نقشه هوشمندانه افسر ایرانی برای توپخانه عراق
در روز های آغازین جنگ ، منطقه دزفول زیر آتش توپخانه دشمن بود و این شهر هر روز تلفات بسیار زیادی میداد . مردم باقی مانده در شهر نیز روحیه خود را از دست داده بودند و نیاز بود تا چاره ای اندیشیده شد .
در این هنگام تیمسار اعلمی فر تصمیم میگیرد تا محل استقرار توپخانه دشمن را شناسایی و آتش آن را خاموش کند . ایشان در بیان خاطره آن روز ها میفرمایند :
هر روز برای بررسی قیف انفجاری و یافتن مواضع دشمن به داخل شهر میرفتم ، ولی میدیدم که متاسفانه در اثر رفت و آمد مردم و وسایل موتوری ، قیف انفجاری دستکاری شده است . توپخانه دشمن هم از گلوله هایی استفاده میکرد که پس از طی یک مسافت مشخص، با صدای انفجار دیگری ، تغییر مسیر میداد به گونه ای که حتی فرماندهان جنگ ، با صدای انفجاری که از نزدیکی دزفول به گوش میرسید ، به این باور رسیده بودند که ضد انقلاب با خمپاره بر روی شهر اعمال آتش میکند و مکرر از توپخانه ارتش می خواستند که محل آنها شناسایی و منهدم شود .
اینچنین نبود بنده پس از بررسی های زیاد متوجه شدم گلوله های توپ پرتاب شده توسط دشمن ، دارای خرج موشکی هستند و پس از رسیدن آنها به نقطه عطف مسیر پرتاب ، خرج موشکی فعال شده و با صدای انفجار ، دریچه موشکی باز شده و حدود ده کیلومتر برد آن اضافه میشود .
این نوع گلوله در آن زمان برای ارتش ایران ناشناخته بود . تلاش خود را دو چندان کرده و با بررسی قیف های انفجاری توانستم حدود مواضع توپخانه دشمن را شناسایی کنم . بر آن شدم که خود دیده بانی و تنظیم تیر ضد آتش را بر عهده بگیرم و در سحر گاه یکی از روزها از خط نیرو های خودی عبور کرده، دشمن را دور زدم و پشت خطوط دشمن دیدگاه خود را انتخاب کردم .
افسر همراه من هراسان شد و از اقدام من متعجب مانده بود . درست پشت سر دشمن و در پناه صخره ای تجهیزات دیده بانی را فعال نمودم و از روی نقشه منطقه را که احتمال میدادم توپخانه مذکور در ان حوالی است زیر نظر گرفتم .
حدود ساعت 9 توپخانه دشمن دزفول را زیر آتش خود گرفت ارتباط خود را با یگان آتش خودی برقرار کرده و تایید برخورد گلوله را به نقطه مورد نظر گرفتم .
در سامانه روسی مهمات در جلوی مواضع توپخانه و با کمی فاصله انبار و توسط کانال هایی برای هر قبضه تدارک میشود . من به دنبال موضع انبار توپخانه دشمن بودم زیرا توپ ها در سنگر های بتنی مستقر بوده و آتش توپخانه ایران میتوانستند موقتا آنها را از کار بیندازند و با این کار هم آتش بار های قبلی تکرار مشید و هم مواضع توپخانه ایران زیر آتش قرار میگرفت باید طوری اجرای اتش میشد که توپخانه مذکور برای همیشه غیر عملیاتی شود .
با انهدام انبار مهمات عراقی ها مجبور بودند تا توپ ها را از داخل سنگر های بتنی بیرون آورده و جابه جا شوند و این درست چیزی بود که من میخواستم
افسر همراه من متعجب پرسید چرا شما جلوی توپ ها را مورد هدف میخواهید قرار بدهید ؟ گفتم کمی صبر کن...
با شلیک گلوله توپخانه ارتش ایران یکی از انبارهای مهمات منهدم و سپس دیگر انبار ها به آتش کشیده شد عراقی ها حال دست به کار شدند و توپ ها را از سنگر های بتنی بیرون اورده و عزم سفر کردند بنده اینبار با دادن گرای توپ ها و سپس اجرای اتش دقیق توپخانه توانستم توپ ها را به کلی منهدم نمایند و افسران عراقی ، توپ ها و مهماتشان را در آنجا به واسطه اجرای اتش دقیق توپخانه خودی دفن کنم ...