جنجال یک سخنرانی در دانشگاه تهران : این ملت نشان داده که باید بهش توهین بشود تا برود و بفهمد
یوسف اباذری، جامعهشناس و دانشیار دانشگاه تهران
صحبتهای یوسف اباذری، جامعهشناس و دانشیار دانشگاه تهران درباره «مرتضی پاشایی»، موسیقی او و رفتار مردم در قبال مرگ این خواننده موسیقی پاپ، واکنشهای وسیعی را در رسانهها به ویژه در فضای مجازی به دنبال داشت.
عصر روز سهشنبه ۱۸ آذرماه، تالار ابن خلدون دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران شاهد برگزاری نشست «پدیدارشناسی فرهنگی یک مرگ» بود که به بررسی جامعهشناختی پدیده درگذشت مرتضی پاشایی اختصاص داشت.
در این نشست، چندتن از اساتید دانشگاه و جامعهشناسانی چون حمیدرضا جلاییپور، محمدسعید ذکایی، نعمتالله فاضلی و همچنین یوسف اباذری به ایراد سخنرانی و بیان تحلیلهای خود از اتفاقات رخ داده در خصوص تشییع جنازه مرتضی پاشایی پرداختند.
جنجالیترین بخش این نشست، اظهارات یوسف اباذری در نقد ویژگیهای موسیقی پاشایی و همچنین مخاطبان این نوع موسیقی به زبان آورد که با واکنش برخی حاضران در سالن نیز مواجه شد.
آقای اباذری در نشست یاد شده این پرسش را مطرح کرد که «چه شده که میآیند و مسائل واقعیای را که ما با آن روبرو هستیم، از ذهن ما میبرند؟» و در ادامه به پدیده مرتضی پاشایی پرداخت و گفت: «این آقایی که عکسش را اینجا زدهاند و چراغها را تاریک کردهاند، یک خواننده پاپ بود و پاپ در سیر موسیقی، مبتذلترین نوع موسیقی است .... کسانی میگویند موسیقی او را تحلیل نکن، چطور من میتوانم موسیقی کسی را که مرده است تحلیل نکنم؟ من دادهام یک موسیقیدان، فرمت موسیقی او را تحلیل کرده... مبتذل محض است! ما [موسیقی] پاپی داریم که پیچیده است. این سادهترین، مسخرهترین و بدترین نوع موسیقی است. صدای فالش، موسیقی مسخره، شعر مسخرهتر. بنابراین من چطور میتوانم چنین چیزی را تحلیل نکنم؟»
این جامعهشناس سپس گفت: «برای من خیلی جالب است که یک ملتی میافتند به ابتذال و در مجلس ترحیم چنین خوانندهای شرکت میکنند و توی سرشان میزنند... و یک نفر در فیسبوک مینویسد که "من تا ابد میسوزم"... چرا مردم ایران به این افلاس افتادهاند؟ چطور مردم ایران به این فلاکت افتادهاند؟ اینجاست که تحلیل بسیار مهم است».
اباذری در پاسخ به اعتراض کسانی که او را متهم به اهانت به خواستههای مردم کردند، گفت: «بسیار خوشحالم که دارم توهین میکنم. برای اینکه این ملت نشان داده که باید بهش توهین بشود تا برود و بفهمد که شما نمیتوانید هم به این آقا گوش بدهید، هم به بتهوون گوش بدهید بعد هم تسکین بگیرید و بخوابید».
این جامعهشناس در ادامه در پاسخ یکی از حضار که او را خطاب قرار داده و گفت که «شما نماینده مردم نیستید»، اظهار داشت: «معلوم است من نماینده مردم نیستم. شما نماینده مردم هستید. من همین کسی هستم که دارم میگویم این مردم ابلهاند. معلوم است که من نماینده مردم نیستم. چه کسی گفته من نماینده مردم هستم؟ من از جانب خودم حرف میزنم به عنوان یک آدم. معلوم است که نماینده این مردم نیستم. شما این مردم هستید».
اما یکی دیگر از سخنرانان این نشست، حمیدرضا جلاییپور بود که از زاویه دیگری این ماجرا را بررسی و تحلیل کرد. او با اشاره به اینکه جمعیت، بیدلیل به جنبش واداشته نمی شود، گفت :«هزاران بچه دبیرستانی و راهنمایی به طور خودجوش در روز تشییع جنازه پاشایی به مدرسه نرفتند یا در روزهای بعد ترانههای او را دستهجمعی خواندند. در گذشته چنین اتفاقاتی در این سطح نداشتیم. این چه پدیده اجتماعی است که اینقدر جمعیت را به حرکت خودجوش واداشته است؟»
آقای جلاییپور در ادامه با بیان اینکه صدا و سیما به محض فوت پاشایی روی مذهبی و انقلابی بودن خانوده او تاکید کرد، گفت: «لابد دستاندرکاران فکر میکردند دیگر جوانانی که پوشش و رفتارشان مطلوب صدا و سیما نیست کمتر میآیند، ولی اتفاقا هم آنها آمدند و هم زنان چادری و با حجاب اسلامی. از منظر جامعهشناختی پدیدهای در این ابعاد تصادفی شکل نمیگیرد».
این جامعهشناس با اشاره به پرمخاطب بودن آثار مرتضی پاشایی در میان مردم گفت: «او دو ماه پیش از فوتش توانست چندین شب سالن چند هزار نفره برج میلاد را برای کنسرتهایش پر از جمعیت کند و در سایت پرمخاطبِ رادیو جوان که ربطی به صداوسیما ندارد هم مدتهاست پرلایکترین خواننده ایرانی بوده است. اینها نشان میدهد که با هر معیاری پاشایی خواننده و آهنگساز عامهپسند و پرمخاطب و محبوبی بوده و تعداد زیادی از ایرانیان و فارسیزبانان با ترانههایش خاطره و ارتباط عاطفی نزدیک دارند».
موافقان و مخالفان؛ تعیین تکلیف یا نقد ابتذال
صحبتهای جنجالی یوسف اباذری، واکنشهای مختلف و البته بیشتر مخالف را در فضای مجازی بویژه فیسبوک در پی داشت.
برخی مخالفان صحبتهای او، بر این نکته تاکید کردند که تحلیلگرى که با توهین و خشم و تمسخر صحبت کند، تحلیلش اصالت ندارد. عدهای دیگر از مخالفان هم تعیین تکلیف برای سلیقه عمومی را نکوهش کردند.
از سوی دیگر، یک طرفدار سخنانِ یوسف اباذری، اعتقاد دارد: «مردم، یکشبه طرفدار پاشاییشده و به یک هنرپیشه حمله میکنند که چرا بابت مرگ پاشایی تسلیت نگفته است؛ اینان همانهایی هستند که به یوسف اباذری نیز بابت اینکه فریاد میکند موسیقی امثال پاشاییها ابتذال محض است - و کاملاً هم درست میگوید - حمله میکنند و محیط سخنرانی را برای او ناامن میسازند».
صحبتهای یوسف اباذری، مخالفینی از جنس جامعه شناس و استاد دانشگاه هم دارد. یکی از آنها ناصر فکوهی، دانشیار گروه انسانشناسی دانشکده علوم اجتماعی تهران، نویسنده، مترجم و جامعه شناس است.
آقای فکوهی چندی پیش در گفتوگو با سایت «عصر ایران»، به تحلیل جامعهشناختی مرتضی پاشایی و ماجراهای پس از مرگ او پرداخت.
او در این گفتوگو با اشاره به نسل جوان جامعه ایران و ویژگیهای آن اعلام کرد: «این جوانان اصولا هر چه کمتر و کمتر تحمل آن را دارند که سبک زندگی و شیوههای متعارف زندگی آنها را دیگران، هر دیگرانی، چه سیاستمداران، چه روشنفکران و چه حتی نسل پیشین، تعیین کنند».
این صاحبنظر حوزه جامعه شناسی با تاکید بر اینکه امروز بسیاری از موسیقی دانان، منتقدان هنری و حتی بسیاری از افراد عادی جامعه ما، موسیقی پاپ را سطحی، سبک، بیارزش و حتی غیر اخلاقی میدانند، گفت: «این افراد ممکن است تصورشان آن باشد که همه مردم باید به موسیقی کلاسیک غربی یا ایرانی گوش بسپارند و کتابهای عمیق فلسفی و سیاسی و اقتصادی مطالعه کنند؛ اما هیچ جامعهای در جهان به این صورت اداره نمیشود و مردم سلایق خود را دارند».
به گفته آقای فکوهی، «بر اساس این سلایق و سبکهای زندگی، نمیتوان جامعه را برتر یا پستتر یا گروههای مختلف را مورد ارزیابی قرار داد، چون این عین مقابله با مدرنیته است».
اما بخشی از صحبتهای یوسف اباذری در نشست یاد شده، انتقاداتی بود که او متوجه دولت و حکومت ایران کرد. این بخش از سخنان او، مخالفت چندانی در پی نداشت و با تشویق حاضران نیز همراه بود.
آقای اباذری در بخشی از اظهاراتش، حکومت ایران و به ویژه دولت حسن روحانی را به «سیاستزدایی» از جامعه متهم کرد و گفت: «حکومت با وارد کردن ورزشکاران و هنرمندان به عرصه سیاست، این عرصه را از سیاسیهای واقعی خالی کرده است».
او همچنین تاکید کرد که بعد از اعتراضهای سال ۸۸، دولت و ملت در ایران از هم میترسیدند و بر مبنای مکانیزم «این همانی شدن با متجاوز»، با هم یکی شدند.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: «اتفاقی که افتاده این است که دولت از طریق این مکانیزم (این همانی شدن با متجاوز) میخواهد با مردمی که سیاستزدوده هستند، یکی شود و مردم هم همین حالت را دارند و میخواهند با دولتی که متجاوز است یکی شوند. مردم میآیند در جلسه آقای روحانی، یک سوالی که به نظرشان سیاسی است از ایشان میپرسند، ایشان یک جواب بسیار تکراری میدهد... تکرار یکی از شگردهای فاشیسم است».