حمله به آزادی؛ "راستی شما کجایی هستید؟"
من شارلی ابدو هستم" از اصلیترین شعارهایی است که پس از حمله روز چهارشنبه شکل گرفت
روز چهارشنبه، هفتم ژانویه، در فرانسه روز رونمایی از رمان جدید میشل ولبک، نویسنده بنام فرانسوی، بود. اما کتابی که هنوز در قفسههای کتابفروشیهای خیابان "سن میشل" پاریس قرار نگرفته بود، به یک بحث ملی در این کشور بدل شد.
ماجرای کتاب "تسلیم" در فرانسهای میگذرد که سیاستمداری مسلمان به مقام ریاستجمهوری رسیده و تمامی پایههای آزادی و "لائیسیته" (نظام لائیک فرانسه) آن کشور از بین رفته است، زنان دیگر حق کار ندارند و قوانین کشور در حال اسلامی شدن است.
ولبک با ابراز نگرانی درباره آینده فرانسه گفته است: "جمهوریت و لائیسیته در فرانسه مرده است."
در حالی که بسیاری از رسانهها ولبک را سوپراستار ادبیات و سیاست این روزهای فرانسه میخواندند، در دیگر سو بسیاری نیز او را به همسویی با "موج اسلامهراسی" در اروپا متهم میکردند. اما فرانسوا اولاند، رئیسجمهور فرانسه، در واکنش به تصویر توصیفشده از فرانسه در این کتاب گفته بود: "تسلیم این هراس نشوید."
همه رسانهها خود را برای پوشش خبر رونمایی این کتاب با موضوع جنجالی اسلام و ۵ میلیون فرانسوی مسلمان آماده کرده بودند. اما به ناگهان، خبری هولناک کتاب ولبک را به فراموشی کامل سپرد.
سه مرد سیاهپوش با حمله به دفتر هفتهنامه طنز "شارلی ابدو" هشت روزنامهنگار و کاریکاتوریست بهنام آن رسانه، از جمله دبیر آن، سرایدار ساختمان و دو پلیس را در محله یازدهم پاریس به قتل رساندند.
"الله اکبر"، "انتقام محمد پیامبر گرفته شد"، "شارلی ابدو را کشتیم"، اینها شعارهایی بود که مهاجمان پس از حمله و در حال فرار در خیابان فریاد کشیدند.
فرانسه را شوک فرا گرفت. آنچه رخ داد، به گفته رسانهها در فرانسه از زمان جنگ جهانی دوم به این سو، بیسابقه است.
در ساعات ابتدایی، جامعه سیاسی فرانسه واکنش نشان داد. هدف قرار گرفتن بنیان آزادی فرانسه، کلید واژه تمامی این واکنشها بود؛ فرانسوا اولاند آن را حمله به آزادی و آزادی بیان فرانسه خواند. نیکولا سارکوزی، رئیسجمهور سابق و رهبر حزب اپوزیسیون "یو ام پی" آن را حمله به دموکراسی فرانسه توصیف کرد و مارین لوپن، رهبر حزب راستگرای افراطی نیز با اشاره به نقش "مسلمانان بنیادگرا" این حمله را "نشانه رفتن آزادی و آزادی بیان" در فرانسه خواند.
ساعاتی بعد، گویی فرانسه تا حدی از شوک خارج شد، بیش از ۳۵ هزار نفر در میدان رپوبلیک پاریس در حمایت از آزادی بیان و "شارلی ابدو" جمع شدند، در لیل و لیون بیش از ده هزار نفر و در مارسی، شهری که جمعیت بسیار زیادی از مهاجران مسلمان را در خود جای داده است، ده هزار نفر در میدان مرکزی شهر جمع شدند. تجمعاتی که بدون دعوت رسانههای رسمی یا احزاب سیاسی انجام شد و جمعیت تنها به معجزه شبکههای اجتماعی دور هم جمع شدند.
رهبران جوامع مسلمان فرانسه نیز حمله را به شدت تقبیح کردند، حسن شلقومی، از معروفترین امامهای فرانسه، گفت: "این وحشیها روحشان را به جهنم فروختهاند و میخواهند که هراسافکنی کنند. آنها آزادی و پلیسهایی را که محافظ این آزادی هستند، هدف قرار دادهاند."
بزرگداشت قربانیان حمله به دفتر مجله شارلی ابدو
شکاف در "شش ضلعی"
اما سالهاست که نشانههای فراوانی در این کشور "شش ضلعی" از بروز بحران در نگاه به "دیگری" در جامعه و مسلمانان این کشور وجود دارد. بحرانی که میتوان یک سوی آن را در کتاب ولبک و سوی دیگر را در "عملیات تروریستی چهارشنبه سیاه" عنوان کرد.
طبق نظرسنجیها، اگر یک روز پیش از "چهارشنبه سیاه" انتخاباتی در فرانسه برگزار میشد، مارین لوپن، رهبر حزب راست افراطی که گفتمان ضدخارجی، ضدمسلمان و ضدیهودیهای آن کشور را رهبری میکند، در دور اول، به ریاستجمهوری میرسید.
طبق نظرسنجی دیگری که در سال ۲۰۱۴ انجام شد، مردم فرانسه تصور میکنند که ۳۱ درصد جمعیت کشور را "خارجیها" تشکیل میدهند، تصوری که چهار برابر بیش از رقم واقعی است. ۸۷ درصد اعضای حزب رئیسجمهور سابق فرانسه هم که راست میانهرو آن کشور را نمایندگی میکند ، طبق نتایج آمارگیری در سال ۲۰۱۴ معتقدند که در فرانسه بیش از حد "خارجی" حضور دارد، در حالی که در سال ۲۰۰۶ تنها ۳۸ درصد اعضای این حزب چنین اعتقادی داشتند.
در دیگر سوی جزایر دورافتاده جامعه فرانسه هم ۹۰۰ زن و مرد جوان با ملیت فرانسوی حضور دارند که طی سالهای اخیر به گروههای جهادگرا در خاورمیانه بخصوص گروه جهادگرای موسوم به "دولت اسلامی" پیوستهاند. بیشتر آنها را نیز نسل دوم و سوم مهاجران مسلمان آن کشور تشکیل میدهند. فرانسه در این زمینه اولین کشور غربی صادرکننده جهادگرا به شمار میرود.
هویت مسیحی و حتی یهودی جامعه فرانسه که از قوانین سفت و سخت نظام لائیک فرانسه تبعیت میکنند در حال آب رفتن است. در سال ۱۹۶۶ بیش از ۸۰ درصد فرانسویها خود را کاتولیک معرفی میکردند، اما این رقم در سال ۲۰۰۷ به ۵۱ درصد رسید. تنها ۵ درصد فرانسویها مرتب به کلیسا میروند و ۶۳ درصد جوانان بین ۱۸ تا ۲۴ سال خود را بدون مذهب توصیف میکنند.
اما در سوی دیگر مسیر کاملا برعکس است، هویت اسلامی و مذهبی هر روز در جامعه مسلمانان فرانسه پررنگتر میشود. هویتی که به گونهای رشد میکند که خود را در تقابل با ارزشهای سنتی فرانسه همچون دموکراسی، آزادی بیان و لائیسیته مییابد. از جمله بیش از یکچهارم مسلمانان فرانسه "جمهوریت" آن کشور را در تقابل با دین خود توصیف میکنند.
طبق اعلام وزارت کشور فرانسه ۹۰ درصد نسل دوم مهاجران مسلمان بین ۱۸ تا ۲۵ ساله با اصلیتی از کشورهایی مانند مغرب یا ترکیه، شعائر ماه رمضان را به جا میآورند. همچنین، در حالی که ۳۰ درصد نسل دوم مهاجران ۲۱ تا ۲۵ ساله مسلمان، شعائر اسلامی را به جا میآورند، این رقم بین مهاجران نسل اول و بالای ۴۰ سال حدود ۲۰ درصد است.
بر اساس تحقیقات مدرسه عالی علوم اجتماعی "ایاچایاساس" فرانسه، میزان پایبندی نسل دوم مهاجران مسلمان به شرع و زندگی "حلال" در فرانسه بیش از والدین خود است.
تمام این آمارها گویای یک واقعیت تلخ است؛ فرانسه از فرانسوی کردن فرزندان مهاجران خود که همانند تمام شهروندان آن کشور از تمام امکانات رفاهی، آموزشی و اقتصادی برخوردارند، ناتوان است.
با آنکه رواداری و احترام به دیگران از پایههای نظام آموزشی فرانسه است، اما به نظر میرسد که بیگانه و "خارجی" انگاشتن "دیگری" همچنان در جامعه فرانسه بسیار پررنگ است.
یک همکار روزنامهنگار روزی ماجرای طنزآمیزی در این رابطه تعریف میکرد، او میگفت پدربزرگ من در جنگ برای فرانسه مرده است و سه نسل است که اعضای خانواده من در این کشور زندگی میکنند، درس خواندهاند، کار کردهاند و مالیات پرداختهاند، اما خیلی پیش میآید که از من همچنان بپرسند: "راستی شما در اصل، کجایی هستید؟"