مانورهای روسیه غرب را گیج کرده است
پوتین میخواهد از سرزمینی محافظت کند که به عقیده او از نظر تاریخی و فرهنگی به روسیه پیوسته است
جاناتان مارکوس
خبرنگار دیپلماتیک بیبیسی
نگرانی ژنرال فیلیپ بریدلاو، فرمانده ارشد نیروهای ناتو در اروپا از این که نیروهای روسیه قادرند به سرعت وارد بخش شرقی اوکراین شوند، نشان دهنده این است که او مطمئن نیست بحران در چه مسیری پیش می رود و دیپلمات های غربی و ناتو نمی توانند اهداف روسیه را پیش بینی کنند.
ناتو از هنگام شروع بحران، مانورهای نظامی و استقرار نیروهای روسیه را از نزدیک تحت نظر داشته است. منابع آمریکایی می گویند قریب به ۲۰ هزار نفر از نیروهای روسیه در مانورهایی که در طول مرز شرقی اوکراین صورت می گیرد شرکت دارند.
ژنرال بریدلاو، معتقد است تعداد این نیروها نه تنها خطر بالقوه ای برای اوکراین است، بلکه برای مولداوی نیز تهدید بالقوه ای محسوب می شود.
مولداوی جمهوری کوچکی در مرز جنوب غربی اوکراین است. محدوده کوچک ترانس-نیستریا که طرفدار روسیه است و جدا شدن خود را از اوکراین اعلام کرده در این منطقه واقع است.
اندکی بیش از یک هزار سرباز روس عمدتا به عنوان نیروی حافظ صلح در این مکان مستقرند. اگر چه منظور ژنرال بریدلاو، کاملا روشن نیست، ولی بعید به نظر می رسد که او انتظار داشته باشد نیروهای روسیه با عبور از سراسر خاک اوکراین وارد مولداوی شوند.
دیپلمات های غربی و ناتو نمی توانند اهداف روسیه را پیش بینی کنند
احتمالا منظور او این است که این نگرانی که ممکن است روسیه در صدد بهره برداری از بحران برای مستحکم کردن مواضع خود در سرزمین هایی باشد که به نحوی از مسکو طرفداری می کنند، اکنون نگرانی موجهی باشد.
مقامات نظامی باید توانایی ها و مقاصد هر دو طرف را در نظر بگیرند. نظر مقامات نظامی غربی این است که با توجه به مانورهای اخیر، مسکو برای دست کم تهاجم اولیه به اوکراین شرقی، نیروی کافی جمع آوری کرده است.
در حال حاضر، سخنگوی روسیه در مسکو بر این موضوع پافشاری می کند که روسیه چنین قصدی ندارد. ولی روسیه چند هفته قبل هم در باره کریمه اظهارات مشابهی کرده بود.
تصمیم در باره این که نقشه روسیه چیست، از همان شروع بحران کار مشکلی بود.
از نظر استراتژی سیاسی، به نظر می رسد سرافکندگی ملی و حقارتی را که ولادیمیر پوتین و اطرافیان او بعد از فروپاشی شوروی و عجز آشکار روسیه، به شدت حس می کردند، غرب دست کم گرفته یا کاملا درک نکرده بود.
کشورهای غربی سرخوردگی آقای پوتین را از این که بیش از یک دهه نظاره گر دخالت های نظامی آنها در کشورهای دیگر بوده، غالبا نادیده می گرفتند.
غرب با وجود مردد بودن، به گفتگو با روسیه تاکید می کند و دیپلماسی اخیر روسیه در سوریه و ایران- علیرغم تمام مشکلات- تا حدودی تایید نظر کسانی محسوب می شد که معتقد بودند روسیه می خواهد نقش سازندهای بازی کند.
ولی ماجراجویی های ولادیمیر پوتین در کریمه خلاف این موضوع را ثابت می کند.
دیپلمات های غربی که با آن ها صحبت کرده ام می گویند اتفاقات اخیر با نقشه دقیق قبلی نبوده و کرملین خواسته از تغییرات سریعی که در وضعیت منطقه پیش آمده بود، بدون فوت وقت بهره برداری کند؛ وضعیتی که باید گفت مسکو با برانگیختن احساسات طرفداری از روسیه، قصد اعمال نفوذ در آن را داشته است.
ناتو از هنگام شروع بحران، مانورهای نظامی و استقرار نیروهای روسیه را از نزدیک تحت نظر داشته است
این نوع از بی ثبات کردن داخلی هنوز ادامه دارد. گزارش های وزارت کشور اوکراین مبنی بر ممانعت از این که هر هفته صدها نفر از روسیه وارد خاک اوکراین شوند، تا حدودی مورد قبول دیپلمات های غربی است.
گفته می شود برخی از این افراد مسلحند و عده ای نیز تجهیزاتی مانند قطب نما به همراه دارند؛ به نظر می رسد شماری هم از اعضای سابق یا شاید کنونی واحدهای نیروهای ویژه روسیه هستند.
یک چنین رخنه هایی به داخل اوکراین همراه با سربلند کردن شبه نظامیان طرفدار روسیه، سبب می شود که ابتکار عمل تا حد زیادی در دست آقای پوتین باشد.
ممکن است تا امروز او قصد پیشروی در شرق اوکراین را نداشته باشد. ولی اگر عوامل طرفدار روسیه با نیروهای امنیتی اوکراین درگیر شوند، چه پیش خواهد آمد؟
اگر تبادل آتش اتفاق افتد و عده ای کشته شوند چه خواهد شد؟ آیا آقای پوتین صرفا به آنچه اتفاق می افتد واکنش نشان خواهد داد؟ یا این که مسکو از ابتدا به شروع آن که چه پیش آمده واقعا کمک کرده است؟