حکم اقتدارگرایان شریعتگرا: زنان غیر متشرع از تجاوز جنسی استقبال میکنند
شریعتگرایان معتقدند که اگر زنان خود را بپوشانند و آرایش نکنند و زیباییهای خود را نشان ندهند و با مردان سخن نگویند و با آنها در محلی تنها نباشند مردان را تحریک نکرده و آنها را به تجاوز تشویق نمی کنند
یکی از نویسندگان سایت الف که متاسفانه مونث است برای توجیه اعدام ریحانهی جباری به خاطر دفاع از خود در برابر تجاوز جنسی یکی از کارکنان وزارت اطلاعات میگوید: «جامعهی ایرانی کمتر باور میکند که زنی دارای روابط نامشروع به خاطر دفاع از ناموس خود دست به قتل بزند.» (۱۷ مهر ۱۳۹۳) او پس از آن داستان را هر آن گونه که به اعدام ریحانه منتهی شود شکل میدهد: «او حداقل سه بار در دادگاه گفته است که من به مقتول سرویس میدادم تا او هم به من خدمات بدهد. روز حادثه نیز نه در مقام دفاع از ناموس، بلکه به جهت دلخوری از مقتول و با تصور اینکه کنترل سرویس دادن هایش باید دست خودش باشد، این بار از این رابطه امتناع میکند و مقتول هم (حسب اعتراف خود قاتل) بدون ایجاد هیچ گونه خشونت و درگیری که نشان از قصد تجاوز داشته باشد، از او دور شده و مشغول نماز خواندن میشود.» (همانجا) این نحوهی نگاه دیدگاه سنتگرایان شریعتگرا به زنان را منعکس میکند و از همین جهت نقد آن اهمیت دارد.
در این نوشته فرض میکنم که ریحانهی جباری تحت فشار و کتک ماموران به نکتهای اعتراف نکرده است (فرضی بی اساس در بازداشتگاهها و زندان های جمهوری اسلانی)، و نویسندهی الف هم دروغ نمی گوید (که آن هم در رسانههای سوبسیدی و روابطی که در انتخاب نویسندگان و حفظ کار توسط آنها در رسانههای اقتدارگرایان برقرار است فرضی بی اساس است). بر اساس همین دو فرض به مدعاهای بی پایهای که همهی اقتدارگرایان سنتگرا و شریعتگرا بدان باور دارند و در این نوشته آمده پاسخ میدهم.
نسبت دروغ به جامعه
روزی که دستگاههای امنیتی حکومت خامنهای سازمانهای مستقل نظر سنجی را در ایران تعطیل میکردند در واقع داشتند راه را برای این گونه نسبت دادنها به مردم ایران باز میکردند. این نسبتی را که نویسنده به مردم ایران میدهد-آمادهی تجاوز بودن زنان غیر متشرع- دقیقا از این دیدگاه بر میخیزد که کسانی که قدرت را امروز در دست دارند صرفا به خاطر در اختیار داشتن قدرت، حق هم هستند و هرچه بگویند عین حقیقت است. این دیدگاه عینا نظریهی ماکیاولی است که بر آن روکش مذهبی کشیده شده است.
چهار فرض نادرست
داوری فوق مبتنی است بر چهار فرض نادرست:
۱. مساوی بودن دین و اخلاق. دو نفر میتوانند دیندار نباشند و رابطهی آنها از منظر دیندارانی خاص مشروع نباشد اما روابط آنها در چارچوبهای اخلاقی قابل پذیرش باشد. یک زن و مرد که بدون ازدواج با هم زندگی میکنند و به هم وفادارند و با هم صداقت دارند رابطهای اخلاقی دارند اما از منظر شریعتمداران رابطهی آنها نامشروع است. آیا کسی باور میکند که چنین زنی در دفاع از ناموس خود دست به هر کاری نزند؟ شاید سی سال پیش که شریعتمداران دنیا نادیده بودند این گونه اظهار نظرها از آنها شکفت آور نبود اما امروز که همهی آنها مدام به خارج کشور سفر میکنند و در خارج از کشور خانه و آپارتمان دارند این گونه داوریها فقط برای تحمیق خلائق است و نه از سر نادانی.
۲. مساوی دیدن عدم حساسیت به گناه و عدم حساسیت به جرم. تجاوز جنسی یک جرم است اما رابطهی غیر شرعی داشتن از منظر دینداران گناه محسوب میشود گرچه حکومتی که به رختخواب مردم هم کار دارد از این گناهان جرم میسازد. در جملهی فوق فرض شده است که کسی که از منظر دینداران مرتکب گناه میشود به دیگران اجازه میدهد بر بدن او مرتکب جرم نیز بشوند. این جمله میگوید گناهکاران در برابر جرم حساس نیستند.
۳. رابطهی جنسی با یک فرد به او حق تجاوز میدهد. در فرهنگ جنسی سنتگرایان اصولا چیزی به نام تجاوز در روابط میان زن و مردی که یک بار باهم خوابیدهاند وجود ندارد. آنها وظیفهی زن را تمکین میدانند و هرگونه رابطهی جنسی شوهر و زن را مجاز میشمرند (بر اساس هر چه مرد خواست و هر گاه مرد خواست). آنها این موضوع را به روابطی که از نظرشان نامشروع هست نیز تعمیم میدهند. به همین علت نویسندهی الف میگوید (معلوم نیست درست باشد) چون ریحانه پیش از بار آخر با مامور وزارت اطلاعات رابطهی جنسی داشته (از آن با عنوان سرویس یاد میکند) بنا بر این هر وقت مامور میخواسته باید ریحانه خود را تسلیم میکرده و اصولا تجاوز در این رابطه معنا ندارد. پهن کردن بساط سجادهی نماز نیز داستانی است که در آشپزخانهی وزارت پخته شده تا در افکار عمومی مقتول متجاوز را فردی دیندار معرفی کنند.
۴. منفعل دیدن زنان ایرانی. چرا زنان ایرانی نباید بتوانند از خود در برابر تجاوز دفاع کنند؟ چرا بابد زنان ایرانی را موجوداتی منفعل در برابر متجاوزان جنسی تصور کرد؟ آیا از فرض انفعال زنان شریعت گرا در برابر نظام ولایت فقیه و شوهرانشان (که آن هم در بسیاری موارد درست نمی نماید) میتوان نتیجه گرفت که همهی زنان ایرانی در برابر مردان منفعل هستند؟
تجاوز جرم زنانه است
هنگامی که در اصفهان گروهی از مردان به دخترانی که در یک باغ جمع شده بودند تجاوز کردند امام جمعهی شهر به سرزنش زنان تجاوز شده پرداخت. این سرزنش در فرهنگ عمومی اقشار مذهبی سنتی در ایران ریشه دارد که مقصر هر گونه آزار جنسی و تجاوز را زنان میدانند چون معتقدند که اگر زنان خود را بپوشانند و آرایش نکنند و زیباییهای خود را نشان ندهند (تبرج نکنند) و با مردان سخن نگویند و با آنها در محلی تنها نباشند (که همه احکام شریعت برای زنان است) مردان را تحریک نکرده و آنها را به تجاوز تشویق نمیکنند. در این دیدگاه زن موجودی شیطانی و مرد موجودی ضعیف در برابر وسوسه و تحریک است و در هرگونه جرم جنسی زنان را باید ملامت کرد. بسیاری از زنان و دختران صرفا به خاطر مورد تجاوز واقع شدن توسط پدران و برادران خود کشته شدهاند تا آبروی خانواده حفظ شود.
زنان اغواگر و مردان بی اختیار
چرا دخترانی مثل ریحانه با مردانی مثل مامور اطلاعات دوست میشوند و نه جوانانی هم سن و سال خودشان؟ چون ماموران اطلاعات و نظامیان و روحانیون در ایران پول و قدرت دارند: اتومبیل تویوتا کمری دارند که برخی دختران دوست دارند از آنها گرفته و سوارشان شوند؛ آنها را به رستورانهای گران قیمت و سفر خارجی میبرند و اگر به خواستهای جنسی آنها برای همیشه تن در دهند حتی میتوانند آنها را صیغه کرده و برایشان آپارتمان بخرند. آنها میتوانند برای دیگران کار درست کنند و دیگران را مدیون خویش سازند. همین مردان هستند که سالهاست به مجلس برای تصویب ازدواج چندم بی قید و شرط فشار وارد میآورند. آنها دارند و میخواهند مایملک خود را برای آرزوها وامیالشان هزینه کنند. همین مردان قدرتمند و ثروتمند در ادبیات سنتگرایان به عنوان قربانی (بیاختیار) و زنانی که آنها مورد سوء استفاده قرار میدهند به صورت مقصر (اغواگر) معرفی میشوند.
آبروداری بهتر است یا کشته شدن؟
نویسندهی الف ترجیح میداد که رسانهها زبان در کام کشند و سخنی در مورد این اعدام نگویند چون بیان آن را موجب بیآبرویی ریحانه میداند: «حالا ریحانه است و طناب دار و آبرویی که میتوانست تا این حد ریخته نشود.» (همانجا) از نظر او بهتر بود ریحانه و خانوادهاش اعدام وی را با جان و دل پذیرا شوند و اعترضی نکنند چون آبرویشان ریخته میشود. چه کسی میان آبرو (حتی اگر ریخته شود که در این مورد چنین نشده بلکه ریحانه را بسیاری مورد ستایش قرار میدهند) و اعدام، اعدام را بر میگزیند؟