گفتوگو با سارق «جنسیس» سوار :دزدیها را بعد از ورشکستگی شروع کردم
شرق: دومتهم که از خودروهای حمل کالا سرقت میکردند بهتازگی توسط کارآگاهان اداره 18 پلیس آگاهی دستگیر شدهاند. متهمان این سرقتها را از سال90 آغاز کردند و شگردشان به این شکل بود که از صبح خودرویی را که از شرکت خارج میشد تعقیب و بعدازظهر که کالاها تحویل داده و پولها از مغازهها جمعآوری میشد در فرصتی مناسب از داخل خودروها سرقت میکردند. متهمان اکنون در بازداشت بهسر میبرند و بازپرس پرونده مجوز انتشار تصویر بدون پوشش آنها را صادر کرده است. یکی از این متهمان که مردی 49ساله است در گفتوگو با «شرق» نحوه سرقتها را توضیح داده است:
متاهل هستی؟
بله دو بچه هفت و دوساله دارم.
سواد داری؟
نه اصلا درس نخواندم.
چرا؟
آنموقع در فقر و بدبختی بودیم.
چرا بعد که اوضاع بهتر شد درس نخواندی؟
دیگر از سن من گذشته بود.
قبل از دزدی شغلت چه بود؟
فروشگاه لوازم یدکی خودرو داشتم.
پس چرا دزدی را شروع کردی؟
ورشکست شدم و چارهای نداشتم.
یعنی هرکسی که ورشکست میشود باید دزدی و کار خلاف کند؟
شما بگذار به حساب نادانی.
چه شد که ورشکست شدی، معتاد بودی؟
نه. بدهکار بودم، چک دادم پول کم آوردم و فراری شدم.
شگردتان برای سرقت چگونه بود؟
کار خاصی نمیکردم. ماشینهای حمل و توزیع مواد خوراکی را زیر نظر میگرفتیم و در فرصت مناسب وقتی در ماشین باز بود پولهای داخل ماشین را سرقت میکردیم.
این شگرد را از کجا یاد گرفتی؟
یکی برایم تعریف کرده بود که به این شکل میشود پول زد. این حرف توی ذهنم رفت و وقتی مجبور شدم، انجام دادم. قبل از این سابقه نداشتم.
افسر پرونده میگوید حتی اگر در خودروها قفل بود آنها را باز و سرقت میکردی، درهای قفل را چطور باز میکردی؟
خودم تمرین کرده و یاد گرفته بودم. روی ماشینهایی که کنار خیابانهای خلوت بودند تمرین میکردم.
میگویی سابقه نداری اما در پروندهات آمده است سابقه زورگیری در سال 61 و سابقه سرقت موتوسیکلت در سال 88 داری.
سال61 چاقوکشی و شرارت بود و ششماه زندان بودم و سال88 هم مظنون به سرقت بودم که یکماه بعد آزاد شدم.
همدستت را از کجا میشناسی؟
بیشتر از 20سال است او را میشناسم. در کار لوازم یدکی با هم شریک بودیم و او هم با من ورشکست شد.
چه زمانی ورشکست شدید؟
چهار یا پنجسال پیش.
چه شد که از سهسال پیش شروع به سرقت کردید؟
یکی،دوسالی فراری بودیم چون حکم جلب ما را صادر کرده بودند بعد از آن شروع به سرقت کردیم.
چطور به همدستت پیشنهاد دادی با تو به سرقت بیاید؟
به او پیشنهاد دادم برای سرقت برویم. به او گفتم تو موتور را بران و من سرقت میکنم.
او هم راحت موافقت کرد؟
بله موافقت کرد.
او چندسال دارد؟
بیشتر از 50سال. دقیق نمیدانم.
هرچندوقت یکبار سرقت میکردید؟
هرشش یا هفتماه یکبار. روند مشخصی نداشت. هر سال نهایت پنج سرقت انجام میدادیم.
یعنی در مجموع سه سالی که سرقت انجام دادهاید 15مورد سرقت داشتید؟
حدود 30 فقره است.
در این سرقتها چقدر به دست آوردی؟
30تا 40میلیونتومان.
اما افسر پرونده میگوید مبلغ خیلی بیشتر است و در هر سرقت بهطور متوسط 10 تا 12میلیونتومان بردهاید.
کدام ماشین شیرفروشی است که 20میلیون پول داشته باشد؟
اما تو و همدستت هر کدام پول و اموال زیادی دارید. مثلا تو خانهای در خیابان ستارخان و خودرو جنسیسداری که آنها را با پول دزدی خریدهای.
نه آنها را از قبل داشتم. ارثیه پدری است، مال 20سال پیش است.
چرا زمانی که ورشکست شدی بهجای دزدی داراییهایت را نفروختی و بدهیهایت را ندادی؟
بگذار به حساب نادانی و حماقت.
چقدر از بدهیهایت را از راه دزدیها پرداخت کردی؟
20تومان از بدهیها را دادم 40تا 50تومان دیگر هنوز مانده است.
فکر میکردی دستگیر شوی؟
دلیلی نداشت دستگیر شوم.
چطور دستگیر شدی؟
شمارهام را به یکی از دوستانم که او هم دزد بود داده بودم و او مرا لو داد.
یعنی همدستتان بود؟
نه، من و شریکم، تنها سرقت میکردیم. کسی که من را لو داد یکی از دوستانم بود. در لوازم یدکی با او آشنا شدم و بعد هم من را به تولد پسرش دعوت کرد و من هم شمارهام را به او دادم اما نمیدانستم چطور دزدی میکند، او هم نمیدانست من به چه شکل دزدی میکنم. بالاخره وقتی او را گرفته بودند من را لو داد.
قصدداری بعد از آزادی چه کار بکنی؟
اگر خدا بخواهد کار و کاسبی راه میاندازم اما سنی از من گذشته است. میترسم آبرویم برود. من زن و بچه دارم. اگر کارم به جایی برسد که آبرویم برود و مجبور شوم قید همه چیز را بزنم، وقتی بیرون رفتم دنبال خلاف میافتم.