حقوق بشر؛ عرصه تازه 'نرمشهای قهرمانانه'؟
دیدار کاترین اشتون با مادر ستار بهشتی حاوی پیامی روشن است
جمشید برزگر
تحلیلگر امور ایران در بی بی سی
دیدار اشتون کاترین، مسئول سیاست خار جی اتحادیه اروپا با گوهر عشقی مادر ستار بهشتی، نرگس محمدی سخنگوی کانون مدافعان حقوق بشر و شمار دیگری از فعالان زن در تهران، نه تنها جنبه دیگری از اهمیت سفر او به تهران و ابعاد مختلف مذاکرات ایران و اتحادیه اروپا را نمایان می کند، بلکه همزمان تصویری از تناسب قوای دو طرف مذاکره را نیز به نمایش می گذارد.
این دیدارها، چه آن گونه که مرضیه افخم سخنگوی وزارت امور خارجه ایران گفته بدون هماهنگی با مقامات جمهوری اسلامی صورت گرفته باشد، و چه آن گونه که روح الله حسینیان نماینده مجلس می گوید با هماهنگی های قبلی، پرده از روی واقعیتی واحد برمی دارد: جمهوری اسلامی یا برای کسب امتیازاتی مهم تر نمی خواهد و یا به دلیل مشکلات و شکاف های فزاینده خود نمی تواند برخلاف گذشته از وقوع چنین دیدارهایی جلوگیری کند.
شماری از شهروندان ایرانی که از احقاق حقوق خود و پیگیری مشکلاتشان در چارچوب دستگاه های و نهادهای حکومتی ناامید شده اند، مدت هاست که امیدوارند با ارجاع پرونده های خود به نهادهای بین المللی، یا از ظلمی که بر آنان رفته و می رود داد بستانند یا دست کم مانع فراموشی آنچه بر آنان رفته بشوند.
بسیاری از کسانی که معتقدند که حقوق خود یا بستگانشان به ناروا نقض شده، پس از ناامیدی از دادخواهی های داخلی، بارها نهادها و مراجع بین المللی را به یاری فراخوانده اند؛ اما در بسیاری از مواقع، پژواک این فراخوان تابعی از مسایل و معادلات کلان تری بوده که جمهوری اسلامی در سیاست خارجی خود پی گرفته است.
به رغم همه مباحثی که در زمینه نقض حقوق بشر در جمهوری اسلامی مطرح شده، رهبران ایران در سال های اخیر نه تنها همه گزارش ها در این زمینه را رد کرده اند، بلکه به هیچ فرد یا نهادی از جمله احمد شهید، گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد اجازه نداده بودند که برای پیگیری وضعیت حقوق بشر به ایران سفر کنند.
مطرح شدن بحث حقوق بشر در مذاکراتی که برای ترمیم مناسبات ایران و اتحادیه اروپا جریان دارد، در عین حال تجسم عینی این نکته است که رسیدگی به مسایلی که بین شماری از شهروندان ایرانی و نظام سیاسی حاکم وجود دارد، ضرورتا به مرزهای ایران و نهادها و دستگاه های حکومتی محدود نمی ماند و به دلایل متعدد و در شرایطی ویژه می تواند ابعادی فراملی بیابد.
این واقعیت، همان نکته ای است که در بیان اصولگرایان به مداخله در امور داخلی ایران تعبیر می شود و در هشدارهای آیت الله علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی، بهانه ای دیگر عنوان می شود که غرب قصد دارد در کنار بهانه جویی های هسته ای، از آنها برای برانداختن نظام جمهوری اسلامی بهره ببرد.
با این همه به نظر می رسد که پس از انتخاباتی که در آن حسن روحانی به ریاست جمهوری رسید و تنش زدایی در سیاست خارجی و حل و فصل دیپلماتیک بحران هسته ای برای از میان برداشتن یا دست کم کاهش تحریم ها در صدر برنامه های جمهوری اسلامی قرار گرفت، رهبران ایران در زمینه برخی دیدارهای متمرکز بر وضعیت حقوق بشر اکنون انعطاف بیشتری از خود نشان می دهند.
آبت الله علی خامنه ای، همزمان با اجرایی شدن رویکرد جدید ایران در مذاکرات هسته ای، این رویکرد را با عبارت "نرمش قهرمانانه" توصیف کرد.
در آن زمان به نظر می رسید که منظور آقای خامنه ای از نرمش قهرمانانه، تنها به مذاکرات هسته ای محدود است؛ اما آیا با توجه به نیاز روزافزون ایران برای حل مشکلات اقتصادی از یک سو و پافشاری غرب بر خواسته هایش از سوی دیگر، این احتمال افزایش یافته که عرصه "نرمش های قهرمانانه" نیز گسترش یابد و حوزه هایی فراتر از مذاکرات هسته ای و از جمله حقوق بشر را نیز در برگیرد؟
در آذرماه امسال هیئتی از پارلمان اروپا که به ایران سفر کرده بود، در سفارت یونان با نسرین ستوده، وکیل و فعال حقوق بشر که به تازگی از زندان آزاد شده بود و جعفر پناهی، فیلمسازی که از فیلم ساختن منع شده، دیدار کرد.
این دیدار با واکنش خشم آلود اصولگرایان مواجه شد، اما ظاهرا بدون اطلاع مقامات مسئول نبوده است. تاریا کرونبرگ، رئیس هیئت پارلمان اروپا پس از سفرش به بیبیسی گفت که این هیئت خواستار دیدار با خانواده زندانیان سیاسی و میرحسین موسوی، زهرا رهنورد و مهدی کروبی نیز بوده اما به آنها اجازه این دیدارها داده نشده است.
در چنین شرایطی و در حالی که کاترین اشتون تاکید کرده که در گفت و گوهایش با مقامات ایرانی به صراحت موضع اتحادیه اروپا در مورد حقوق بشر را روشن کرده است، به نظر نمی رسد رهبران جمهوری اسلامی از عزم او برای دیدار با شماری از فعالان زن در روز جهانی زن ناآگاه بوده اند و یا اراده ای برای جلوگیری از دیدارهای او داشته اند.
دیدارهای خانم اشتون با شماری از فعالان حقوق زنان و مادر ستار بهشتی، جوانی که در زندان جان باخت، نشان می دهد که او از نخستین فرصتی که برای سفر به ایران به دست آورده، برای سنجیدن میزان انعطاف پذیری رهبران جمهوری اسلامی و آمادگی عملی آنان برای تجدید نظر در رویکردهای قبلی خود بهره گرفته است.
مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا خود در این زمینه به روشنی گفته است که برای او بسیار مهم بوده که سطح تمایل ایرانیها برای همکاری را بسنجد و بتواند درباره مسائلی که تقریبا مورد توجه و مایه نگرانی تمام کشورهای اروپایی است، بحث و گفتوگو کند.
دولتمردان ایران در دوره هایی مانند دولت کنونی و یا دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی، با لحنی ملایم تر به اتهامات مطرح شده علیه جمهوری اسلامی در خصوص نقض حقوق شهروندان ایرانی واکنش نشان داده اند، اما در مجموع رهبران جمهوری اسلامی داوری غرب در باره وضعیت حقوق بشر در ایران را رد کرده و آن را رفتاری سیاسی برای اعمال فشار بر خود ارزیابی کرده اند.
با وجود این، اکنون به نظر می رسد که تنش زدایی در عرصه سیاست خارجی، حل و فصل مسالمت آمیز بحران هسته ای و رفع و یا حداقل کاهش تحریم ها و کاستن از فشارهای اقتصادی اصلی ترین اولویت و دغدغه رهبران جمهوری اسلامی است.
در چنین شرایطی و برای رسیدن به هدف اصلی، نشان دادن میزانی از انعطاف، حتی اگر به ناگزیر و نادلخواه باشد و خشم لایه های تندرو را برانگیزد، گزینه ای قابل بررسی خواهد بود؛ به شرط آنکه، این انعطاف در جایی صورت بگیرد که حداقل هزینه ممکن را در پی داشته باشد و پیامدهای آن قابل تحمل و کنترل باشد.
تردیدی نیست که دیدار کاترین اشتون با مادر ستار بهشتی، نرگس محمدی و دیگر فعالان حقوق زنان با وساطت سفارت اتریش، به معنای ارسال پیامی روشن به ایران است و هم حاکمان و هم منتقدان را به درجات گوناگون نگران یا دلگرم می کند.
با این همه، در نتیجه گیری از فایده بخشی دیدار خانم اشتون با فعالان حقوق زنان نمی توان شتاب کرد. رسانه ها و چهره های اصولگرا، به تندی از دیدارهای مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا انتقاد کرده اند و اقدام او را با اقدامات اتحادیه اروپا و به طور کلی غرب در اوکراین مقایسه کرده و هشدار داده اند که اتحادیه اروپا نباید ایران را با اوکراین اشتباه بگیرد.
اگر انجام چنین دیدارهایی، هم به عنوان مثال مانع دیدار مقامی چون مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا با رهبران معترضان و از جمله رهبران در حصر جنبش سبز شود و هم در عین حال رضایت نسبی اتحادیه اروپا را به همراه داشته باشد، آیا برای رهبران جمهوری اسلامی مقرون به صرفه تر نخواهد بود که به رغم برخی اعتراضات پر و سر صدا اما صرفا داخلی، اجازه دهند که خانم اشتون از اولین سفرش به ایران خرسند بازگردد؟
میزان پیگیری و تاکید کاترین اشتون و طرف غربی بر مساله حقوق بشر و فراتر بردن سطح دیدارهای احتمالی در آینده می تواند نشان دهد که آیا اتحادیه اروپا به آنچه اتفاق افتاده بسنده می کند، یا به آن تنها همچون گام نخستی می نگرد که تا رسیدن به مقصد باید ادامه یابد.