صحنهسازی برای فرار از اتهام قتل شریک
زمانی که دو همکار با یکدیگر دست شراکت دادند هرگز تصور نمیکردند که اختلافات مالی سرنوشتی هولناک برای آنها رقم بزند و یکی از آنها را به کام مرگ بکشاند.
عقربههای ساعت، نیمه شب 21 مهرماه را نشان میداد و ماموران پلیس راه مازندران در حال گشتزنی در محورهای روستایی شهرستان نور بودند که متوجه توقف مشکوک یک دستگاه خودروی وانت در کنار خیابان شدند. در حالی که بررسیهای اولیه از خودرو، از وقوع سانحهیی رانندگی خبر میداد پیکر بیجان مردی میانسال توجه ماموران را به خود جلب کرد. صحنهیی که باعث شد تا به سرعت فوریتهای پزشکی به محل حادثه اعزام شوند و او را به بیمارستان منتقل کنند با این حال جراحات وارده بر جسم مرد میانسال به حدی بود که تلاش تیم پزشکی موثر واقع نشد و وی جانش را از دست داد.
مشکوک بودن صحنه سانحه رانندگی از یک سو و مشاهده جراحات وارده بر جسد مرد میانسال از سوی دیگر این تردید را پررنگ میساخت که پلیس با جنایتی هولناک روبهرو است و مرگ وی بر اثر سانحه رانندگی نیست. بر همین اساس موضوع به پلیس آگاهی اطلاع داده شد و به سرعت تیمی از کارآگاهان به سرپرستی سرهنگ عظیمی، فرمانده پلیس آگاهی استان مازندران تحقیقات در این باره را آغاز کردند. همزمان با مشخص شدن هویت جسد در بررسیهای اولیه پلیس، گروه دیگری از کارآگاهان به محل سانحه رانندگی مراجعه و به بازرسی دقیق خودرو و محل حادثه پرداختند. تحقیقاتی که به سرعت ساختگی بودن صحنه تصادف برای منحرف ساختن ذهن ماموران را اثبات کرد.
در حالی که اطلاعات به دست آمده فرضیه وقوع قتل را تایید میکرد ادامه بررسیها از محل حادثه آثار کشیده شدن پیکر بیجان مرد میانسال روی آسفالت کنار خیابان را نشان داد. آثاری که مهر تایید بر وقوع جنایتی هولناک زد. به این ترتیب و با محرز شدن وقوع یک فقره قتل تحقیقات پلیس برای شناسایی و دستگیری قاتل روند تازهیی به خود گرفت.
به گفته سرهنگ عظیمی در بازرسیهای پزشکی قانونی ضربه شدید وارده با جسم سخت به ناحیه سر به عنوان علت اصلی مرگ اعلام شد که از درگیری شدید مقتول با قاتل خبر میداد. در ادامه رسیدگی به پرونده ماموران با در نظر گرفتن ارتباطات مقتول متوجه شدند که وی چندی پیش با یکی از همکاران خود به شراکت در امور مالی پرداخته اما به دلیل بروز اختلافات مالی با او به مشکل جدی برخورده است. به این ترتیب پیگیری فرضیه قتل به دلیل اختلافات مالی در دستور کار پلیس قرار گرفت و شریک مقتول به عنوان متهم اصلی پرونده از سوی پلیس آگاهی احضار و تحت بازجویی قرار گرفت.
متهم در جریان بازجوییها منکر هرگونه اختلاف با مقتول شد و اتهام ارتکاب به قتل را رد کرد اما طولی نکشید که با شواهد پلیسی لب به اعتراف گشود و به قتل شریک خود اعتراف کرد.
به گفته سرهنگ عظیمی متهم در جریان بازجوییها داشتن اختلافات مالی با مقتول را تایید کرد و گفت: «من قصد کشتن شریکم را نداشتم. در آن شب میخواستم اختلافات مالیام را با مقتول حل کنم به همین خاطر از او و یکی از دوستانم برای جابهجایی یک دستگاه یخچال به ویلایم در نور کمک خواستم.
در جربان بازجوییها مشخص شد زمانی که کار جابهجایی یخچال به پایان میرسد متهم بار دیگر موضوع طلبش را با مقتول در میان میگذارد اما با این پاسخ تکراری از سوی او مواجه میشود که «من توان مالی لازم برای پرداخت کردن طلبهایت را ندارم».
پاسخی که باعث شد تا متهم اصلی پرونده اختیار خود را از دست بدهد و با میلهیی آهنی ضربات مرگباری به سر شریکش وارد کند. ضرباتی که سرانجامی هولناک برای دو شریک رقم زد و یکی از آن دو را به کام مرگ کشاند و از دیگری قاتلی بیرحم ساخت.
بر اساس اعترافات صریح متهم ضربات میله آهنی چنان مرگبار بود که سر و صورت مقتول را غرق خون ساخت و او را به حالت بیهوشی کامل فرو برد و بر زمین انداخت. صحنهیی که قاتل و همدستش بعد از مشاهده آن بهشدت ترسیدند و تصمیم گرفتند تا او را به بیمارستان منتقل کنند اما جراحات وارده به حدی بود که مقتول دوام نیاورد و در راه جان سپرد.
قاتل و همدستش که از ترس بر خود میلرزیدند با حالتی پریشان نقشهیی پراشکال برای رهایی از اقدام هولناک خود کشیدند که پس از رها کردن جنازه مقتول در کنار خیابان صحنه تصادفی مرگبار را بازسازی کردند تا ذهن ماموران پلیس را منحرف سازند. نقشهیی که در همان بررسیهای اولیه از سوی کارآگاهان با شکست مواجه شد و سرنخی جدی برای شناسایی و دستگیری قاتل ارایه کرد.
به گفته سرهنگ عظیمی با اعترافات صریح متهم پیگیری ماموران برای کشف آلت قتاله ادامه یافت و آنها را به ویلای قاتل کشاند که پس از بررسی آثار جنایت در ویلا، آلت قتاله کشف و ضبط شد.
هماکنون متهم اصلی پرونده برای سیر مراحل قانونی به مراجع قضایی تحویل داده شده و تحقیقات برای شناسایی مخفیگاه همدست او همچنان ادامه دارد.