متهم به قتل بعد از آزادی: کاش به جایکشتن شکایت میکردم
+45
رأی دهید
-1
زوج میانسال که حکم قصاصشان در دیوان عالی کشور تایید شده بود، با پرداخت دیه رضایت اولیایدم را جلب کردند و حکم آزادی آنها دیروز از سوی قضات دادگاه کیفری استان تهران صادر شد.قربانعلی 45 ساله و همسر 39 سالهاش اختر، شامگاه سیویکم خرداد 90 در خانهشان در محله حصارامیر پاکدشت مرد 40 سالهای به نام میثم را که از بستگانشان بود، کشتند و قبل از انتقال جنازه از خانهشان، دستگیر شدند.
این زوج که ادعا کرده بودند در دفاع از ناموسشان دست به جنایت زدند، پیشتر از سوی قضات شعبه 113 دادگاه کیفری استان تهران به قصاص محکوم شده بودند.در حالی که حکم اعدام آنها در دیوانعالی کشور تایید شده و به مرحله اجرا رسیده بود، توانستند با پرداخت دیه رضایت اولیایدم را جلب کنند و از حکم قصاص رهایی یابند. این زن و شوهر دیروز در شعبه 84 دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی باقری و با حضور چهار مستشار از جنبه عمومی جرم پای میز محاکمه ایستادند و حکم آزادیشان صادر شد.
***
متهم در گفتوگو با فرهیختگان:
از ترس آبرویم به پلیس شکایت نکردم
قبل از بازداشت شغلت چه بود؟
کارگر ساختمانی بودم. صبحهای زود سرکار میرفتم و شبها به خانه برمیگشتم.
چرا میثم را کشتی؟
او به من خیانت کرده بود. مدتی پیش من به جرم حمل و نگهداری سلاح گرم زندانی شدم.پس از پایان دوران محکومیت به خانهام برگشتم و فهمیدم میثم که از بستگانمان بود به من خیانت کرده است.
او در غیاب من به زور وارد خانهام شده و همسرم را آزار داده بود. از آن روز به بعد زندگیام سیاه شد و به فکر انتقام افتادم، اما پس از مدتی تصمیم گرفتم با میثم قطعرابطه کنم و ماجرا را به فراموشی بسپارم.
چرا موضوع را با پلیس در میان نگذاشتی؟
از ترس آبرویم به پلیس شکایت نکردم. پس از مدتی به افسردگی مبتلا و خانهنشین شدم تا اینکه میثم برای عیادت من به خانهمان آمد. در بستر بیماری بودم که متوجه درگیری همسرم و میثم شدم. همسرم گفت میثم قصد داشته او را آزار دهد. به همین خاطر کنترل اعصابم را از دست دادم و با همدستی همسرم او را کشتم. اما ای کاش همان موقع از میثم شکایت کرده بودیم.
چطور او را کشتی؟
با چکش به سرش زدم و زنم هم با میله آهنی چند ضربه به او زد.
میخواستی با جنازه چه کنی؟
میخواستم شبانه آن را به بیابانهای پاکدشت ببرم و دفن کنم.
چطور بازداشت شدید؟
بعد از قتل، من و همسرم جنازه را داخل فرغون گذاشتیم و به حیاط خانهمان بردیم تا آن را در فرصتی مناسب از خانه خارج کنیم، اما یکی از همسایهها آن را دیده و به پلیس اطلاع داده بود.ما قبل از انتقال جنازه بازداشت شدیم.
چطور توانستی رضایت اولیایدم را جلب کنی؟
چهار فرزند میثم حکم قصاص خواسته بودند اما وقتی به ماجرا پی بردند با دریافت 78 میلیون تومان رضایت دادند.
چند سال است که در زندانی؟
من و همسرم نزدیک به چهار سال است که در زندانیم.در این مدت پسر و دختر و عروس و نوهام در یک تصادف رانندگی کشته شدند. ما حتی نتوانستیم در مراسم ختم آنها شرکت کنیم.
بعد از آزادی از زندان چه میکنی؟
به خاطر پنج فرزند دیگرم ناچارم به زندگی ادامه دهم. اگر فرزندانم نبودند، خودکشی میکردم.آبرویم در این سالها رفته و نمیدانم بعد از آزادی چطور به محل زندگیام برگردم.
همسرم هم وضع بهتری از من ندارد.او در این سالها هیچوقت نخواست تا درباره آنچه اتفاق افتاده با کسی حرفی بزند. او حالا به افسردگی مبتلاست و دارو مصرف میکند.
کارگر ساختمانی بودم. صبحهای زود سرکار میرفتم و شبها به خانه برمیگشتم.
چرا میثم را کشتی؟
او به من خیانت کرده بود. مدتی پیش من به جرم حمل و نگهداری سلاح گرم زندانی شدم.پس از پایان دوران محکومیت به خانهام برگشتم و فهمیدم میثم که از بستگانمان بود به من خیانت کرده است.
او در غیاب من به زور وارد خانهام شده و همسرم را آزار داده بود. از آن روز به بعد زندگیام سیاه شد و به فکر انتقام افتادم، اما پس از مدتی تصمیم گرفتم با میثم قطعرابطه کنم و ماجرا را به فراموشی بسپارم.
چرا موضوع را با پلیس در میان نگذاشتی؟
از ترس آبرویم به پلیس شکایت نکردم. پس از مدتی به افسردگی مبتلا و خانهنشین شدم تا اینکه میثم برای عیادت من به خانهمان آمد. در بستر بیماری بودم که متوجه درگیری همسرم و میثم شدم. همسرم گفت میثم قصد داشته او را آزار دهد. به همین خاطر کنترل اعصابم را از دست دادم و با همدستی همسرم او را کشتم. اما ای کاش همان موقع از میثم شکایت کرده بودیم.
چطور او را کشتی؟
با چکش به سرش زدم و زنم هم با میله آهنی چند ضربه به او زد.
میخواستی با جنازه چه کنی؟
میخواستم شبانه آن را به بیابانهای پاکدشت ببرم و دفن کنم.
چطور بازداشت شدید؟
بعد از قتل، من و همسرم جنازه را داخل فرغون گذاشتیم و به حیاط خانهمان بردیم تا آن را در فرصتی مناسب از خانه خارج کنیم، اما یکی از همسایهها آن را دیده و به پلیس اطلاع داده بود.ما قبل از انتقال جنازه بازداشت شدیم.
چطور توانستی رضایت اولیایدم را جلب کنی؟
چهار فرزند میثم حکم قصاص خواسته بودند اما وقتی به ماجرا پی بردند با دریافت 78 میلیون تومان رضایت دادند.
چند سال است که در زندانی؟
من و همسرم نزدیک به چهار سال است که در زندانیم.در این مدت پسر و دختر و عروس و نوهام در یک تصادف رانندگی کشته شدند. ما حتی نتوانستیم در مراسم ختم آنها شرکت کنیم.
بعد از آزادی از زندان چه میکنی؟
به خاطر پنج فرزند دیگرم ناچارم به زندگی ادامه دهم. اگر فرزندانم نبودند، خودکشی میکردم.آبرویم در این سالها رفته و نمیدانم بعد از آزادی چطور به محل زندگیام برگردم.
همسرم هم وضع بهتری از من ندارد.او در این سالها هیچوقت نخواست تا درباره آنچه اتفاق افتاده با کسی حرفی بزند. او حالا به افسردگی مبتلاست و دارو مصرف میکند.

paksan - آمریکا، ایران
کارگر ساده! حمل اسلحه غیر مجاز! 78 میلیون نقد دیه !؟ شک نکنید موضوع مواد مخدر بوده و یارو داره دروغ میگه و خانواده طرف رو هم ترسوندن
11
9
دوشنبه ۳۱ فروردین ۱۳۹۴ - ۰۸:۴۱