تیتر و طرح علیرضا صدیقی، قانونعلی مطهرنیا در مقاله ای در آرمان نوشته: مذاکرات در حال رسیدن به ایستگاه پایانی است و هر چقدر به ایستگاه پایانی نزدیکتر میشود التهابها نیز افزایش مییابد؛ چراکه اضطرابها برای رسیدن به خط پایان و هدف نهایی در مسیر زیاد میشود. همین معنا نه به عنوان سفر از یک مبدا به مقصدی مشخص، بلکه به عنوان الگویی در تحلیل باید مورد توجه قرار گیرد. اگر دیپلماسی هستهای و مذاکرات را در مقام تمثیل به یک سفر سیاسی و دیپلماتیک تعبیر نماییم، رسیدن به کیلومترهای نهایی تا مقصد تعیین شده التهابزاست و امکان خطا را افزایش میدهد.
به نظر نویسنده مقاله: لذا باید در این کیلومترهای نهایی مدیریت دیپلماسی هستهای در دو طرف میز برای رسیدن به نقطه پایان در این مسیر پرپیچوخم بیش از گذشته فعال باشد. بالطبع باید پذیرفت که برخی پارامترهای غیرقابل پیشبینی، کنترل شده اما هنوز پارامترهای غیرقابل کنترل وجود دارند. سخنان اخیر اوباما و جان کری در واقع مدیریت یک پارامتر قابل پیشبینی غیرقابلکنترل از منظر دولت ایالات متحده آمریکاست و آن هم شخص «نتانیاهو» است.
مقاله آرمان به این جا رسیده که: اسراییل به خوبی میداند که حل و فصل پرونده هستهای ایران اگر براساس قاعده برد- برد و ضمن احترام متقابل انجام شود، اسرائیل باید در سال جاری میلادی و سال آینده خورشیدی به هر تقدیر یک سونامی دردناک را تحمل خواهد کرد.
بنفشه غلامی در مقاله ای در ایران روزنامه دولت نوشته: بنیامین نتانیاهو بعد از موج تبلیغات گسترده سرانجام به کنگره آمریکا رفت تا با اتکا به ادعاهای تکراری چرخه مذاکره و توافق هستهای ایران را مختل سازد اما شواهد نشان از این دارد که تیرهای او یکی پس از دیگری به خطا رفته و نتوانسته توجه سیاستمداران غربی را جلب کند. طراحی نتانیاهو این بود که از فرصتی که اربابان جنگ کنگره در اختیارش گذاشتند، موجی منفی به سوی مذاکرات سران۵ +۱ با ایران روانه سازد.
سرمقاله روزنامه ایران با تاکید بر این که ایران تنها هدف نتانیاهو در این سخنرانی نیست نوشته: ناتوانی نتانیاهو در حل بحران مسکن و سایر مشکلات اقتصادی مثل بیکاری شش درصدی، منجر به بروز سلسله تظاهرات زنجیرهای در این رژیم شد و محبوبیت آن را بشدت کاهش داد. در همان حال تصمیمهای بشدت افراطی او در شهرکسازی و اخراج ساکنان عرب بیتالمقدس و تحریم تشکیلات خودگردان سبب شد، دولتهای اروپایی و سازمانهای بینالمللی یکی پس از دیگری تصمیم به تحریم دولت افراطی او بگیرند. افول محبوبیت نتانیاهو در داخل و خارج سرزمینهای اشغالی در حالی ادامه دارد که دولت افراطیون درست دو هفته دیگر باید انتخابات پارلمانی خود را برگزار کند.
حمید هوشنگی در مقاله ای در شهروند با اشاره به بخشی از سخنرانی ناتانیاهو در کنگره آمریکا نوشته این واقعی است که برخی از تعامل ایران با جهان دلواپسند! این همسایگان ما پس از انقلاب، هرچه توانستهاند کردهاند تا نگذارند ایران با غرب به تعامل و سپس آشتی برسد. عربستان با هدف رهبری اعراب، نفوذ ایران در منطقه را مانع اصلی میبیند و از هیچ اقدامی در سنگاندازی در مسیر بهبود روابط ایران و غرب چشم نمیپوشد. قطر در بلبشو بحرانی بودن روابط ایران و غرب، حوزههای نفتی و گازی مشترک با ایران را میبلعد. امارات بازگشت جزایر سهگانه به ایران را ١٢سال پس از آن رویداد در تریبونهای سیاسی به اصطلاح دادخواهی میکند!!
نویسنده سپس به کسانی اشاره کرده که در ایرانند و دلواپس اند. گروهی واقعا دلواپسان کاسب هستند و گروهی خوشباوران عزیزی هستند که تحتتأثیر القائات این کاسبان دلواپسی، واقعا دلواپس شدهاند! این گروه از دلواپسان، بدون توجه به نیت دلواپسسازان کاسب عموما علاقهمندان کشورند و نگران از دست رفتن امتیازاتی هستند که فکر میکنند ما داریم و ممکن است در میز مذاکره از دست بدهیم. همه دلواپسان وطنی را با یک چوب نمیتوان راند. برای گروه اخیر باید روشن کرد ایران برای خروج از بحران، باید به تعامل محترمانه با دنیا دست یابد.
نویسنده مقاله شهروند به این جا رسیده که: هزاره سوم، جهانی نیست که بتوان بدون تعامل، آسایش و رفاه ملتها را فراهم کرد و به احترام جهانی دست یافت. تجربه دوران اصلاحات و اعتباری که ایران در جهان پیدا کرد، نشان داد به جز رجزخوانیها و هیاهوی احمدینژادی، نیز راههایی هست! وقتی قدرت منطقهای ایران از سوی غرب و شرق پذیرفته شده است، باید خردمندانه کوشید نقش برادر بزرگی را بازی کرد که بهفکر امنیت جمعی است و نه امنیت فردی.
استفاده پوتین از تجربه ایران تیتر و عکس حامد ملک پور، آرمانکیهان سرمقاله خود رابه پی آمدهای قتل نمتسوف منتقد ولادیمیر پوتین اختصاص داده و نوشته با توجه به تعداد کم هواداران او احتمال این که قتلش توسط کرملین صورت گرفته باشد منتفی است اما غربیها معتقدند مسکو در مواجهه با مشکل، سریعترین و در عین حال سختترین گزینه را انتخاب میکند و از این رو میتوان او را به دام انداخت. غرب به زمانی چشم دوخته است که سرویس امنیتی روسیه در مواجهه با معترضان به شلیک متوسل شود و این بار کشتههایی پدید آیند که در انتساب آنها به پلیس و دولت روسیه تردید نباشد.
به نظر کیهان الان هم غرب تصور می کند در این شرایط میتوان جمعیتهای بیشتری به میدان آورد و کار دولت را با دشواری جدی مواجه کرد. غرب معتقد است در چنین شرایطی دولت اولین قربانی است و اگر پوتین تحت فشار به تغییر دولت تن دهد، در واقع امتیازدهی به غرب را آغاز کرده و این از سوی دیگر سبب کاهش جدی نفوذ او در میان مردمی که وی را به خاطر ایستادگیهایش در برابر غرب، دوست دارند میشود. آن وقت این کاهش محبوبیت، جرأت مخالفان را بیشتر کرده و دائماً بر تعداد آنان میافزاید و در نهایت این وضعیت حزب پوتین را به شدت تضعیف میکند.
اما نتیجه گیری کیهان مهم تر است که: مقامات روسیه و به خصوص دستگاههای امنیتی، اطلاعاتی و پلیس آن طی سالهای اخیر مطالعات زیادی روی راههای مهار انقلابهای رنگی و خنثیسازی توطئه نرم غرب انجام دادهاند در این میان استفاده از تجربه موفق ایران در حدود ۳۰ سال مهار حرکتهای غرب و از جمله انقلابهای رنگی، مورد توجه روسها بوده و هیاتهای ملاقاتکننده در مسکو و تهران فرمولهای معینی را برای مهار حرکت غرب به دست آورده و آنها را به محک تجربه هم زدهاند.
مردم باید بدانند
علی قنبری در مقاله ای در آ رمان نوشته انتشار اخبار کمک رحیمی به ۱۷۰ کاندیدای انتخابات مجلس هشتم و تامین این پول از منابع نامشروع بدل به یکی از دغدغههای جامعه شده است. از سویی دیگر اذعان وزیر کشور مبنی بر ورود پولهای کثیف به سیاست حساسیت افکار عمومی را نسبت به محل تامین هزینههای انتخاباتی بیش از هر زمانی افزوده. آن هم در زمانی که فسادهای مالی چندهزار میلیاردی در اقتصاد ایران رخ داده و در بعضی پروندهها ردپای برخی مسئولان دولتی وجود دارد. هرچند مسئولان دولت قبل در صدر افرادی قرار دارند که باید نسبت به این فسادها پاسخگو باشند اما باید برنامهای وجود داشته باشد که در آینده نیز شاهد تکرار این فسادها نباشیم.
این استاد دانشگاه یادآور شده در واقع در نظام های مردمسالار یکی از مهمترین حقوق مردم این است که بدانند فردی که قرار است به عنوان نماینده آنان وارد مجلس شود از کدام منابع مالی هزینه ستاد خود را تامین کرده است. دانستن این مسئله که یک نماینده یا یک کاندیدای انتخابات مهمتر مثل ریاست جمهوری چگونه و از طریق چه منابعی هزینهها و منابع مالی ستاد انتخاباتی خود را تامین کرده است، میتواند در تصمیمگیری مردم برای انتخاب کاندیداها تاثیرگذار باشد و نمایندهای که با وظیفه نظارت و قانونگذاری وارد مجلس شده است باید به صورت شفاف و روشن محل تامین هزینههای انتخاباتی خود را مشخص کند.
مقاله آرمان با اظهار تاسف از این که این مسایل در قانون انتخابات شفاف نشده نوشته به نظر میرسد رسالت این کار بر عهده نهادهای نظارتی و به خصوص مجمع تشخیص مصلحت نظام و شورای نگهبان است. در واقع اگر منابع تامین ستادها روشن شود، این اطمینان نیز وجود خواهد داشت که افرادی که در بالاترین سطوح مدیریت کشور حضور دارند افراد سالمی هستند و ثروت و دارایی آنها دیگر مورد تردید قرار نخواهد گرفت و نمایندگان و دولتمردان با سربلندی خدمت خواهند کرد. از سوی دیگر معرفی افرادی که از این منابع استفاده کردند نیز باید با شفافیت انجام شود تا نمایندگانی که از این پولهای بادآورده استفاده نکردهاند مورد بدبینی قرار نگیرند.
واکنشهای موافق درباره یک توقیف
نازنین متیننیا در گزارشی در اعتماد نوشته: یک روز بعد از لغو دوباره کنسرت علیرضا قربانی در دانشگاه شهید بهشتی، وزیر ارشاد و فرهنگ اسلامی اخطار داد؛ هیچ گروهی، حق ندارد مقابل مجوزهای موسیقی ارشاد بایستد. علی جنتی که در حاشیه یک همایش درباره توقیف کنسرتها صحبت میکرد، گفت: « وزارت ارشاد زمانی که مجوزی را صادر میکند به حفظ و دفاع از ارزشهای اسلامی توجه لازم دارد و دیگر معنا ندارد که یک جایی، یک گروهی جلوی موسیقی سنتی را بگیرد یا جلوی اجرای موسیقیای که مجوز دارد را بگیرد. یا در دانشگاه از برگزاری یک کنسرت موسیقی که مجوز هم دارد و اجرای آنهم به صورت تفکیک جنسیتی انجام میشود، جلوگیری کنند».
کارتون محمد طحانی، آرمانبه گزارش این روزنامه: همزمان با انتشار این صحبتها، اتفاقهای دیگری هم در حاشیه لغو کنسرت قربانی رخ داد؛ برخی خبرگزاریهای اصولگرا در گزارشها و یادداشتهایی، برخلاف روند همیشگی از لغو مجوز کنسرت قربانی ابراز تعجب کردند و خبرگزاری فارس در گزارشی با این مضمون که لغو کنسرتهای مجوزدار به صلاح هیچکسی نیست و باعث میشود تا سایتهای بیگانه راهی برای گزارشنویسی پیدا کنند، از تمام مدیران خواست تا کمی به اوضاع موسیقی و مخاطبان اینروزهایش دقت کنند.
اعتماد نوشته: به این ترتیب لغو کنسرت خوانندهای محجوب و همیشه مورد تاییدی مثل علیرضا قربانی، باعث شد تا بعد از مدتها و برای نخستینبار، در یک روز اکثریت واکنشها به یک ممنوعیت فرهنگی، همسو میشود و همه با هم از یک نگرانی فرهنگی صحبت میکنند که پیش از این برای سینما، ادبیات و تئاتر هم وجود داشته و با اشاره در صحبتهای وزیرارشاد میتوان به آن رسید.
ما مخالف کنسرتیم
امیر فضل الهی در ستون طنز ابتکار گزارشی داده از حرکت خود و همسرش به سوی محل کنسرت:نیم ساعت بعد توی ترافیک شهر به صدای بوق ماشین ها گوش میدادیم. چند موتور سوار پلاکاردهایی در دست داشتند، از بین ماشین ها رد شدند. نتوانستم روی پلاکاردها را بخوانم. خانم میگوید:کاش زنگ میزدیم سهیلا خانوم با شوهرش میاومد.من با اون راحتم.
می گویم: خانم جان داریم میریم کنسرت. باید از قبل بریم تو صف، بلیت بخریم.
طنز نویس از زبان راوی داستان شرح می دهد که علاقه مند بود پسرش هم به کنسرت می آمد اما او گفته کاری دارد و در این فکرند که: ماشین را پارک میکنم و به طرف محل برگزاری کنسرت راه میافتم.. به جمعیت میرسیم. صفی در کار نیست. آدم ها کنارهم روبه روی در سالن ایستاده اند.سر وصدا میآید. یک نفر دارد برای بقیه حرف میزند. به زود به صف جلو جمعیت نفوذ میکنیم.-برین خونه هاتون. ما نمیذاریم اینجا بساط لهو ولعب برپا بشه. کنسرت بی کنسرت.
طنزنویس ابتکار افزوده: باورم نمیشود. پسرم مسعود رو به روی جمعیت میان چند نفر ایستاده است و در دستش بلندگوی دستی است.ادامه میدهد: معطل نشین، به نفع خودتونه. وقتتون رو تلف نکنین. من و دوستام اینجا نیومدیم که براتون سخنرانی کنیم. برید دیگه. من می دونم که میخواین اینجا بساط تک خوانی زنان راه بندازین. نمیشه. برید. مجوز بی مجوز. مگه مجوز، اجازه هر کاری رو به آدم میده...
جلو تر میروم. متوجه من میشود، زیر چشمی نگاهم میکند. بلند تر و محکم تر میگوید: من پدرم هم بخواد اینجا بره کنسرت ببینه...راست میگوید. هیچ مشکلی با موسیقی ندارد.پدر اینترنت خانگی ما را درآورده.،بس که فیلم و موزیک دانلود کرده، اینترنت ماهانه را ده روزه تمام میکند.
شش نفر به جای لشکرکشی ۱۸۰ زن
یک روز پس از گزارش جوان روزنامه سپاه پاسداران درباره لشکرکشی زنانه ۱۸۰ زن به سرپرستی معاون رییس جمهور به نیویورک ایران روزنامه دولت نوشته: هجمههایی که دو هفته گذشته معصومه ابتکار رئیس سازمان حفاظت محیط زیست کشور را نشانه گرفته بودند، پس از فرو نشستن گرد و خاکها این بار به سمت شهیندخت مولاوردی معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری رفتند. چیزی که معاونت امور زنان از آن به عنوان لشگرکشیهای بنگاههای دروغپراکنی یاد میکنند.
بر اساس این گزارش در اجلاس ۵۹ کمیسیون مقام زن یک هیأت دولتی شش نفره شرکت می کند (که فقط هزینه سه نفر آنها با معاونت است و ویزای یک نفرشان هم هنوز صادر نشده است، و هزینه ۳ نفر دیگر را خود دستگاههای اجرایی ذیربط پرداخت میکنند.
در ادامه این اطلاعیه آمده است: مجموع شرکتکنندگان حوزه غیردولتی در خوشبینانهترین حالت که موفق به اخذ ویزای دولت آمریکا شوند به ۴۰ نفر هم نمیرسد که با هزینه شخصی و سازمانی خود در این رویداد مهم بینالمللی شرکت خواهند کرد
چیش به تو میرسه؟ کارتون احسان گنجی، قانونپدرام ابراهیمی در ستون تاریخ روی تریدمیل به زبان یک گزارش سفارتی نوشته: این روزها محمد مصدق و اطرافیانش گام بلندی برای از بین بردن حق و حقوق مملکت از قِبل نفت برداشتند. مصدق که با مظلومنمایی و زیرپتوخوابی و ویلچرنشینی عوام را فریفته، حالا با لطایف الحیل توانسته ملیون و مذهبیون و دیگران را نیز با خود همداستان کند. وی بدون در نظر گرفتن مصالح مملکت و بی اعتنا به دلواپسیهای دولت فخیمه، اقدام به راه اندازی آشوب و اغتشاش کرده است.
به نوشته سفیر لندن در تهران در این گزارش: ملت هم که نشستهاند زیر آفتاب و گردن میخارانند و مگس میپرانند و فقط معطل این هستند که یک نفر بیفتد جلو؛ فوری میروند دنبالش و زنده باد مرده بادشان به هوا میرود. آخر بگو رعیت مافنگی! تو برو چای نباتت را کوفت کن. چه کار داری به امور پلتیک؟ دنبال این دکل دیلاق راه میافتی که چه بشود؟ اصلاً از پول نفت چیش به تو میرسه؟ تو برو وافورت را بچاق.
و بالاخره: تیم صنعت نفت هم که همیشه از فرط بیپولی میرود لیگ دو، ور دل شاهین بوشهر خدابیامرز! در پایان، من احساس میکنم این مرد –مصدق- بدون در نظرگرفتن نگرانیهای دلسوزان مملکت، به زودی به هدف خیانتکارانه خود رسیده و صنعت نفت ایران را ملی کند.به ملکه هم سلام برسانید آقای نخست وزیر. قربان شما، لوروژتل.