راهنمای گام به گام پناهجویی (طنز) - فصل اول - مرز
شراگیم زند
عبور غیر قانونی از مرز اصلا شبیه آن چیزی که فکرش را میکنید نیست. میدانم که در ذهن خیلی از شما مرز یک خط سفید باریک است که روی زمین کشیده اند و یک سرباز هم با تفنگی بر دوش کنار آن قدم میزند. همچنین میدانم که در ذهن خیلی از شما عبور غیر قانونی از مرز یعنی اینکه بروید نزدیک مرز و یک جای مناسبی پنهان شوید و همین که نگهبان با گامهای سنگین خود قدم زنان مسیری را که آمده بود برگشت و پشتش را به شما کرد دوان دوان و یا شاید هم سینه خیز به سمت خط مرزی حرکت کنید و از مرز رد بشوید و پایتان به آن سوی خط که برسد دیگر حتی میتوانید سرباز را صدا بزنید و برایش شکلک در بیاورید و کاری از دست او ساخته نخواهد بود.
توصیه من به شما این است که زیاد فیلم نبینید!
من شراگیم زند هستم و قصد دارم در این سلسله درس گفتارها شما را با پدیده ای به نام خروج غیر قانونی از کشور آشنا نمایم.
برای خارج شدن از کشور طبیعتا اول باید مرز مورد نظر خودتان را انتخاب کنید. در ایران چیزی که به وفور یافت میشود "مرز" است و شما انتخابهای متنوعی دارید. در میان همه ی این مرزها رد شدن از مرزهای شرقی طبعا آسان تر است. در شرق ایران به چند کیلومتری مرز که برسید خود مرزبانی اگر شما را با کوله و تشکیلات ببیند به ظن اینکه حتما از آن ور آمده ید میگیردتان و با لندکروز میبردتان لب مرز و با اردنگی می اندازدتان توی خاک کشور همسایه و به همین سادگی شما از مرز رد میشوید. اگر زندگی کردن در افغانستان و یا پاکستان را به چند صباحی زندانی کشیدن در خاک وطن ترجیح میدهید که بسم الله. راه باز است و جاده دراز و شما نیازی به این درس گفتارها نخواهید داشت. اما از من می شنوید مثل یک مرد حبس تان را بکشید و بیایید بیرون و با پناهنده شدن به افغانستان یا پاکستان خودتان را مضحکه ی دوست و آشنا نکنید.
رفتن از طریق مرز شمالی به ترکمنستان هم کار عاقلانه ای نیست. ترکمن ها یک "قربان قلی محمد اف" دارند که نسخه ی کت و شلواری و البته بی اعصاب تر ولی فقیه خودمان است. پناه بردن به ترکمنستان یکجورهایی از چاله به چاه افتادن است و به هیچ وجه توصیه نمی شود.
روش دیگر، خارج شدن از طریق مرزهای آبی خلیج همیشگی فارس...فاااارس...فااااااارس خواهد بود...جونُم...جونُم...جوووونُم...اون عقبیها حال میکنن؟؟ حالا که حال میکنند میتوانند سوار لنج بشوند و به یکی از شیخ نشین های بی درد حاشیه خلیج فارس بروند. اما فراموش نکنید که ما در درجه اول آریایی هستیم و بعد یک انسان که غریزه ی گریز از خطر را دارد. یک آریایی با غیرت هیچوقت راضی نمی شود که به اعراب حاشیه خلیج فارس پناه بیاورد و به قول شاعر: "...عرب را به جایی رسیده ست کار که آریایی باغیرت پاشه بره اونجا پناهنده بشه؟ تفو بر تو ای چرخ گردون تفو!"
توصیه من به عنوان یک وبلاگ نویس فراری و معلوم الحال به همه ی برادران و خواهران عزیزی که به هر دلیل قصد خروج غیر قانونی از خاک ایران اسلامی را دارند این است که مرزهای غربی را انتخاب کنند. البته عراق فعلا اوضاعش قاراشمیش است و اگر شانس شماست که پایتان را بگذارید آن ور مرز، میبینید که کردستان عراق هم به دست داعش افتاده و حالا باید دو برابر پولی که داده اید به قاچاقبر این وری، که ببرتتان آن ور را بدهید به قاچاقبر اون وری که برتان گرداند این ور!
اما کمی بالاتر از عراق کشوری وجود دارد به نام ترکیه. مرز ترکیه جاده ترانزیت روشنفکری ایران محسوب میشود و همه روزه دهها مغز از این مسیر به اقصا نقاط جهان صادر میشود. خدمتی که قاچاقبران شهرهای مرزی ایران در این سی و چند سال به جریان روشنفکری ایران کرده اند بر کسی پوشیده نیست و پر بیراه نخواهد بود اگر بگوییم که چراغ روشنفکری ایران را همین عزیزان قاچاقچی به همراه اسبها و قاطرهایشان تا به امروز روشن نگاه داشته اند. بنده در این سلسله مباحث قصد دارم تا با بیان تجربیات خودم از امر خطیر مهاجرت به صورت "استپ بای استپ" مراحل خروج از مرز و سکونت در کشور ترکیه را به شما آموزش بدهم و شما را با زوایایی اکثرا مغفول مانده از پدیده ی خروج غیر قانونی از مرز و سکونت و زندگی در خاک ترکیه آشنا نمایم.
در درسگفتار بعدی خواهیم خواند:
قاچاقبر خود را چگونه پیدا کنیم؟
ویژگیهای یک قاچاقبر خوب کدام است؟
چگونه به او اعتماد کنیم؟
چگونه چانه بزنیم؟
چقدر پول بدهیم؟ آخرش چند؟
چه تجهیزاتی برای عبور از مرز به همراه داشته باشیم؟