کارشناس پوست کندن هستم، از وزارت اطلاعات

ایران وایر , مهناز پراکند :یکی از مهمترین ایراداتی که در پرونده های مربوط به فعالین مدنی و سیاسی همواره به چشم می خورد، دخالت آشکار وزارت اطلاعات در روند پرونده ها است. تجربه شخصی ام نشان داده است در برخی موارد وکلا می توانند از دخالت های بیشتر این مأمورین جلوگیری کنند.
به عنوان نمونه، سال ها پیش، موکلی داشتم که دانشجو و عضو یکی از گروه های دانشجویی بود. او را به همراه تعداد دیگری از فعالین دانشجوئی دستگیر و به بازداشتگاه زندان اوین منتقل کرده بودند. در آن دوره، وزارت اطلاعات با همکاری قوه قضائیه اقدام به برخورد با وبلاگ نویسان و فعالین اینترنتی می کرد. واحدی برای برخورد با فعالین اینترنتی در دادسرای ارشاد تشکیل و یکی از طبقات این دادسرا به این بخش اختصاص داده شده بود که معمولا در اختیار مامورین وزارت اطلاعات قرار داشت. یکی از اتاق های این طبقه را "اتاق اینترنت" نامگذاری کرده بودند.
پرونده موکل من درمرحله مقدماتی به این شعبه دوم بازپرسی دادسرا ارسال شده بود. در تمام مدتی که موکلم در بازداشت به سر می برد و تحت بازجوئی قرار داشت، به او اجازه ملاقات با وکیل داده نشده بود و کلیه تحقیقات و بازجوئی ها بدون حضور وکیل در زندان اوین و توسط مأمورین وزارت اطلاعات انجام گرفته بود. روز تعیین شده همراه با موکلم به دادسرای ارشاد مراجعه کردیم. از همان ابتدای ورود به دادسرا شاهد برخوردهای غیرقانونی کارمندان و مأمورین مستقر در آنجا بودیم. در ابتدای امر از ورود من به عنوان وکیل به دادسرا جلوگیری کردند اما نهایتا بعد از بحث و مشاجره با مأمورین کنترل ورود و خروج مراجعین و بعد از ارتباط با شعبه دوم بازپرسی و کسب اجازه از بازپرس، به من اجازه  داده شد تا همراه با موکلم وارد دادسرا شوم.
سپس به دفتر شعبه دوم بازپرسی این دادسرا رفتیم و برگه را به مدیر دفتر این شعبه نشان دادیم. مدیر دفتر برگه را از ما گرفت و نزد بازپرس رفت. بعد از چند دقیقه بازگشت و به ما گفت شما باید بروید طبقه دوم اتاق اینترنت! در جواب سؤال من که چرا باید به اتاق اینترنت برویم، اظهار بی اطلاعی کرد. گفتم می خواهم بازپرس را ببینم عنوان کرد بازپرس مشغول انجام تحقیقات است و مانع ورود من به شعبه و صحبت با بازپرس شد. ناچارا به طبقه دوم و اتاق اینترنت رفتیم. اوضاع در آن اتاق کاملا غیرعادی بود. پس از اندکی انتظار، مردی وارد اتاق شد. نگاه تهدید آمیزی به موکلم کرد و گفت: "باز دوباره همدیگر را دیدیم! " بعد از من پرسید "شما چه نسبتی با او دارید؟ مادرش هستید؟" قبل از اینکه فرصت کنم جوابی دهم، ماموری که قبلا در اتاق بود و ظاهری آرام داشت به او گفت "ایشان وکیل هستند." تغییر حالت چهره و نحوه نگاه او به موکلم را کاملا احساس می کردم. بعد از چند دقیقه از ما خواستند که بیرون اتاق منتظر باشیم. رفتیم بیرون و روی دو صندلی نزدیک اتاق اینترنت نشستیم.
دقایق زیادی نگذشته بود که مرد جوانی وارد طبقه دوم شد. تا چشمش به موکلم خورد در جواب سلام موکلم با نگاهی مملو از کینه و خشم به او گفت" پوستت را می کنم!" سپس وارد یکی از اتاق های آن طبقه شد. از موکلم پرسیدم "او را می شناسی؟" جواب داد "بله از مأمورین وزارت اطلاعات و بازجوی من است." چند لحظه بعد بیرون آمد و از موکلم خواست که وارد اتاق شود. من هم از جایم بلند شدم و قبل از موکلم به سمت اتاق رفته و قصد کردم که وارد اتاق شوم. در حالی که مانع ورود من به اتاق می شد، تأکید کرد فقط موکلم می تواند وارد شود و گفت که فقط با او کار دارد. توضیح دادم که وکیلش هستم و طبق مقررات آئین دادرسی کیفری حق دارم که در تمام مراحل تحقیقات همراه موکلم باشم. از آنجائی که هیچ اطلاعی از قانون نداشت، سعی می کرد که فقط از زور و تهدید استفاده کند. وقتی دیدم بحث و جدل با او فایده ای ندارد، از موکلم خواستم که همراه من باشد تا نزد بازپرس برویم.
با عصبانیت وارد اتاق شعبه شده و نزد بازپرس رفتم. به او ماجرا را توضیح دادم و پرسیدم "مگر نه این است که موکل به شعبه دوم بازپرسی احضار شده و باید در همین شعبه به سؤالات پاسخ دهد؟" در جوابم گفت "بله درست است اما علت اینکه از موکل شما خواسته شده که به اتاق اینترنت برود این است که ایشان  کارشناس هستند." با شنیدن عنوان کارشناس، عصبانی تر شدم و به بازپرس گفتم "این چه کارشناسی است که با کندن پوست متهم کارشناسی می کند!" و ادامه دادم که کارشناس شما در حضور من موکلم را تهدید کرد که پوستش را می کند. از بازپرس خواستم که به قانون عمل کرده و تحقیقات را خود عهده دار شود و اگر هم موضوع به کارشناسی ارجاع شده، باید تحت نظر بازپرس انجام شود. وقتی بازپرس شنید که مامور اطلاعات در حضور من موکلم را تهدید کرده، جا خورده و گفت که زنگ می زند و به او دستور می دهد که مانع حضور من نشود.
به هر حال دوباره به طبقه دوم بازگشتیم و نزد مامور مربوطه رفتیم. شروع کرد به ماست مالی کردن تهدید خود و اینکه وکلا محترمند و ما مطیع نظر بازپرسان و قضات هستیم. در نهایت، ضمن اینکه از انجام تحقیقات و بازجوئی موکل صرفنظر کرد، گفت به دلایل امنیتی باید از مسئول بالاتر از خودش بپرسد که آیا حضور من در این پرونده به مصلحت هست یا نه! و به این ترتیب ما بدون هیچ اقدامی از دادسرا خارج شدیم. در واقع، این پیگیری باعث شد اساسا بازجویی از موکل توسط مامورین وزارت اطلاعات صورت نگیرد و موکلم تنها برای اخذ آخرین دفاع نزد پازپرس احضار شود.
+133
رأی دهید
-7

  • قدیمی ترین ها
  • جدیدترین ها
  • بهترین ها
  • بدترین ها
  • دیدگاه خوانندگان
    ۵۶
    perser68 - فلوریدا، ایالات متحده امریکا

    فکر کردین ملاهای مفتخور ، انگل چطور ۳۷سال دووم آوردن!؟ یه مشت لمپن، چاله میدونی که بی پدرو مادر بزرگ شدنو دور خودشون جمع کردن تا خیلی راحت به قول این یکی پوست ایرانی بکنن!!! چشم در بیارن! طناب دارو به گردن آدمها بندازن! یه مشت آدمهای بی عاطفه ، بی احساس که دموکراسی اسلامی رو درست کردن که داعش از تو شکمش در اومد و خوشبختانه بلای جان خودشون هم شده! عمودی میرن سوریه و عراق ، افقی برمیگردن :(
    19
    93
    دوشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۹:۳۷
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۷
    Cocoo - تورنتو، کانادا

    اینهمه داستان نوشتید که بگید در ایران عدالت وجود نداره؟ خوب میومدین من اینو بتون می‌گفتم اینهمه داستانِ یوسف و زلیخا احتیاج نداشت.
    14
    53
    دوشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۹:۳۹
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۴
    irani iran - آمریکا، ایالات متحده امریکا

    ای بابا کدوم قانون آخه تو اون جنگل؟ تو اون خراب شده طرف می‌شه آفتابه دار مسجد شاه دیگه خدا رو بنده نیست، حالا دیگه وای به حال این آقایون که مأمورین وزارت اطلاعات و سرباز گهنام امام زمان هستند کسی‌ هم بهشون نمیتونه بگه بالا چشمتون ابروست!!!!
    5
    98
    دوشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۳ - ۲۰:۰۸
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۶۲
    kasra persia - لندن، انگلستان

    بنده خدا کدوم قانون کدوم وکیل کدوم کشک و کدوم پشم . ما همه جای این نظام حاکم رو بالا و پایین کردیم به جز عقده ،تازه به دوران رسیدگی ، نیرنگ ، ریا ، خیانت ، فساد ، سو استفاده از پست، و و و چیزی ندیدیم
    5
    74
    دوشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۳ - ۲۰:۰۸
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۴
    ekman - شیراز، ایران

    این کارشناس قبلا توی کشتارگاه گوسفندانی را که ذبح میکردند سلاخی و پوست میکنده و چون آنان ما را همچون بره فرض میکنند که ولی فقیه چوپان ماست،پس تعدادی سلاخ و پوست من استخدام کردند.
    5
    57
    دوشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۳ - ۲۰:۱۱
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۶۴
    siavashomaha - منچستر، انگلستان

    مگه غیر از پوست کندن انسانهای فهمیده و با شعور کاره دیگری بلدند؟ باز جلو جلو خودش گفته چه خبره. قاضیها که از اول میدونن میخوان اعدام صادر کنن و فقط شو اجرا میکنند چی‌؟
    5
    50
    دوشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۳ - ۲۰:۳۲
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۳۴
    Unkn0wn - اصفهان، ایران

    قانون توی ایران فقط تو کتاب هست . یعنی فرمالیته .
    5
    40
    دوشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۳ - ۲۰:۵۹
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۴
    Asghar Torobche - تورنتو، کانادا
    شما به آخر داستان مثل اینکه توجه نکردین این کاملا معلومه کار خود وزارت اطلاعات هست که نوشته که در آخر مامور از قانون ترسیده و ( ماست مالی کرده ) معذرت خواهی‌ کرده این به این معنا هست که در ایران قانون حکم می‌کنه نه وزارت اطلاعات
    14
    21
    دوشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۳ - ۲۱:۰۸
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۳۶
    *بی همتا* - برلین، آلمان
    Cocoo - تورنتو، کانادا - واقعا . همینطوره .
    16
    13
    دوشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۳ - ۲۱:۱۲
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۳۶
    *بی همتا* - برلین، آلمان
    قاصی هاشون یکی مثل قاضی صلواتی . براحتی انچنان پوست میکنه که نگو
    18
    34
    دوشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۳ - ۲۱:۱۳
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    نظر شما چیست؟
    جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.