بحران پژوهش در ایران؛ کمبود منابع مالی یا سوء مدیریت
معاون پژوهشی وزارت بهداشت گفته است که با کمبود بودجه پژوهشی در دانشگاهها علاوه بر به خطر افتادن آینده پژوهش در کشور، زیرساختهای آزمایشگاهی نیز با تهدید بزرگی رو برو خواهند شد.
شاهین آخوندزاده، قائممقام معاونت تحقیقات و فناوری وزیر بهداشت، در گفتگویی نگرانیهایی را در زمینه کمبود منابع مالی و سومدیریت در حوزه پژوهش کشور عنوان کرده است که باعث خواهد شد رشد علمی کشور متوقف و آسیبهای جدی نیز به امکانات پژوهشی آزمایشگاهها وارد شود.
این مسایل پس از اعلام خبری از طرف وحید احمدی، معاون پژوهش و فناوری وزیر علوم، عنوان شده است که در آن از کاهش ۱۰ درصدی بودجه پژوهشی این وزارتخانه و رشد منفی آن در لایحه بودجه سال ۹۴ خبر داده است.
آقای آخوندزاده گفته است که متأسفانه سالیان دراز است که سهم اعتبارات پژوهشی از تولید ناخالص ملی، در نیم درصد مانده و بین ۴۸ صدم درصد تا ۶ دهم درصد در نوسان بوده و خبری از افزایش سهم پژوهش از تولید ناخالص ملی به سه درصد تا پایان برنامه پنجم توسعه نیست. کمبود اعتبارات پژوهشی در سالهای گذشته موجب شده است در سال ۲۰۱۳ نسبت به ۲۰۱۲ تولیدات علمی افت داشته باشند و کشور نه تنها در این سال رشد علمی نداشته باشد بلکه افت نیز بکند. با توجه به اینکه پژوهش و رشد علمی یک فرایند طولانی است وقتی ما در سال ۲۰۱۳ افت داشتهایم نشان میدهد که این افت نتیجه کمکاری و نقصان در چهار سال گذشته بوده است.
او برای مقایسه به وضعیت عربستان اشاره کرده است و میگوید که بودجه یک دانشگاه عربستان در سال ۲۰۱۳، دو و نیم میلیارد دلار بوده ولی در ایران با جمعیت ۷۵ میلیون نفری، کل بودجه پژوهش فقط ۷۰۰ میلیون دلار بوده است و در شرایطی که عملاً پولی در پژوهش نیست اگر در کشور تحقیقی صورت میگیرد نه به خاطر اعتبارات پژوهشی است و نه به خاطر مدیریت خوب بلکه تنها به دلیل نیروی توانمند انسانی است که در کشور وجود دارد. برای مثال، دانشجویی که با رتبهی زیر ۷۰ وارد دانشگاه علوم پزشکی تهران میشود آنقدر باهوش هست که حتی با کمبود اعتبارات میتواند پژوهش انجام دهد. در حقیقت در کشور نیروی انسانی است که مشکلات دیگر را جبران میکند.
وی از توزیع نامناسب و ناعادلانه همین بودجه اندک انتقاد کرده و گفته ۴۰ درصد از این رقم سهم وزارت علوم است و تنها ۱۲ درصد سهم وزارت بهداشت و ۴۸ درصد دیگر خارج از این دو سازمان است و در اختیار سازمانهایی موازی این دو وزارتخانه قرار می گیرد. این در حالی است که هسته اصلی پژوهش در کشور وزارتخانههای بهداشت و علوم هستند و عاقلانه این است که ۹۰ درصد بودجه پژوهش کشور در این دو وزارتخانه باشد و ۱۰ درصد در جاهای دیگر؛ ولی عملاً عمده پول پژوهش، خارج از این دو وزارتخانه است. بعنوان مثال در حالیکه ۴۰ درصد تولید علم در وزارت بهداشت صورت میگیرد، ولی فقط ۱۲ درصد بودجه پژوهش کشور در اختیار این وزارتخانه است.
وی از آنچه رانتبازی موجود در فضای پژوهشی کشور مینامد هم انتقاد کرده است و میگوید رانتبازی در فضای پژوهشی باعث به وجود آمدن محیطی غیر شفاف و غیررقابتی شده است؛ درحالیکه پول پژوهش در همه جای دنیا شفاف و رقابتی است در کشور ما تنها در دانشگاه ها با وجود اعتبار کم میتوان شفافیت و رقابت را دید ولی پولهایی که خارج از دو وزارتخانه بهداشت و علوم هستند شفاف و رقابتی نیستند. مشکل بسیاری از محققان در حال حاضر این است که پول پژوهش در یک فرایند سالم، شفاف و عادلانه و رقابتی به گردش در نمیآید.
به گفته آقای آخوندزاده همچنین کمبود اعتبارات پژوهشی باعث از بین رفتن زیرساختهای آزمایشگاهی در دانشگاههاست که این مسئله به مرز فاجعهآمیز رسیده است و وسایل آزمایشگاهی موجود در دانشگاهها نیز بسیار قدیمی و فرسوده هستند و اعتبار کافی برای خرید وسایل جدید وجود ندارد.
مشکل اساسی این است که هر وسیله آزمایشگاهی عمر مفیدی برای استفاده دارد و بعد از مدتی از نظر علمی برای انجام آزمایشات علمی نمیتوان به آن اتکا کرد. برای مثال در مواردی دیده میشود که یک محقق از یک وسیلهی قدیمی برای انجام تحقیقش استفاده میکند که این باعث می شود در سطح جهانی مورد قبول قرار نگیرد زیرا تجهیزات مورد استفاده به روز نبوده اند.
متهم اصلی، بی پولی یا سوءمدیریت
کارشناسان معتقدند همانطور که مسئولان نیز به آن اعتراف میکنند
مشکل اصلی پژوهش در ایران مدیریت ضعیف و بی برنامگی است نه بی پولی و حتی تحریمها
با نگاهی اجمالی به مصاحبه آقای آخوندزاده و مدیران پیشین این پست یا پستهای مشابه، میتوان دید که سخنان وی مشابه اظهارات دیگر مسئولان حوزه آموزش عالی و پژوهش در کشور در همه دولتها در طی سالهای پس از پایان جنگ ایران و عراق است. این سخنان همیشه بر دو محور استوار بوده است بی پولی و سومدیریت.
در همه این سخنان تمام مشکلات ابتدا به کمبود منابع مالی نسبت داده میشود و سپس از سوءمدیریت در دورههای پیشین انتقاد میشود. تنها راه حلی هم که ارائه میشود درخواست ازدیاد بودجه است. این نکته چنان جا افتاده است که حتی آیت الله علی خامنهای رهبر ایران نیز پیشرفت علمی را در افزایش بودجه پژوهشی میبیند و درخواست افزایش آن تا چهار درصد درآمد ناخالص ملی را میکند.
چیزی که در این میان به آن اشاره نمیشود خطاهای مدیریتی در دورههای قبل و درسهایی است که مدیران جدید باید از آن میگرفتند، نکتهای که در عمل هیچگاه اتفاق نیفتاده است. برای مثال میتوان به سخنان آقای آخوندزاده در باره امکانات آزمایشگاهی اشاره کرد.
بسیاری از دانشگاهیان و کارشناسان امور پژوهشی متفق القولند که مسئولان دولتی و مدیران دانشگاهها هرگاه توانستهاند به خرید بدون مطالعه و بی برنامه تجهیزات آزمایشگاهی روی آوردهاند. آنها میگویند کافی است بودجهای برای تجهیز آزمایشگاهها به دانشگاهها اختصاص یابد تا رقابتی شدید در جذب این بودجه در دانشکدهها و رشتههای مختلف بوجود بیاید. رقابتی که همیشه بر اساس نیاز نیست بلکه فقط برای جذب بودجه است.
برای مثال گاهی دولتها سهمیهای از منابع ارزی را برای خرید تجهیزات آزمایشگاهی به دانشگاهها تخصیص میدهند. در این هنگام گروههای مختلف در دانشگاهها فقط برای اینکه این سهمیه را بخود اختصاص دهند اقدام به تهیه لیستهای بلند بالایی از تجهیزاتی که هیچ نیازی به آن ندارند میکنند و سعی میکنند با هر وسیله ممکنی نظر خود را به کرسی بنشانند و از این بودجه بیشترین سهم را نصیب خود کنند. حاصل این نوع نگاه پر شدن دانشگاهها از تجهیزاتی است که یا کاربردی برای آن نیست یا توان و دانشی در استفاده کردن از آن.
در دهه هشتاد بر اساس مطالعهای که بر روی تجهیزات و امکانات اصلی پژوهشی در دانشگاههای کشور شده بود مشخص شد که بیش ۹۰ درصد، شامل دهها دستگاه، تجهیزات مدرن و گران قیمت پژوهشی که در کشور بوسیله دانشگاهها خریداری شده، حتی از انبار این مراکز خارج نشده و به همان صورت بسته بندی اولیه باقی مانده است.
وقتی تلاش شد که با انتقال این تجهیزات به مراکز نیازمند آنها را به اصطلاح راه اندازی کنند مسئولان وقت وزارتخانههای علوم و بهداشت با دو مشکل اساسی روبرو شدند. اول اینکه صاحبان این تجهیزات اجازه چنین کاری را نمیدادند و دیگر اینکه به علت طولانی شدن زمان خریداری تا زمان نصب که در بعضی از موارد به بیش از ده سال میرسید کسی تعهدی در نصب آن نداشت، نه سازنده اصلی و نه فروشنده.
همچنین دانش فنی لازم نیز در زمینه راه اندازی این تجهیزات در دانشگاهها وجود نداشت. این دو دلیل سبب شد تا این تجهیزات در همان انبارها باقی بمانند تا دوباره چرخه خرید و انبارسازی بوسیله دانشگاههای دیگر تکرار شود.
اشاره مسئولان به سوءمدیریت مدیران پیش از خود و انتقال بار همه مشکلات به سیاستها و اقدامات گذشتگان رسمی است که کمابیش در همه جا میتوان دید ولی در زمینه تجهیزات آزمایشگاهی، انتقاد آقای آخوندزاده درست بنظر نمیرسد. چون ممکن است که در دولتهای آقای احمدی نژاد مشکلات زیادی در زمینه سیاسی و سوء مدیریت در دانشگاهها بوجود آمده باشد ولی اتفاقا در دولتهای نهم و دهم برای خرید تجهیزات آزمایشگاهی گشاده دستیهای زیادی را میتوان سراغ گرفت بطوریکه حتی در برخی از موارد امکانات موجود در برخی از مراکز پژوهشی داخل کشور همسطح آزمایشگاههای مشابه در کشورهای پیشرفته بوده است.
کارشناسان معتقدند همانطور که مسئولان نیز به آن اعتراف میکنند مشکل اصلی پژوهش در کشور مدیریت ضعیف و بی برنامگی است نه بی پولی و حتی تحریمها. ولی اینکه بالاخره دوره کارآموزی مسئولین چه موقع پایان مییابد و آیا ممکن است که مدیری به جای انتقال همه مشکلات به سوءتدبیر مدیران پیشین از خطاهای آنها درس بگیرد، سوالاتی است که همچنان بی پاسخ خواهند ماند.