3 بار اعدام برای عامل قتلهای جنونآمیز
فرهیختگان : ساعت، 5:30 بامداد یکشنبه را نشان میداد. در محوطه امامزاده یحیی در حوالی بازار روز ساری، یک جرثقیل برای اعدام آماده شده است. ساری در این سحرگاه غرق آرامش است، اما در اینجا دهها نفر آمدهاند تا نظارهگر اعدام عامل قتلهایی جنونآمیز باشند.
ماموران، محیط را تحت کنترل دارند و طناب نارنجی را که بالای جرثقیل تاب میخورد، چک میکنند.
اسدالله جعفری، دادستان مرکز استان مازندران نیز به همراه جمعی از مسئولان قضایی و انتظامی به آنجا آمده است. همه شرایط برای اعدام «سهیل» آماده است. ساعت که به 6 میرسد خودروی حامل سهیل از راه میرسد. خونسرد است و لبخند بر لب دارد! از خودرو پیاده میشود و به سمت جرثقیل میرود. افرادی که برای دیدن لحظات اعدام به آنجا آمدهاند برای سهیل دست تکان میدهند و او با خونسردی لبخند میزند. «مستحق مرگ هستم» تنها جملهای است که از سهیل شنیده میشود. حکم سه بار اعدام که به تایید دیوان عالی کشور رسیده خوانده میشود و سهیل به آرامی از جرثقیل مرگ بالا میرود. سپس مامور نقابدار طناب را دور گردن او میاندازد. خبری از پدر و مادر سهیل در میان حاضران نیست. اما عمو و پسرعموهایش آمدهاند تا لحظه اعدام او را ببینند. او برادر، پسرعمو و همسر خودش را به قتل رسانده است. سهیل همچنان لبخند میزند. سرانجام ساعت 6:30 بامداد اعدام میشود. یکی از بستگان سهیل که شاهد اعدام بود در گفتوگویی با فرهیختگان گفت: سهیل پسر آرامی بود. او اعتیاد نداشت و هرگز کسی فکر نمیکرد بتواند دست به چنین جنایتی بزند. او اختلافهایی با برادر و پسرعمویش داشت و بارها از بزرگان فامیل کمک خواسته بود، اما کسی به او توجهی نمیکرد. او پس از کشتن برادر و پسرعمویش احساس درماندگی میکرد چون هیچکس غیر از همسرش به ملاقاتش در زندان نمیرفت. سهیل بعد از اینکه همسرش را در زندان کشت یکبار دست به خودکشی زده بود اما زنده ماند. به همین خاطر قبل از اجرای حکم بسیار آرام بود. او بارها گفته بود مستحق مرگ هستم.
جنایت چگونه رخ داد؟
عصر بیستوهشتم فروردین 92 افرادی که برای خرید به بازار روز ساری رفته بودند، با صحنه هولناکی روبهرو شدند. پسر 22 سالهای به نام سهیل که چاقو در دست داشت پس از عربدهکشی به سوی پسرعموی 23 سالهاش حمله کرد و او را با ضربههای متعدد چاقو از پا درآورد. در آن بین سهیل دیوانهوار به سمت برادر 30 سالهاش که کنار چرخدستیاش ایستاده بود حملهور شد و او را نیز با ضربههای چاقو از پا درآورد. سهیل بلافاصله پس از این دو جنایت به اداره آگاهی ساری رفت و تسلیم پلیس شد. پسر 22 ساله به ماموران گفت: برادر و پسرعمویم را کشتم چون نمیگذاشتند در بازار روز کار کنم. او به بازسازی صحنههای جرم پرداخت و پروندهاش با صدور کیفرخواست به شعبه دوم دادگاه کیفری استان مازندران فرستاده شد. در آن نشست سهیل پشت تریبون دفاع ایستاد و در تشریح جزئیات ماجرا گفت: برادرم با دختر عمویم ازدواج کرده بود، به همین خاطر برادرم و برادرزنش با هم یک گاریدستی گرفته بودند و در بازار روز میوهفروشی میکردند. چند ماهی بود که دلباخته دختر همسایه شده بودم و میخواستم با او ازدواج کنم اما چون کار درست و حسابی نداشتم خانوادهام مخالف این ازدواج بودند. دختر همسایه به تازگی از شوهر معتادش جدا شده بود و این موضوع باعث مخالفت بیشتر خانوادهام شده بود.
این مرد ادامه داد: وقتی دیدم وضع مالی برادر و پسرعمویم روبهراه شد من هم یک گاریدستی گرفتم و در بازار روز میوهفروشی میکردم. مدتی بعد به خواستگاری دختر همسایه رفتم و او را به عقد خودم درآوردم، اما این آغاز مشکلات زندگیام بود. از آن روز به بعد بهانهجوییهای برادر و پسرعمویم شروع شد. آنها مدام به من اعتراض میکردند و نمیگذاشتند در بازار روز کاسبی کنم. سه ماه از ازدواجمان گذشته بود که متوجه شدم برادر و پسرعمویم از من شکایت کردهاند. در آن بین شهرداری سه میلیون تومان مرا جریمه کرد. وقتی آخرین بار ظهر بیست و هشتم فروردین با برادر و پسرعمویم درگیر شدم به خانه برگشتم و یک کارد آشپزخانه برداشتم. بعدازظهر در اوج عصبانیت به بازار روز رفتم و آنها را کشتم و خودم را معرفی کردم. در پایان آن جلسه هیات قضایی با توجه به درخواست اولیایدم سهیل را به دو بار اعدام محکوم کرد. در این مدت همسر سهیل تنها کسی بود که به ملاقات او میرفت. این زن اما بیست و چهارم آذر 92 وقتی برای ملاقات شرعی با مرد زندانی به آنجا رفته بود که از پا درآمد.
سهیل در بازجوییها گفت: وقتی به جرم کشتن برادر و پسرعمویم به دو بار قصاص محکوم شدم زندگی برایم پایان یافت. به همین خاطر طی تماس تلفنی به همسرم گفتم بهتر است طلاق بگیرد و دنبال زندگیاش برود اما قبول نکرد. همسرم میگفت باید مهریهاش را بدهم. او بیستوچهارم آذرماه در حالی که برایم ناهار درست کرده بود به ملاقاتم آمد و گفت میخواهد مهریهاش را اجرا بگذارد. من که از شنیدن این حرف شوکه شده بودم روسریاش را دور گردنش پیچیدم و او را خفه کردم. همان لحظه به نگهبان خبر دادم اما کار از کار گذشته بود.
مرد خشن به اتهام کشتن همسرش بار دیگر در شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه ایستاد و به قصاص محکوم شد. حکم سه بار قصاص این مرد جوان دیروز در محوطه امامزاده یحیی در ساری و مقابل چشمان شاهدان اجرا شد.