جدال چهار مرد با کویر مرگبار بود
+26
رأی دهید
-4
روزنامه ایران :چهار مرد جوان به خوابشان هم نمیدیدند سفرتفریحی چند روزهشان به کویر مرنجاب با مرگ دو نفر از آنها همراه باشد. اما در عین ناباوری این اتفاق افتاد و دو نفر از آنها از مرگ نجات پیدا کردند و دو مرد دیگر تسلیم مرگ شدند. همهچیز از زمانی شروع شد که چهار مرد با هم قرار گذاشتند به سفر بروند. جایی که آنها انتخاب کرده بودند با بقیه مکانها یک فرق اساسی داشت و آن هم کویر بودنش بود. میدانستند قرار است قدم به چه جایی بگذارند و ممکن است خطرمرگ تهدیدشان کند. اما هیجان فتح کویر خشک و بیآب و علف که بعضی از گردشگران حتی جرات نزدیک شدن به آن را هم ندارند باعث شد تا تن به این سفر خطرناک بدهند.
سفر پرماجرا
زمان سفرچهارشنبه 12 شهریورماه تعیین شد و چهار مرد پس از جمع کردن وسایل مورد نیازشان راهی آران و بیدگل شدند. همهچیز خوب بود و مشکلی وجود نداشت. اما خراب شدن ماشین در میانه راه، تمام معادلات آنان را به هم زد. خراب شدن ماشین نشانه خوبی نبود و اگر قرار بود همین روال ادامه پیدا کند، آب و آذوقهشان به زودی تمام میشد و از گرسنگی و تشنگی جان میدادند. چهار مرد در اولین قدم به گوشیهای تلفن همراهشان پناه بردند تا کمک بگیرند. اما حالا مشکل دوتا شده بودند و گوشیهایشان هم آنتن نداشت. ماندن در آن منطقه بی آب و علف هر چهار نفرشان را به کشتن میداد و باید راهی برای نجاتشان پیدا میکردند. دکتر محمد رمضانی، رییس هلال احمر شهرستان آران و بیدگل به «اعتماد» گفت: «اولین راهی که به نظرشان رسید این بود که به دو گروه دونفره تقسیم بشوند. دو نفر از آنها مسیری را انتخاب کرده و راه افتادند و با هم اینطور قرار گذاشتند که هرکدام کمک پیدا کرد، دیگری را هم خبر کند.»
فرشته نجات از راه رسید
تیغ آفتاب مستقیم میتابید و تشنگی لحظه به لحظه به آنان فشار میآورد. تا چشم کار میکرد، کویر بود و کویر و انگار تمامی نداشت. دو مرد اما نمیخواستند تسلیم مرگ شوند و همچنان به راه خود ادامه میدادند. شب اول را به هر سختی بود گذراندند به امید اینکه فردا صبح کمک پیدا کنند. صبح که شد، بعد از جمع کردن بار و بنهشان دوباره حرکت کردند. دوباره گرمای طاقتفرسا... دوباره تشنگی... اما نمیخواستند تسلیم شوند. پس از مدتی بالاخره توان باقیماندهشان هم ته کشید و قدمهایشان سست شد. در همین حالی که دو مرد با مرگ دست و پنجه نرم میکردند و سعی میکردند زنده بمانند، یکی از اهالی روستای کویر مرنجاب از دوردست مردانی را دید که با قدمهایی سست و لرزان درحال حرکت هستند. خودش را به سرعت به آنها رساند. شرایط مناسبی نداشتند. پوست صورتشان بهشدت سوخته و لبهایشان از گرمای خورشید، خشک شده بود. دو مرد که از دیدن مرد روستایی جان تازهیی گرفته بودند، به او گفتند که از دو دوست دیگرشان خبر ندارند. مرد روستایی آنها را با خودرویش به بیمارستان رساند و آنها تحت درمان قرار گرفتند.
نیروهای امدادی در جستوجوی مردان گمشده
بعد از اینکه دو مرد اعلام کردند که دوستانشان نیاز به کمک دارند و از موقعیت آنها هم بی خبر هستند، جمعیت هلال احمر اصفهان دست به کار شد و جستوجو را آغاز کرد. داریوش کریمی، معاون امداد و نجات سازمان هلال احمر اصفهان در این باره به «اعتماد» گفت: « این چهار نفر، دو گروه دو نفره بودند. یک گروه به سمت معدن حرکت کرده و به وسیله مردم روستا نجات پیدا کردند، اما دو نفر دیگر چون به سمت کویر و منطقه حسن آباد قم رفتند جانشان را از دست دادند. پیدا کردن اجساد دو گردشگر کار سادهیی نبود و با مشکلات متعددی مواجه شدیم. با توجه به وسعت منطقه و کویری بودن آن، پیدا کردن اجساد بسیار سخت بود و بالگردی که به منطقه اعزام شده بود، بارها و بارها در منطقه به پرواز درآمد تا بلکه رد و نشانی از آنها پیدا کند.»
دکتر رمضانی در ادامه نحوه عملیات امداد و نجات گفت: «عصر یکشنبه این موضوع را به ما اطلاع دادند و گفتند که دو نفر گم شدهاند و به همین خاطر دو گروه امدادی به محل اعزام شد. صبح روز دوشنبه به تعداد گروههای نجات افزوده و این بار پنج گروه امدادی به منطقه اعزام کردیم. از طرف دیگر چون منطقه بسیار وسیع بود و به راحتی نمیشد آنها را پیدا کرد، محل را به چهار بخش شمال و جنوب و شرق و غرب تقسیم و نیروهای امدادی از هر طرف به شعاع 50 کیلومتر منطقه را جستوجو کردند. در خلال جستوجوهایمان، 10 گروه امدادی از قم نیز به گروههای ما ملحق شدند تا عملیات جستوجو با سرعت بیشتری پیشروی کند. غروب روز سهشنبه نیز باز بالگردهای امداد به مدت دو ساعت منطقه را مورد بررسی قرار دادند تا شاید آنها را پیدا کنیم. اما باز هم این اتفاق نیفتاد و در نهایت سهشنبه شب تیمهای جستوجوگر زمینی در منطقهیی که امکان تردد خودرو وجود نداشت، اجساد را پیدا کردند.»
محل مرگ، 80 کیلومتری آران و بیدگل
شایعات متعددی در زمینه چگونگی مرگ این دوگردشگر وجود دارد و عدهیی میگفتند که دو مرد در باتلاقی که در آران و بیدگل وجود دارد فرو رفته و جانشان را از دست دادهاند. دکتر رمضانی در خصوص نحوه مرگ آنها گفت: «منطقهیی که اجساد در آنها پیدا شده، باتلاقی است، ولی باتلاق خشک است. این دو نفر به علت تشنگی، گرسنگی و گرمای بیش از حد هوا جانشان را از دست دادهاند.
داریوش کریمی نیز در خصوص منطقهیی که اجساد کشف شدهاند، گفت: «جسد این دو گردشگر حدودا 35 ساله به نامهای «رامین بخشی» و «مازیار حنیفی» اهل رودهن تهران که چهارشنبه هفته گذشته ناپدید شده بودند، ساعت 20 سهشنبه 18 شهریورماه در منطقه حسن آباد قم در?? کیلومتری آران و بیدگل در یکی از باتلاقهای دریاچه نمک کویر مرنجاب پیدا شد. از سوی دیگر به دلیل تاریکی شب و عدم امکان پرواز برای بالگرد به منطقه، انتقال اجساد چهارشنبه 19 شهریورماه انجام شد.
perser68 - آلمان - آلمان
به همین سادگی چند نفر راه بیوفتن و برای تفریح و بی برنامه ،بدونه امکانات هر چی پیش اومد خوش اومد؟ بعدش هم اینهمه نیرو دنبالشون بگردن؟ خوشی زده بود زیره دلشون یا بدی؟کویرم جای مسافرته؟
پنجشنبه 20 شهريور 1393 - 23:01
mountainman - استکهلم - سوئد
این جاها رو میدن مناطق دست نخورده که بدونه امکانات نباید توش پا گذاشت. تو سوئد اکثر جاها که میشه راهپیمایی کرد مشخص شده هست و همه چیز محیا هست مسافتهاش هم طولانیه که تا پنجاه کیلومتر هم میرسه و چندین جا که بالای سیصد کیلومتره. این جاها رو میشه با وسایل ابتدایی رفت چون هم کشف شده یعنی اطلاعاتش ثبت شده هست که گم نشید . ولی جاهایی هم هست که کشف شده نیست گرچه تو نقش هست ولی دست نخورده هست من خودم با چند تا به یکی از این مناطق رفتیم یک روز کلا از بنی بشر دور بودیم نه تلفن انت میداد هیچی ولی زنده ایم چون یکی مون تجربه داشت جی پی اس داشتیم نقشه ی ضد اب از منطقه داشتیم وسایل روشن کردن اتش داشتیم.
جمعه 21 شهريور 1393 - 00:20
oghabe - سنت گا لن - سوثیس
آقایان بدون هیچ تجربهای و با ناآگاهی تمام در کشوری که از لحاظ استانداردهای جهانی خبری ازش نیست فیلشان یاد هندوستان میکند.با جانشان بازی میکنن،هیچ کاری را نسنجیده انجام ندهید دوستان،روحشان شاد،شاید هم از این وضع زندگی خسته بودن و خودشنو راحت کردن و الا اصلا منطقی نبود این ماجراجو یی.
جمعه 21 شهريور 1393 - 01:23
heybaba - گوتنبرگ - سوئد
. مهرداد قزوینیان و بهراد طوقی . -----------------. شرح حادثه مرنجاب (راوی مهرداد قزوینیان). یکشنبه ۱۶ شهریور ساعت ۱۱:۳۰ در محل کارم بودم که موبایلم زنگ خورد اون طرف خط شبیر محمدیان بود سریع رفت روی اصل مطلب و گفت دو تا از دوستان اهل رود هن در کویر مرنجاب گم شدن ، شبیر گفت داره برای کمک میره مرنجاب و آیا من میتونم همراهی کنم بی درنگ قبول کردم و عازم منزل شدم در راه با امیر معصومی تماس گرفتم اون هم به گروه ملحق شد وقتی رسیدم خونه بابک تمام لوازم رو آمده کرده بود قرار رو در منزل ما گذاشتیم دوستان به سرعت خودشون رو به محل رسوندن با علی بهزادی فر و امیر به سرعت نقشهارو بررسی کردیم به گفته شبیر اونها از چهارشنبه وارد منطقه شدن و دو نفر از چهار نفر گروه با کمک راننده کامیون مستقر در معدن نمک نجات پیدا کردن و به بیرون از کویر انتقال داده شدن اونها هم با شبیر تماس گرفتن و گفتن دو نفر دیگر خودرو را ترک کرده به سمت جلویی کاپوت خودرو حرکت کردن ( جنوب غرب ) این اطلاعات در ظهر یکشنبه به ما رسید ! یعنی بعد از چهار روز پس از ورود اونها به کویر !.
جمعه 21 شهريور 1393 - 09:20
heybaba - گوتنبرگ - سوئد
با چهار خودرو عازم منطقه شدیم در بین راه شبیر به من گفت اون دو نفر که پیدا شدن حالا در کلانتری آران هستن ، موفق شدیم با یکی از نجات یافتهگان صحبت کنیم و اطلاعات ارزش مندی بگیریم یکی اینکه شب پنجشنبه خودرو را ترک کردن و اینکه آب زیادی همراه نداشتن ، تصمیم گرفتیم اول به سمت خودرو حرکت کنیم و با توجه به جهت خودرو گشت رو شروع کنیم در بین راه بهراد طوقی ، امیر حسین رستمی ، حسن تعویقی و هادی توپچی هم به ما ملحق شدن با دو خودرو شدیم شش خودرو حوالی ساعت پنج بعد از ظهر رسیدیم به خودروی پرادو در شمال دریاچه نمک صحنه عجیبی بود خودرو در باتلاق گیر افتاده بود تمام درها و کاپوت خودرو باز بود ، یه موتور برق بزرگ اونجا رها شده بود هرچه پیدا کرده بودن زیر خودرو کرده بودن و کلی وسیله برای دادن علامت آتش زده بودن هرچی بود الی آب و غذا !
جمعه 21 شهريور 1393 - 09:22
heybaba - گوتنبرگ - سوئد
سریعاً خودرو رو از باتلاق بیرون کشیدیم آمده شدیم به سمت غرب حرکت کنیم ولی بعد از کمی حرکت به جلو خودروها در باتلاق فرو رفتن با تلاش زیاد خودروهارا بیرون کشیدیم امکان حرکت به سمت غرب نبود تصمیم گرفتیم به سمت جنوب سپس به غرب و آی آنجا به شمال حرکت کنیم و خود را به غرب برسانیم در بین راه چند خودرو از اقوام و دوستان گمشدگان به ما پیوستن اشتباه بزرگی کردیم . تصمیم گرفتیم به صورت دشتبان با خودروها به سمت شمال حرکت کنیم پس از چند کیلومتر خودروها در باتلاق فرو رفتن با وجود خودروهای نامناسب و رانندهای ناشی وارد شده به گروه تجسس کار رو بسیار سخت کرد تا نیمه شب تلاش کردیم تصمیم گرفتیم شب رو در اونجا به صبح برسونیم ، صبح ماشینهای اضافی رو برگردوندیم و تصمیم گرفتیم باتلاقها را دور بزنیم پس از گشت در منطقه و عبور از چندین رودخانه نمک به دو ردّ پای تازه برخوردیم گروه به شدت خوش حال بودن دنبال ردّ پیاده به راه افتادیم بطری تازه آب ...در سمت جنوب غرب در فاصله دور دکلهای دیدبانی دیده میشدن
جمعه 21 شهريور 1393 - 09:23
heybaba - گوتنبرگ - سوئد
مطمئن بودیم نفرات رو پیدا کردیم گفتیم حتما دکلها را دیده به سمت آنها حرکت کردن شروع به گشتن کردیم ولی هیچ ...سریعاً با هلیکوپتر تماس گرفتیم و مختصات منطقه را دادیم بعد از چند دقیقه بالای سر ما بودن یکی از دوستان محلی در هلیکوپتر حضور داشت هلیکوپتر نشست و آقای عقیلی هم به ما ملحق شد سوالات زیادی در ذهنمان خطور میکرد ، شب در بالای دکل مستقر شدیم ، شب هنگام نیروهایی نظامی متوجه حضور ما شدن در ابتدا ما را با کماندوهای آمریکای اشتباه گرفتن ... شب هنگام به مرنجاب برگشتیم ، در کاروانسرا تعداد زیادی اقوام گمشدگن حضور داشتن در حال کشیدن قلیان و شایع پراکنی ، در این زمان دو نفر پیدا شده در کلانتری در پروسه بازجویی و کتک خوردن قرار داشتن چون اقوام آقایان به این نتیجه رسیده بودن شاید گمشدگن به قتل رسیدن !. چند مامور هلال احمر با یک دستگاه آمبولانس در کاروانسرا حضور داشتن البته در حال استراحت !. خیلی خسته بودیم به سرعت خوابیدیم ، صبح زود بیدار شدیم از تیمهای امدادی خبری نبود تنها ما بودیم حوالی ساعت ۱۰ آقای فرماندار به کاروانسرا آمدن پس از مشورت قرار شد به سمت شمال دریاچه حرکت کنیم
جمعه 21 شهريور 1393 - 09:25
heybaba - گوتنبرگ - سوئد
کنیم و این بار با زدن ردّ به دنبال گمشدگن برویم ولی چقدر میتوانستیم پیاده حرکت کنیم و پشتیبانی به چه نحوی خواهد بود ؟ در این فاصله با هماهنگی آقای حسن بلوچیان و با مساعدت آقای فرماندار ۳ دستگاه موتور چهار چرخ موجود در کاروانسرا برای گروه فرستاده شد ، وقتی به محل اولیه خودرو رسیدیم با صحنه عجیب دیگری برخوردیم کّل دریاچه نمک شده بود زباله ماشین آنجا نبود در اطراف پر بود از ردّ پا حدود ۲ کیلومتر پیاده به سمت جنوب غرب حرکت کردیم حدود چهار ردّ پا مشخص بود پس از ۳ کیلومتر ردّ پاها محو شدن در ذهنم گفتم اگر ردی نبینیم دیگر ادامه نمیدهیم هوا بسیار گرم بود چشمانم میسوخت بعد از ۵ کیلومتر پیاده روی ۲ ردّ دیدیم فقط ۲ نفر ...سریعاً با موبایل به دوستان اطلاع دادیم . تا حدود ۷ کیلومتر ردها را تعقیب کردیم حوالی ساعت ۲ موتورها به ما رسیدن پس از تجهیز برای حدود ۱۰۰ کیلومتر عمدتاً بنزین و آب گروه به دو تیم تقسیم شدن ۶ نفر شبیر محمدیان ، علی بهزادی فر ، بهراد طوقی ، امیر معصومی ، بابک و مهرداد به دنبال ردّ رفتیم و امیر حسین رستمی و حسن بلوچیان و دیگر دوستان به عنوان تیم کمکی در منطقه ماندن.
جمعه 21 شهريور 1393 - 09:25
heybaba - گوتنبرگ - سوئد
تا کیلومتر ۷ ردّ را زده بودیم با موتورها به آنجا رفته و ادامه مسیر دادیم بابک و امیر پیاده ردّها را تعقیب میکردن و ما هم با موتورها هر ۱ تا ۲ کیلومتر به آنها میرسیدیم جهت دقیقا به سمت جنوب غرب و همان جای بود که ۱ روز قبل آنجا بودیم فصلی هوائ تا آن مکان حدود ۳۵ کیلومتر بود در مسیر پست شکلت و پاکت سیگار یافتیم پس از ۱۵ کیلومتر رشته کوهی نمایان شد ابتدا فکر کردیم کوههای غرب کاشان است ولی با نزدیک شدن متوجه شدیم تپهای بیش نیست حدود ۵۰ متر ارتفاع در ۱کیلومتر طول بسان یک دیوار پس از حدود ۲۰ کیلومتر متوجه چیزی سفید شدیم به صورت به سمت آن دویدیم ...با صحنه بسیار وحشتناک برخوردیم ... اطراف تپه پر بود از ردّ پا به سرعت شروع به گشتن اطراف کردیم ۱ کیلومتر آن طرف تر جسد دوم را یافتیم ساعت حدود ۷ بود ، هوا رو به تاریکی میرفت بوی بدی به مشام میرسید اطراف پر بود از لوازم شخصی ، کفش ، لباس ...صحنه بسیار بدی بود غروب خورشید و دو انسان رها شده در آنجا بسیار ما را منقلب کرده بود انگار اخر دنیا بود ...
جمعه 21 شهريور 1393 - 09:26
heybaba - گوتنبرگ - سوئد
پس از مشورت تصمیم گرفتیم از همان راه که آمدیم برگردیم حوالی ساعت ۱۰ شب به کاروان سرا رسیدیم ...بار بزرگی از دوشمان برداشته شد ... امیدوارم هیچگاه این اتفاق برای کسی نیفتد . در اخر باید بگم واقعا از گروهای امدادی خبری نبود و اگر هم بودن در جادهها تردد میکردن یا در کاروانسرا مشغول خوشگذرانی بودن . در پایان از همی دوستان بویژه شبیر ، بهراد ، امیر رستمی ، بهزادی فر ، معصومی ، حسن تعویقی ، حسن بلوچیان تشکر و به داشتن این دوستان افتخار میکنم ، همین طور از وحید و پورجمالی که در منطقه حضور داشتن . سپاس. مهرداد قزوینیان.
جمعه 21 شهريور 1393 - 09:26
heybaba - گوتنبرگ - سوئد
(راوی بهراد طوقی). https://www.facebook.com/maranjabdesert
جمعه 21 شهريور 1393 - 09:27
martinT - هایدلبرگ - آلمان
من علاقه شدیدی به کویر نوردی و کوه نوردی دارم .ولی وارد هر کشور که میشیم حداقل ۲ نیروی بومی همراه ما هستند ،+تجهیزات کامل ،بیسیم....
جمعه 21 شهريور 1393 - 11:05
marineboy - لس انجلس - امریکا
اینجور جاها را معمولا افراد با تجربه به همراه جی پی اس و تلفن ماهواره ای میروند. معلوم نیست چرا با یک ماشین رفته اند باید فکر خراب شدنش را میکردند. دست کم دو ماشین ضروری بوده. اینها ظاهرا تجربه زیادی نداشته و دل به کویر زده اند. متاسفانه هیچ چیز در این مملکت نظم و قاعده و استاندارد درستی ندارد.
جمعه 21 شهريور 1393 - 21:09