دختران سیاهپوش با افکار تندروانه در شمال افغانستان
این دختران شنیدن رادیو، دیدن تلویزیون، گرفتن عکس، بزرگداشت از روزهای معلم، مادر، سال نو، سالگرد تولد و همچنین کارکردن زنان در بیرون از خانه را حرام میدانند
ملیار صادق آزاد
بیبیسی
بی بی سی : ترویج اندیشههای تندروانه اسلامی در یک مدرسه دینی دخترانه در شمال افغانستان، نگرانیهایی را در مورد گسترش بنیادگرایی در میان زنان جوان افغان ایجاد کرده است.
بر اساس یافتههای بیبیسی، آموزشهای دینی در "اشرفالمدارس" قندز آمیخته با سیاست و مغایر با فرهنگ و سنتهای رایج در افغانستان است؛ از جمله شاگردان آن شنیدن رادیو، دیدن تلویزیون، گرفتن عکس، بزرگداشت روزهایی مانند روز معلم، مادر، سال نو، تولد و نیز کارکردن زنان در بیرون از خانه را حرام میدانند.
شیوه آموزش، نحوه پوشش و تعبیر شاگردان این مدرسه از دین، نگرانیهای بسیاری را در بیرون آن برانگیخته و این سوال را مطرح کرده که مسئولان آن چه اهدافی را دنبال میکنند و مبنای قانونی آن از چه قرار است؟
تو کافر شدی!
خانم گیاه میگوید دخترانی که در این مدرسه درس میخوانند، بسیار پرخاشگر اند.
مدرسه "اشرفالمدارس" توسط مولوی عبدالخالق و مفتی سراجالدین از ملاهای بانفوذ ولایت قندز، چهارسال پیش بنیانگذاری شده و در حال حاضر شش هزار دختر در آن درس میخوانند.
به گفته گردانندگان اشرفالمدارس، این مدرسه شاخههایی هم در تخار و بغلان دارد و قرار است که در ۹ ولایت دیگر از جمله کابل پایتخت نیز شعبه ایجاد کند.
به باور فعالان مدنی در ولایت قندوز، تفسیر و تعبیر دانش آموزان اشرفالمدارس از دین، سختگیرانه، غیرمعمول و خلاف برداشتهای موجود از اسلام در افغانستان است.
"تو کافر شدی" و "این حرام است" دو عبارتی است که به گفته فعالان حقوق زن، شاگردان این مدرسه از آنها به عنوان حربهای در برابر دیگران استفاده میکنند.
نادره گیاه، رئیس امور زنان ولایت قندز میگوید:" دخترانی که در این مدرسه درس میخوانند بسیار پرخاشگراند. در یک مراسم یا مجلس با زنان و دختران دیگر جنگ میکنند، میگویند تو کافر شدی، چرا چادر از سرت پائین افتاد؟ چرا لباست اسلامی نیست و یا تو نماز را درست یاد نداری."
به گفته شماری از فعالان مدنی این ولایت، در این مدرسه به دانش آموزان، گفته میشود که کارکردن زنان در خارج از منزل حرام است و زنانی که در رادیو و تلویزیون کار میکنند، کافر اند.
خانم گیاه فعالیتهای این مدرسه را تهدید بزرگی برای کارکنان موسسات، رسانهها و فعالان مدنی قندوز میداند:" وقتی اینگونه تعلیم ترویج پیدا کند و این دختران چنین آموزش ببینند و همه را کافر بدانند، دیگران نمیتوانند آزادانه کار کنند و در اجتماع حضور یابند."
اما مولوی عبدالخالق، رئیس اشرفالمدارس، هدف از ایجاد این مدرسه را آگاه ساختن دختران از تعالیم و تاریخ دین اسلام میخواند:" در ابتدای اسلام دختران مسلمان فعالیتهای دینی بسیار میکردند حتی در بعضی غزوات (جنگهای پیامبر اسلام) اشتراک میکردند. از این فعالیتها، ما مسلمانان عقب مانده بودیم. این انگیزه باعث شد که ما خواستیم در بخش آموزشهای دینی همکاری کنیم تا زنان و دختران مسلمان افغانستان دوباره به اوج غیرت و شهامت خود برسند."
پوشش متفاوت
مولوی عبدالخالق مخالفتها با این مدرسه را ناشی از عدم آگاهی و متاثر از کشورهایی میداند که میخواهند مسایل دینی در افغانستان کم رنگ شود
پوشش شاگردان اشرفالمدارس نیز متفاوت است.
چشم، سر و صورت کاملا پوشیده، دستکش، جوراب، و کفشهای بدون پاشنه، جزء لباس فرم شاگردان این مدرسه است.
آنها از حجابی استفاده میکنند که قبلا در افغانستان پیشینه نداشته است. به این دلیل در میان مردم به ویژه معلمین و دانش آموزان سایر مکاتب به 'خیمه پوشان' شهرت یافتهاند.
برخی از شاگردان این مدرسه دینی، همزمان در مکاتب دیگر نیز درس میخوانند، آنها یونیفورم دانشآموزان دختر مکاتب عمومی را غیراسلامی میدانند و با یونیفورم اشرفالمدارس به مکتب میروند.
وژمه قادری، معلم یکی از مکاتب دخترانه درقندز میگوید که در برخی موارد اختلافهای سلیقهای این شاگردان با دیگران درباره مسایلی چون گرامیداشت روز معلم و اعتراض به نحوه پوشش آنها، تا سرحد برخورد فیزیکی پیش میرود.
او میافزاید:" دختران این مدرسه وقتی معلم یا شاگردی را میبینند که لباس آزادتر پوشیده، یا موهایشان دیده میشود، اعتراض میکنند و میگویند تو کافر شدی! یا چرا لباست تا زانو است و تا ساق پایت نمیرسد؟ چرا بلند میخندی؟ معلمین در برابر گستاخی و بیادبی آنان هم متاسفانه چیزی گفته نمیتوانند."
مصاحبه با رسانهها و ارائه هرگونه اطلاعات در مورد اشرفالمدارس برای شاگردان این مدرسه ممنوع است اما یکی از شاگردان این مدرسه به شرط فاش نشدن نامش در گفتوگویی با بیبیسی از اهداف این مدرسه و نوع قرائت دینی رایج در آن دفاع کرد.
او گفت:" اگر یک چاکلیت (شکلات) پوش نداشته باشد، هر مگسی بالای آن مینشیند. اما اگر یک چاکلیت پوش داشته باشد بهتر محافظت میشود. بنابراین حجاب یک زن مثل یک پوش برای چاکلیت است. یک زن مثل یک باغ است که اگر گِرد آن دیوار نباشد گلهای آن به یغما برده میشود. حجاب زن مثل همان دیوار برای محافظت از او است. دلیل افزایش بداخلاقی، فحشا و فساد، بیحجابی است که زیاد شده"
این دانشآموز قبل از رفتن به مدرسه، دانشجوی یک دانشگاه خصوصی بوده اما مدرسه طرز فکر او را تغییر داده است:"قبلا من هم لباسهای کوتاه و چسپ که شایسته یک خانم مسلمان نیست میپوشیدم. حالا فهمیدم و از حقیقت اسلام آگاه شدم و میدانم که مناسب نیست یک دختر مسلمان در هر مجلس بنشیند و خنده و شوخیکند."
روزهای پنجشنبه و جمعه، علاوه بر شاگردان دائمی، دورههای آموزش دینی برای هزاران زن و دختر از اقشار مختلف در این مدرسه دایر میشود.
"دانشجویانی که به این مدرسه میروند، به این باورند که حضور استاد مرد درصنف کفر است. آنان با حجاب مدرسه که سر تا پا پوشیدهاند به دانشگاه میآیند واصرار دارند که استاد مرد نباید به طرفشان نگاه کند. مثلا اگر استاد سوالی از آنها میپرسد باید رو به تخته ایستاد شود و بپرسد."
زبیده، دانشجوی یک دانشگاه خصوصی
پوشش این زنان و نحوه برخوردشان در اجتماع نیز مشابه با شاگردان دایمی مدرسه است.
خانم زبیده دانشجوی یکی از دانشگاههای خصوصی در قندز میگوید:" دانشجویانی که به این مدرسه میروند، به این باور اند که حضور استاد مرد درصنف/کلاس کفر است. آنان با حجاب مدرسه که سر تا پا پوشیده است به دانشگاه میآیند واصرار دارند که استاد مرد نباید به طرفشان نگاه کند. مثلا اگر استاد سوالی از آنها میپرسد باید رو به تخته ایستاد شود و بپرسد. چند بار در این مورد با استادان درگیر شدند. ما لباسهای عادی میپوشیم، یعنی چادر و کورتی/مانتو وپتلون/شلوار. آنها به ما میگویند که شما مثل آمریکاییها هستید و لباستان کفری است."
مولوی عبدالخالق اما میگوید کسانیکه با این مدرسه مخالفت دارند از سوی منابع بیرونی حمایت میشوند:" مخالفتهای شان از عدم آگاهی است و یا اینکه متاثر از کشورهایی هستند که میخواهند در افغانستان مسایل غیردینی رشد کند و مسایل دینی کمرنگ شود. در کل از طرف آنها تحریک میشوند."
او ادعا میکند حجابی که آنها برای شاگردان مدرسه در نظر گرفته حتا بر اقتصاد ولایت قندوز نیز تاثیر گذاشته و " حالا مغازههای زیادی در این ولایت این نوع حجاب را میفروشند."
منظره مرگ
شکیبا هاشمی: "دخترانی که در اشرف المدارس درس میخوانند بسیار گوشه گیر و از اجتماع دور شدهاند."
در ولایت قندز ۳۰ مدرسه دولتی برای آموزش علوم دینی نیز فعالیت دارند. در این مدارس هشت هزار دانش آموز از جمله دو هزار دختر، درس میخوانند.
شاگردان اشرف المدارس، با مدارس دولتی به شدت مخالف هستند و بر این باور اند که در این مدارس، احکام دین به صورت کامل تطبیق نمیشود.
مسئولان اشرف المدارس هم میگویند که آنها نصاب تعلیمی خود را با استفاده از کتابهایی که در کشورهای ایران، پاکستان و بعضی از کشورهای عربی چاپ میشوند، تدوین کردهاند.
کتابهایی چون منظره مرگ، عذاب قبر و زیور بهشت از عمدهترین منابع درسی در این مدرسه است.
معلمان مکاتب و مدارس دولتی درقندز ابراز نگرانی میکنند که خواندن این کتابها، بسیاری از شاگردان این مدرسه را با مشکلات روانی دچار کرده و علاقه آنها به زندگی را از بین برده است.
شکیبا هاشمی رئیس مدرسه دولتی المومنات در قندز که ۵۰۰ دانش آموز دختر در آن درس میخوانند، میگوید:" دخترانی که در اشرف المدارس درس میخوانند، بسیار گوشه گیر و از اجتماع دور شدهاند. در مجالس و عروسیها اشتراک نمیکنند. با کسانیکه عضو گروهشان نباشند یا در همان مدرسه درس نخوانند، رفت و آمد ندارند. زمانیکه کسی همراهشان حرف بزند، فورا او را کافر میخوانند و فتواهای عجیب و غریبی صادر میکنند."
به گفته خانم هاشمی شاگردان اشرف المدارس حتی در مواردی او و دیگر شاگردان مدارس دولتی را کافر خواندهاند:" حتی دختران کاکایم(عمویم) که خیلی با من صمیمی بودند، پس از شامل شدن در این مدرسه رفت و آمد را با ما و تمام فامیل قطع کردند. دلیل شان این است که شما کافر هستید و ما مسلمان. میگویند شما به عروسیها اشتراک میکنید و ما نمیکنیم. نمازی که شما میخوانید غلط است و نمازی که ما میخوانیم درست."
یکی از انتقادهای این شاگردان به مدارس دولتی این است که در آنجا استادان مرد در کلاسهای دختران تدریس میکنند. به عقیده اینها، استادان مرد حق ندارند رو در رو با شاگردان دختر صحبت کنند و یا به آنها درس بدهند بلکه باید از میان غرفه و یا از پشت پرده به شاگردان تدریسکنند.
دین محمد از استادان اشرف المدارس میگوید:" اگر استاد مرد به دختران تدریس کند، از لحاظ شرع باید با آنها مخلوط نباشد. هرچه قدر آنها حجاب داشته باشند، در صنف برای خواندن درس چشمهای شان باز است و این موضوع در شرع مورد اختلاف است که آیا چشم هم عورت است یا نه؟ برای همین ما از داخل غرفه و از کلکین (پنجره) کوچکی که در آن پرده نصب شده به شاگردان درس میدهیم."
راز پشت پرده
عبدالمعروف: "نظم این مدرسه نظامیست و کودکانی که بینظمی کنند و بهتر نیاموزند مورد سرزنش قرار میگیرند."
داستان ازدواج مفتی سراجالدین، از استادان و بنیانگذاران مدرسه اشرفالمدارس، با شاگرد نوجوان این مدرسه حکایت از رازهای پشت پرده این مدرسه دارد.
مسئولان مدرسه به این سوال پاسخ نگفتند که چگونه و چرا مفتی سراج که صاحب چند فرزند است، دومین همسرش را از میان شاگردان نوجوان همین مدرسه انتخاب کرده است؟
اما یکی از مسئولین این مدرسه به صورت غیررسمی گفت که ازدواج مفتی سراجالدین با این دانش آموز بر اساس رضایت طرفین و خانواده دختر صورت گرفته است.
عطاءالرحمان بابر، از چهرههای جهادی و با نفوذ قومی در قندز، در اعتراض به این ازدواج، مانع ادامه تحصیل دخترش در این مدرسه شده است.
او میگوید:" من اعتراض کردم. گفتم شما اشتباه کردید. پدری که دخترش را فرستاده، اعتماد کرده. معلم را به عنوان پدر معنوی پنداشته. چگونه میتواند با او عروسی کند؟ آنها با همین جرات برایم گفتند که معلم هرگز پدر شده نمیتواند. دختر رضایت داشته، طرفین موافق بودند، سن و سال مهم نیست."
به گفته آقای بابر او و دیگر شهروندان قندز با این امید که دخترانشان علم دین بیاموزند، آنها را به این مدرسه فرستادند.
او با انتقاد از اشرف المدارس گفت:" اینها حتی بزرگداشت از تولد پیامبر اسلام را گاهی رد میکنند. روز مادر را رد میکنند. جامعه مدنی را رد میکنند. ما افغانها سالهای سال فاتحهخوانی داشتیم اما اینها حتی فاتحهخوانی را رد میکنند. هیچ کسی هم مانع شان شده نمیتواند چون منبر و مسجد و آیات و حدیث به دست آنها است. اگر روزی بر سر منبر بالا شوند و یک تعداد را کافر بخوانند، ما چه کرده میتوانیم!؟"
"در مواردی نیز دیده شده که شاگردان مدرسه در مراسم فاتحهخوانی و تشییع جنازه، در برابر مصیبتدیدگان ایستاده و به آنها هشدار دادهاند که اگر اشک بریزند، کافر میشوند."
در مواردی نیز دیده شده است که شاگردان مدرسه در مراسم فاتحهخوانی و تشییع جنازه، در برابر مصیبتدیدگان ایستاده و به آنها هشدار دادهاند که اگر اشک بریزند، کافر میشوند.
آنان عروسیشان را نیز با تلاوت قرآن و طرح سوالات مذهبی برگزار میکنند.
به گفته برخی از اعضای جامعه مدنی در قندز، شاگردان این مدرسه در پشت کارتهای دعوت عروسی مینویسند: "عروسی بر اساس شریعت اسلامی". آنها موسیقی، رقص و پایکوبی و نشستن عروس و داماد در کنارهم در مراسم عروسی را حرام میدانند.
اما شکیبا هاشمی که خود دورههای آموزش اسلامی را گذرانده، دلیلی برای مخالفت با شادی در عروسیها از نظر دینی نمیبیند:" خوشی در میان زنان در اسلام حرام نیست. پیامبر اسلام فرموده شما آنقدر صدای نکاحتان را با خوشحالی بلند بسازید که تمام اهالی از آن با خبر شوند، در اینجا میزان خوشحالی را ذکر کرده است. اما اینها با این نظر موافق نیستند. عروسیشان را با تلاوت و تبلیغ برگزار میکنند. عروس را هم با تلاوت 'آهسته برو' (نام آهنگ ویژه مراسم عروسی در افغانستان) میکنند."
افزون بر شاگردان بزرگسال، حدود ۸۰۰ کودک زیر ده سال نیز در یکی از بخشهای اشرف المدارس درس میخوانند که حدود ۲۰۰ تن از آنان دختر هستند.
استادان این مدرسه در میان کودکان مینشینند و برای تنبیه و تادیب، چوب و یا خطکش با خود دارند.
عبدالمعروف از مسئولان مدرسه میگوید که "نظم این مدرسه نظامیست و کودکانی که بینظمی کنند و بهتر نیاموزند مورد سرزنش قرار میگیرند."
وزارت معارف/آموزش و پرورش افغانستان تایید میکند که برخی از مدارس در ولایت قندز با ترویج افراطگرایی، همزیستی مسالمت آمیز را در جامعه با مشکل روبرو کردهاند.
شفیق صمیم، معاون آموزشهای اسلامی در وزارت معارف هرچند حاضر نشد در مورد این مدرسه سخن بگوید اما پذیرفت که برخی از مدارس در قندز برخلاف نصاب تعلیمی نظام معارف افغانستان تدریس و فعالیت میکنند.
او تصریح کرد: "بعضی مدارس در قندز به شکل تشددآمیز (تندروانه) به شاگردان تدریس میکردند. مثلا به شاگردان گفته شده بود که کسی که نماز نمیخواند کافر است. درحالیکه شریعت کسی را که نماز نمیخواند کافر نمیپندارند و تنها منکر نماز را کافر میداند. یک شاگرد این مدرسه به مادر خود گفته بود که شما چند روز است که نماز نمیخوانید بنابراین کافر شدید."
منابع مالی
خانم شهرزاد اکبر میگوید اگر این مدارس قانونی و رسمی نشوند و نصاب آنها مطابق نظام معارف افغانستان تهیه نگردد، تجربه مصر در این کشور تکرار خواهد شد
سوال بیپاسخی که ذهن بسیاری از شهروندان قندز را به خود مشغول کرده، این است که این مدرسه خصوصی با بیشتر از شش هزار دانشآموز، از کجا و چگونه تمویل میشود؟
مفتی سراجالدین از موسسان اشرفالمدارس هنگام تهیه این گزارش در ترکیه و کشورهای عربی به سر میبرد. اما مولوی عبدالخالق مسئول این مدرسه میگوید که مصارف آنها را شاگردان مدرسه با فروش زیورآلات خود تمویل میکنند.
او در این باره توضیح میدهد: " آنان گوشواره، انگشتر و حلقههای نامزدی و دیگر طلاهایشان را میفروشند و به مدرسه کمک میکنند. تا حدی که به هزینه ۲۰ هزار دالر آمریکایی ما برای یکی از شاخههای مدرسه زمین خریداری کردیم و به هزینه ۱۲هزار دالر ساختمان اعمار کردیم. مصرف همه اینها را همین دختران فداکار ما میدهند."
به گفته مولوی عبدالخالق شمار شاگردان این مدرسه در حال افزایش است: "علما از ۹ ولایت آمدند و از ما برنامه گرفتند تا به همین شکل مدارس را در ولایتهای خود گسترش دهند. حتی چند وقت پیش یکی از شاگردان خواهر ما که به کانادا عروسی کردند، زنگ زد و گفت که در آنجا مدرسه باز کردند و همین مضامین و برنامهها را به افغانهای مهاجر میآموزند."
گسترش دامنه فعالیت این مدرسه، فعالان جامعه مدنی را نگران ساخته است.
خانم شهرزاد اکبر در این باره میگوید که اگر این مدارس قانونی و رسمی نشوند و نصاب آنها مطابق نظام معارف افغانستان تهیه نگردد، تجربه مصر در افغانستان تکرار خواهد شد.
او میافزاید: "اینها با یک برنامه بیرونی و با یک تفسیر بسیار قشری و سختگیرانه از دین وارد جامعه میشوند و آرام آرام یک نیروی اجتماعی را تولید میکنند که مخالف پیشرفت، تغییر، بهبود، قانونمداری و ارزشهای دموکراتیک است. امروز بخشی از کسانی که فعالیتهای تروریستی را در افغانستان انجام میدهند، به اصطلاح در مدرسهها تربیت میشوند و از یک روند ذهنشویی میگذرند که آنها را تشویق به انتحار و کشتار میکند."
این فعال مدنی معتقد است که اگر جلو فعالیت چنین مدارسی گرفته نشود، این احتمال وجود دارد که همانند برخی از کشورهای عربی، شاگردان این مدراس نیز تلاش کنند تا عقیده خود را بر سایر اقشار جامعه تحمیل کنند.
به گفته او تفسیر آنها از دین در تضاد با فرهنگ جامعه و برداشت معتدل از دین قرار دارد: "وقتی تعبیرهای غلط، جانبدارانه و زنستیزانه از دین صورت میگیرد، اولین و بزرگترین قربانی زنان هستند. حقوق اسلامی، حق کار، آموزش، سیاست ورزیدن و آزادیهای مدنی شان محدود میشود."
بر اساس آمار وزارت معارف، هم اکنون ۲۵۰ هزار نفر در ۱۱۰۰ مدرسه مربوط به این وزارت، آموزشهای دینی میبینند که ۱۵هزار تن از این افراد دختر هستند.
وزارت معارف تایید میکند که ۱۳۰۰ مدرسه دینی ثبت نشده در کشور فعال است. علاوه بر این یک نهاد اسلامی بهنام جمعیت اصلاح نیز صدها مدرسه دخترانه و پسرانه را در ولایتهای کابل، هرات، ننگرهار و بلخ تاسیس کرده که حدود چهار هزار تن در آنها درس میخوانند.