانی در لیست سیاه گروههای تروریستی وزارت خارجه امریکا بود و نیازی هم به گزارشهای مستقل درباره آنان نیست.
ضربه به اقتصاد روز پدر کارتون فیروزه مظفری، اعتمادکاهش نرخ سود بانکی مهم ترین خبر و تصمیم اقتصادی این هفته در تهران است همان عملی که تحلیلگر اقتصادی روزنامه قانون ضربه به اقتصاد کشور دانسته است.
محمد قلی یوسفی در این مقاله نوشته: تاثیر کاهش نرخ سود بانکی در بخشهای مختلف اقتصاد از جمله صنعت، تولید ، کشاورزی و بورس می تواند با دو تعبیر هراه باشد .با این توضیح که نقدینگی حاصل از کاهش نرخ سود بانکی هم می تواند به سوی بازار دلالی حرکت کند و هم به بخش صنعت و تولید تزریق شود، اما برای هرکدام شرایط خاصی وجود دارد.
نویسنده با اشاره به این که سیاستهای اقتصادی شتاب زده دولت یازدهم به مشکلات دامن زد نوشته:. زمانی که دولت جدید بر سر کار اقتصاد ایران با رکود تورمی دست و پنجه نرم می کرد، اما تیم اقتصادی دولت یا به دلیل دیدگاههای سیاسی یا شاید هم به علت اطلاعات کم در خصوص شناخت بیماری اقتصاد ایران، نرخ سود بانکی را افزایش داد. اما حالا کاهش نرخ سود بانکی در می توانست اتفاق مثبتی باشد، اما به تنهایی مشکل تولید را برطرف نخواهد کرد.
از عجایب شهر
منصور فرزامی در سرمقاله مردم سالاری نوشته: راستی که از عجایبیم. گاهی خواسته و ناخواسته به جنگ مفاهیم میرویم. از عدالت میگوییم ولی خلاف مفهوم آن عمل میکنیم. در راه حفظ مصالح نظام و منافع ملی داد سخن میدهیم اما دغدغه ما فقط به کارگرفتن لفظ است. «آبروی» نظام هم چنین مقولهای است. باید از هم بپرسیم آن جوان نورس تازه نای گلو برآمده که دو سال نزد پدر کار میکند و با دستمزد خود میتواند اتومبیل میلیاردی بخرد و با سرعت سرسام آور و بیهدف آن هم در شهری مثل تهران بتازد و به هیچ قاعده و هنجاری هم اعتنا نکند آیا «بیآبرویی» برای ماست یا این که بدانیم و پیگیری کنیم که موجدان این فاصله طبقاتی، اجتماعی و اقتصادی چه کسانیاند و چرا این چنین همه مرزها را مخدوش کردهاند؟
نویسنده معتقد است که: بد نیست اگر بدانیم این اتومبیلهای میلیاردی که از کنار فقیر به نان شب محتاج با فخر اشرافیت جاهلی میگذرند، از کجا آمدهاند؟ این که بد نیست تا بدانیم این پولهای کثیف حاصل از کالاهای قاچاق وارداتی و مواد مخدر چگونه امان آرامش جامعه را بریدهاند؟ ماجرای این چنین پولهای حرام و ناپاکی است که وقتی از زبان وزیر کشور و دادگستری شنیده میشود باید قدر شناخت، تحسین کرد و در پی چاره برخاست و مسببان آن را در هر پایهای که هستند به پای میز محاکمه کشاند و ادب کرد و ننگ رسوایی شان را بر آنها اثبات نمود.
و خلاصه این که سرمقاله مردم سالاری می نویسد: مگر جوان ۲۲ ساله میلیاردر نمیتواند با چهل پنجاه میلیون، مدرک دکتری را هم با زمینه ای که برایش فراهم کردهایم بخرد و با همان اتومبیل کذا بر کرسی دانشگاه هم بنشیند. مگر بورسیهها، پایان نامه خریدنها، صادراتی از نوع «زنجانی» و وارداتی از نوع فلان از هزار بندرهای خود ساخته، آبروداری است؟ راستی چرا باید عیبها و غدههای چرکین را ندید، موضوع چیست؟ چرا باید طوری عمل و گفته شود که جامعه خیال کند شائبهای هست؟ فساد هست و یا نیست ؟ پولهای کثیف و اموال نامشروع در جامعه جولان میدهد یا خیر؟
شکیرا در تهران! روز معلم، کارتون محمد طحانیسوشیانس شجاعیفرد در ستون طنز شهروند نوشته: این روزها و بعد از تفاهم لوزان، فرصت مجددی پیش آمد تا مردم ما، رویاپردازیهای جدیدی انجام دهند. البته اصولا شروع این خیالپردازیها هر هشتسال یکبار و همزمان با آمدن یک رئیس دولت جدید است که خب با وقایعی مثل صعود به جامجهانی یا چیزی مثل توافق ژنو، دوباره ریست میشود! مثلا بعد از انتخاب رئیسجمهوری روحانی، مردم ما خیال برشان داشت که دیگر مملکت میشود گل و بلبل و کل یوم مشکلات مملکت یک شبه حل میشود! نان سنگک میشود این هوا؛ کوبیده، برگ و چلوکره میدهند دستت به پنج تومن!
یا بعد از تفاهم لوزان مردم فکر کردند دلار میشود هفت تومان و ترافیک و آلودگی هوای تهران حل میشود، دریاچه ارومیه پر از آب میشود و حتی اخباری مبنی بر افزایش تعداد یوزهای ایرانی به گوش رسید! البته عرصه هنر هم از این رویاپردازیها دور نماند. ازجمله اینکه شایعات دست اولی به دستمان رسیده که احتمالا بانو شکیرا، خواننده سرشناس جهان وطن (آمریکایی، لبنانی، کلمبیایی) قرار است برای برگزاری یکسری کلاسهای آموزشی خوانندگی و اجرای تکخوانی برای بانوان به ایران بیاید! دولت آقای روحانی البته ید طولایی در آوردن بزرگان هنر به ایران و بعد از چند روز، در آوردن صدای این بزرگان دارد!
طنزنویس با اشاره به آن چه بر سر رونی کلمن قهرمان زیبایی آندام آمریکا آمد که به دعوت یک موسسه به تهران آمده بود فرض کرده که شکیرا به تهران دعوت شود و نتیجه حاصل را چنین نوشته:بانو شکیرا احتمالا از همان لحظه ورود به فرودگاه تهران، دچار تحول روحی و معنوی میشود و ابتدا به ساکن، برنامه روز اولش به دیدار از اهل قبور خواهد گذشت. ازجمله حضور در مزار اسطوره تاریخ موسیقی جهان استاد پاشایی!
ستون طنز شهروند برنامه دومین روز این خانم را سر صبح مراجعه به حمام عمومی و ریختن آب توبه روی سر و متنبه شدن توصیف کرده. برنامه عصر: حضور در کنسرت حامد زمانی با پوشش مناسب! روزهای بعد هم ناچار به بازدید از متروی تهران میرود و از نقش دکتر خلبان قالیباف در توسعه تهران تشکر و قدردانی میکند! همچنین او بابت ماندن حسین رضازاده در شورای شهر تهران تقدیرنامهای برای رضازاده میفرستد که رضازاده این تقدیرنامه را به همسرش تقدیم میکند!