چه کسی تارک متواری را کشت؟
فرهیختگان: سه مرد جوان که متهمند در راه انتقال پسر معتادی که از کمپ غیرمجاز ترک اعتیاد گریخته بود، او را کتک زدند و موجب مرگش شدند، دیروز پای میز محاکمه ایستادند و منکر قتل عمدی شدند. آنها ادعا کردند از نحوه کشتهشدن پسر معتاد بیاطلاع هستند.
عصر چهاردهم تیر 90 دو مرد جوان به نام «سعید» و «مهدی» پیکر نیمهجان یک پسر معتاد به نام «عباس» را به بیمارستانی در شهریار منتقل کردند. ساعتی بعد، پسر معتاد اما به خاطر شکستگی جمجمه جان سپرد و بلافاصله سعید ناپدید شد. با ورود پلیس به موضوع، مهدی به پلیس گفت: «من و سعید و یکی از دوستانمان به نام ابوالفضل از طرف یک کمپ غیرمجاز ترک اعتیاد در ملارد ماموریت داشتیم تا عباس را که از کمپ فرار کرده بود به آنجا برگردانیم. وقتی مقابل خانه عباس با او روبهرو شدیم داد و بیداد راه انداخت. عباس نمیخواست سوار ماشین شود و به کمپ برگردد، به همین خاطر به زور او را سوار ماشین کردیم. در آن بین سعید چند ضربه با چوب به سر عباس زد تا او آرام شود. در میان راه متوجه شدیم حال عباس خوب نیست، به همین خاطر او را به بیمارستان رساندم، اما کار از کار گذشته بود.»
به دنبال اظهارات این مرد، عباس نیز بازداشت شد و ردیابی سعید در دستور کار پلیس قرار گرفت. عباس در بازجوییها گفت: «من و دوستانم برای آرام کردن پسر معتاد ناچار شدیم او را کتک بزنیم، اما هرگز قصد کشتن او را نداشتیم.»
دو روز از این ماجرا گذشته بود که سعید تسلیم پلیس شد و گفت: «قبول دارم چند ضربه چوب به پسر معتاد زدم اما ضربهها کشنده نبود.» به دنبال اعترافهای سه مرد و بازسازی صحنه جرم، کیفرخواست صادر و به شعبه 113 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
در جلسه رسیدگی به این پرونده که دیروز به ریاست قاضی «باقری» و با حضور چهار مستشار تشکیل شد مادر قربانی در جایگاه ویژه ایستاد و در تشریح جزئیات ماجرا گفت: «پسرم مدت سه سال بود که معتاد شده بود؛ به همین خاطر او را به کمپ ترک اعتیاد بردم، اما عباس از آنجا فرار کرد. مسئولان کمپ با من تماس گرفتند و گفتند بهتر است هر وقت عباس به خانه برگشت با آنها تماس بگیرم. ظهر چهاردهم تیر 90 پسرم با من تماس گرفت و گفت به خانه میآید تا گوشی موبایلش را بردارد. او میترسید که مسئولان کمپ او را بگیرند و با خود ببرند. به همین خاطر از من خواست تا گوشی موبایلش را به سوپرمارکت سر خیابان بسپارم. من همان موقع با مسئولان کمپ تماس گرفتم و گفتم قرار است تا چند دقیقه دیگر پسرم بیاید سر خیابان. آنها هم سه نفر را از کمپ به آنجا فرستادند.
این زن در حالی که اشک میریخت، ادامه داد: «آنها به محض روبهرو شدن با پسرم او را کتک زدند. پسرم مقاومت میکرد، اما آنها به زور او را سوار ماشین کردند و با خود بردند. چند دقیقهای نگذشته بود که به من خبر دادند حال پسرم در بین راه بد شده است. وقتی خودم را به بیمارستان رساندم پسرم مرده بود. من از سه مرد جوان که پسرم را کتک زدند و او را کشتند شکایت دارم و برای آنها حکم قصاص میخواهم.»
سپس مهدی پشت تریبون دفاع ایستاد و گفت: «وقتی برای بازگرداندن پسر معتاد به در خانهاش رفتیم او مقاومت کرد. من سیلی به صورت او زدم و سعید چند ضربه چوب به او زد. مادر مقتول خودش میگفت هر طور شده باید پسرش را به کمپ ببریم. ما هم برای بردن او مجبور شدیم او را کتک بزنیم. در این درگیری من ندیدم چه کسی به سر او ضربه زد.»
وی ادامه داد: «ما خودمان هم معتاد بودیم و حال و روز طبیعی نداشتیم. باور کنید ما قصد کشتن پسر معتاد را نداشتیم و نمیدانیم او چطور کشته شد.»
وقتی ابوالفضل پشت تریبون دفاع ایستاد، گفت: «مهدی پشت فرمان ماشین نشسته بود و من روی صندلی شاگرد نشسته بودم. چون عباس تقلا میکرد سعید او را کف ماشین انداخته بود و سرش را هم زیر صندلی گذاشته بود. عباس فریاد میکشید، اما سعید او را رها نمیکرد. سعید ضربهای به سر او نزد. ممکن است در حال انتقال پسر معتاد به ماشین، سر او به جایی برخورد کرده و جمجمهاش شکسته باشد.
سپس سعید روبهروی پنج قاضی ایستاد و گفت: «من نمیدانم پسر معتاد چطور کشته شد. من سر او را در کف ماشین نگه داشته بودم تا فرار نکند، اما یکباره متوجه شدم حالش بد است. من و مهدی وقتی او را به بیمارستان رساندیم به یاد دختر خردسالم افتادم. به همین خاطر به خانه رفتم و دخترم را دیدم. چند ساعت بعد که به کمپ برگشتم و متوجه شدم عباس مرده است از ترس فرار کردم. باور کنید من او را نکشتم.» در پایان این جلسه هیات قضایی وارد شور شد تا رای صادر کند.
قاضی متین راسخ، مستشار شعبه 113 دادگاه کیفری استان تهران در گفتوگو با فرهیختگان درباره حوادث و جنایات مرتبط با کمپهای ترک اعتیاد غیرمجاز، گفت: «متاسفانه شاهد پروندههای قتل زیادی هستیم که در کمپهای غیرمجاز ترک اعتیاد به وقوع میپیوندد. در این پروندهها معمولان مسئولان کمپهای غیرمجاز که خود بهتازگی مواد را کنار گذاشتهاند برای آرام کردن معتادان دست به خشونت میزنند و این مسالهای قابل تامل است.» او میگوید: «تقریبا هر هفته پروندهای در رابطه با کمپهای ترک اعتیاد در دادگاه کیفری داریم.»
براساس گزارش ستاد مبارزه با مواد مخدر، یکهزار و 158 کمپ ترک اعتیاد غیرمجاز در سراسر کشور شناسایی شده است. براساس استانداردهای قانونی، کمپهای ترک اعتیاد باید در یک مکان آرام، بدون هیاهو و صداهای کاذب و داروها و وسایل کاملا مجاز میزبان افراد معتاد باشند. اما مشکلاتی مانند دور ماندن از درمانهای روز دنیا، نبود تنوع در شیوههای درمانی و مدت درمانها، گرایش به سود اقتصادی و ورود افراد غیرمتخصص به کادر اجرایی کمپهای ترک اعتیاد، باعث افت کیفیت آنها شده است.
این در حالی است که ظهور کمپهای غیرمجاز در سالهای گذشته افزایش یافته است. سردار علی مویدی، رئیس پلیس مبارزه با مواد مخدر کشور، پیش از این در رابطه با این کمپها گفته بود: «چنانچه از کمپهای غیرمجاز شکایتی بشود ستاد مبارزه با مواد مخدر با آن برخورد میکند. در کمپهای غیرمجاز معمولا از روشهای غیرعلمی استفاده میشود که دستاورصردی غیر از تخریب به دنبال نخواهد داشت. معتادان در این کمپها چون به روشهای غیرعلمی و غیراصولی مواد را برای مدتی ترک میکنند، پس از ترخیص از کمپ دوباره به سمت مواد کشیده میشوند. از این رو لازم است معتادان برای درمان در کمپهای مجاز بستری شوند و تحت درمان اصولی قرار گیرند.»
در همین رابطه دکتر حسن عماری، روانشناس به فرهیختگان میگوید: «براساس آمارهای ستاد مبارزه با مواد مخدر و بهزیستی که متولیان کمپهای ترک اعتیاد هستند، تعداد زیادی کمپ غیرمجاز یا کمپهایی که پروتکلهای درمانی سازمان بهزیستی را نادیده میگیرند و به آن عمل نمیکنند در کشور ما فعالیت دارند. پروسه ترک معتادان دو پروسه ترک فیزیکال و جسمی و ترک روانشناختی است. اما متاسفانه در بیشتر کمپها فعالیت مسئولان فقط به ترک فیزیکال و جسمی معطوف میشود و چون تکمیل کردن پروسه ترک روانشناختی مستلزم حضور روانشناسان و روانپزشکان در آن مرکز است و این مساله هزینههای هنگفتی را به دنبال دارد مسئولان کمپ به آن توجهی نمیکنند.»
عماری ادامه داد: «در مراحل اولیه ترک اعتیاد که 21 تا 29 روز به طول میانجامد لازم است افراد در مکانی که دسترسی به مواد مخدر ندارند بستری شوند تا سموم از بدنشان دفع شود. در این مرحله چون فرد معتاد تحت تاثیر مواد مخدر قرار دارد و در این میان مکانیسمهای شناختی وی دچار خدشه شده است و امکان تعامل و گفتوگو با وی میسر نیست، گاهی اوقات از جبر استفاده میشود. به همین خاطر در کمپهای غیرمجاز ترک اعتیاد شاهد آزارهای جسمی و شکنجه معتادان هستیم. اما آنچه مهم است توجه به بخش روانشناختی ترک مواد است که در کمپهای غیرمجاز توجهی به آن نمیشود. بحث روانشناختی در این میان به تغییر نگرش معتاد به مواد مخدر مربوط میشود. چون فرد معتاد در زمان مصرفهای اولیه تجربههای خوبی داشته لازم است برای پرهیز از بازگشت دوباره او به سمت مواد نگرش مثبتوی به مصرف مواد تغییر کند تا تضمینی باشد برای ترک دائمی.»
این دکتر روانشناس با ارائه مثالی درباره اختلال روانتنی گفت: «در این اختلال فرد ممکن است دچار نقص عضو 10 درصدی شود اما این نقص عضو مسائل روانی را برای وی به وجود میآورد که کل فرآیندهای ذهنیاش را تحتالشعاع قرار میدهد و این فرد به بیماری روانی مبتلا میشود. یا برعکس فردی از لحاظ فیزیکی سالم است اما بهخاطر فشار روانی دچار علائمی میشود که پزشکان قادر به تشخیص علت آن نیستند مانند معده درد یا سردردهای عصبی. اما در بررسیهای بعدی مشخص میشود منشاء بیماری روانی است.
پس با بررسی این مثال میتوان فهمید نگرش افراد میتواند روی رفتارهای آنها تاثیر بگذارد. فرد معتاد چون مواد را در جمع دوستان مصرف کرده و حالی خوش داشته، نگرشش به مصرف مواد مثبت است. بنابراین بیشک پس از ترخیص از کمپی که به ترک روانشناختی توجهی نکرده است به سمت مواد برمیگردد. از این رو لازم است مسئولان کمپ به بحث روانشناختی ترک مواد توجه ویژهای داشته باشند و نسبت به تغییر نگرش فرد معتاد به مواد اقدام کنند.»
وی درباره علت افزایش قتلهایی که درکمپهای غیرمجاز به وقوع میپیوندد، گفت: «به نظر میرسد توسل به اجبار برای انتقال معتادان به کمپ و شکنجه آنها در کمپها ناشی از فرهنگ و دید عمومی جامعه نسبت به مواد مخدر است که هنوز افراد معتاد را مجرم میدانیم نه بیمار. لازم است این تغییر نگرش در جامعه ایجاد شود تا کمتر شاهد خشونت در مقابله با معتادان باشیم.»