تیترهای صفحه اول کیهانکیهان روزنامه ای که در هفته های اخیر به حملات خود به دولت روحانی و مذاکرات هسته ای افزوده، امروز همزمان با چند روزنامه اصولگرا در تیتر اصلی خود خبر داده «آمریکا بار دیگر برای توافق ژنو کف زد» و با این عنوان گفتگوی فرید زکریا از شبکه سی ان ان را با رییس جمهور آمریکا نقل کرده که در آن اوباما ضمن حمایت از رویکرد خود در قبال ایران و مخالفت با تحریمهای جدید علیه ایران در شرایط فعلی تصریح کرد: استدلال من این است که ما تحریمهای بسیار کارآمدی علیه ایران تصویب کردیم که این تحریمها توانست ایران را به میز مذاکرات بیاورد.
به نوشته این گزارش اوباما سپس در ارتباط با پایبندی ایران به توافق موقت ژنو هم گفته محاسبات سازمان های اطلاعاتی اسرائیل، نشان می دهد ایران به مفاد توافق موقت ژنو (برنامه اقدام مشترک) پایبند بوده است. برنامه هستهای خود را گسترش ندادهاند. آنها ذخایر اورانیوم با درصد غنای پایین خود را به عقب بازگرداندهاند. ما در این دوران از مذاکرات هستهای هیچچیزی را از دست ندادهایم. ولی در مقابل، برنامه هستهای ایران پیشرفت نکرده است.
کیهان در زیر این گزارش نوشته: ذوق زدگی رئیس جمهور آمریکا و کف زدن برای پایبندی ایران به توافق ژنو به این خاطر است که آمریکا در توافق ژنو، در برخی حوزه ها مانند غنی سازی ۲۰ درصد، دولت ایران را به عقب رانده و در دیگر موضوعات برنامه هسته ای ایران را فریز کرده است. این بدین معناست که گذر زمان و به طول انجامیدن مذاکرات باعث پیشرفت ایران در زمینه هسته ای نمی شود و بر فرض ادامه یافتن مذاکرات برای چند سال دیگر، مسئله پیشرفت هسته ای ایران منتفی است و این همه در حالی است که واشنگتن نه تنها هزینه ای برای این دستاوردها نپرداخته بلکه حتی به وعدههای خود در این توافق نیز پایبند نبوده است. شاید تنها هزینه آمریکاییها در این جریان، پرداخت مبلغ اندکی از پول های بلوکه شده خود ایران باشد!
یک جریان در مقابل منافع ملی
علی بیگدلی در شروع سرمقاله ایران روزنامه دولت پرسیده چه عواملی باعث می شود یک جریان سیاسی براحتی در مسیر مخالف منافع ملی گام بردارد؟ و خود جواب داده: براساس یک قاعده روشن سیاست خارجی منعکس کننده استحکام یا ضعف در سیاست داخلی است و اگر در سیاست داخلی کجروی و ناهمواری بروز کند، به عنوان یک نقطه ضعف در سیاست خارجی منعکس خواهد شد. در شرایط فعلی یعنی دوران مذاکرات هستهای، می توان مصادیقی از این واقعیت را مشاهده کرد. دو طرف میز مذاکره در داخل از یک مشکل واحد رنج میبرند.
به نوشته این مقاله: همان طور که تندروها در ایران با هر حرکت مثبت و سازنده دولت مخالفت می ورزند و حاشیه آفرینی میکنند، طرف های دیگر نیز با همین مشکل روبهرو هستند. اما جریان افراطی ایران، با نگاهی حزبی موفقیت های دولت را بر نمی تابند. در امریکا هم جمهوریخواهان به دنبال پایان مدت باقی مانده حکومت اوباما، بدون حل پرونده هستهای ایران هستند تا این پیروزی نصیب آنان شود و دموکراتها در انتخابات آینده برگ برنده ای نداشته باشند.
این کارشناس مسایل بین المللی در سرمقاله ایران تاکید کرده: در شرایط فعلی که ایران با افت شدید قیمت نفت مواجه است عجیب است که تندروها همچنان دنبال تثبیت فرآیندهایی برای ارتقای منافع حزبی خود هستند، بدون اینکه به منافع ملی توجه کنند. آنان میدانند که در صورت موفقیت دولت و بسامان رسیدن مذاکرات و امضای توافقنامه تا ۲۴ مارس، جامعه از حالت انقباض خارج شده و قدم در مسیر انبساط اجتماعی خواهد گذاشت. تندروها مخالف اند و بر این پندارند که چنین انبساطی جایگاه آنان در انتخابات آتی را تضعیف میکند.
مصطفی عابدی در شهروند در تشریح شرایط دولت فعلی و دولت سابق نوشته: در دولت اصولگرایان تندرو، رسانهها و روزنامهها نمیتوانستند به هیأت مذاکرهکننده از گل کمتر بگویند چه رسد به اینکه برنامهها و رفتار آنان را نقد نمایند. در غیر این صورت فوری متهم به تضعیف گروه مذاکرهکننده و منافع ملی میشدند و این گناهی بس بزرگ و نابخشودنی بود!
این نحوه رفتار دلیل روشنی داشت. آنان اگر ذرهای اعتمادبهنفس و نیز صداقت میداشتند باید از بحث آزاد درباره مذاکرات هستهای استقبال میکردند زیرا هر کسی از یک تصمیم درست و عاقلانه میتواند دفاع کند. تنها کسانی مانع از اظهارنظر دیگران میشوند که بهخوبی میدانند قادر به دفاع از خود نیستند و اتفاقاً مهمترین دلیل بر درستی سیاستهای این دولت در موضوع هستهای همین ممکن بودن بحث در هر حد و اندازهای علیه این سیاست است.
شهروند در انتهای مقاله خود یادآور شده: میگفتند نظارت بر مذاکرات در سطح عالی نظام در جریان است و باید اعتماد داشت و درست نیست که اینگونه مسائل را به فضای عمومی کشاند. ولی متوجه نبودند که دیر یا زود مردم ایران، دولت دیگری را متولی امور خواهند کرد و در این صورت از خود آنان باید پرسید چرا اکنون درباره موضوعی که میگفتید در سطح عالی نظارت میشود تا این حد سنگاندازی و حتی لجاجت میکنند؟ چرا امروز با این سیاستهای تحتِ نظارتِ عالی در حد دشمنی مخالفت میکنند؟ اگر هم آن گزاره درست نبوده؛ در این صورت به چه حقی مردم را هشت سال از حق انتقاد محروم و مملکت را به ورطه چالشی انداختند.
علی میرفتاح در مقاله ای در ستون کرگدن اعتماد به بررسی تفاوت های دو تیم فوتبال که گل به خودی زده اند پرداخته و نوشته: گروهی پیادهروی ظریف را گل به خودی میداند اما دیگری انگلیسی حرف زدن علی آبادی در دولت سابق را. یکی فکر میکند لبخند و حسن معاشرت دیپلماتهای ایرانی گل به خودی است اما دیگری فکر میکند عزل وزیر خارجه در حین ماموریت و در داخل هواپیما.
به نوشته این مقاله: همه عالم میدانند لغو تحریم سخت است و دیپلماتها راه دشواری دارند تا به این خواسته برسند. لذا سادهتر و معقولتر و حرفهایتر این است که پیشگیری کنند و از ورود اسم کشور به لیست تحریمها ممانعت به عمل بیاورند. گل به خودی را در اصل دیپلماتها و سرمربیهایی زدند که نشستند و نظاره کردند و دستی دستی مقدمات تحریم را فراهم ساختند.
مقاله اعتماد با پذیرفتن این فرض اصولگرا که دشمن زیرک داریم نوشته اتفاقا به همین دلیل ضرورت است که دیپلماتها و سرمربیهایمان باهوشتر و فرزتر باشند نه اینکه حرف هیچ کسی را گوش ندهند و هیچ مشاوری را محترم نشمارند و فقط و فقط حرف خودشان را پیش ببرند. درباره ٥٠ سال پیش و دورههای تاریخی حرف نمیزنم بلکه دارم از سه سال قبل حرف میزنم که روزی سه تا گل به خودی میخوردیم و صدایمان هم درنمیآمد. از این یارانه نقدی که بیخ ریش دولت و ملت چسبیده و کاریاش نمیشود کرد گل به خودیای جدیتر و جانکاهتر سراغ دارید؟ بله. به دولت جدید هم انتقاد وارد است که چرا اسم اعیان و اشراف را از فهرست یارانه حذف نمیکند.
پوپولیست ها پشت در کارتون احسان گنجی، قانونمهدی مالمیر در سرمقاله مردم سالاری با اشاره به تخلف ها و ندانم کاری های دولتمردان و حتی فساد حاکم بر دولت نوشته: در کشورهایی که از نظر سیاسی توسعه یافته نامیده میشوند، پرورش سیاستمداران آشنا با اخلاق حرفهای وبنیادهای سیاستورزی به طور خودکار برعهده تشکلهای سیاسی زنده وفعال در عرصه سیاست است. به زبان رساتر، کار جمعی و سلسله مراتبی که برای پیشرفت در این تشکلها در نظر گرفته شده است و نیز در معرض داوری بودن هر روزه این تشکلها در طول زمان میتواند خودبینیها، خودنماییها، وخود حق پنداریها را در سیاستمداران تعدیل کند.
نویسنده با ابراز نگرانی از تکرار وضعیت روی کارآمدن دولت های نابلد با دولتمردان کارناآزموده نوشته: پس از سپری شدن یکسال و اندی از عمر دولت تدبیر وامید هنوز چرخ نهادهایی همچون احزاب ومطبوعات آزاد وتشکلهای صنفی و سندیکایی به سنگ بی اعتناییها و خردهگیریها بر میخورد و این گونه که از شواهد پیداست هنوز اراده استواری برای روغنکاری نهادهای مدنی در درون دولت شکل نگرفته است با این وصف، اگر شرایط کار سیاسی با همین فرمان جلو رود مبالغهآمیز نخواهد بود اگر بگوییم ظهور یک سیاستمدار پوپولیست دیگر از جنس وفلزِ دستاندرکاران دولت مهرورز در میدان سیاست به هیچرو احتمال کمی نیست.
سرمقاله مردم سالاری آن وضعیت را بدترین کابوسهای جامعه ایرانی خوانده و پرسیده: آیا زمان آن نرسیده است که دولت محترم تدبیر وامید، تدبیری به حال بلاتکلیفی احزاب ومطبوعات و... بیندیشند ونگرانی ظهور دوباره رفیقبازیها و نان قرض دادنها وناشیگریهای سیاستمداران نیاموخته را در میدان سیاست کاهش دهند؟
۲۳ در مقابل ۲۱۱ مدافع رحیمی
محمد حسین روانبخش در ستون طنز مردم سالاری نوشته: نامه دیروز نمایندگان مجلس به روسای قوای مقننه و قضائیه درباره اعلام اسامی۱۷۰ نمایندهای که از رحیمیپول گرفتند را میتوان از این منظر مورد توجه قرار داد و سفیدخوانی کرد: این نامهها به ترتیب ۲۳ و ۲۰ امضا دارد که از این نظر مهم است که اسم هیچ دلواپس و عضو جبهه به شدت ارجمند پایداری در آن نیست؛ گویا این عزیزان چون خیلی حواسشان به پیاده روی ظریف– کری بوده، به این موضوعات بیاهمیت توجه نکرده، نمیکنند و نخواهند کرد!
نکته دیگر اینکه کافی است تعداد امضاهای این دو نامه را مقایسه کنید با نامه «تقدیر نمایندگان از احمدینژاد به دلیل انتخاب رحیمی به عنوان معاون اول» که ۲۱۱ امضا داشت؛ یعنی تعداد امضاهای نامه تقدیر از انتخاب رحیمیده برابر نامههای درخواست اعلام اسامی پول گرفتهها است.
در پایان طنز مردم سالاری آمده: این تفاوت، این سکوت بعضی دلواپسها، این امضا نکردن نامه توسط بعضی برادران که هفته پیشاز خودشان جایزه مبارزه با فساد را گرفتهاند میتواند مصداق این سخن معروف باشد که «سکوت سرشار از ناگفتههاست»... و البته در آینده از این سکوت وحدت بخش (به قول صاحبهاله نور سابق) حتما رمز گشایی خواهد شد !
احمدی نژاد: به زودی می آییم عکس صفحات بی قانون در روزنامه قانونمحمد حسین مهرزاد در گزارشی در اعتماد نوشته: «به زودی میآییم.» این جملهای است که در تنها صفحه قابل دسترس سایت رسمی احمدینژاد دیده میشود. از همین جمله سه کلمهای آنقدر سوال و ابهام میتوان استخراج کرد که کارشناسان و تحلیلگران سیاسی در پایگاههای خبری و روزنامهها به آن بپردازند. اما مهمترین سوال این است که او برای چه امر مهمی میخواهد بیاید؟ چقدر باید این بازگشت احمدینژاد را جدی گرفت؟
نویسنده به یادآورده: ۲۲ بهمن دو سال قبل، او به عنوان رییس دولت مطابق تمام سالهای گذشته به عنوان سخنران در مراسم حضور داشت. شاید خیلیها منتظر بودند احمدینژاد در حد کد دادن هم که شده اظهاراتی را مطرح کند. او البته حامیانش را چشم انتظار نگذاشت و مانند سخنرانیاش در سازمان ملل همان سال اظهاراتش را با تکرار سه باره شعار «زنده باد بهار» به پایان برد تا بهار تبدیل به کلیدواژه حامیانش شود. کلیدواژهای که در بهار سال ٩٢ به کرات توسط احمدینژاد به کار برده شد. آنها با شعار بهار میآید به استقبال ریاستجمهوری مشایی رفتند.
اعتماد نوشته: حالا او دیگر رییس دولت نیست اما آن روحیهای که خروجیاش «بگم بگم» در مناظره مشهور انتخاباتی سال ٨٨ بود حفظ شده است. آیا احمدینژاد در طول دوران ریاستجمهوریاش یک افشاگر بزرگ بود یا باید برای او نقش دیگری در نظر گرفت. مردم نه در ایران که در جوامع دیگر همیشه علاقه بیشتری به پشت صحنه دارند. پشت صحنه فیلم سیاست چیزی نیست که به این راحتی بتوان از آن گذشت. به همین دلیل ساده گفتههای احمدینژاد و تحرکاتش همیشه قابلیت ایجاد موجهای کوتاه و بلند را دارد.
افشای جزییات سایت احمدی نژاد دات آخ آی آی
بی قانون صفحه طنز روزنامه قانون با چاپ طرح سایت تازه احمدی نژاد مطالب این سایت را بعد از راه اندازی حدس زده است: اخبار روز (اطلاع رسانی پیرامون نتایج دستاوردهای دولت دهم و حیف و میل کردن این دستاوردها در دولت یازدهم) پزشکی و سلامت (راه های مقابله با لولو و محافظت از ابزار و ادوات شیردهی) و بین الملل (اخبار ونزوئلا، کومور، هائیتی و چند کشور دیگر که یا در نقشه نیستند یا در صفحه پشتی نقشه قرار دارند).
در ادامه این طنزنوشته آمده: خانه داری (آشپزی، گردگیری، شستشو و ملیله دوزی در یازده روز / آموزش دوخت و دوز کاغذپاره ها) بازی و سرگرمی (در این بخش با باز شدن صفحه با صدای بلند گفته می شود کی خسته است؟ کاربران در خلوت خود پاسخ می دهند دشمن و سرگرم می شوند.)
در بخش خبرهای کوتاه سایت هم به نوشته بی قانون این مطالب هست: اقدام پیشگیرانه حزب ندا، از هرگونه اقدام آتی اصلاحطلبان اعلام برائت میکنیم. و جهت افزایش بازدید الهام چرخنده از خواص کرفس می گوید + عکس
تالابهای ایران جان ندارند کارتون محسن ایزدی، شهرونداعتماد در گزارشی اشاره کرده تالابها روز جهانی دارند؛ روزی که ٤٤ سال پیش، با نقش پررنگ ایران بین ١٨ کشور دنیا، معاهدهای به نام زیباترین شهر ایران، منعقد شد؛ معاهده رامسر، منعقد شده در سال ١٩٧١ میلادی. براساس این معاهده، کشورهای عضو، موظف به حفاظت از تالابها و پرندگان مهاجر شدند، کشورهایی که در حال حاضر تعدادشان به ۱۶۰ کشور رسیده است. با مرور کنوانسیون رامسر، تاثیر ایران در پیش بردن اهداف زیست محیطی در منطقه و در میان کشورهای دنیا، قابل لمس است، تاثیری که شاید ایران را از پیشقراولان حفظ محیط زیست نشان میداد. تلاشهای رییس وقت سازمان محیط زیست ایران سبب شد تا اولین کنفرانس رامسر در سال ۱۳۴۹ در شهر ساحلی رامسر برگزار شود.
نویسنده سپس گریزی زده به شرایط امروز محیط زیست در کشور و نوشته فاصله اش با زمان کنوانسیون رامسر فاصلهای به اندازه از بین رفتن تقریبا همه منابع طبیعی، منابع جنگلی، آبی و دریایی. اگر اغراق هم کرده باشیم، میشود گفت آنهایی که ماندهاند و هراز چندگاهی به واسطه باران و برف، کمی جان میگیرند، در شرف سرکشیدن آخرین قطرههای این جام تهیاند.
مقاله اعتماد توضیح داده: در کنار لیست خوبهای رامسر، لیست بدهایی هم هست به نام مونترو که تالابهای در شرف مرگ را به آن راه میدهند. در فهرست مونترو تالابهایی ثبت میشوند که دارای تغییرات اکولوژیک بودهاند. آن دسته از تالابهای ثبت شده که به علت شرایطی مثل بهرهبرداری نادرست، جنگ، فجایع زیست محیطی، خشکسالی و... در معرض خطر قرار میگیرند را به این فهرست اضافه میکنند. حالا خبر از خروج تالابهای سه گانه یادگارلو، حسنلو، درگه سنگی است و این که درصدند تعداد تالابهای مونتروی ایران را به پنج عدد برساند یعنی مرگ دریاچه ارومیه. یعنی ایران بعد از یونان دومین کشور سردمدار در ورود تالابهایش به لیست در خطر است.
احساس خطر برای کل کشور
سعید اصغرزاده در مقاله ای در شهروند به نقل از گفته های یک مقام دولتی در همایشی در تهران گزیده ای را نقل کرده ابتدای آن آمده: از زمان ساسانیان و هخامنشیان تا حدود ٣٥سال پیش برداشت اضافه از منابع آبی کشور نداشتیم. در این ٣٥سال فقط ١٢٠میلیارد مکعب آبهای شیرین فسیلی صدها هزار ساله که حدود ٧٥ درصد آبهای شیرین زیر زمینی بود را مصرف کردیم که حدود ٧٥ میلیارد متر مکعب آن در ٨ سال گذشته بوده است. یعنی منابع را تاراج کردیم.
در ادامه این گزارش نقل شده: جمعیت را افزایش دادیم غافل از اینکه این جمعیت باید در یک کشور آباد زندگی کند. بدون توجه به نیازهای جمعیت، منابع (آب)کشور را برای رفع نیازها به تاراج گذاشتیم. امروز هیچ تالاب درون سرزمینی، آب ندارد، از بختگان تا هورالعظیم، گاوخونی و ارومیه. آبهای زیر زمینی ما درحال شور شدن هستند.
نویسنده شهروند در ادامه آورده: در استاندارد جهانی هر کشوری که ٢٠ درصد از آبهای تجدید پذیرش را هرسال استفاده کند هیچ خطری از نظر منابع آب متوجهاش نیست. اگر ٢٠ تا ٤٠درصد استفاده شود به شرطی که برنامهریزی باشد در خطر هستند اما به شرط مدیریت میتوانند در درازمدت منابع آب را تأمین کنند. اما اگر بالای ٤٠درصد استفاده کنند وارد بحران شدهاند. دو کشور در دنیا بالای ٤٠درصد استفاده میکنند، اولی مصر است با ٤٦درصد و ایران با ٨٥درصد! این یعنی بهزودی همه جای ایران مثل گاوخونی خشک خواهد شد. حتی امروز هم دیر شد.
آشنایی با انواع انتقاد به زبان ساده
پدرام ابراهیمی در شهروند چند نوع انتقاد را به زبان ساده توصیف کرده. اول از همه انتقاد کوبنده: متاسفانه این نوع انتقاد که به «انتقاد مخرب» هم معروف است، توسط افراد کمسواد و بیمعلومات با فحش و ناسزا اشتباه گرفته میشود. مخالفان این نوع انتقاد اصلاً توجه نمیکنند که وقتی کسی میآید این انتقادات را در تیتر روزنامه کار میکند، حتماً قصد کار فرهنگی داشته وگر نه چه لزومی دارد با هزار بدبختی مجوز بگیرد و بدون یک ریال یارانه، کاغذ بخرد و روزنامه در بیاورد؟ خب میرفت همین حرفها را در چاله میدان میزد. متاسفانه ما گاهی فرق «خبر» مرگش را با «خبر مرگش» نمیفهمیم.
در ادامه این طنزنوشته در تعریف انتقاد سازنده آمده: انتقادی است که طی آن فرد منتقد طرف خود را میسازد. مثل انتقاد سازنده از صداوسیما: با تشکر از برنامههای خوبتان، به نظر من در برنامه شناسنامه و دیگر برنامههای تحلیلی نباید از افراد راست میانه و خدای نکرده میانه دعوت کنید بلکه باید مهمانها از طیف چسبیده به منتهیالیه سمت راست دعوت شوند.
و سرانجام انتقاد چرخنده که انتقاد داینامیک نیز نامیده میشود ایستا نیست و میتواند خود را مطابق با شرایط، به روز رسانی کند. این نوع نقد نیاز به هوش و شم بالا دارد و آدم همیشه باید شست خیساش را در هوا بگیرد تا ببیند دنیا دست کیست. این منتقدان معمولاً به رفتاری کاملا مشابه که از دو نفر سر میزند واکنش متفاوت نشان میدهند. چرا؟ چون شما پیچش مو میبینی و آنها بیگودی و با شما نمیگویند اسرار عشق و مستی تا بیخبر بمیرید در رنج خود پرستی.
قدیمی ترین هاجدیدترین هابهترین هابدترین هادیدگاه خوانندگان