پرویز پرستویی: دستمزد 600 میلیونی «چ» را نپذیرفتم
9اردیبهشت روز پرویز پرستویی بود؛ چراکه بعد از 12سال بستهای فرهنگی از خاطرات زندگی هنری و شخصیاش رونمایی شد. در این مراسم در کنار پرویز پرستویی، لیلی کریمان، نویسنده؛ محسن حصامی، مدیر اجرایی؛ علیرضا عزیزی، ناشر و مهیار جوادیفر، مشاور رسانهای هم حضور داشتند. علیرضا عزیزی که در طول این نشست بارها خوشحالیش را بابت هشتسال غیبتش در فضای نشر بازگو کرد، با اشاره به فعالیتهای اخیرش گفت: «شروع کار کتاب «من پرویز پرستویی» از سال80 آغاز شد و پرویز پرستویی گفتوگوهایی را با امید روحانی داشت که بعد از مدتی روند این گفتوگوها متوقف شد و ما از لیلی کریمان خواستیم کار را ادامه دهد و بعد از وقفهای طولانی بار دیگر گفتوگوها از سر گرفته شد و شما امروز شاهد عرضه این محصول فرهنگی هستید.» لیلی کریمان، مترجم و نویسنده نیز که بخش عمدهای از گفتوگوها و نگارش را برعهده داشته، گفت: «در زمانی که به من پیشنهاد شد در ادامه روند کتاب در کنار گروه باشم 15سال تجربه همکاری با انتشارات توفیقآفرین را داشتم و سال 88 زمانی بود که من پیگیر جمعآوری کتاب شدم. خاطرم هست که بارها با آقای پرستویی تماس گرفتم و او جواب نداد و دوست نداشتم برایش پیغام بگذارم و ترجیح میدادم مستقیم صحبت کنم. یک شب تصمیم گرفتم برایش پیغام بگذارم و جملاتم را اینطور شروع کردم. «سلام آقای پرستویی، من لیلی کریمان هستم، نویسنده...» و آقای پرستویی سریع تلفن را جواب داد. وقتی در مورد ادامه روند کار با او صحبت کردم تمایلی نشان نداد و پاسخش این بود که پیشکسوتتر از من هم در سینما وجود دارد و پاسخ من فقط این بود که قطعا این کتاب باید در مورد کسی باشد که ستاره است و مهمتر از آن اینکه در آسمان مردم است و هر ستارهای واجد این شرایط نیست.» پرویز پرستویی که در تمام مدت آرام و بیصدا به تصاویری که از مراحل چاپ و تولید فیلم و آلبوم صوتی پخش میشد خیره شده بود و حرفهای همکارانش در این کتاب را با دقت گوش میکرد در تکمیل صحبتهای کریمان گفت: «تمام حرف من این بود که من کسی نیستم که مثل هیچکس نباشم. متاسفانه در سینما افرادی هستند که همدیگر را دوست ندارند و منتظرند تا زیر پای هم را خالی کنند و به این علت دوست نداشتم برای تولید این اثر کاری انجام شود. هنوز هم اعتقاد دارم من در حال تجربهکردنم و شاید زندگی من به اندازه کافی جذاب نباشد.» او ادامه داد: «بخشی از این کتاب به گفتوگوهای من با امید روحانی اختصاص داشت که در مرحلهای متوقف شد و خانم کریمان به گروه ملحق شد و در اولین نشستی که با خانم کریمان داشتم وقتی احساسات و قلمش را دیدم حس کردم که این کتاب را خودم نوشتم اما همه اینها دلیل اصلی من برای پذیرفتن این کار نبود. چیزی که من را برای نگارش این کتاب بهوجد آورد دو دلیل بود. اول اینکه در زندگی روزمره هر کدام از ما بازیگران با کسانی مواجه شدهایم که علاقهمند به بازیگری هستند، پدر و مادرهایی که فکر میکنند بچه با استعدادی دارند که باید بازیگر شود، اگر این دسته از افراد این کتاب را بخوانند فکر میکنم تکلیفشان با خودشان روشن میشود که با تمام اتفاقاتی که برای من بهعنوان بازیگر افتاده است به سمت بازیگری بروند یا نه.»
پرستویی افزود: «هدف دومم این بود کسانی که سینما را دنبال میکنند و احیانا من جزو بازیگرانی هستم که بهخاطر من دیدن یک فیلمی را انتخاب میکنند با خواندن این کتاب با زندگی من آشنا شوند.»
بازیگر فیلم سینمایی «آژانس شیشهای» درباره این موضوع که تا به امروز هیچ صفحهای در فضای مجازی نداشته است، گفت: «من یکی، دوسالی مشاور هنری صفحهای در یکی از نشریات بودم که خودم خبر نداشتم و پاسخ علاقهمندان را میدادم که البته چه خوب جواب میدادم آنقدر که شاید خودم نتوانم چنین چیزهایی بگویم. یک روز کسی این مجله را به من نشان داد و من غافلگیر شده بودم و وقتی با آن مجله تماس گرفتم که چرا این کار را انجام دادید، گفتند چند بار با شما تماس گرفتیم وقتی دیدیم مصاحبه نمیکنید گفتیم این کار را انجام بدهیم. اما این فرصت خوبی است که بگویم من هیچ صفحهای در فیسبوک ندارم و تنها به بهانه انتشار محصولات این شرکت صفحهای به نام «من پرویز پرستویی» باز شده است که در جریان کامل آن هستم.»
علیرضا عزیزی در ادامه توضیحاتی را درباره محصولات فرهنگی پرویز پرستویی که 12سال زمان صرف آن شده است ارایه داد. پرستویی در ادامه این مراسم در پاسخ به پرسش خبرنگاری مبنی بر اینکه تا چه حد در این کتاب دست به خودسانسوری زده است، گفت: «من همه آن چیزی که باید را در این کتاب گفتهام و هیچ خودسانسوری نکردم. اما شاید برخی از موضوعات را نگفتهام چرا که فکر میکنم شاید هنوز این ظرفیت که بتوان همه چیز را بازگو کرد وجود نداشته باشد.»
در ادامه این نشست یکی از خبرنگاران به مصاحبه او با یکی از نشریات مبنی بر از دست دادن خانهاش توسط یکی از تهیهکنندگان سینما اشاره کرد و پرسید آیا از این دست خاطرات در کتاب وجود دارد یا خیر؟ و پرویز پرستویی پاسخ داد: «اینها واقعیت زندگی من است. این موضوع به سالها پیش مربوط میشود که من سهچهارم خرید خانهای را از تهیهکنندهای که با او تجربه همکاری داشتم خریدم اما بعد متوجه شدم که خانه برای کس دیگری است و به نوعی کلاهبرداری شده است و چون من سالها در دادگستری کار میکردم دوست نداشتم این بار خودم در نقش ارباب رجوع به دادگستری مراجعه کنم که این تهیهکننده سالهاست در سینما چنین کارهایی میکند و مدام بین زندان و بیرون در رفتوآمد است.»
او ادامه داد: «وقتی بحث ساخت «چ» به میان آمد و قرار شد بار دیگر با این تهیهکننده کار کنم با خودم گفتم چطور میتوان بار دیگر با این تهیهکننده بر سر یک میز نشست و به توافق رسید. حتی بحث دستمزد 600میلیونی هم مطرح شد که من تابهحال در عمرم چنین دستمزدی نگرفتم و این کار را نپذیرفتم. همه کسانی که من را میشناسند میدانند در همه عمرم چیزی را برای خودم نخواستم. ایکاش این بحثها در سینما تمام شود. سینما جای این آدمها نیست و باید به سلامت کار کرد. من همیشه هنر را ترجیح دادهام و هنر را برای خودش خواستهام همیشه سینما به دنبال من آمد وگرنه بارها از این موضوع حرف زدهام که هنوز هم خودم را تئاتری میدانم و مساله من تئاتر است.»
در پایان این نشست عزیزی از بزرگداشت پرویز پرستویی بعد از پایان نمایشگاه کتاب خبر داد و افزود: «قرار است سازمان سینمایی مراسمی برای بزرگداشت آقای پرستویی برگزار کند و دبیری آن بر عهده آقای محمد حیدری است.»