همصدایی با حاکمیت به بهانه مرگ ساناز نظامی
ساقی لقایی
روزنامهنگار
بی بی سی : زنی ایرانی در پی ضرب و شتم همسر ایرانیتبارش در امریکا جان میبازد. پرستار بیمارستانی که او در آنجا بستری است، در زمانی کوتاه، با جستوجو در اینترنت خانواده او را هزاران کیلومتر اینسوتر، در ایران پیدا میکند. پرستار پیشانیِ او را به خواست پدر میبوسد.
در حالی که همسرش در زندان است و در صورت تایید اتهام قتل غیرعمد احتمالا به ۲۵ سال زندان محکوم میشود، رضایت پدر داغدیده و بهتزده او از طریق اینترنت زندگی هفت انسان را در آستانه سال نو میلادی در امریکا نجات میدهد.
اما آشنایی اینترنتی و مهاجرتش به امریکا در پی ازدواج با شهروندی امریکایی؛ دو اتفاقی است که سایهای سنگین بر تراژدی ِ مرگ ِ این زن، ساناز نظامی، در فضای رسانهای و شبکههای مجازی میافکند.
گویی ساناز، صرف نظر از این که به گفته پدرش پذیرش تحصیلی از دو دانشگاه در خارج از ایران داشته، درست یا نادرست، به نمادی از دخترانی تبدیل میشود که ازدواج را راهی برای فرار از کشور و رسیدن به زندگی بهتر برمیگزینند.
با گوشه ذهن داشتن ِ چرایی ِ پدیده ازدواج از راه دور، راهی که گفته میشود تعدادی از دختران ایرانی برای ترک کشور به دنبال آن هستند، میخواهم تراژدی مرگ ساناز را در صورتی که در ایران اتفاق میافتاد بازخوانی کنم.
خشونت خانگی هر ساله جان تعداد زیادی زن را در ایران میگیرد. تعداد بسیار زیادی از این قتلها از سوی همسران اتفاق میافتد. بخشی از این قتلها با پسوند ِ "ناموسی" این شانس را دارند که تخفیف ویژهای در سیستم قضایی ایران بگیرند.
آن دسته از قتلها هم که قتل عمد شناخته میشوند، از آنجا که دیه زن نصف مرد است، قاتل به پرداخت نصف دیه مرد محکوم میشود و در مواردی نیز بنا به کیفیت وقوع جرم و بر اساس نظر قاضی به پرداخت جریمه (به خزانه) و مدت کوتاهی زندان محکوم میشود.
حال به فرض این که ساناز در ایران و نه در اینترنت با مردی که به گفته پدرش "مسخ او شده بود" آشنا میشد. آیا با وجود ممنوعیتهای شرعی و قانونی برای روابط قبل از ازدواج میتوانست آن قدر که منجر به شناخت کامل و کافی شود پیش از ازدواج با او باشد؟
اگر ساناز نه با مردی که خود برگزیده بود، بلکه با مردی که به طور سنتی به خواستگاریاش میآمد ازدواج میکرد آیا امکان نداشت آن مرد او را کتک بزند؟ و اگر بعد از ازدواج مکررا مورد ضرب و شتم همسرش قرار میگرفت، قانون و قاضی و حتی عرف چه حمایتی از او میکردند؟
آیا به راحتی میتوانست طلاق بگیرد؟ اگر حادثه سهمگین مرگ در پی ضرب و شتم همسر در ایران برای ساناز میافتاد، اهدای عضو تنها در صورت وجود وصیت وی مبنی بر اهدا و رضایت ِ همه وارثانش، از جمله همسر، که خود قاتل اوست، امکانپذیر بود.
در جامعهای که قانونگذار همه توانش را برای محدود کردن زن به کار میگیرد، حق تحصیل و کار و سفر و حضانت فرزند و طلاق را از زنان میگیرد، حق تحصیل در رشتهی دلخواه و شهر دلخواه را برای دختران محدود میکند، سعی میکند گرفتن پاسپورت را برای دختران مجرد منوط به اجازه کتبی پدر کند، زن را ظرف تولید مثل تصور میکند و برای این که بهره بیشتری از تن ِ او ببرد دوران تحصیلات او را نیز محدود میکند، به کدام امید ساناز و سانازها باید بمانند و نروند؟
زنان در جامعه ما تحت انواع ظلم، خشونت و اجحاف قانونی، شرعی، عرفی و خانوادگی هستند. فرصتهای برابر از آنها دریغ میشود و نادیده گرفته میشوند.
عده زیادی از زنان به قوانین و عرف مردسالار تن میدهند. برخی از آنان در عین حال که قربانی نظام مردسالار هستند، مروج آن نیز میشوند، عدهای که توانمند و آگاه شدهاند در مقابل آن میایستند و سعی میکنند شرایط را تغییر بدهند.
خودسوزی، خودکشی، انواع خشونت خانگی، عرفی و قانونی از جمله اسیدپاشی، ضرب و شتم و نقص عضو و قتل از سوی اقوام و اغلب شوهر، و بیدادگری در دادگاههای خانواده علیه زنان از جمله مسائلی است که زنان ایرانی کم و بیش با آن مواجه هستند.
غربت درد دارد. تنهایی و دلتنگی و سختی دارد. اما زنان مهاجر در کشورهای غربی در مواجهه با خشونت از حمایت قانون برخوردارند. شاید هنوز کسی نمیداند چه شد که ساناز خواست به همسر خشونتورز خود فرصت دوباره دهد؟
و آیا در نزاع آخر فرصت ترک خانه را یافت یا نه؟ اما اگر ساناز خانه را ترک میکرد، اگر فرصت ترک خانه را مییافت، قانون از او در برابر خشونت خانگی حمایت میکرد.
و حالا، حالا که در میان ما نیست، قانون از حقوق او و خانوادهاش در برابر قاتل دفاع میکند. و دست کم این حق را به پدر او میدهد که بدون دخالت همسر قاتلش، در کمال انسانیت، اجازه دهد اعضای بدنش به هفت انسان بیمار، زندگی دوباره ببخشد.
اینترنت یک وسیله ارتباطی در دنیای کنونی است و مهاجرت حق هر انسانی. زوجهای بسیاری از طریق اینترنت با هم آشنا میشوند و بر اساس این آشنایی به کشور یکدیگر مهاجرت و با هم ازدواج میکنند.
این هم یکی از راههای تشکیل زندگی مشترک است و به خودی خود دلیل بر خوشبختی یا شوربختی نیست.
با پررنگ کردن آشنایی اینترنتی و مهاجرت در پی ازدواج در اخبار مربوط به درگذشت ساناز نظامی، با حاکمیت زنستیز همصدا نشویم و بر طبل تحدید زنان نکوبیم.