در نایت کلاب‌‌های دمشق چه خبر است؟.

یادم هست سالهای 2010 و 2011 که اوضاع بحرانی نشده بود و خبری از القاعده و غیره نبود گروههای سوری میگفتند که ما یک کشور اسلامی میخواییم . ریشه ی تمام این گروهها به اخوان مسلمین میرسه که یک گروه نسبتا افراطی از اهل سنت هست. یادم هست همون موقع سوالهایی درباره ی حقوق زنان بود و ارتش ازاد که بزرگترین گروه بود میگفت که طبق قوانین شریعت با زنها رفتار خواهد شد و هرگز حق زنها رو پایمال نخواهد کرد البته همون زمان اکثر مردم سوریه با بشار اسد بودن و عده ی کمی با این ارتش تروریستی ازاد و اخوان مسلمین بودن چون به جز تعدادی روستا و شهرهای کوچیک که قوانین شریعت میخواستن بقیه ازاد بودن حتی مردم از دست این اسلامیستها فرار میکردن به بقیه شهرها ولی بعدا پای القاعده و حکومت اسلامی و هزاران حکومت تروریستی دیگه از همه جای جهان به سوریه باز شد. اگه همون زمان پیشنهاد بشار اسد مبنی بر انتخابات رو قبول میکردن که نکردن الان این همه مردم کشته نمیشد اوه بله اون زمان بشار اسد گفته بود انتخابات برگزار بشه اونم با نظارت سازمان ملل که سازمان ملل گفت امنیت نیست ما مسئولیتی قبول نمیکنیم .

قدر عافیت کسى داند که به مصیبتى گرفتار آید. حکایت معروف سعدى شاید بعضى ها یادشان نباشد که خدمتکار سلطان در کشتى بود و مرتب بى تابى مى کرد و ترس از آن داشت که کشتى غرق شود به طوریکه همه به ستوه آمده بودند تا اینکه حکیمى گفت من چاره کار کنم گفت که او را به دریا انداختند پس از لحظه اى مجددا او را از آب برگرفتند خدمتکاررفت گوشه اى و آرام نشست و تعجب همه را برانگیخت از حکیم علت را جویا شدند گفت هنگامیکه در دریا افتاد پى برد که در اٽر غرق شدنش عنقریب جان خواهد داد پس فهمید که کشتى براى او بهترین جا است.