زن عاشق پیشه کوچه‌های اردبیل معشوق را نیافت اما صاحب‌خانه شد

 حکایت شیرین و فرهاد، لیلی و مجنون، بیژن و منیژه، یوسف و زلیخا و.... بارها رو بارها دهان به دهان گفته شده اما امروز زنی در کوچه و خیابان اردبیل در انتظار عشقش چشم براه است تا شاید روزی عشقش را در گذر خیابان ببیند و از حسرت سالیان دوری درآید تا دیگر این مهمان ناخوانده اردبیلی‌ها رکورددار بیشترین روزهای عاشقی نباشد.
 
به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، « جهنمده بیتن گول» حکایتی است واقعی از ماجرای عشق‌ دختری (سوری) از روستای «الموت» یکی از روستاهای از توابع قزوین به یک پسر اردبیلی به اسم ایوب که ظاهرا آنجا سرباز معلم (سپاه دانش) بوده است.
این ماجرا حدود 30- 40 سال پیش اتفاق افتاده و این دخترخانم 70 ساله (سوری) هم‌اکنون در اردبیل زندگی می‌کند، این حکایت را چند سال پیش مرحوم استاد "عاصم اردبیلی" یکی از شاعران برجسته معاصر به صورت نظم و در کمال زیبایی نوشته است.
 
این شعر بدون هیچ تردیدی شاهکار شاعر آن است. شاید دلیل جذابیت شعر، واقعی بودن داستان آن است. داستان از این قرار است که یک پسر اردبیلی در دوره سرباز معلمی خود، در دامنه کوه‌های الموت با دختری آشنا شده و ارتباط عاطفی برقرار می‌کنند. نام این دختر سوری است، تا اینکه دوره سربازی پسر تمام می‌شود و وی به اردبیل باز می‌گردد. سوری به انتظار بازگشت معشوق می‌نشیند، اما خبری نمی‌شد. از هر مسافری خبر می‌گیرد، اما هر امیدی به ناامیدی ختم می‌شود تا اینکه سوری به اردبیل می‌آید. کوچه به کوچه و خانه به خانه به دنبال یار سفره کرده می‌گردد و او را در خانه خود در کنار همسر می‌یابد.
 
سوری در اردبیل می‌ماند و گفته می‌شود که عشق این پسر او را دیوانه کرده، عشق سوری زمینه‌ای می‌شود برای شاعر بسیار توانای اردبیلی مرحوم استاد عاصم اردبیلی تا شعری بسراید که به واقع شاهکار است. (این شعر در مجموعه شعر قانلی سحر (سحرگاه خونین) به چاپ رسیده است)
 
جهنمده بیتن گول
فلکین قانلی الیندن بیر آتیلمیش یئره اندی
بیر فلاکت آنانین جان شیره سندن سودون امدی
بوللو نیسگیل شله سین چیگنینه آلتدی
تای توشوندان دالی قالدی
ساری گول مثلی سارالدی
گونو تک باغری قارالدی
درد الیندن زارا گلدی
گونو گوندن قارا گلدی
خان چوبان سیز سئله تاپشیرسین اوزون
یوردوموزا بیر سارا گلدی
بیر وفاسیز یار الیندن سانا گلمز یارا گلدی
بیر یازیق قیز جان الیندن جانا گلمز جانا گلدی
گئچه جکده "الموت" دامنه سیندن بو رایا درمانا گلدی
بیر آدامسیز "سوری" آدلی الی باغلی دیلی باغلی !؟
سوری کیم دیر ؟
سورو بیر گولدی جهننمده بیتیبدیر
سورو بیر دامجی دی گوزدن آخاراق ئوزده ایتیبدیر
سورو یول یولچوسودور اگری ده یوخ، دوزده ایتیبدیر
سورو بیر مرثیه دیر اوخشایاراق سوزده ایتیبدیر
او کونول لرده کی ایتمیش دی ازلدن ادو گوزدن ده ایتبدیر
سوری بیر گوزلری باغلی اوزو داغلی سوزو داغلی
اولوب هاردان هارا باغلی !؟
بوشلایب دوغما دیارین اوموب البته یاریندان
ال ئوزوب هر نه واریندان
قورخمایب شهریمیزین قیشدا آمانسیز بورانیندان نه قاریندان
گزیر آواره تاپا یاندریجی دردینه چاره، تاپا بیلمیر
چوخ سئویر عشقی باشیندان آتا آمما، آتا بیلمیر
اوا باخ آوچی دالینجا قاچیر ! آمما چاتا بیلمیر
ایش دونوب لیلی توشوب چوللره مجنون سوراغیندا
شیرین الده تئشه داغ پارچالایر فرهاد اتورموش اوتاغیندا
تشنه لب قو نئجه گور جان وئری دریا قیراغیندا
وارلیغین سون اثری آز قالیر ایتسین یاناغیندا
سانکی بیر کوزدو بورونموش کوله وارلیق اوجاقیندا
کوزه ریر پیلته کیمین یاغ توکونیب دیر چراغیندا
بوی آتیر رنج چاغیندا قوجالیر گنج چاغیندا
بیر آدامسیز "سوری آدلی" الی باغلی دیلی باغلی!
سوری جان! اومما فلکدن فلکین یوخدی وفاسی
نه قدر یوخدی وفاسی٫ او قدر چوخدی جفاسی
کوهنه رقاصه کیمین هر کسه بیر جوردی اداسی
او آیاقدان دوشه نی ایستر آیاقدان سالان اولسون
او تالانمیشلاری ایستر گونو گوندن تالان اولسون
او آتیلمیشلاری ایستر هامودان چوخ آتان اولسون
او ساتیلمیشلاری ایستر قول ائدرکن ساتان اولسون
نئیله مک قورقو بوجوردور
فلکین نظمی ازلدن اولوب اضدادیله باغلی
قاراسیز آغلار اولانمز
دره سیز داغلار اولانماز
اولوسوز ساغلار اولانماز
گره ک هر بیر گوزله بیر دنه چیر کین ده یارانسین
بیری انسین یئره گویدن بیری عرشه اوجالانسین
بیری چالسین ال آیاق غم دنیزینده بیری ساحلده سئوینج ایله دایانسین
بیری ذلت پالازین باشه چکیب یاتسادا آنجاق بیرینین بختی اویانسین
بیری قویلانسادا نعمتلر ایچینده بیری ده قانه بویانسین
آی آدامسیز سوری آدلی ساچلاریندان دارا باغلی!
نئیله مک ایش بئله گلمیش "چور" گلنده گوله گلمیش
فلکین اگری کمانینده اولان اوخ آتیلاندا دوزه دگمیش
دیلسیزین باغری دلینمیش اگری قالمیش "دوز" اگیلمیش
اونو خوشلار بو فلک
ائل ساراسین سئللر آپارسین
بولبول حسرت چکه رک گول ثمرین یئللر آپارسین
"قیسی" چوللرده قویوب "لیلی" نی محمیلر آپارسین
"خسرو"ی "شیرین" ایلن ال اله وئرسین"فرهاد"ین قامتین اگسین
باخاراق چرخ زمان نئشه یه گلسین کئفه دولسون
سوری لار سولسادا سولسون
بیری باش یولسادا یولسون
سیتقا بیر اولدوز اگر اولماسا اولدوزلار ایچینده بو سما ظلمته باتماز
داش آتان کول باشی قویموش داشینی اوزگه یه آتماز
سن یئتیشسن هدفه اوندا فلک مقصده چاتماز
داها افسانه یارانماز
سوری آی باشی بلالی زمانین قانلی غزالی
سوری بیر قوشدی خزان آیری سالیبدیر یوواسیندان
ال اوزوبدور آتاسیندان
جوجه دیر حیف اولا سود گورمه ییب اصلا آناسیندان
او زلیخا کیمی یوسف ایین آلمیر لباسیندان
بونا قانع دی تنفس ائله ییر یار هاواسیندان
درد وئرن درده سالیب آمما خبریوخ داواسیندان
آغلاییب سیتقایاراق بهره آپارمیر دوعاسیندان
او بیر آئینه دیر رسام چکیب اوستونه زنگار
اوندا یوخ قدرت گفتار ئوزو چیرکین دیلی بیمار
گنج وقتینده دل آزار
گوره سن کیمدی خطاکار!؟!
گوره سن کیمدی خطاکار!؟
این شعر به لحاظ پرداختن به یک موضوع بسیار ظریف در میان ادب دوستان از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. موضوعی عشقی و اجتماعی که در زمان‌های نه چندان دوراتفاق افتاده وعاشقی پاکباز در دام عشقی نافرجام به قیمت از دست دادن همه چیز خود همچنان در کوی یار می‌گردد. سوری در نگاه هر بیننده‌ای یادآور سرگذشتی تلخ است.
 
عشق موهبتی الهی است و زندگی بدون عشق معنا ندارد هر کس به فراخور حال برداشتی متفاوت از عشق دارد اما آن که می‌داند عشق زیبایی است و سرسخت‌ترین قفل‌ها با کلید عشق و محبت گشودنی است کسی را که عشق را حقیر می‌شمارد و زندگی انسانی را به بازی می‌گیرد در نزد همه منفور و زشت است.
 
ماجرای سوری دل انسان را به درد می‌آورد و انسان را به تفکر وامی‌دارد. آنجا که دختری پاک و بی‌آلایش از دامنه الموت دل از دیار خود می‌کند و به سوی عشقی که او را رها کرده می‌شتابد، غافل از اینکه کسی را که دل در گروی عشق او نهاده چند صباحی با حرف‌های دروغین دل دختر بینوا را می‌رباید. بدین گونه عاشق که در روستایی در الموت سپاه دانش و معلم بوده و بعد از اتمام ماموریت دختر را رها کرده و به شهر خود اردبیل مراجعت می‌کند، بعد از مدتی که خبری بدست نمی‌آِید دختر رخت سفر برمی‌بندد و خانه و کاشانه خود را رها و رهسپار شهری غریب می‌شود. پرسان پرسان خانه عاشق را میابد و وقتی زنی جوان در را به روی او می‌گشاید متوجه می‌شود که عاشق سینه چاک او متاهل و دارای زن و فرزند است. دیگر روی برگشتی ندارد و همچنان نسبت به عشق خود وفادار مانده و درهوای کوی یار عمر و جوانی را سپری می‌کند.
 
ماجرا به سرعت در میان اهالی پخش می‌شود و سوری مورد احترام اهالی اردبیل قرار می‌گیرد تا به امروز که سالیان درازی گذشته و آن دختر زیبا و جوان اکنون پیر شده و غبار روزگار بر چهره رنج کشیده و رنجورش نشسته اما همچنان در خیابان‌ها و کوچه‌های شهر می‌گردد.
ماجرا سوری نقل محافل شده و مرحوم عاصم کفاش اردبیلی شاعر توانا در آفرینش شعر سوری این ماجرای غم‌انگیز عشقی را طوری به نظم کشیده که هیچ اهل دلی نمی‌تواند آن را بخواند و تحت تاثیر قرار نگیرد.
 
به گزارش ایسنا، سوری در آئین بزرگداشت مرحوم استاد عاصم اردبیلی که اسفندماه پارسال در اردبیل برگزار شد، حضور یافت و از استاد عاصم اردبیلی که در آن زمان در قید حیات بود با اهدای دسته گلی تجلیل کرد و استاد عاصم نیز یک عدد سکه بهار آزادی به وی تقدیم کرد.
برای هدیه کردن محبت یک دل ساده و صمیمی کافی است تا از دریچه یک نگاه پر مهر عشق را بتاباند و مهر را هدیه کند. زندگی بی‌عشق بطالت است تمام دویدنی بی‌حاصل، حسرتی مدام
+201
رأی دهید
-49

  • قدیمی ترین ها
  • جدیدترین ها
  • بهترین ها
  • بدترین ها
  • دیدگاه خوانندگان
    ۳۹
    انستازیا - ایران، ایران

    شعرروکه متوجه نشدم . اما. سوری دلباخته سپندارمذگانت مبارک
    2
    32
    ‌چهارشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۲:۴۵
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۶
    simairani - کاشان، ایران

    تو عاشق پیش‌ای ، همیشه ای‌ .محشر به پا کن. منو عاشقترین دیونه‌ای عالم صدا کن. مرسی‌ از شعر ، خیلی فهمیدیم شاعر چی‌ میخواسته بگه
    2
    35
    ‌چهارشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۳:۱۶
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۳۶
    *بی همتا* - برلین، آلمان
    باستایش از عشق پاک باخته ( سوری ) . فردریش نیچه می گوید .. مردحقیقی , خواستار دوچیز است . خطر وبازی . از این رو "زن" را بعنوان خطرناکترین بازیچه ها می طلبد ..
    8
    21
    ‌چهارشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۳:۲۴
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۸
    oghabe - سنت گا لن، سوییس

    آخه عشق یکسره مایه دردسره،
    5
    40
    ‌چهارشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۳:۵۱
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۴
    نیایش - تهران، ایران

    طفلکی زندگیش رو باخت . اشکم دراومد
    4
    41
    ‌چهارشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۴:۱۸
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۳۶
    داش شیرازی - شیراز، ایران

    در دیاری که شرف در گروه سیم و زر هست، سخن از عشق مگو سخن از مهر وفاه و صدق صفاه هیچ مگو، که نمی یابی تو!.
    3
    28
    ‌چهارشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۴:۴۰
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۶
    perser68 - فلوریدا، ایالات متحده امریکا

    حالا این که متأسفانه به عشقش نرسید اما چقدر خوبه بگذاریم اونائی که عاشق میشن، حالا فرق نمیکنه به چی و به کی بگذاریم از عشقشون لذت ببرن ;)
    2
    25
    ‌چهارشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۴:۵۴
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۳۶
    *بی همتا* - برلین، آلمان

    دوست داشتن کسی که لایق دوست داشتن نیست .اسراف محبت است . با تمام فقر - هرگز محبت را گدائی مکن , وباتمام ثروت هرگز عشق را ?
    3
    32
    ‌چهارشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۴:۵۹
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۷
    Cocoo - ونکوور، کانادا
    عجیبه برام این خانوم الان ۷۰ سالشه، این قضیه اگه مال ۴۰ سال پیشم بوده یعنی‌ اون موقع ایشون ۳۰ سالش بوده، اون پسره وقتی‌ سپاهیش تموم شده ۲۰ سالش بوده. تو ایرانِ ۴۰ سال پیش زنی‌ ۱۰ سال بزرگتر از پسر اصلا وجود ناداشته. یادمه یکی‌ تو فامیلمون می‌خواست با یه دختری ۲ سال بزرگتر از خودش عروسی‌ کنه همه داشتن خودشون را جر و واا جر میکردن که این چه کاریه. به هر حال قصه‌ای هست واسه خودش.
    14
    30
    ‌چهارشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۵:۱۱
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۷
    Cocoo - ونکوور، کانادا
    تو عکس به نظر میرسه اون زنه الی چرخنده ببخشید خانومِ زهرأیی هم اونجا بوده اونم یه جورایی روانیه آخه، خواسته از تجربه ش تو دیونه خونه صحبت کنه شاید.
    10
    15
    ‌چهارشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۵:۱۱
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۰
    raha1984 - هامبورگ، آلمان

    مردکه حقه باز دقل باز
    3
    27
    ‌چهارشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۷:۵۰
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۲
    arash*eindhoven - آیندهوون، هلند
    فکر کنم دیگه بایستی برم خودمو لو بدم !!!!
    6
    17
    ‌چهارشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۸:۲۲
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۷
    shahab46 - هانوفر، آلمان
    [::arash*eindhoven - آیندهوون، هلند::]. نه دوست عزیز این کار را نکن یکهو دیدی بلند شد اومد هلند یقت کرد خوبیت نداره جلو در و همسایه.
    5
    13
    ‌چهارشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۳ - ۲۲:۱۱
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۳
    caspian2010 - تهران، ایران
    در چهره این زن یک عمر غم و اندوه و حسرت نهفته. :( شاید اگر ساکن روستا نبود و پسرهای دیگری برای انتخاب براش وجود داشت میتونست عشقش رو جایگزین کنه . مثل دخترهای امروز در شهرها که 3سوت عشقشون رو دایورت میکنن.
    5
    12
    ‌پنجشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۲:۴۱
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۸
    huubi - ماستریخت، هلند
    خوبه جمهوری اسلامی به جرم عاشق پیشگی یک خانوم، زندونی یا سنگسارش نکرده
    4
    11
    ‌پنجشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۴:۲۳
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    نظر شما چیست؟
    جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.