پسرم را می‌فروشم تا صاحبخانه شوم

 افشین امیرشاهی در روزنامه شهروند می نویسد :

 نوشته بود «یک پسر پنج‌ساله به فروش می‌رسد» یک آگهی چند خطی روی دیوارهای شهر با یک شماره موبایل. شوخی نبود. پشت خط صدایی شکسته انگار که صدای پیرزنی سالخورده باشد اما سالخورده نبود. ماجرا، قصه فروش کلیه نیست، روایت فروش یک بچه است، یک پسربچه پنج ساله که مادر و پدرش او را به فروش گذاشته‌اند، آگهی کرده‌اند و گوش به زنگ تلفن که چه کسی پسرشان، پسر پنج ساله‌شان را می‌خرد؟ پدر و مادرش، یک زوج زابلی‌اند که پسر‌شان را برای فروش گذاشته‌اند. به این امید که از اجاره‌نشینی خلاص شوند و در مقابل، پسرشان به دست فرد نیکوکاری بیفتد و آینده روشنی داشته باشد. آگهی چند خطی، تکان‌دهنده است اما از آن تکان‌دهنده‌تر، واگذاری یک کودک ٥ساله در ازای یک خانه است، خانه‌ای در زابل. پسرشان را می‌فروشند چون پدر و مادرش، نمی‌توانند از پس هزینه‌های خود و سه فرزندشان بر بیایند، در پرداخت کرایه ماهیانه منزلشان مانده‌اند و نمی‌خواهند هر شب شاهد شب بیداری‌ها و گرسنگی‌های فرزندان دل‌خسته‌شان باشند.


پسرتان را برای فروش گذاشته‌اید؟
برای فروش نه، در ازایش یک خانه می‌خواهیم.


یعنی پسرتان را در ازای یک خانه می‌دهید؟
بله


چرا؟
چون پول نداریم حاج آقا، چون هیچ چیزی نداریم، صاحبخانه جوابمان کرده است. ما پول نداریم، رعیت هستیم.


خب هر کسی که پول نداشته باشد باید فرزندش را بفروشد؟
این کار را برای آینده بچه‌هایم انجام می‌دهم.


کجا زندگی می‌کنید؟
زابل.


خود زابل یا روستاهای اطراف؟
نه خود زابل.


به سازمان‌های مرتبط برای این‌که به شما کمک کنند مراجعه کرده‌اید؟
بله حاج آقا، همه جا رفتیم.


چی را قبول نمی‌کنند؟
این‌که کمکمان کنند.


یعنی خانه به شما بدهند؟
بله، ولی هیچ کمکی هم نمی‌کنند، ما هیچ چیزی نداریم.


  دقیقا به شما چه گفتند؟
گفتند که شوهرم باید ٦٠ساله بشود. شوهرم مریض است، بدحال است، عکس از سینه و ریه‌اش گرفتیم و بردیم، شوهرم حتی ناراحتی قلبی دارد، دست و پاهایش شکسته است، اما باز هم می‌گویند وقتی ٦٠سالش شد کمک می‌کنیم. من سه‌سال است که پیگیر کمک هستم.


نامه‌نگاری مکتوب   داشتید؟
بله، ولی گفتند شوهرم باید ٦٠سالش شود.


پیش چه کسی رفتید؟
یادم نیست.


چرا شوهرتان کار نمی‌کند؟
مریض است حاج آقا، کاری نمی‌تواند بکند.


اصلا شغل شوهر شما چیست؟
راننده بوده، ولی ماشین نداره.


یعنی قبلا ماشین داشته؟
نه قبلا هم نداشته.


خب چطوری رانندگی می‌کرده؟ برای کجا کار می‌کرده؟
قبلا که مرزها باز بودند، با ماشین گازوییل می‌برد مرز، ولی الان که مرزها بسته شده دیگه نمیشه گازوییل برد.


همسرتان از کجا ماشین می‌آورد؟
ماشین از آشناها می‌گرفت، یک ماشین از داماد خواهرزاده مادرم می‌گرفت و با رفیق‌هایش گازوییل می‌برد. با خود صاحب ماشین می‌رفتند مرز و گازوییل می‌فروختند.


الان پول از کجا میارید؟
از یارانه.


چقدر می‌گیرید؟
٢٠٠هزار تومان.


چرا شوهر شما کار نمی‌کند، به جز رانندگی کار دیگری   بلد است؟
زمانی  که در تهران بودیم کار می‌کرد، ولی کار برایش سخت بود و نمی‌توانست کار کند.


تهران به چه کاری مشغول بود؟
٢‌سال در کوره می‌کرد، ولی کارخانه بیمه‌اش نمی‌کرد، کارش هم سخت بود، دیگر نتوانست کار کند.


شوهرتان چند سالش است، شما چند‌ سال دارید؟
شوهرم ٥٥ ساله است و من ٣٥‌سال دارم.


اسمتان را می‌گویید؟
 من آرزو . س و شوهرم عباسعلی. خ.


خب شوهرتان نمی‌تواند مثلا سرایدار شود، نگهبانی بدهد، کارهایی از این دست؟
دست‌ها و پاهای شوهرم شکسته، نمی‌تواند کارهای سنگین انجام بدهد، هیچ جای دیگری هم نتوانست کار نگهبانی و سرایداری پیدا کند. اگر از این کارها پیدا شود حتما کار می‌کند.


دست و پای شوهرتان به چه دلیل شکسته است؟
تصادف کرده، موقعی که رانندگی می‌کرد، تصادف کرد و دست‌ها و پاهایش آسیب دید.


شما چند تا بچه دارید؟
سه تا.


چند ‌سالشان است؟ اسم‌هایشان را می‌گویید؟
پسرم ابوالفضل کلاس ششم است. دخترم زهرا کلاس پنجم است و پسرم آریا.


که ٥ سالشه و برای فروش گذاشتید.
بله. حاج آقا برای من هم خیلی سخته، از وقتی که کوچک بود، بزرگش کردم، من خودم شبانه‌روز گریه می‌کنم، ولی چه کاری می‌توانم انجام بدهم، گفتم شاید از طرف کمیته امداد کاری بکنند، ولی هیچ خبری نشد.


آریا خودش چیزی نمی‌گوید؟ خبردار شده که می‌خواهید بفروشیدش؟ زهرا و ابوالفضل چطور با این مسأله برخورد کرده‌اند؟
گریه می‌کنه، همه‌شان گریه می‌کنند، زهرا، ابوالفضل و آریا گریه می‌کنند، می‌گویند چرا این‌جوری شد، من هم ناراحت هستم، ولی جایی از خودمان نداریم، این کار را برای آینده خود بچه‌ها می‌خواهم انجام بدهم، برای این‌که معتاد نشوند، من جوان‌های دیگر را می‌بینم که پلاستیک جمع می‌کنند تا بفروشند برای عمل‌شان (اعتیادشان)، نمی‌خواهم بچه‌های من این‌طوری بشوند.


خب شما می‌خواهید یکی از بچه‌هایتان را فدا کنید تا بقیه بچه‌ها سرنوشت بهتری داشته باشند؟
من باید چه کار کنم؟ چه کاری از دست من بر می‌آید؟


خیلی‌ها هستند که خانه اجاره‌ای دارند، باید بچه‌های‌شان را بفروشند؟
ما که پول نمی‌خواهیم، فقط یک خانه می‌خواهیم.


فکر می‌کنید آخر و عاقبت آریا چی میشه اگر بفروشیدش؟
نمی‌دانم حاج آقا.


به این فکر نکردید که آریا دست یک آدم ناجوری بیفتد؟
خب همین جوری که بچه‌ام را نمی‌دهم، به کسی می‌دهم که امکاناتش خوب باشد، نه این‌که شرایطی مانند ما داشته باشد و فردا دوباره بچه‌ام را بفروشد.


چطور می‌فهمید کسی که برای بردن آریا آمده آدم خوبی است؟
خب باید بروم و خانه‌شان را ببینم، کجا زندگی می‌کنند، از چهارتا همسایه‌شان سوال کنم، باید مطمئن شوم بعد بچه‌ام را بدهم وگرنه اگر خوب نباشه من را هم بکشند بچه‌ام را نمی‌دهم.


به نظرتان فروختن پسرتان چه تأثیری هم روی آریا و هم بچه‌های دیگرتان دارد؟
من این کار را برای بچه‌هایم می‌کنم، می‌خواهم یک آدم خیرخواهی پیدا شود و به داد ما برسد. اگر می‌خواستم بچه‌ام را بفروشم در بیمارستان و موقع زایمان این کار را می‌کردم. من سر آریا سزارین شدم، مریض شدم. شوهرم هم که سکته کرده، من هم مریض هستم.


چه بیماری دارید؟
من بیماری کلیه دارم، یکی از کلیه‌های من کار نمی‌کند، فردا هم من می‌میرم هم شوهرم، می‌خواهم از آینده بچه‌هایم مطمئن شوم، من به آینده امید ندارم، مسئولان هم به داد ما نمی‌رسند، من خیلی وقته که رنگ دکتر را هم ندیده‌ام. چه کاری باید بکنم؟


شوهرتان معتاد که نیست؟
نه نیست.


هیچ‌وقت اعتیاد نداشت؟
قبلا بوده ولی الان رها کرده، معتاد اون‌طوری نبوده، معتاد شیره بوده، ولی چون قند داشته، دکتر گفته که خطرناکه، برای همین رها کرده، الان اصلا معتاد نیست.


شما که وضعتان این‌طوری بود، بی‌پول بودید و بیکار، شوهرتان هم که زمانی اعتیاد داشت، چرا سه بچه آوردید؟
خب قبلا این‌طوری نبودیم، اولش خوب بود. در خانه پدرم زندگی می‌کردیم، ولی بعد مشکلات ما زیاد شد.


شما خودتان نمی‌توانید کار کنید؟
کار نیست اصلا، زابل کار ندارد.


مثلا نمی‌توانید در خانه مردم کار کنید؟
شدنی است. من خیلی وقت‌ها در خانه مردم کار می‌کنم، ولی بیشتر مواقع به جای پول و مزد به من لباس می‌دهند، لباس که به کار من نمیاد. هیچ‌وقت حاضر نیستم لباس‌های کهنه دیگران را ببرم و بفروشم. در خانه‌ها کارگری می‌کردم، بادنجان و گوجه‌فرنگی پاک می‌کردم.


از وقتی این آگهی را پخش کردید چند نفر به شما زنگ زدند؟
خیلی‌ها زنگ زدند. می‌گفتند که بچه‌ات را نفروش، به تو کمک می‌کنیم خانه بگیری، گفتند به تو پول می‌دهیم، ولی دیگر خبری نشد. حتی یک نفر می‌گفت شخص خیری را معرفی می‌کند که کمکمان کند. ولی معرفی نکرد. می‌گفت برایتان با بلوک و آجر خانه درست می‌کنیم، ولی هنوز خبری نشده، من اگر می‌خواستم بچه‌ام را بفروشم، موقع زایمان این کار را می‌کردم، ولی الان راهی ندارم. الان آب و نان من گلی است.


چند وقت است آگهی فروش پسرتان را گذاشته‌اید؟
دو ماه.


از اقوام و فامیل و دوست و آشنا کسی به کمکتان نیامد؟
فامیلی که بتواند کمکمان کند و خانه بگیریم نداریم.


همسایه‌ها چی؟ همسایه‌ها کاری نکردند؟
نه، هیچ چیزی نگفتند.


چه وسایلی در خانه‌تان دارید؟
ما فقط یک یخچال داریم و یک تلویزیون، چیز دیگه‌ای نداریم. یخچال را هم یک نفر به شکل امانت به ما داده که تابستان را بگذرانیم.


غذا روی چی درست می‌کنید؟
یک گاز پیک‌نیکی دارم.


کرایه خانه شما چقدر است؟
ماهیانه صد‌هزار تومان.


چقدر پول پیش؟
پول پیش ندارد.


خانه‌تان چند متر می‌شود؟
حدودا ١٢٥ متر با یک سالن بزرگ.


خرج مدرسه بچه‌هایتان را چگونه تأمین می‌کنید؟
از طریق یارانه و کمک همسایه‌ها.


همسایه‌هایی که به مدرسه رفتن بچه‌هایتان کمک می‌کنند، نمی‌توانند کاری کنند که پسر ٥ساله‌تان را نفروشید؟
خب کمک می‌کنند ولی ما خانه می‌خواهیم، نمی‌توانند این کار را بکنند.


غذا را چه کار می‌کنید، با این توضیحاتی که دادید چه غذایی به بچه‌هایتان می‌دهید؟
خب بچه‌های من رنگ میوه را نمی‌بینند، گوشت و مرغ نمی‌توانم بخرم، همسایه‌ها کمکمان می‌کنند، دو همسایه قدیمی داریم که خیلی به فکر ما هستند، ولی برای آینده بچه‌هایم حاضرم همیشه گرسنه باشم، ولی در مقابل یک خانه داشته باشم تا بچه‌هایم بدون سقف نباشند.


شوهرتان با فروش پسرتان مخالف نیست؟
نه، مخالفتی ندارد. او کاری به این مسائل ندارد، او وضع خوبی ندارد. من هم چندان وضع خوبی ندارم.


منزل شما کجای زابل است؟
روبه‌روی مصلی، کوچه (...) ، پلاک (...) است. یک آزمایشگاه مرکزی نزدیک خانه ما است.

+133
رأی دهید
-8

dook - دبي - امارات
لطفا شماره حساب این خانواده فقیر را تو سایت بگذارید و ان شاء الله بنده حاضرم خرج این خانواده را قبول کنم و باْذن الله سعى میکنم کمکشون کنم.
‌سه شنبه 15 مهر 1393 - 12:39
metti - تهران - ایران
رای بده به احمدی نژاد درست میشه یه دوست سیصد هزار میلیارد دیگه با اخوند پنج تومنی میزنن بر بدن تا ان شاللا امام زمان ظهور کنه شمام امیدت به خدا باشه مملکته امام زمانه دیگه...
‌سه شنبه 15 مهر 1393 - 12:36
biparva-jan - تهران - ایران
کسی که مهر پدری و مادری نداره لیاقت داشتن خونه هم نداره.
‌سه شنبه 15 مهر 1393 - 12:45
kiyanzx1 - استکهلم - سوئد
دردى بالاتر از این هست !!! ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟. فقط تورو اون کسى که میپرستید، فیلسوف بازى در نیارید و کامنتهاى حل این المسائل بدهید !!
‌سه شنبه 15 مهر 1393 - 13:04
رقص پرواز - اروپا - اروپا
ما علاوه بر این‌که زندگی مادی شما را می‌خواهیم مرفه باشد، زندگی معنوی شما را هم می‌خواهیم مرفه باشد. دلخوش به این مقدار نباشید که فقط مسکن می‌سازیم، آب و برق را مجانی می‌کنیم، اتوبوس را مجانی می‌کنیم.دلخوش به این مقدار نباشید. معنویات شما را، روحیات شما را عظمت می‌دهیم. شما را به مقام انسانیت می‌رسانیم. این دارایی ها از غنائم ملت است و مال ملت است و مستضعفین. من امر کرده ام که به مستضعفین بدهند و خواهند داد. لکن قدری باید تحمل کنید...
‌سه شنبه 15 مهر 1393 - 13:14
سرسره - اهواز - ایران
خمینی امد که ایران به قهقرا برود همین! فرمانده های شارلاتان سپاه و بیت الشیطان خامنه ای وشرکا مسئول مستقیم وضعیت این کودک هستند -راستی از مایه دارهای ساکن الهیه وفرشته چه خبر؟
‌سه شنبه 15 مهر 1393 - 13:15
karaji - گتنبرگ - سوئد
اول آگهی برای فروش اسباب خانه - دوم فروش کلیه - سوم فروش زن برای فاحشه گری - حالا آگهی فروش بچه !؟ پله پله تا عرش خدا با این آخوندا !
‌سه شنبه 15 مهر 1393 - 13:36
Azadikhah - تكسل - هلند
این خانواده اگر فلسطینی،سوری،عراقی‌ یا لبنانی بودند حکومت بهشان کمک میکرد ولی‌ خب ایرانی‌ هستند!
‌سه شنبه 15 مهر 1393 - 13:40
hassan5 - تهران - ایران
هر دم از این باغ (جمهوری اسلامی)بری میرسد.این نوعش را ندیده بودم
‌سه شنبه 15 مهر 1393 - 14:12
perser68 - آلمان - آلمان
خمینیه شیاد گفته بود آبو برقو نفتو گازو شامه شبتونو مجانی میکنم !اتوبوسو تاکسیو قطارو هم مفت براتون پست میکنم شنیدم و به وعده هاش بدجوری عمل کرد اما اضافیش برای ارتشه لبنانو سوریه و عراقو حماس فرستاده میشه و تو لبنانو ونزوئلا و فلسطین مدرسه و پارکو بیمارستان ساخته میشه و ضریعه زینبو سکنیه و فرنگیس تو عراق طلاکاری میشه تا مردای ایرانی برای پول درآوردن دختر کشیو آدمکشی راه بندازنو برای صاحبه خونه شدن فرزند بفروشنو کلیه، جائی نخوندمو نشنیدم!حالا این امام تو شیشه بردنو من سر در نیاوردم چرا؟مرده رو تو قبر میبرن، چرا تو شیشه؟
‌سه شنبه 15 مهر 1393 - 12:01
sayeh tars - لندن - بریتانیا
خوب خودش بره یک کاری پیدا کنه ،کشور بی در و پیکر یکی میلیاردها پول یک شبه میدزده میره یکی باید بچه اش رو بفروشه یعنی یکی تو این کشور نبود به داد این خانواده برسه اینجا هر خانواده بچه داشته باشه دولت اول به اون کمک میکنه همیشه خانواده ای بچه دار تو این کشور مقدم بر همه هستند
‌سه شنبه 15 مهر 1393 - 15:20
ekman - شیراز - ‫ایران
غیر ممکن است که چنین فروشی را عملی کنند ،شاید هم منتظرند که شخص خیرخواهی کمکی کرده و خانه ای برایشان بخرد که امیدوارم چنین شود.
‌سه شنبه 15 مهر 1393 - 15:59
تیتو تیتو - تهران - ایران
خمینی اتیش زدی به ما ایرانیها . ثروتمند ترین کشور جهانو داریم به لحاظ ذخایر و اقلیم اما در بدترین شرایط هستیم.
‌سه شنبه 15 مهر 1393 - 16:29
aashena - اتاوا - کانادا
biparva- تا جای اون نباشی نمیتونی روی مهر مادریش قضاوت کنی گاهی دل کندن از فرزند برای اینکه فکر میکنی اینجوری خوشبخت میشه مهر مادریست! احتمالا این خانم کم اطلاع است و نمیتونه درک کنه یک خانواده ثروتمند ممکنه برای استفاده های دیگرپسرش را ازش بخره نه به عنوان فرزند خوانده و حتی نمیفهمه که کسی که نیت به فرزندی گرفتن پسرش را داره اجازه نمیده ایشون دوره بیفته و دربارشون از در و همسایه تحقیق کنه.
‌سه شنبه 15 مهر 1393 - 17:02
shabparast - ایران - شمال
شاید راست باشه ولی جوگیر نشید من یه بار چوب یه همچین چیزی رو خوردم که در مورد پیوند استخوان بود
‌سه شنبه 15 مهر 1393 - 18:59
شاهنشاه روحت شاد - تهران - ایران
خمینی کجایی ببینی که ملت ایران را به چه حال و روزی انداختی... لعنت بر این حکومت.
‌سه شنبه 15 مهر 1393 - 19:19
biparva-jan - تهران - ایران
ممکنه دلیلشون اونی باشه که میگی aashena. ولی اگه قرار بود هرکی خونه نداشته باشه و غذای درست و حسابی هم نداشته باشه بچشو بفروشه که فاتحه مهر پدری و مادری خونده بود! البته ای کاش در کشور بی خونه و بی غذا نداشتیم.
‌سه شنبه 15 مهر 1393 - 19:55
mountainman - استکهلم - سوئد
این که خانواده اش شیعه هست. کجاست اونایی که میگن تو سیستان سنی ها محروم هستن شیعه ها همه چی دارن/
‌سه شنبه 15 مهر 1393 - 20:05
taghebostan - فرانکفورت - آلمان
فروش بچه زن کلیه و غیره این تازه اول حکومت اسلامی است
‌سه شنبه 15 مهر 1393 - 21:55
babak.ae - تهران - ایران
روحانی مچکریم
‌چهارشنبه 16 مهر 1393 - 08:49
آی بک - گرگان - ایران
مقصر اصلی خودمون هستیم که فقط داریم بدبختیمونو نگاه می کنیم!
‌چهارشنبه 16 مهر 1393 - 14:31
ابن ملجم - مونیخ - آلمان
این هم حکومت عدل علی و امام زمان،چقدر ملت بیدرد شدن،ادم هیچ نمیتونه بگه،هیچی نمونده برای گفتن،برای قبر حسین عرب توالت و اصطبل آبشخور طلا میسازند میلیارد میلیارد خرج میکنند هست،تا حالا چند بار جنوب لبنان و غزه بازسازی شد بعد ای اینکه اسراییل انجا را تبدیل به پارکینگ کرد؟هست تو جیب حسن خرص الله لبنانی بریزن ولی یک خانواده ایرانی باید بچه ۵ ساله را بفروشند.....
‌چهارشنبه 16 مهر 1393 - 15:26
ابن ملجم - مونیخ - آلمان
سرسره - اهواز - ایران چرا خمینی؟؟ مگه ملت نبودند که عربده استقلال و ازادی جمهوری اسلامی میزدند؟ملت ایران هنوز شهامت اینو نداره که بگه خودم کردم که لعنت بر خودم باد،این همون ملت است که ۲۵ میلیون رای به احمقی نژاد داد بعد از ماجرای کهریزک،همون ملتی که اخوندی مثل روحانی را ناجی افسانه ای کردن که اومده نجاتش بده.ملتی که اینقدرپرپ است که هنوز سر قبر خمینی مردار میرن و ازش طلب یاری میکنن
‌چهارشنبه 16 مهر 1393 - 15:41
مترلینگ - منچستر - انگلستان
والا داستان عجیبیه ولی این خانم همش میگه خونه میخوام نمیگه نون نداریم اب نداریم فرهنگ وبهداشت نداریم خیلی ها تو چادر زندگی میکنند ولی بچه هاشونو به دندون میگیرن وبزرگ میکنن میگه شوهرم تو این کارا دخالت نمیکنه خوب خاک تو سرش اونایی که میگن ما جای اون مادر نیستیم هم خدمتشون عرض کنم اومدیم و یه خونه هم گرفت میتونه شب با وجدان اسوده سر به زمین بذاره صدمه ای که به بچه هاش میزنه که بدتر از درد بی خونگی و نانو خوراکه شاید جسم بچه های بیچاره رو تامین کنه ولی روح وروانشون چی میشه پس فردا هزار مشکل روانی براشون پیش میاد وباعث خراب شدن یه نسل میشن ببین چه رنج وعذابی به بچه هاش داده خوب خیر سرت کمتر میترکیدی
‌چهارشنبه 16 مهر 1393 - 20:44
hamid71 - ابهر - زنجان - ایران
بدون شرح!!!!!!!!!!!!!! . شمخانی رییس امنیت ملی ایران: بزودی هدیه جمهوری اسلامی ایران برای ارتش لبنان تحویل این کشورمی شود این هدیه شامل کمک کامل نظامی وتجهیزاتی کامل هست.
‌پنجشنبه 17 مهر 1393 - 23:11
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.