محمدرضای 9 ساله قربانی مرد شیطان صفت شد!
روزنامه اعتماد :تلخی هشتم آبان همیشه در کام پدر و مادر محمد رضا میماند. شبی دلگیر که مادر آخرین گامهای فرزندش را دید و پدر، ترجیع بندهای پرتکرار خداحافظیاش را شنید. بعد از آن تنها خبری که به آنها دادند این بود که محمدرضای 9ساله شما قربانی نقشه شوم مردی شیطان صفت شده است.
همزمان با شبهای محرم، کودک 9 ساله مهریزی همانند سایر هم سن و سالهایش برای حضور در مراسم عزاداری در یکی از هیاتهای محله آماده میشد. لباس سیاهش را به تن کرد، دستش را به علامت خداحافظی تکان داد و از خانه خارج شد. پدر و مادر محمدرضا که گمان میکردند فرزندشان در هیات مشغول عزاداری است با خیالی آسوده سرگرم کارهای خود بودند اما طولی نکشید که این آرامش رنگ باخت و جای خود را به آشوبی بیپایان داد.
عقربههای ساعت که به نیمههای شب نزدیک شد شوق دیدار فرزند بالا گرفت اما خبری از محمدرضا نبود. کودکان محله دسته دسته از عزاداری باز میگشتند اما اثری از او دیده نمیشد. اتفاقی دلهره آور که آتش نگرانی را در دل پدر و مادر شعله ور ساخت و خبر از وقوع حادثهیی دردناک داد؛ موضوعی که باعث شد تا پدر و مادر محمدرضا به پلیس آگاهی مراجعه کنند و ناپدیدشدن فرزندشان را اطلاع دهند.
به دنبال طرح موضوع ناپدید شدن محمدرضای 9ساله بلافاصله پروندهیی در این خصوص تشکیل و تیمی از کارآگاهان مامور رسیدگی به آن شدند. AQ
در بررسیهای اولیه پلیس سعی شد تا تمامی فرضیهها از وقوع تصادف تا آدم ربایی مورد پیگیری قرار گیرد اما سرنخهای مهمی که ماموران در تحقیقات میدانی خود از شاهدان به دست آوردند به سرعت تمامی آنها را از دستور کار خارج کرد و خبر از جنایتی هولناک داد.
این در حالی بود که همزمان با تحقیقات ماموران بر گستره شایعات از سوی مردم افزوده میشد. شایعاتی که خبر از مرگ محمدرضا میداد و گهگاه تا مرز داعشی بودن قاتل نیز پیش میرفت؛ موضوعی که باعث شد تا تحقیقات پلیس برای کشف حقیقت با جدیت بیشتری دنبال شود.
صابریان، دادستان عمومی و انقلاب مهریز در همین رابطه به خبرگزاری میزان گفت: در تحقیقات میدانی پلیس مشخص شد عدهیی از ساکنان محله مقتول را در روز حادثه بر ترک موتورسواری دیدهاند. سرنخی بسیار مهم که به زودی چهره متهم اصلی را نمایان ساخت. به این ترتیب تحقیقات ماموران بر چهره زنی و ردیابی موتورسوار به عنوان متهم اصلی پرونده متمرکز شد و طولی نکشید که محل سکونت او شناسایی و در اقدامی ضربتی از سوی ماموران دستگیر و برای بازجویی به پلیس آگاهی منتقل شد.
با این حال و در جریان بازجوییها متهم تمامی اتهامات را رد کرد و خود را بیگناه دانست اما شواهد و مستندات پلیس خبر از فاجعهیی میداد که متهم در آن نقش اول را بازی میکرد. مدارکی که نشان میداد ماموران باید بر فرضیه دردناک اذیت و آزار و قتل محمدرضا از سوی متهم تمرکز کنند.
کارآگاهان که از یک سو با انکارهای متهم روبهرو شده بودند و از سوی دیگر تمامی مستندات را علیه او میدیدند تنها راه پیش رو برای اثبات مدارک خود را دربازرسی از خانه متهم میدیدند بنابراین با کسب مجوز از مراجع قانونی به بازرسی از خانه او پرداختند.
صابریان در تشریح روند بازرسی از خانه متهم گفت: در بازرسی از خانه متهم قطرههای خون روی فرشها به وضوح دیده میشد. همچنین با ادامه بازرسیها پیراهن آغشته به خون محمدرضا نیز از سوی ماموران کشف شد. مدارکی که متهم با روبهرو شدن با آنها لب به اعتراف گشود و از جنایت شوم خود علیه محمدرضا در شب حادثه پرده برداشت.
به گفته دادستان عمومی و انقلاب مهریز، متهم در جریان بازجوییها اعتراف کرد مقتول را در حالی که تنها در کوچه به سمت هیات عزاداری میرفته دیده است و با این بهانه که خودش نیز به هیات میرود او را بر ترک موتور سوار کرده اما در راه با ترفندهای مختلف کودک 9 ساله را فریب داده و او را به خانهاش کشانده است.
صابریان علت این کار را قصد متهم برای آزار و اذیت محمدرضای 9 ساله عنوان کرد و ادامه داد: قاتل که به قصد اذیت و آزار کودک را به خانه خود برده بود در نهایت برای رهایی از شر محمدرضا و جلوگیری از شناسایی شدنش، او را با یک ضربه چاقو از ناحیه گردن بهشدت مجروح کرد؛ ضربهیی که چشمان محمدرضا را برای همیشه بر این جهان بست و او را به کام مرگ کشاند.
با این حال قاتل شیطان صفت که سعی میکرد خود را از شر جسد کودک رها سازد آن را در گونی انداخت و در خیابان رها کرد به این گمان که با این کار راز جنایت هولناکش همیشه سر به مهر خواهد ماند؛ خیالی خام که به زودی رنگ باخت و او را در چنگال قانون اسیر ساخت.
پس از اعترافات صریح متهم تحقیقات پلیس برای پیدا کردن جسد کودک ادامه یافت و طولی نکشید که ماموران موفق به کشف جسد شدند و پس از انجام مراحل قانونی آن را به خانواده مرحوم تحویل دادند.
به این ترتیب و پس از تکمیل پرونده، متهم برای سیر مراحل قانونی به مراجع قضایی تحویل داده شد.