خاطره جرج بوش از دقایق اولیه واقعه 11 سپتامبر

عصر ایران- امروز 11 سپتامبر یا 20 شهریور سالروز واقعه حمله به برج های دو قلوی نیویورک است. اتفاقی که در 11 سپتامبر 2001 رخ داد و یک نقطه عطف در تاریخ معاصر و سیاست جهانی به حساب می آید. به گونه ای که می توان عرصه روابط بین الملل را به قبل و بعد از 11 سپتامبر تقسیم کرد.

درباره 11 سپتامبر البته باورها و قضاوت های متعدد و متناقضی وجود دارد. از کسانی که آن را ساخته و پرداخته خود آمریکایی ها می دانند و جالب این که هواداران این نظریه در ایران غالبا همان کسانی هستند که در فردای 20 شهریور 1380 در رسانه های خود تیتر زدند: « آمریکا فرو ریخت!» تا دیگرانی که این اتفاق را واقعی ارزیابی می کنند هر چند که به باور آنان آمریکا از یک تهدید، فرصت ساخت و به جای دو ساختمان دو کشور را گرفتند (افغانستان و عراق).

می توان بر نقاط مشکوک دست گذاشت و از جمله گفت چرا تنها دو روز قبل از 11 سپتامبر، احمد شاه مسعود فرمانده افغان ترور شد. آیا برای این که درافغانستانِ پس از طالبان نقشی نداشته باشد؟ یا می توان مانند یک مستند ساز ایرانی مواردی را مطرح کرد که به ذهن مایکل مور – مستند ساز ضد جنگ آمریکایی – هم نرسیده باشد.

با این همه اصل  وقوع 11 سپتامبر و مرگ نزدیک به سه هزار نفر در این واقعه را نمی توان دروغ دانست.

جرج واکر بوش – رییس جمهوری آمریکا در زمان واقعه 11 سپتامبر 2001- در کتاب خاطرات خود با عنوان «لحظات تصمیم» طبعا  فصلی را به این روز تاریخی اختصاص داده و از 11 سپتامبر با عنوان  «روز آتش» یاد کرده است. این کتاب با کمترین سانسور و توسط محمد حسین اسماعیل زاده به فارسی ترجمه شده و با ویرایش حسین یاغچی سه سال پیش به همت نشر هژبر روانه بازار شد.

خاطره جرج بوش از دقایق اولیه واقعه 11 سپتامبر

بخشی از خاطرات جرج بوش درباره 11 سپتامبر به نقل از این کتاب (صفحات 155 تا 157) از این قرار است:

روز سه شنبه یازدهم سپتامبر 2001 قبل از سپیده دم در سوییتم در ساحل لوکونی و مجموعه تنیس نزدیک ساراسوتا در ایالت فلوریدا بیدار شدم. صبح را با خواندن انجیل آغاز کردم و بعد به طبقه پایین رفتم تا بدوم. وقتی شروع کردم خودم را در زمین گلف گرم کنم هوا هنوز گرگ و میش بود. عامل سرویس مخفی به ورزش روزانه من عادت کرده بود ولی برای محلی ها دویدن من در تاریکی کمی عجیب و غریب به نظر می رسید.

در راه بازگشت به هتل سریعا دوش گرفتم. صبحانه سبکی خوردم و به روزنامه های صبح نگاهی اجمالی انداختم. مهم ترین خبر، بازگشت مایکل جردن از بازنشستگی و پیوستن مجدد او به NBA بود.

تیترهای خبری دیگر روی انتخابات شهرداری نیویورک و یک مورد بیماری مشکوک جنون گاوی در ژاپن متمرکز بودند. حدود ساعت 8 صبح اطلاعات روزانه ریاست جمهوری به دستم رسید.

همیشه به این اطلاعات توجه زیادی داشتم و مشتاق شان بوم. ترکیبی ازاطلاعات فوق محرمانه آمیخته با تحلیل های عمیق ژئو پلتیکی بود. اطلاعاتی که یازدهم سپتامبر به دستم رسید توسط یک تحلیلگر مشهور  CIA به نام مایک مورل ارایه شده بود و درباره روسیه، چین و قیام فلسطنیان در کرانه باختری و نوار غزه بود.

کمی بعد از مطالعه این اخبار و اطلاعات، به سمت مدرسه ابتدایی امایی بوکر رفتیم تا بر مساله اصلاحات آموزشی تاکید کنم.

در مسیر کوتاهی که باید از ماشین تا کلاس درس طی می کردیم، کارل روو گفت که هواپیمایی به مرکز تجارت جهانی برخورد کرده. عجیب به نظر می رسید. تصور کردم یک هواپیمای کوچک به طور وحشتناکی گم شده و به ساختمان خورده است.

بعد از آن کاندی (کاندولیزا رایس) زنگ زد. از یک تلفن محرمانه در کلاس درس با او صحبت کردم. کلاسی که تبدیل به مرکز ارتباطات کارکنان مسافر کاخ سفید شده بود. به من گفت که هواپیمایی که به مرکز تجارت برخورد کرده یک هواپیمای سبک نبوده یک جت تجاری بوده است.

شوکه شدم. آن هواپیما بی شک بدترین خلبان کل دنیا را داشته است. چه طور می توانسته به یک آسمان خراش، آن هم در یک روز روشن و صاف برخورد کند؟

شاید خلبان سکته قلبی کرده. به کاندی گفتم که هدایت کارها را بر عهده بگیرد و از مدیر ارتباطاتم – دن بارتلت- خواستم تا روی بیانیه ای کار کند که در آن روی خدمات همه جانبه مدیریت بحران فدرال تاکید شود.

با مدیر مدرسه بوکر، خانمی دوست داشتنی به نام گوئن ریگل ملاقات کردم. او مرا به معلم کلاس، سارا کی دنیلز و همه بچه های کلاس دوم که در اتاق بودند معرفی کرد. خانم دنیلز به بچه های کلاس گفت که شروع به روخوانی کنند. بعد از چند دقیقه به دانش آموزان گفت کتاب درسی شان را بردارند.



حضور فردی را پشت سرم احساس کردم. اندی کارد آهسته سرش را پشت گوشم آورد و زمزمه کرد:« دومین هواپیما با دومین برج برخورد کرد.» هر کلمه را شمرده و با لهجه ماساچوستی اش گفت: «به آمریکا حمله شده است.»


اولین واکنشم این بود که به شدت عصبانی شدم. چه کسی جرات کرده به آمریکا حمله کند؟ سزایش را خواهد دید. بعد به صورت کود کانی که روبه روی من نشسته بودند نگاه کردم. مقایسه بی رحمی حمله کنندگان و معصومیت آن کودکان از نظرم گذشت. به زودی میلیون ها کودک روی حمایت من حساب خواهند کرد. هرگز آنها را ناامید نخواهم کرد.

گزارشگرانی را پشت کلاس دیدم که اخبار را از تلفن های همراه و پیجرهایشان دریافت می کردند.
غریزه ام به کار افتاده بود. می دانستم که واکنش من ثبت و در سراسر جهان پخش خواهد شد. مردم در شوک خواهند بود؛ ریس جمهوری نمی تواند شوکه شود. اگر عجولانه از کوره در بروم ممکن است بچه ها بترسند و موجی از وحشت سراسر کشور را دربر گیرد.

خواندن درس همچنان ادامه یافت. ولی ذهنم به سرعت از کلاس درس فاصله گرفت و خیلی دور شد. چه کسی مسوول این کار بوده؟ خسارت ها تا چه حد است؟ دولت باید چه کند؟

آری فلچر، وزیر رسانه ها خودش را در میان گزارشگران و من قرار داد. تابلویی گرفته بود که رویش نوشته شده بود: «فعلا چیزی نگویید.» نمی خواستم هم حرفی بزنم. مشغول بودم تصمیم بگیرم که چه کار کنم. وقتی کلاس تمام شد آرام از کلاس خارج می شوم، واقعیات را بررسی می کنم و برای مردم سخنرانی خواهم کرد.

بعد از هفت دقیقه که اندی وارد کلاس شد به اتاق انتظار برگشتم. جایی که فردی تلویزیون را چرخاند. با ترس به تماشای بازپخش صحنه آهسته فیلمی نشستم که در آن هواپیمای دوم به برج جنوبی برخورد می کرد. گوی عظیم آتش و دود ناشی از انفجار مهلک تر از تصور اولیه من بود.

کشور تکان خورده بود و من هر لحظه احساس می کردم که سریع باید جلوی تلویزیون ظاهر شوم. پیش نویسی از بیانیه ام آماده کردم. می خواستم به مردم امریکا اطمینان بدهم که دولت واکنش نشان خواهد داد و مجرمان را به دست عدالت خواهد سپرد. بعد باید با سرعت هر چه تمام تر سمت واشنگتن حرکت کنم.

این گونه آغاز کردم:« خانم ها و آقایان، این لحظه دشواری برای مردم آمریکاست... دو هواپیما در یک حمله تروریستی  به کشورمان به مراکز تجارت جهانی برخورد کردند.» آهی بلند از والدین و اعضای انجمن شنیده شد افرادی که آمده بودند تا سخنرانی من را درباره آموزش بشنوند. گفتم: «حرکت تروریستی علیه ملت ما قابل تحمل نیست.» در آخر برای قربانیان حادثه تقاضای تقاضای یک دقیقه سکوت کردم.

بعد متوجه شدم که سخنان من پژواک تعهد پدرم بعد از تهاجم صدام حسین به کویت بود که گفت: « این تجاوز تحمل نخواهد شد.» تکرار آن عمدی نبود. در متن سخنرانی ام نوشته بودم: «تروریسم علیه آمریکا پیروز نمی شود.» سخنان پدر باید در ضمیر ناخودآگاه من نهفته بوده باشد و منتظر تا در بحران دیگری دوباره بر زبان بیاید.

+56
رأی دهید
-29

eydad - مونترال - کانادا
اون روزی که صدام به ایران حمله کرد چطور؟ چرا اون رو نگفتی تحمل نخواهی کرد؟ چون فقط فکر منافع خودتون هستین نه مردم دیگه
جمعه 21 شهريور 1393 - 00:37
marcopollo - امستردام - هلند
آن هواپیما بی شک بدترین خلبان کل دنیا را داشته است. چه طور می توانسته به یک آسمان خراش، آن هم در یک روز روشن و صاف برخورد کند؟
جمعه 21 شهريور 1393 - 01:11
AЯMAN 2000 - آستارا - ایران
یادمه اونروز تا برای اولین بار صحنه برخورد وحشت آور هواپیماها رو به این برج ها دیدم موهای بدنم سیخ شد و شُک خاصی تو وجودم ایجاد شد، هنوزم که هنوزه با دیدن کلیپهاش و تصاویرش بدجور اعصابم به هم میریزه. بیچارها کسانی که تو اون برج ها بودن. امیدوارم هیچ وقت از این مورد اتفاق ها هیچ کجای دنیا نبینیم که جان عده زیادی از مردم بیگناه به خاطر منافع و تفکر خراب بعضی ها! گرفته بشه.
جمعه 21 شهريور 1393 - 01:22
samuk66 - قطر - قطر
وقتی ج.بوش رئیس جمهوری بود آمریکا خیلی ابهت داشت ولی‌ حالا که اوباما هست جز برای خنده هیچی‌ نیست.
جمعه 21 شهريور 1393 - 01:54
biparva-jan - تهران - ایران
در مورد این حادثه دهها سوال بدون جواب وجود داره. مثلا این که چه بلایی سر ساختمان شماره ۷ اومد. به اون که دیگه هواپیما اصابت نکرد. و این دو هواپیما رو چطور به چنگ اوردند و مسیر طولانیی رو با اونها پرواز کردند بدون این که کسی متوجه بشه در حالی که یک دوچرخه رو هم اگر بدزدی خیلی زود صداش در میاد. و چطور چند ساعت بعد فهمیدند کار بن لادن بوده. و چرا وقتی بعد از سالها جنگ در افغانستان و عراق که بن لادن رو پیدا کردند و کشتند جسد او رو در دریا انداختند و عکس ها رو هم از بین بردند و اجازه ندادند مردم اطمینان پیدا کنند که او رو واقعا کشته اند؟ در کل این حادثه بسیار مشکوک بود.
جمعه 21 شهريور 1393 - 02:40
paksan - آمریکا - آمریکا
eydad - مونترال - کانادا- عمو مرد گله دار صدام که به ایران حمله کرد انتظار داشتی آمریکا به عراق حمله کنه؟! شماها مشکل دارید با خودتون. انتظار دارید کشوری که از همان اول شیطان بزرگش کردید بیاد شما رو نجات بده؟ خمینی اگر ارتش ایران رو منحل و همه متخصصان کشور رو اعدام نمیکرد کسی جرات حمله به ایران رو نداشت. بعد از 8سال با یک میلیون کشته و مجروح و هزار میلیارد دلار خسارت صلح رو قبول کرد صلحی که به گفتی هاشمی می شد همون سال اول هم قبول کنند!!! جنگ چیزی بود که وقتی با جام زهر تموم شد خیلی از سپاهی ها ناراحت بودند و هنوز هم ناراحتند که چرا جنگ رو تموم کردند چون بخور بخور و بی قانونی تنها آرزوی پاسدارای انقلابی نما بود و هست که می تونند میلیارد میلیارد به جیب بزنند . تحریمها برکت است اینو نکنه آمریکا گفته؟ میلیارد میلیارد مردم بدبخت به جیب زدند آره؟ یا سپاه و مموتی نژاد و دامنه فاسد خامنه ای
جمعه 21 شهريور 1393 - 07:00
majidacmilan - پکن - چین
eydad - مونترال - کانادا_ کاملا گفته شما صحیح است ، اینکه القاعده انسانهای بی گناه رو کشت وجنایت کرد هم درست، ولی جنایت در هیچ کجای دنیا برای هیچ کس نباید قابل قبول باشه . اون مردم بی گناه تو اون حادثه تقاص جنایتهای دولتشون رو دادن با هشت سال جنگ ناخواسته جوونای ما رو به کشتن دادن ، روزی که هواپیمای ایرباس مسافربری ایران رو اگاهانه زدند باید میدونستند که روزی بلایی به همون شکل به سراغشون میاد . .
جمعه 21 شهريور 1393 - 07:32
humans win - فرایبورگ - سویسس
آخی دلم واسه بوش سوخت چه فشاری تحمل کرده! خوبه همه میدونن کار خودشون بوده . مردک جانی .
جمعه 21 شهريور 1393 - 08:00
Imod.barbekan - منامه - بحرین
. صبح روز چهارشنبه 19 شهریور ماه 93 یک کارگر بلوچ به همراه خانواده اش که از زاهدان به خاش در حرکت بودند در 25 کیلومتری خاش به طور ناگهانی توسط ماموران مرصاد نیروی انتظامی مورد شلیک مستقیم خودسرانه قرار گرفتند که در اثر آن عبدالله مرادزهی در ته و همسر و یکی از دو فرزندش به شدت زخمی شدند. . بنابرگزارشها پس از تجمع مردم در محل کشته و زخمی شدن عبدالله مرادزهی و همسر و فرزندانش و مطلع شدن از بیگناه بودن وی که مقدار زیادی وسائل خوراکی برای بقالی خود خریده و در خودرو داشت مردم خشمگین حاضر در محل به ماموران مرصاد حمله و کارتهای شناسایی وی را گرفتند
جمعه 21 شهريور 1393 - 07:02
Imod.barbekan - منامه - بحرین
آیا این حق بلوچها نیست از خون خانواده هاشون انتقام بگیرن وقتی کولیهای مهاجر تبعیدی و جنایتکار به روی بیگناهان تیراندازی میکنند ،آیا جرم کارگر بلوچ چی بود که با زن و بچه اش رویش تیراندازی کردند ؟اینا (ماموران دولتی) فقط در بلوچستان برای قتل و عام بلوچها آمده اند. به بهانه اینکه بلوچها سنی هستند و به بهانه اینکه بلوچها ازشون نمی ترسند مثل بقیه قجرها.مطمئن باشید بلوچها جواب خون رو با خون میدن
جمعه 21 شهريور 1393 - 07:13
majidacmilan - پکن - چین
eydad - مونترال - کانادا_ کاملا گفته شما صحیح است ، اینکه القاعده انسانهای بی گناه رو کشت وجنایت کرد هم درست، ولی جنایت در هیچ کجای دنیا برای هیچ کس نباید قابل قبول باشه . اون مردم بی گناه تو اون حادثه تقاص جنایتهای دولتشون رو دادن با هشت سال جنگ ناخواسته جوونای ما رو به کشتن دادن ، روزی که هواپیمای ایرباس مسافربری ایران رو اگاهانه زدند باید میدونستند که روزی بلایی به همون شکل به سراغشون میاد . .
جمعه 21 شهريور 1393 - 08:56
SarayeAzadi - لندن - انگلستان
کجایی ببینی تروریسم اسلامی چگونه خاورمیانه و منطقه رو به خاک و خون کشیده است؟ برای ریشه کن کردن گروههای تروریستی ،جهان به بوش نیاز دارد. وحوش جهادی اسلامی به ویروس مهلکی برای بشریت می مانند که اگر قدرتهای جهان بی درنگ جلوی پیشروی آنها نگیرند و از بین نبرند ، بزودی به امریکا و بریتانیا و دیگر کشورهای اروپا و جهان سرایت خواهد کرد. یاد قربانیان 11 سپتامبر و قربانیان دیگر رویدادهای تروریستی در دیگر نقاط جهان گرامی باد.
جمعه 21 شهريور 1393 - 09:27
حميد بوداپست - بوداپست - مجارستان
از سه هواپیما یک قطعه هم پیدا نشد ....... ساختمان شماره ٧ چرا اومد پایین همینجورى ؟ خود قضاوت کنید .
جمعه 21 شهريور 1393 - 13:39
سبز کم رنگ - آمریکا - آمریکا
مطمئنن دنیای بدون دین دنیایی یا آرامش خواهد بود
جمعه 21 شهريور 1393 - 13:41
کیانپور - تهران - ایران
این نقشه رو خودشون پیاده کردند تا بهانه دست اندازی به دو کشور مسلمان رو پیدا کنند. دها هزار کشته در افغانستان و عراق حاصل این نقشه شیطانی بود.
جمعه 21 شهريور 1393 - 17:07
zooom - تهران - ایران
کار حود امریکا بوده که خود امریکا و چند تا کشور دیگه نفوذ داشته باشند اگه این کارو نمیکردن واقعا امریکا چی کار میخواست بکنه به کی می خواست گیر بده داعش القاعده و.... خودشون میسازن خودشون هم میخوان نبود کنن خودشون صلاح میدن بعد میخوان پس بگیرن چیو کیو کدوم اخبار چه داخلی چه خارجی کدومشونو باور کنیم سیاست از مذهب و بمب اتم خطر ناک تر اسن
جمعه 21 شهريور 1393 - 20:10
avangard - تهران - ایران
حدود دویست هزار لیتر بنزین هواپیما پس از برخورد به برج های دوقلو روی انسانهای داخل برج ریخته شده و همزمان انفجار. به نظرتون چیزی احساس کردند از درد؟ یا در یک لحظه جزغاله شدند؟
جمعه 21 شهريور 1393 - 23:17
فراز_نروژ - تونسبرگ - نروژ
من آن روز خانه بودم و داشتم از ماهواره آنالوگ ترک کارتون تماشا میکردم که برنامه قطع شد و دود کردن ساختمان را نشان داد. چند کانال عوض کردم و آنها هم همان را نشان میدادند.کنجکاو شدم. فیلمبرداری هم مناسب نبود و تصامیر از یک هلیکوپتر ارسال میشد و ناگهان دیدم که هواپیمایی به برج خورد. بخاطر زاویه فیلم تصور کردم هواپیما به همان برج درحال سوختن برخورد کرده. اول فکر میکردم تصادف شده اما تصادف نبود و فاجعه بود.قتل عام مردم دنیا در هر جای دنیا که باشد قابل قبول نیست.
یکشنبه 23 شهريور 1393 - 15:12
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.