چرا مرد کنگاوری دختر 17 ساله اش را کشت

روزنامه اعتماد : «نتوانستم دیگر تاب بیاورم، کنترلم را از دست دادم، فشار روحی و ترس از بی‌آبرویی باعث شد که تصمیم بگیرم دخترم را بکشم.» اینها اعترافات پدری است که روز سوم خرداد امسال دخترش را به قتل رساند. این جنایت در حالی در استان کرمانشاه به ثبت رسید که علاوه بر ماجرایی که در 13 تیر پارسال روی داد و دختری به دست خانواده‌اش به قتل رسید، هنوز مردم ماجرای قتل سه دختر به دست پدرشان که فیلم آن دست به دست می‌چرخید را فراموش نکرده بودند.

چند روزی است که ماجرای یک قتل خانوادگی و کشته شدن دختر 17 ساله در شهرک حسن‌آباد شهرستان کنگاور کرمانشاه دهان به دهان و محله به محله می‌چرخد. هرکس به نوعی از آن برداشت می‌کند و سعی می‌کند که آن را در ذهن خودش توجیه کند اما در آمارها هنوز کرمانشاه و مردم آنجا درگیر حادثه‌های اینچنینی هستند. این حادثه درست پنج روز بعد ازقتل دو دختر جوان به دست پدرشان در تربت جام خراسان رضوی رخ داد؛ پدر بدبینی که به دلیل سوءظن، دو دخترش را به قتل رسانده بود. این مرد که بعد از کشتن دخترانش متواری شده بود بعد از دستگیری ادعا کرد که دیگر از دست آبروریزی‌های آنها خسته شده بود به همین دلیل تصمیم گرفت تا دخترانش را به قتل برساند و به این بی‌آبرویی پایان دهد. وی در ادامه اعترافاتش گفت: با همدستی پسرم این کار را انجام دادم و او کمکم کرد تا دخترانم را به حوالی شهرستان‌مان بکشانم و بکشم.
 


قتل دختر 17 ساله چگونه برملا شد



سوم خرداد ماه امسال پلیس در جریان یکی دیگر از این نوع قتل‌ها قرار گرفت. بعد از اینکه ماموران به محل رفتند با جسد غرق در خون دختر جوانی مواجه شدند که با ضربات چاقو از پا درآمده بود.

در محل حادثه ماموران پلیس با فردی مواجه شدند که قصد داشت از صحنه جرم متواری شود. این فرد که خودش حال پریشانی داشت با تمام تلاشی که می‌کرد تا خود را بی‌گناه جلوه دهد توسط پلیس دستگیر شد. در بررسی‌ها از صحنه جرم مشخص بود که دختر جوان با ضربات متعدد چاقو به سینه و گردنش کشته شده چرا که روسری‌ای نیز به دور گردن این دختر پیچیده شده بود که نشان می‌داد حتی قصد خفه کردن او را داشته است اما آثار درگیری بر بدن وی وجود نداشت.

مرد همچنان اصرار داشت که صحنه جرم را جور دیگری نشان دهد اما مدارک و شواهد برعکس گفته‌های این مرد بود. در بررسی‌های دقیق‌تر معلوم شد که دختر جوان توسط همان پدری که می‌خواسته از محل متواری شود به قتل رسیده است.

با حضور بازپرس ویژه تحقیقات بیشتری به عمل آمد و در نهایت این فرد به قتل دخترش اقرار کرد. او در بیان نحوه چگونگی وقوع قتل به ماموران گفت: شنبه بود، دیگر از کارهای دخترم خسته شده بودم. خبر‌دار شده بودم که چند روز قبل از این حادثه نیز با دوستانش و چند پسر بیرون رفته بودند. مشکلات خانوادگی و فشارهای دیگر نیز باعث شد تا تصمیم بگیرم به زندگی او پایان دهم. بنابراین با چاقو ضربات متعددی به بدنش زدم. قصد داشتم با روسری‌ای که دور گردنش پیچیده بودم خفه‌اش کنم که با همان ضربه چاقو جانش را از دست داد.

شنیده‌ها حاکی از آن است که دو روز قبل از این حادثه، دختر 17 ساله همراه با دوستانش که دوتن از آنها پسر بودند جهت گردش به اطراف شهر رفته بودند. در بازگشت ماموران ایست بازرسی آنها را دستگیر می‌کنند و دختر را تحویل خانواده‌اش می‌دهند. 48 ساعت از این موضوع نگذشته بود که پدر، دخترش را با ضربات چاقو و ادعای بی‌آبرویی می‌کشد.



یک ماجرای مشابه


یک سال قبل یک دانشجو به نام دنیا بر اثر ضرب و جرح شدید ناشی از دعوای خانوادگی، دچار خونریزی مغزی شد و جان خود را از دست داد. این دختر که توسط پدر و برادرانش برای دست کشیدن از ادامه تحصیل در اتاق زندانی شده بود چندین بار تلاش کرده بود تا خود را از حبس خانگی نجات دهد که هر بار با خشونت بیشتری روبه رو شد تا اینکه سرانجام در چهارم تیرماه 92 به سبب خونریزی مغزی جان خود را از دست داد.



مردم هنوز قتل سه دختر را فراموش نکرده‌اند



این قتل در حالی رخ داده است که مردم کرمانشاه هنوز قتل سه دختر نوجوان توسط پدرشان را از یاد نبرده‌اند. مهتاب 19 ساله، مهسا 16 ساله و لادن 12 ساله، شهریورماه سال 1390در حالی که برای خرید عروسی و گردش همراه پدر خود به زیارتگاه روستایشان واقع در تختگاه عادل‌خان درمنطقه دالاهو رفته بودند، بر اثر شلیک گلوله پدر به قتل رسیدند. پدر این سه دختر که به اتهام حمل مواد مخدر و سلاح به حبس ابد محکوم شده بود برای مراسم عروسی مهتاب، دختر بزرگش از زندان مرخصی گرفت. روز حادثه هم به بهانه خرید، سه دخترش را از خانه بیرون برد. ولی بعد از گذشت ساعتی با عجله به خانه برگشت و خبر قتل سه دخترش را به زنش داد و فرار کرد. البته پدر، کشتن دخترانش را حاصل بی‌پولی و جلوگیری از بی‌آبرویی عنوان کرده است.

در روز آن حادثه مهتاب و دو خواهر دیگرش که از گردش با پدر خوشحال و از قضا مشغول فیلم گرفتن از این جمع خانوادگی نیز هستند، به یک‌باره قربانی شلیک گلوله پدر می‌شوند. در ابتدا پدر به شوخی عنوان می‌کند که اشهدتان را بخوانید ولی بعد شلیک دو گلوله کافی است که شوخی را تبدیل به یک قتل کند. مهتاب که در ابتدا شوک‌زده شده تنها از این اتفاق فیلم می‌گیرد ولی بعد با جیغ زدن و دویدن قصد دارد از دست پدر فرار کند که مورد اصابت گلوله قرار می‌گیرد و کشته می‌شود.


جنایت تنها به خاطر یک گمان


جنایت‌های ناموسی یا قتل ناموسی به ارتکاب خشونت و اغلب قتل زنان یک خانواده به دست مردان خویشاوند خود گفته می‌شود. این زنان به علت آنچه که «ننگین کردن شرافت خانواده خود»خوانده می‌شود، مجازات می‌شوند.

این ننگ موارد گوناگونی را شامل می‌شود از جمله خودداری از ازدواج اجباری، قربانی یک تجاوز جنسی بودن، طلاق گرفتن

(حتی از یک شوهر ناشایست)، و ... برای اینکه فردی قربانی جنایت‌های ناموسی شود، فقط اینکه گمان برده شود او آبروی خانواده را بر باد داده، کافی است.

جنایت‌های ناموسی صورتی از خشونت علیه زنان محسوب می‌شوند. بر اساس آمار صندوق جمعیت سازمان ملل، سالانه حدود پنج هزار زن در قتل‌های ناموسی کشته می‌شوند. بیشتر اینان ساکن غرب آسیا، شمال آفریقا و بخش‌هایی از جنوب آسیا هستند که از این موارد در ایران مناطق جنوب و جنوب غربی را بیشتر شامل می‌شود.


راه‌حل برای کنترل قتل‌های ناموسی چیست؟


سینا قنبرپور



وقتی حادثه‌یی تکرار می‌شود مثل به صدا درآمدن زنگ است. پی‌در‌پی. مثل زنگ خطری که در آتش‌نشانی یا نیروهای امدادی به صدا درمی‌آید. سال‌ها قبل وقتی مردی در حاشیه شهر اهواز دختر شش ساله‌اش را سر برید و به دادگستری رفت و گفت چه کرده است ذهن مردم را به چالشی عظیم کشاند. همان زمان بود که رییس قوه قضاییه فردی را به خوزستان فرستاده بود تا بتواند قتل‌های ناموسی و پرونده‌هایی که به دلیل نسبت فامیلی به سرانجامی نمی‌رسید را سامان دهد. برای آن پدر حکم اعدام صادرشد اما در همان زمان وکیل‌مدافع با استناد به ماده 220 قانون مجازات اسلامی وقت حکم را شکست و آن پدر از مجازاتی که به سر دخترش و همین‌طور ذهن مردمان شهر و کشور آورده بود جان سالم به در برد. ماجرای قتل‌های ناموسی دیگر مساله خوزستان نیست. اینکه چه اتفاقی در خوزستان رقم خورد تنها مربوط به مدیریت سهراب‌بیگ، رییس‌کل دادگستری این استان در سال‌های ابتدایی دهه 80 نبود. مساله این است که اینک این زنگ خطر در استان‌های غربی کشور به صدا درآمده است و نیازمند یک آسیب‌شناسی جدی است.

قتل‌هایی در کمرنگ شدن قانونگرایی


ناصر قاسمزاد ( روانشناس )



جوامع امروزی دارای قانون هستند و باید همه برای حل مشکلات‌شان به قانون‌پذیری و پیروی از قانون تن دهند اما متاسفانه گاهی شاهد وقوع قتل‌های ناموسی هستیم، قتل‌هایی که قاتلان در آن به قانون تن نداده و خود تصمیم به مجازات گرفته‌اند. این قتل‌ها را در دو دسته می‌توان بررسی کرد. دسته نخست افرادی هستند که بر اساس آنچه به عینه دیده‌اند تصمیم می‌گیرند و در قالب فرهنگ و عرفی که نسبت به ناموس وجود دارد دست به چنین قتل‌هایی می‌زنند اما دسته دوم افراد بیمار و متوهمی هستند که بر اساس توهم خود دست به چنین کاری می‌زنند و در توجیه جنایت خود از اعتقاد و فرهنگ و ناموس‌پرستی صحبت می‌کنند در حالی که اقدامات‌شان از اساس بر اساس توهم بوده است. برای مقابله با این جنایات باید فرهنگ قانون‌پذیری و قانونگرایی را در جامعه گسترش و آن را جزوی از آموزه‌های اصلی قرار داد چراکه معتقدم چنین قتل‌هایی مربوط به جوامع ابتدایی است و نباید در جوامع امروزی شاهد آن باشیم.


قتل‌های ناموسی دستخوش مرور زمان


امان‌الله قرایی‌مقدم ( جامعه شناس )


قتل‌های ناموسی در ایران سابقه‌یی طولانی دارند. حال این قتل‌ها در برخی استان‌های کشور شدت بیشتری دارند مثلا برخی قبایل خوزستان که دختر را باعث آبرو یا بی‌آبرویی‌شان می‌دانند. آنها دختران خودشان را تحت مایملک خود می‌دانند. این مسائل را درغرب ایران نیز بسیار می‌بینیم. استان‌هایی مانند کردستان، کرمانشاه و آذربایجان و مناطق کردنشینی که به دلیل حفظ آبرو و ترس از آن دختران‌شان را قربانی تعصبات‌شان می‌کنند. تا وقتی تعصبات ناموسی وجود دارد همواره این قبیل قتل‌ها را می‌بینیم. حتی زمانی که پلیس می‌خواهد در این‌گونه موارد دقت کند، آنها پلیس را هم بی‌ناموس می‌دانند که برخلاف تعصبات آنها عمل می‌کنند. در کردستان رسم و رسومات خودشان را دارند، این ریشه در تاریخ ایران دارد، تاریخی که این‌گونه فرهنگ‌ها را تشکیل داده و برای آنها درونی کرده است. آموزش و پرورش در دور کردن آنها از این تفکرات تاثیر بسیاری دارد اما به مرور زمان.
 

+60
رأی دهید
-9

be_pa.khaste - هارلم - هلند
آی‌ خدا من آخرش هم نفهمیدم اصلا این ناموس یعنی‌ چی‌ آخه یه عده عدم روانی‌ بی‌ خاصیت .دنیا داره ۴ نال میره جلو ما هنوز به فکر ناموس هستیم .
جمعه 9 خرداد 1393 - 11:35
آزاده هبوط - ملبورن - استرالیا
رنگم پرید از ترس......... الهی نسل هر چی ملاهای دوزاری و اشغال کنده شه.....پ. کثافت ها چی تو مغز این بزرگترهای نادون می زارند نمی دونم
جمعه 9 خرداد 1393 - 12:27
marhoom alinaghi khan - اشنویه - ایران
سر و کلهٔ القأعده و طالبان و پاکستان هم داره کم کم تو ایران پیدا میشه،
جمعه 9 خرداد 1393 - 12:58
فارسان - مرکزی - ایران
این سوغاتی! همان سنت بدوی اعراب بیابان گرد است که در قالب دین اسلام به زور وارد ایران شد و در جان یک عده از مردم و امت نادان یه نام ارزش و غیرت نهادینه شد!!؟
جمعه 9 خرداد 1393 - 14:14
دوستدار - استهکلم - سوئد
کردها سالیان سال است شورش میکنند برای ازادیشان ولی تا کنون نامشان بر سر زبانها است که هنوز که هنوز است دخترکانشان همراه با زنهای بینواشان را بعضی وقتها قربایانی وسواس و چیزی به نام ناموس پرستی میکنند . برای همین هم است کردها خیلی موفق نیستن در مبارزه سیاسیشان چون هنوز که هنوز است مسئله حق و حقوق زنان را در بین خودشان به رسمیت نشناحتن . در بعضی از مناطق کردستان بیشتر کارها را زنان کرد انجام میدهند . شوهرانشان حدودا 20 در صد یا همان ده درصد از کارهای روزمره اشان را انجام میدهند. به طور مثال زنهای کرد بعضیهایشان قالی می بافن اگر کار در مزرعه و باغ داشته باشند انجام میدهند و همینطور به گاو و گوسفندهایشان هم میرسند و کارهای خانه هم مثل اماده کردن غذا و رسیدگی به نظافت بچه داری..... را نیز انجام میدهند. بعضی از زنهایشان از صبح زود ساعت 5 تا 7 غروب در کوره اجر پزی کار میکنند. واقعا حیف است که کردها زنهایشان و یا دخترانشان را بکشند به خاطر مسائل هیچ و پوچ ناموسی!
جمعه 9 خرداد 1393 - 14:54
oghab - هلسینکی - فنلاند
ﻗﻴﺼﺮ ﻛﺠﺎﻳﻲ ﺩاﺷﺘﻮ ﻛﺸﺘﻦ....ﻣﻮﺳﺮﺧﻪ..ﻧﺎﺟﻮﺭﻫﺎ...ﻣﻤﻞ اﻣﺮﻳﻜﻴﻲ .ﻛﻮﭺ ﻣﺮﺩﻫﺎ ..ﺁﻗﺎ ﺩﺭﻭﺷﻜﻪ ﭼﻲ.......ﺷﻴﺮ ﻣﺴﻌﻮﺩ ﻛﻴﻤﻴﺎﻳﻲ و اﻣﺜﺎﻝ اﻳﻦ ﮔﻮﺳﺎﻟﻪ ﻫﺎ ...ﻛﻪ ﻗﻬﺮﻣﺎﻧﺎﻥ ﻓﻴﻠﻢ ﻫﺎﺷﻮﻥ ....ﭼﺎﻗﻮ ﻛﺶ ﻫﺎ ﻭاﺭاﺫﻝ ﺑﻮﺩﻧﺪ ...ﻣﻠﺖ ﮔﺎﮔﻮﻝ ﻫﻢ ﻛﻪ ﻫﻴﭽﻲ ﺗﻌﻂﻴﻞ ...ﺁﺧﻮﻧﺪ ﺗﺎ ﺩﺳﺘﻪ.... ﺑﻬﺸﻮﻥ ﻏﻴﺮﺕ ﻧﺪاﺭﻧﺪ ...ﻭﻟﻲ ﺩﺧﺘﺮﺵ ﺑﺎ ﻳﻚ ﭘﺴﺮ ﻣﻴﺮﻩ ﺑﻴﺮﻭﻥ ...اﺻﻼ ﺳﻜﺲ ﺩاﺷﺘﻪ ..ﻣﮕﻪ اﻧﺴﺎﻥ ﻧﻴﺴﺖ???ﭼﺮا ﭘﺴﺮ ﺩاﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻪ ﻭﻟﻲ ﺩﺧﺘﺮﻧﻪ....ﺗﻒ ﺗﻮ ﻛﻠﻪ ﭘﻮﻛﺘﻮﻥ ..ﺣﻘﺘﻮﻥ ﻫﻤﻴﻦ ﻣﻼ ﺩﻭﺯاﺭﻱ ﻫﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ .
جمعه 9 خرداد 1393 - 15:05
faranak-montreal - مونترال - کانادا
دو سال پیش یک عرب اینجا ۲ دخترش را با همراهی پسرش کشت جسد را انداختن تو رودخونه واسه همین مساله ناموسی ، دیگه کم کم داریم به عربها میگیم سلام علیکم
جمعه 9 خرداد 1393 - 15:47
دستان سام نریمان - بیرمینگهام - انگلستان
این همه نوشتن و کارشناسها نظر دادند اما به نکته ای که بایست اشاره میشد نشد یا که باور ندارن و یا که میترسند. این سنت عربهاست و ایرانیان دختران خود را زنده بگور نمیکردند. حالا شما بیا اینو به یه گروهی حالی کن مثه اینه تو گوش خ.ر قران بخونی
جمعه 9 خرداد 1393 - 21:12
piade - تهران - ایران
همه این قتل های احمقانه به اصطلاح ناموسی از بی سوادی و عقب موندگی فرهنگی بعضی از اقوام هست و متاسفانه در منطقه کرمانشاه و کردستان آمار خیلی بالائی داره
جمعه 9 خرداد 1393 - 23:04
jila.purple - وین - اتریش
اصلا من موندم ناموس چه معنی داره؟؟!هر انسانی آزاده اونطور که می خواد زندگی کنه...تو فرهنگ ناب اسلامی از کلمه ی ناموس و این مسخره بازیا استفاده می کنن تا زنهارو زندانی خودشون کنن!متنفرم از هر چی زور و جبره
شنبه 10 خرداد 1393 - 00:27
آذری باهوش - میانه - ایران
faranak-montreal - مونترال - کانادا. دوست عزیز چرا خالیبندی میکنی؟ آن شخص محمد شفیعا افغانی بود نه عرب. پس این را بهانه نکن که به قومیتهایی که دوست نداری گیر بدهی! در کانادا به شما چه چیزی یاد میدهند؟ راسیست بودن؟
شنبه 10 خرداد 1393 - 00:55
asal30 - بندرعباس - ایران
این جور قتل ها تو استان کرمانشاه و ایلام خیلی زیاده. تقصیر مردان کرد هست که ادعای غیرت می کنند. من چندسال قبل در ایلام دانشگاه قبول شدم . از تهران وارد کرمانشاه شدم. بنظر می رسید فضای کرمانشاه خوب باشه و مردمش بافرهنگ باشند. از اونجا راهی ایلام شدم ولی بشدت اذیت شدم. اول از همه در ایلام هتلی وجود نداشت به جز یک هتل به اسم دالاهو که به مسافرخونه شباهت داشت. اونهمه اسباب رو از صندوق عقب تاکسی انداختیم وسط خیابون و راهی بهترین هتلش که به مسافرخونه شبیه بود شدیم. در سال 82 پیرمردی با لباس کردی که مسئول هتل دالاهو بود من و برادرم رو در هتل راه نداد !!!!. گفت از کجا معلوم شما خواهر و برادر باشید !!!!!!!!!!!!!!!!!!!. شناسنامه انداختیم جلوش باور نکرد!!!!. بعد برادرم باهاش بحث کرد مرد حسابی مگه کوری این شناسنامه است . بعد گفت بخش نامه اومده و یک کاغذ انداخت جلومون !. تو کاغذه نوشته شده بود صدای موزیک نباید زیاد باشه و ...!!!. گفتیم مسخره ! و از اونجا با اسباب های وسط خیابون به سختی یک تاکسی دیگه گرفتیم و رفتیم یه مسافرخونه به اسم هتل کربلا !. *.
شنبه 10 خرداد 1393 - 02:48
asal30 - بندرعباس - ایران
شب با برادرم رفتیم تو خیابون .. کرمانشاه و ایلام ساعت 6 عصر همه جا تعطیل میشد !!!. هیچ زنی تو خیابون های ایلام ساعت 6 شب دیده نمیشد !. یک ماشین رد شد 4-5 تا مرد وحشتناک پلیس انگار زن ندیده بودند با تعجب از کنار من رد شدند!!!. حتی بنظر می رسید میخوان من و برادرمو رو بازداشت کنند!. همه به ما با تعجب نگاه میکردند انگار توی عمرشون دختر ندیده بودند. شب یکی از دوستای پدرم اومد ما رو برد بگردونه ولی ما رو برد بالای کوه !! . ترسیدیم شاید میخوان ما رو بکشند!. ادامه در کامنت بعدی
شنبه 10 خرداد 1393 - 03:04
asal30 - بندرعباس - ایران
مرده که خواهرش دانشجوی پزشکی بود گفت ما کرد ها غیرت داریم!!. فقط خدا نکنه روزی متوجه بشیم که خواهر یا دخترمون با پسری رابطه داره. اون روز خودمون اسلحه یا بنزین میدیم بهش که خودشون بکشه. اگر نکشت خودمون می کشیمش!. میگفت ما همه مون اسلحه داریم. بچه های 10 ساله با اسلحه واقعی بازی میکنند!!!. گفت متوجه شدید که چقدر ایلام شب ها خلوته؟. گفت زن ها تا 5 عصر میتونند فقط برن بیرون بعد از 6 دیگه حق ندارند از خونه برن بیرون!.
شنبه 10 خرداد 1393 - 03:10
asal30 - بندرعباس - ایران
مرده که خواهرش دانشجوی پزشکی بود گفت ما کرد ها غیرت داریم!!. فقط خدا نکنه روزی متوجه بشیم که خواهر یا دخترمون با پسری رابطه داره. اون روز خودمون اسلحه یا بنزین میدیم بهش که خودشون بکشه. اگر نکشت خودمون می کشیمش!. میگفت ما همه مون اسلحه داریم. بچه های 10 ساله با اسلحه واقعی بازی میکنند!!!. گفت متوجه شدید که چقدر ایلام شب ها خلوته؟. گفت زن ها تا 5 عصر میتونند فقط برن بیرون بعد از 6 دیگه حق ندارند از خونه برن بیرون!.
شنبه 10 خرداد 1393 - 03:21
asal30 - بندرعباس - ایران
رفتم تو خوابگاه مسئول خوابگاه بهم گیر داد حق نداری موزیک گوش بدی و از این چرت و پرت ها. گفت ساعت 5 و نیم خوابگاه درش بسته میشه ! . دیدم شهر ساعت 6 تعطیل میشه خوابگاهش که مثل زندان بود ساعت 5 و نیم درش بسته میشه . ولی تو شهر ما تا 4 صبح مردم دارند از عروسی برمیگردند. گفتم بمونم که بچه 10 ساله منو با تیر بکشه ؟. به پدرم زنگ زدم من تو خوابگاه نمی مونم اگر مادرم بیاد یک خونه اجاره کنی می مونم. که مردی که این حرفها رو به ما زده بود جلوی برادرم فریاد کشید من اجازه نمیدم. تو شهر ما خواهرت خونه مجردی بگیره!!!!!!!!!!!!!. اگر تو به خواهرت اجازه بدی من اجازه نمیدم. مگه از روی جنازه من رد بشی!!!!!!!!!!!!!. به برادرم گفتم غلط کرده به این چه ربطی داره اصلآ ؟!!!. من تازه میخواستم با مادرم خونه بگیرم واقعآ خیلی نفهم بود و فکرش خراب بود. نتونستم طاقت بیارم فرار کردم حتی یک روز هم بیشتر نموندم و برگشتم . اون شهر عجیب با اون مردم عجیب رو رها کردم و برگشتم. واقعآ زن هاشون از بس محدودشون کردند و بهشون زور گویی میکنند برعکس از اون ور بوم می افتند
شنبه 10 خرداد 1393 - 03:21
faranak-montreal - مونترال - کانادا
آذری باهوش - میانه - ایران-آقا عرب بود روزنامه اینجا نوشت جسد دخترش را تو رودخونه کینگز تن انداخته بود ، من که نمی‌شناسمشون راست dorooghesh پای روزنامه ۲۴ مونترال
شنبه 10 خرداد 1393 - 04:28
shsal - تهران - ایران
آقای یا خانم piade با مردم کرمانشاه و کردستان چه مشکلی داری ؟. اگه یه کم بی قرض دقت کنی متوجه فرهنگ بالای مردمش میشی ، به هر حال خوب و بد همه جا هست
شنبه 10 خرداد 1393 - 06:19
سرسره - اهواز - ایران
خاک برسر بی مقدارتان ان موقع که به زنان ودختران مردم در زندانهایی مثل کهریزک تجاوز میشد یا درخیابان به دست عربهای اجیرشده از لبنان وفلسطین کشته شدند به ناموستان برنخورد؟ فقط بلدید غیرت ومردانگی را به اهل خانه نشان دهید ولی دربرابر یک حکومت متجاوز واشغالگر حاضر به هیچ ایثار و مبارزه نیستید خلایق هرچه لایق اگر پاسدارهاواخوندهای دزد حرامخور هر ناموستان را ازشما طلب کنند همین به اصطلاح غیرتمندها حاضرند برای حفظ جان بی ارزش خود انهارادودستی تقدیم کنند فقط برای کمشدن یک نانخور اضافیست ابرو وشرف بهانه است
شنبه 10 خرداد 1393 - 08:53
be_pa.khaste - هارلم - هلند
عسل ۳۰ من هم زیاد ایلام رفتم آیا شما با همه مردم اون شهر برخورد داشتی که اینجوری میگی‌ ؟
شنبه 10 خرداد 1393 - 10:49
دستان سام نریمان - بیرمینگهام - انگلستان
asal30 - بندرعباس - ایران . واقعن که چه داستان غم انگیزی میتونه بشه اگه بشه کتابی ازش ساخت
شنبه 10 خرداد 1393 - 18:49
asal30 - بندرعباس - ایران
be_pa.khaste - هارلم - هلند. من چیزی رو که به چشم خودم دیدم بیان کردم. البته خود ایلامی ها مردمان مذهبی ایی هستند و محیط محدودی داره . ولی کرمانشاه باز محیط باز تری داره. یکی از دختران ایلامی خودش تو دانشگاه بهم گفت اینجا خوبه ولی مرد سالاری است. من دوست کرد زیاد دارم. مردان کرد خودشون هر کاری دلشون بخواد می کنند ولی فقط جلوی زنان شون رو می گیرند اینو به چشم دیدم .
شنبه 10 خرداد 1393 - 22:06
asal30 - بندرعباس - ایران
دستان سام نریمان - بیرمینگهام - انگلستان. بله خیلی غم انگیزه و جای تاسف داره که هنوز در خیلی از مناطق ایران زنان با چه مشکلاتی دست و پنجه نرم می کنند . من بعد از ترک تحصیل کردن از رشته پزشکی خارج از کشور بخاطر مشکل ارز . الان دوره کارگردانی رو دارم می گذرونم که اگر در آینده قسمت شد حتمآ از این داستان های واقعی فیلم خواهم ساخت
شنبه 10 خرداد 1393 - 22:11
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.