ادعای دزد بودن از ترس رفتن به سربازی!

پسری از ترس سربازی حاضر است به دروغ نقش دزد را بازی کند و زندان را به پادگان ترجیح می‌دهد.
این پسر 23 ساله می‌گوید در دوران کودکی دوستانم می‌گفتند اگر سابقه جرم داشته باشم، هرگز به خدمت سربازی نمی‌روم و معاف می‌شوم! چند روز پیش پسر جوانی به نام «سعید» به اتهام زورگیری از سوی مأموران پلیس در جنوب پایتخت دستگیر شد. پلیس در جریان بررسی‌ها متوجه شد این جوان، دزد نیست اما علاقه دارد همه تصور کنند دزد است و تنها به خاطر ترس از خدمت سربازی بارها خود را به پلیس دزد معرفی کرده و به زندان محکوم شده است. پرونده این پسر جوان در شعبه سوم بازپرسی دادسرای ناحیه 24 تهران تحت رسیدگی قرار دارد. وی برخلاف مجرمان دیگر لبخند می‌زند و می‌گوید از اینکه دوباره می‌خواهد به زندان برود، خوشحال است.


چند ساله‌ای و اهل کجایی؟
23 ساله و اهل مسجد سلیمان هستم.


سابقه داری؟
سابقه‌دار نیستم اما خودم به دروغ برای خودم سابقه درست کردم.


چه سابقه‌هایی؟
زورگیری و دزدی.


چرا؟
به خاطر ترس از خدمت سربازی.


خدمت سربازی که ترس ندارد؟
چرا از سختی هایش می ترسم


چه ربطی دارد، چرا خودت را زورگیر معرفی کردی؟
در دوران کودکی از دوستانم شنیدم اگر سابقه دزدی یا زورگیری داشته باشی، در آینده از خدمت سربازی معاف خواهی شد، بنابراین من هم برای اینکه خدمت سربازی نروم به دروغ گفتم زورگیر هستم.

نخستین بار که زندان رفتی به چه اتهامی بود و چه سالی؟
اواخر اسفند 86 بود و آن زمان 16 سال بیشتر نداشتم. از مسجدسلیمان به تهران آمدم و به دروغ گفتم من زورگیری کرده‌ام که از سوی قاضی به زندان محکوم شدم.


چه مدت زندان بودی؟
مرحله اول پنج سال.


پنج سال زندان به خاطر زورگیری؟
نه، تنها به یک سال زندان محکوم شدم اما هر کسی در زندان مرتکب خلافی می‌شد، من برای اینکه از زندان آزاد نشوم و خدمت سربازی نروم، جرمش را به گردن می‌گرفتم.


بار دوم چه سالی بود زندان افتادی؟
آبان ماه سال 92 بود، آن زمان به خاطر اینکه سربازی نروم به دروغ گفتم موتورسیکلت سرقت کرده‌ام.


چطور خودت را به پلیس معرفی کردی؟
آن زمان مقابل یک ساندویچی بودم که دیدم یک موتورسیکلت پارک شده است، وارد ساندویچی شدم و پرسیدم صاحب موتور کیست.
مرد جوانی جلو آمد و گفت من صاحب موتورم. آنجا بود که به وی گفتم می‌خواهم موتورت را بدزدم، به پلیس زنگ بزن. مرد جوان تعجب کرد و گفت چرا من زنگ بزنم، خودت زنگ بزن. همزمان صاحب ساندویچی زنگ زد و مأموران پلیس سررسیدند و مرا دستگیر کردند.


 بار سوم کی دستگیر شدی و کجا؟
چند روز پیش بود، به دروغ گفتم من دزد هستم و در تهران 50 بار زورگیری کرده‌ام.


خانواده‌ات می‌دانند که دستگیر شدی؟
نه، آنها فکر می‌کنند من خدمت سربازی رفته‌ام.


اگر آزاد شوی حاضری دوباره به خدمت سربازی بروی؟
نه دوست دارم زندان باشم.

+37
رأی دهید
-2

نیایش - تهران - ایران
بابا این بیچاره مشکل داره این قاضی احمق باید به جای اینکه اینو بفرسته زندان یه راست بفرسته سربازی تا ترسش بریزه
‌چهارشنبه 7 آبان 1393 - 13:50
Somayye - دوسلدورف - المان
تو هم خوب میشى اشاالله
‌چهارشنبه 7 آبان 1393 - 13:55
Shahin.Orel - تهران - ایران
به دروغ گفتم , دزدم , قاضی هم به زندان محکومم کرد ! تو زندان هم هرکی هر کاری میکرد من به گردن میگرفتم ! یعنی شگفتیها و توانایی کشف جرم دستگاه قضایی یک مملکت شرم اوره ! ببینید اون هایی که بالای دار میرن چقدر پروسه کشف جرمشون درست بوده ! توی قوانین مملکت کفار کسی نمیتونه علیه خودش شهادت بده یا اعتراف کنه . این وظیفه دستگاه قضایی هست که حقیقت رو پیدا کنه , خدا رو شکر که در قانون جزای اسلامی فرد بگه دزدم یا آدم کشتم , برای قاضی کافیه
‌چهارشنبه 7 آبان 1393 - 15:18
vahid-iran - کرمانشاه - ایران
من به جای قاضی بودم معافش میکردم این مشکل روانی داره
‌چهارشنبه 7 آبان 1393 - 15:27
principelvl - تریسته - ایتالیا
همه عمرش رو تو زندان میمونه .خودش لیاقت نداره برای آزادی .و حتما هم مشکل روحی روانی داره.بیسوادی هم دیگه حدی داره.
‌چهارشنبه 7 آبان 1393 - 15:47
سبز کم رنگ - آمریکا - آمریکا
خاک بر سر این قوه قضائیه ایران. طرف گفته زورگیری کرده نه تحقیق کرده که کجا این کار رو کرده و نه معلومه شاکی کیه قاضی بیسواد فرستاده زندان!!
‌چهارشنبه 7 آبان 1393 - 20:53
دوستدار - استهکلم - سوئد
سال 1363 در شهرمان خیلی ها را میدیدم که سر مسائل سیاسی به زندان افتادن و به زندان و اعدام محکوم میشوند . من هم که 16 سال بیشتر نداشتم , مسائلی غیره واقعی فعالیت سیاسی برای خود ساختم و با پای خودم به اطلاعات مراجعه کردم و دستگیرم کردن و در اتاقی کوچک زندانیم کردن. بعدا کسی چندین کاغذ سفید و یک خودکار برایم اورد و بهم گفت از کودکی تا به حال برایمان بنویس و با چه گروه ضد انقلابی فعالیت داشتید هم بنویس. بازجوام زود پی برد من دچار توهم شدم و برای این به عنوان سیاسی خودم را تحویل دادم تا دستگیر شوم . برای همین بعداز یک هفته ازادم کردن و به دادگاه هم نرفتم که دادگاهی شوم. جالبیش این بود 13 سال بعداز این اتفاق اینبار خود افراد اطلاعات من را گرفتن و به زور شکنجه اعتراف اجباری کردم و پاپوش سنگینی برایم در ست کردن که من با قلان گروه منافق فعالیت سیاسی داشتم .
‌پنجشنبه 8 آبان 1393 - 01:20
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.