نگاه یک دختر بلاگر: حتی توی پارک امنیت نداریم
وبلاگ "آواز پری" نوشت:
ساعت چهار یا چهار و نیم عصر بود. من و فاطمه با هم قرار داشتیم،اون از دانشگاه اومده بود منم از دانشگاه. با مقنعه، مانتوهای ساده و بلند و کوله پشتی.تنها آرایشمونم یه رژ لب کمرنگ بود.
تو یه پارک کوچولو، رو یه نیمکت روبه خیابون نشسته بودیم و بعد از 20 روز کلی حرف واسه هم داشتیم. از بین هر 5 تا ماشینی که رد میشد 4 تاشون یا سوت میزدن، یا متلک مینداختن، یا بوق میزدن، یا شکلکای مذخرف میفرستادن، چند تا هم هی دور میزدن میومدن رو به روی ما پارک میکردن وقتی میدیدن سوار نمیشیم و اهمیت نمیدیم میرفتن اما پنج دقیقه بعد باز دور میزدن میومدن!!!!
مردهایی با سن های مختلف! جوون، مـُسن، حتی گاهی پیـر!!
نشستن تو پارک کوفتمون شد و تصمیم گرفتیم با همه خستگیمون قدم بزنیم. اما وضع بدتر شد که بهتر نشد!!
وضع دختران مملکت ما اینه! حتی عصر یه روز کاری، تو شهر و مملکت خودمون نمیتونیم با امنیت زندگی کنیم. تا کی باید دلیل این عدم امنیت رو بدحجابی و حرکات دخترا بدونیم؟؟