راز هولناک 5 ماه زندگی در میشیگان

روزنامه ایران : از وقتی «ساناز نظامی» تلفن خانه‌اش را برداشت تا از کلانتری محل در میشیگان امریکا تقاضای کمک کند تا زمانی که آمبولانس بدن بی‌جان او را به بیمارستان منتقل کرد، همان‌جایی که چند ساعت بعد چشم‌هایش را برای همیشه روی هم گذاشت، 13 ساعت بیشتر طول نکشید، اما این زمان کافی بود تا سرنوشت برای یک دختر 27 ساله‌ ایرانی که با هزار امید و آرزو تنها چند ماه قبل از کشورش به ایالات متحده مهاجرت کرده بود، برای همیشه جور دیگری رقم بخورد.
چطور می‌شود از روزهای پایانی ساناز نظامی در امریکا اطلاع پیدا کرد؟ مطمئناً آخرین عکس ساناز در بیمارستان که با عکس‌های پرشورش در ایران زمین تا آسمان فاصله دارد، برای مدت‌های طولانی در ذهن همه آنانی که او را می‌شناسند خواهد ماند. در این عکس نه خبری از لبخند روی صورتش است و نه در چشم‌های نیمه بازش فروغی. چه اتفاقی می‌توانسته افتاده باشد؟


دوست ساناز می‌گوید: «مدت‌ها بود از او خبری نداشتم، فقط شنیدم پذیرش دانشگاه گرفته و رفته امریکا. ساناز دختر درسخوانی بود. این پذیرش خیلی هم عجیب نبود چون به جرأت می‌گویم باهوش‌ترین همکلاسی دوران تحصیلم بود.»
سارا نظامی، خواهر ساناز برخلاف خیلی از گزارش‌های رسانه‌ای می‌گوید: خواهر 31 ساله و متأهل‌ام با ویزای وابستگی یا به واسطه ازدواج به امریکا سفر نکرده بود.
ساناز دانشجوی نخبه ایرانی از دانشگاهی در اوتاوای کانادا در مقطع دکترای مترجمی زبان فرانسه که رشته فوق لیسانس وی بود و دانشگاه میشیگان امریکا در رشته محیط زیست پذیرش تحصیلی گرفته بود.
وی می‌افزاید: «تحقیقی که ساناز به استاد راهنمایش ارائه داده بود در مورد دریاچه‌های میشیگان، مورد استقبال واقع شده بود و خواهرم خیلی دلش می‌خواست به محض رسیدن به میشیگان، سراغ استاد راهنمایش برود و از او تشکر کند اما نمی‌دانم چرا هیچ وقت این اتفاق نیفتاد و استادش را ندید.»
یک سال از ارتباط مجازی نیما و ساناز گذشته بود که در مرداد ماه سال جاری خانواده ساناز و خانواده نیما راهی ترکیه شدند: «نیما» در کالیفرنیا متولد شده و هرگز به ایران سفر نکرده بود. ساناز یک سال قبل از آن دیدار، مادرش را از دست داده بود. پدر و سارا خواهر بزرگ‌تر ساناز با این ازدواج مخالف بودند اما تحت تأثیر قول‌ها و وعده‌های خانواده نیما، بالاخره به این ازدواج رضایت دادند.
سارا می‌گوید پدر و مادرخوانده نیما خیلی به این ازدواج اصرار داشتند. از نیما خیلی تعریف کرده و سلامت اخلاقی و روانی نیما را بارها تأیید کردند و قول دادند از ساناز مثل دخترشان محافظت کنند.
به هرحال، ساناز راهی امریکا می‌شد چه با ازدواج و چه بدون نیما.
ششم مهرماه سال جاری ساناز با خانواده‌اش وداع کرد و راهی ترکیه شد. این آخرین دیدار حقیقی خانواده نظامی با ساناز بود. از ترکیه به لس‌آنجلس رفت و پس از مدتی با نیما راهی میشیگان شد تا تحصیلش را آغاز کند اما زندگی در میشیگان دو هفته بیشتر دوام نداشت.
حالا تنها گزارش پزشکی قانونی است که از شب حادثه روایت می‌شود هرچند هنوز هم مشخص نیست قبل از تماس ساناز با پلیس چه اتفاقی رخ داده است. در بخشی از گزارش پزشکی قانونی می‌خوانیم: «نیمه‌های شب هشتم دسامبر 2013 پلیس محلی میشیگان با تماس یک زن روبه‌رو می‌شود که با صدای سست وبی‌حالش تقاضای کمک می‌کرده است.
افسران کلانتری بخش هاتون در «دالربی» میشیگان راهی محل سکونت زن جوان شدند. در زمان ورود، افسران، ساناز را درحالی یافتند که مقداری خون در اطراف دهانش جمع شده بود و تقریباً بی‌هوش بود. به گفته شوهرش، او موی ساناز را گرفته وسرش را چندین بار به زمین کوبیده است. ساناز به سیستم درمانی پورتِج منتقل می‌شود که در عکسبرداری، خون‌ریزی زیر پوسته مغزی سمت راست نشان داده می‌شود. با توجه به وضعیت وخیم ساناز فوری به بیمارستان عمومی «مارکت» منتقل می‌شود. در بیمارستان عمومی مارکت، ساناز را زیر دستگاه تنفسی قرار دادند و کمی پس از بستری شدن، پزشکان مرگ مغزی دختر ایرانی را اعلام می‌کنند. این تشخیص ساعت 13 و 10 دقیقه روز 9 دسامبر 2013 (18 آذر 1392) اعلام می‌شود. دو روز بعد ساناز از دستگاه تنفس جدا می‌شود.»


خواهر ساناز می‌گوید: ما حتی نمی‌دانیم دقیقاً نیما چرا این کار را کرده است. از روز حادثه تا به امروز نه خانواده او با ما تماس داشتند و نه با خود او توانستیم حرف بزنیم.
«حنیف کاشانی»، همکارم که ساکن امریکاست تلاش می‌کند با دوستان نیما نصیری ارتباط برقرار کند اما با چند برخورد تند و سکوت روبه‌رو می‌شود. پرسش‌های بسیاری ذهن ما را درگیر می‌کند. آیا نیما بیماری روحی و روانی داشته؟ آیا ساناز پیش از این هم شکنجه می‌شده است؟
گزارش پزشکی قانونی که برای سارا ارسال شده بود نشان می داد حدود 9 کیلو کاهش وزن داشته و این در حالی است که سارا می‌گوید: «من و ساناز باشگاه بدنسازی می‌رفتیم. آن روزها که حسابی ورزش می‌کرد 53 کیلو بود اما هیچ وقت از 49 کیلو وزنش کمتر نشده بود. ما هم از وزنی که گواهی پزشکی قانونی نوشته بود حسابی تعجب کردیم.»
9 کیلو کاهش وزن به گواه پزشکی قانونی موضوع ساده‌ای نیست اما چطورمی‌شود به این پرسش پاسخ داد که آیا ساناز در این مدت کوتاه زندگی مشترک بارها و بارها آزار روحی و جسمی دیده است؟ ساناز هنگام مرگ به گواه پزشکی قانونی، 172 سانتیمتر قد و 40 کیلو وزن داشته است.


گواهی پزشکی قانونی ابعاد دیگری از ماجرا را نیز آشکار می‌کند؛ چندین اثر کبودی یک شکل با فاصله‌های یک اندازه در یک خط صاف روی ران پای ساناز، کبودی کامل دست‌ها و سرشانه و کبودی پا و پارگی ناخن شست پا و...
سارا می‌گوید: «نه، به ما هیچ وقت از شکنجه یا آزار دیدن چیزی نگفت. هربار که حالش را می‌پرسیدیم فقط می‌گفت خوبم، اما روزشنبه، یک روز پیش از حادثه، رفتارش کمی عجیب بود. برای من متنی را ترجمه کرده بود که برخلاف دقت و وسواس همیشگی که داشت، ناقص بود. تعجب کردم و پرسیدم ساناز طوری شده، خوبی؟ تنها پاسخ ساناز این بود که خوبم. با پدرم هم تماس داشت اما از روشن کردن وبکم طفره رفت.»
وی می‌گوید: به ما گفته‌اند میزان الکل در خون نیما توسط پلیس میشیگان 1/5 درصد اعلام شده در صورتی که خانواده نیما ادعا کرده بودند او به مشروبات الکلی لب نمی‌زند.
سارا می‌گوید: «ما هیچ وکیل یا نماینده‌ای در دادگاه 13 ژانویه نداریم. حتی زمان دادگاه را یک خبرنگار محلی به ما اطلاع داد و واقعاً نمی‌دانیم چگونه باید احقاق حق کنیم.»
توماس، افسر رسیدگی به پرونده ساناز نظامی از آنجا که تحقیقات در خصوص این پرونده همچنان ادامه دارد، نمی‌تواند اطلاعات زیادی به رسانه‌ها بدهد. وی در گفت‌وگو با یک خبرنگار گفته‌ است:«با توجه به این که ادله کافی برای قتل ازپیش طراحی شده وجود ندارد، نیما به قتل از نوع دوم متهم شده است. به گمان ما، در روز حادثه درگیری فیزیکی بین متهم و مقتول رخ داده است. نیما بدون درگیری توسط پلیس بازداشت شده و هم‌اکنون در اداره پلیس در بازداشت به سرمی‌برد و همکاری خوبی با مأموران پرونده داشته است.»
توماس 13 ژانویه را زمان بازجویی نهایی نیما اعلام می‌کند تا تصمیم نهایی در دادگاه قضایی گرفته شود. گویا 13 ژانویه زمان برگزاری دادگاه نیست و احتمال دارد محاکمه نیما تا یک سال هم به طول بینجامد.
توماس همچنین گفته: «بسیاری هنگام صحبت از پرونده می‌گویند نیما ایرانی است، اما با توجه به این که نیما در امریکا متولد شده، صددرصد امریکایی محسوب می‌شود حتی اگر والدینش ایرانی باشند.»
این پرونده برای توماس رزمرگی یکی از احساسی‌ترین پرونده‌هایی است که مسئولیت آن را پذیرفته است. وی در این باره گفته است:« زمانی که آسیب‌شناس در حال کالبدشکافی ساناز بود، من شخصاً به گورستانی رفتم که قراربود ساناز در آن‎جا دفن شود. از آن‎جا عکس گرفتم و برای خواهر ساناز فرستادم. نامه‌های پستی ساناز را جمع‌آوری کردم تا زمانی که پرونده مختومه اعلام شد برای خانواده‌اش ارسال کنم. برخی از وسایل شخصی ساناز را هم نگه داشته‌ام تا برای خانواده او بفرستم.»
وی گفته است: «حساب بانکی ساناز را بستم، با وکیل تماس گرفتم و احساس می‌کنم نماینده رسمی خانواده ساناز در این جا هستم. افتخار می‌کنم که می‌توانم این کارها را برای خانواده‌ای انجام بدهم که هزاران مایل با ما فاصله دارند.»
توماس تعریف کرده است که پرستاران و پزشکان بیمارستان نیز فوق‌العاده بودند و خانواده ساناز هم این را درک کردند:« شگفت زده شدم چون بسته پستی بزرگی را دریافت کردم که پدرساناز برای قدردانی از پرستاران و پزشکان بیمارستان ارسال کرده بود؛ بسته‌ای پر از صنایع دستی و خوراکی‌های ایرانی بود که خانواده ساناز خواسته بودند به دست کارمندان و پرستاران بیمارستان برسد.»
این افسر پلیس امریکا می‌گوید داستان یک سریال و یا فیلم تلویزیونی نیست، پرونده ساناز برای آن‌ها حالا کاملاً احساسی و شخصی شده است و بشدت پیگیر ماجرا هستند.
با وجود وضعیت نامناسب روحی پدر ساناز، خانواده او نمی‌توانند در دادگاه و محاکمه نیما حضور پیدا کنند، اما افسرپرونده بارها گفته که تمام توانش را برای به نتیجه رساندن پرونده صرف خواهد کرد.
به گفته سارا، فقط یک چیز می‌تواند حال پدرشان را خوب کند:« گفت‌وگو با افرادی که اعضای بدن ساناز به آن‌ها اهدا شده است. ما فقط می‌دانیم قلب ساناز در سینه دختری 12 ساله می‌تپد. خیلی دوست داریم بدانیم اعضای بدن خواهرم الان در بدن چه کسانی هست؟ و حال عمومی آن‌ها چگونه است.»
سارا اشد مجازات برای نیما را خواستار است. توماس گفته است: «خواهر ساناز خیلی عالی انگلیسی صحبت می‌کند اما کیفیت تماس‌های تلفنی خوب نیست ولی ایمیل‌ها کاملاً واضح هستند، آن‌ها می‌خواهند بدانند شرایط دادگاه چگونه پیش می‌رود و حق هم دارند اما با قوانین و شرایط ما آشنا نیستند و این امری کاملاً طبیعی است.»
تفاوت‌های فرهنگی بین ایران و امریکا سبب شد تا درابتدای امر، سارا نظامی فکر کند اشد مجازات نیما اعدام خواهد بود اما توماس گفته است:«من به آن‌ها توضیح دادم که قانون اعدام در ایالت میشیگان وجود ندارد و اگر نیما محکوم شود به این معنی است که 25 سال زندانی خواهد شد. حداقل زندان در ایالت میشیگان در قتل درجه دو، 13 سال و نیم حبس خواهد بود.»
حالا ساناز نظامی در خاک امریکا، در شهر«هاتون» ایالت میشیگان به آرامی خفته است. افسرپرونده خود را نماینده خانواده وی می‌داند و محبت و رفتار انسان‌دوستانه پدر و خانواده ساناز، ایالت میشیگان را بشدت تحت تأثیر قرارداده است اما همچنان ابهامات درباره نیما پا برجاست. پرسش‌هایی از این قیبل که آیا ساناز قربانی خشونت خانگی بوده؟ آیا نیما مشکل روانی داشته؟ آیا ساناز درمدت کوتاه زندگی مشترکش بارها از نظر روحی و جسمی شکنجه شده؟ در شب حادثه بین نیما و ساناز چه گذشته است؟ پرسش‌هایی که باید تا پایان جلسه‌های دادگاه برای پاسخ به آن‌ها صبر کرد.

+182
رأی دهید
-10

perser68 - فلوریدا - امریکا
مثل همیشه زنان قربانی خشونت میشن!!! به سختی تونستم تا آخر خبر رو بخونم و داغون شدم!!!هیچ چیزی وحشتناک تر از این نیست که اعضای یه خانواده نتونن عضوشون رو برای آخرین بار بینن و این شکلی‌ و از اون راه دور از دستش بدن!!! عکس از گورستان سرد میشیگان و تنهایی‌ ساناز و جدایی خانواده اعصابه منو به هم ریخت!!!هیچ چیزی نمیتونه جای عضو از دست رفته خونواده رو پر کنه!!!چه زجری کشید ساناز و چه غمی در دل‌ دارند پدر و خواهرش!اگه ایران بودم حتمن به دیدن خونواده ساناز میرفتم،اما از اینجا از صمیم قلب براشون آرزوی روز‌های بهتر و بدون غم می‌کنم!
جمعه 20 دی 1392 - 00:55
Masoud K - اورنج کانتی - آمریکا
 این گزارش اولین بار در سایت ایران وایر توسط خانم سحر بیاتی که خبرنگار ایرانی ساکن مالزی می باشد و با همکاری آقای حنیف کاشانی که مطبوعاتی ساکن امریکا می باشد تهیه شد و در تاریخ 7 ژانویه روی وبلاگ آن سایت گذاشته شده است که من لینک آنرا برایتان آورده ام . توجه می کنید که هیچ خبرنگار خارجی در تهیه این گزارش دخالتی نداشته است و تنها فرد خارجی مورد مصاحبه مستقیم افسر مسئول رسیدگی به این پرونده در اداره پلیس می باشد .... https://iranwire.com/fa/projects/4273
جمعه 20 دی 1392 - 01:00
be_pa.khaste - هارلم - هلند
جای تأسف داره اما آخه دوستی‌ اینترنتی کجاش سالم هستش که تو دختر بی‌ اقل به خاطر آمریکا رفتن زن این آدم میشی‌ پس حقت بوده . زنها خیلی‌‌هاشون اینجرن تا میان اینجا دبه در میارن
جمعه 20 دي 1392 - 00:43
دوستدار - استهکلم - سوئد
خدا رحمتش کند!
جمعه 20 دي 1392 - 01:35
faranak-montreal - مونترال - کانادا
یک اشغالی مثل همین طبقه پایین آپارتمان را اجاره کرده ١٠٠ رحم به عربها هفتهی ٢ حداقل زنش را میزنه میگه گم شو برو ایران واسم زن فراوونه برام مهم نیست اگه با کس دیگه هم بری , فهمیدیم آقا دوست دختر داره دیگه زنش را نمیخاد .من میفهمم والی همسایهها بیچارهها نمیدونن مرتیکه چی میگه. تصمیم دارم زنگ بزنم پلیس تا کمی ادبش کنه. بزنش گفتم شوهرت مثل زنگاری هاست ابرو ما را برد
جمعه 20 دي 1392 - 02:31
simpleplan - تهران - ایران
بالاخره من نفهمیدم این خانم ۲۷ ساله بوده یا ۳۱ ساله.....داستان پر از ضّد و نقیض....
جمعه 20 دي 1392 - 02:36
perser68 - فلوریدا - امریکا
be pa khasteh - هارلم - هلند. تو واقعا سالمی؟خبر رو کامل خوندی؟خواهره کاملا توضیح داده که ساناز می‌اومد به آمریکا با پذیرش از دانشگاه و برای آمدن به آمریکا ازدواج نکرده!!!تازه تو چه میدونی،شاید عاشق این جونور شده بود!؟به فرض محال اشتباه کرده و برای اومدن بوده،به تو چه!؟دبه در میارن یعنی‌ چه؟برو حتمن برای درمان،که اگه همینجوری پیش بری کار دست مردم میدی و اگه ننویسی کسی‌ نمیگه بیماری!!!
جمعه 20 دي 1392 - 01:47
darih - کالیفرنیا - امریکا
be. pa khaste.....هارلم....بهتره یه بار دیگه متنو بخونی، ساناز راهی امریکا می‌شد چه با ازدواج و چه بدون نیما.حیف از نام انسان که تو و امثال تو یدک می کشید....
جمعه 20 دي 1392 - 02:47
skylone - تورونتو - کانادا
متاسفم که یک دختر با استعداد اینجوری قتل عام میشه توسط یه معتاد الکلی ..از قیافه این دختر پیداست که دختر درس خون و مثبتی هستش و برخلاف نظر یه سری از مردان ایرونی که نظر میدن این خانوم از آن قماش زن ها نیست ..همه رو به یه چوب نزنید ..متاسفانه اغلب دختر های دزس خون و با استعداد در درس از نظر عشق و عاشقی کاملا بی تجربه و نادان هستند و به سادگی گول می خورن وگرنه هیچ دختر عاقلی این کار رو نمی کنه ..این دختر بیچاره از راهنمایی های مادر هم بی بهره بوده ...حیف و صد حیف
جمعه 20 دي 1392 - 02:48
Cyrus749 - برایتون - انگلستان
به_پا.خسته - هارلم - هلند - خبرو مثل اینکه درست نخوندی، میگه بخاطر تحصیلاتی که داشته ،خودش میتونسته بدون ازدواج هم بید. حالا گیریم که دبّه هم کرده باشه ،آیا حقش اینه که اینجوری بشه ؟ ایرانیهایی که می‌رن از ایران زن میارن %۹۰ نمی‌تونن تو کشوری که هستن زن/دوست دختر پیدا کنن . چون بی‌ عرضه هستن ،پس اگه زنی‌ که از ایران هم میاد دبّه کنه ،حقشونه ، خدا رحمتش کنه .
جمعه 20 دي 1392 - 03:03
perser68 - فلوریدا - امریکا
Masoud K - اورنج کانتی - آمریکا. متشکر از آدرسی که فرستادی((:
جمعه 20 دي 1392 - 03:11
Lolalola - پاریس - فرانسه
هارلم-هلند-- مثل اینکه بد جورى زنا داغت کردن :) حتماً تو هم حقت بوده. تو که عرضه ندارى از پس زن بر بیاى پس برو با مردا، بهتره :)))))
جمعه 20 دي 1392 - 03:23
senator x - تهران - ایران
be_pa.khaste - هارلم - هلند. مثل اینکه حالت خوب نیست.یـه دیوانه نیمه ایرانی وآمریکائی, زده دختره را کشته, انوقت تومیگی دختره (دبـه)کرده؟اگر اون طفلک یه برادر مثل من داشت,13یا 14سال صبر میکردم وقتی از زندان آزاد میشد, سه تیکه اش میکردم.
جمعه 20 دي 1392 - 06:56
hassan5 - تهران - ایران
بالاخره معلوم نشد 31 ساله هست یا 27 ساله،! از قیافه پسره شرارت و روان پریشی میباره..اگر ساناز با اولین حرکات مشکوک پسره بخانواده خودش اطلاع دقیق داده بود کارش باینجا نمیکشید.ازدواج درست کار خیلی سختی هست.ازدواج اینترنتی مسخره ترین نوع شروع یک جدید زندگی است
جمعه 20 دي 1392 - 07:01
bazkia - تهران - ایران
از عکس پسره پیداست که مثل آدم خوارهاست ای کاش تو ایران بود اعدامش می کردن همین الان یه فیلمی دیدم یکی مثل همین پسره تو جنگل هر کی رو می دید می کشت و میخوردش با اون قیافه اش گاو هم نمیدن بچرونه چه برسه که زن .
جمعه 20 دي 1392 - 07:24
Faryade_Khamoosh - آخن - آلمان
واقعا دردناکه. چه سرنوشتى.... چه غریب از این دنیا رفت و چه غریبانه هم دفن شد :-( خدا رحمتش کنه.
جمعه 20 دي 1392 - 07:54
azadeh11 - آمستردام - هلند
. ببین اگه مطلبی را میخوانی‌ درست بخوان و هر چی‌ که به فکرت میرسه را ننویس. اگه درست متوجه نشدی ، باز مطلب را از اول بخوان. و این همه به خانم‌های ایرانی‌ تهمت نزن. ضمنا خواهر ساناز توضیح داده. تواین با این نوشته‌هات میخواهی‌ بگی‌ که کسی‌ نیاد بیرون از ایران. ...و...و
جمعه 20 دي 1392 - 07:55
ali-dk - لونگبو - دانمارک
مصاحبه عمویش را در زیر می نویسم اگر عمویش راست می گوید از آمریکا براش دعوتنامه آمده بود چرا با این شخض ازدواج کرد ؟ من فکر نمی کنم دعوتنامه ای در کار بوده حتماً ساناز خدا بیامرز به مقسد برسد تن به این ازدواج داده باشد هنوز زود است قضاوت کنیم . سئوال دیگرم این است این را هم می دانید وقتی دختر های ایرانی پاشون به خارج می رسد و می فهمد در خارج حق با زن است می گوید حرفی بزنی به پلیس زنگ می زنم و دمار از روزگار مرد در می آورند هیچ کس پول خرج نمی کند از ایران زن بگیرد برای کشتن حتماً کاری کرده که موجب درگیری شده ..................مصاحبه عمویش شما قضاوت کنید ...............عموی ساناز در گفت‌وگو با همشهری درباره آشنایی ساناز و شوهرش از طریق فیس بوک و ازدواج آنها در ترکیه می‌گوید: ساناز لیسانس زبان فرانسه و فوق‌لیسانس محیط‌زیست بود. او از مدت‌ها قبل رزومه‌اش را برای دانشگاه‌های آمریکا، کانادا و استرالیا فرستاده بود تا اینکه از سوی دانشگاه میشیگان برایش دعوتنامه آمد و قرار شد که برای ادامه تحصیل در مقطع دکتری به آمریکا برود.
جمعه 20 دي 1392 - 08:42
ali-dk - لونگبو - دانمارک
او ادامه می‌دهد: ساناز سرگرم آماده کردن خود برای سفر به آمریکا بود که مردادماه امسال از طریق فیس‌بوک از سوی جوانی ایرانی که در لس‌آنجلس زندگی می‌کرد فریب خورد. این جوان نیما نام داشت و متأسفانه مدت زیادی از آشنایی مجازی آنها نگذشته بود که از ساناز خواست با او ازدواج کند.
جمعه 20 دي 1392 - 08:42
Hojati 47 - استکهلم‌-سوئد - استکهلم‌-سوئد
آقا یا خانم ،،یا .. تشریف دارین یا خودتون رو به .. زدین::مگه ننوشته که این خانم یه نخبه بوده و در رابطه با دریاچه میشیگان جزوه نوشته بوده......به_پا.خسته - هارلم - هلند
جمعه 20 دي 1392 - 08:45
kimiaa - تهران - ایران
172 سانت قد و 40 کیلو وزن؟؟خییییییلی لاغره یعنی نرمال نیست.بیچاره رو عذاب دادن
جمعه 20 دي 1392 - 09:54
epsilon - مشهد - ایران
ای کاش این خانم جوان و نخبه کمی هم وقت صرف یادگیری فنون رزمی و دفاع شخصی کرده بود . خدا به خانوادش صبر بده . سخته . خیلی سخت .
جمعه 20 دي 1392 - 10:37
apocryphal - اورلاندو - ایالات متحده
گرفتن پذیرش به معنی گرفتن روادید نیست! پذیرش هم داشته باشی تا نتونی ثابت کنی که قدرت مالی کافی برای هزینه های تحصیلی داری و حتما بعد از اتمام تحصیل برمیگردی, به درخواستت برای ورود رسیدگی نمیکنن, تازه همه اینارو هم ثابت کنی, بازم احتمال اینکه بهت اجازه ورود ندن خیلی زیاده
جمعه 20 دي 1392 - 11:38
sayeh91 - بمبی - هند
چرا ما ایرانی ها عادت داریم زود قضاوت کنیم ؟ be_pa.khaste - هارلم - هلند بی عقل یا به نوشته خودت بی اقل خودت هستی نه آ ن دختر قربانی خشونت ! وقتی از درون زندگی کسی خبر نداری چرا الکی حرف می زنی ؟ مثل اینکه سر خودت امده ! اینقدر نادان نباش و زود دهنت رو باز نکن !
جمعه 20 دي 1392 - 10:07
آزاده هبوط - ملبورن - استرالیا
be_pa.khaste - هارلم - هلند. میشه ببندی لطفا........ اگه سواد داری دوباره بخون ببین اصلا نیازی به ازدواج برای رفتن نداشته...... اگه از انسانیت بویی بردی ساکت شو و احترام یک انسان مظلوم که کشته شده رو نگه دار ...... نمی تونی اراجیف نگی...
جمعه 20 دي 1392 - 14:38
گلسان - تهران - ایران
و ای کاش امریکا به جای اینکه به یه مشت بی سر و پا ویزا بده که باعث ابروریزی ایران میشن به خونواده این دختر ویزا بده تا بتونن در دادگاه این حیوون وحشی رو ببینن و یه تففففف از طرف تک تک ما توی صورت این اشغال وحشی بندازن
جمعه 20 دي 1392 - 15:49
گلسان - تهران - ایران
حنیف کاشانی»، همکارم که ساکن امریکاست تلاش می‌کند با دوستان نیما نصیری ارتباط برقرار کند اما با چند برخورد تند و سکوت روبه‌رو می‌شود.! iهمچین رفتارهای غیرانسانی تند و دور از ادب از ایرانی های آمریکا اصلا بعید نیست . آدمهای روانی عقب مونده در ایرانیان امریکا کم نیستن.
جمعه 20 دي 1392 - 15:27
گلسان - تهران - ایران
من نمیدونم این حییونهای وحشی چرا سراغ دخترایرانی های متولد امریکا یا بزرگ شده امریکا نمی رن!!!! چون میدونن که اونها بدتر از خودشون هستن گرگ و بی صفت و پرروووووو.ننگ به پدر و مادری که همچین توله وحشی پس انداختن
جمعه 20 دي 1392 - 15:24
solmazfarhang - بارکیسیمتو - ونزوئلا
توی غربت حتی بیمار شدن همس خته و باعث میشه دل آدم بگیره از بی کسی و تنهایی وای به حال شرایطی که این خانم داشته مطمئنا نمیخواسته پدر و خواهرش رو نگران کنه بخاطر این که راه دور بودن. خیلی ناراحت شدم برای این دختر با استعداد که به دست یک انسان بی وجدان کشته شده. فقط از خدابرای خانوادش صبر میخوام و از همین جا دستان پدری رو می بوسم که جگر گوشه اش رو از دست داده در حالی که برای آخرین بار نمیتونسته بغلش کنه و باهاش خداحافظی کنه وای این قدر بزرگ و انسان بوده که توی این شرایط سخت باز هم انسانی فکر کرده و جان 7 نفر رو نجات داده. درود بر چنین مرد ایرانی بزرگ منشی.
جمعه 20 دي 1392 - 16:41
گلسان - تهران - ایران
*** هموطن های خوبم که ساکن امریکا هستین *** من کلیت ندادم. همه جا خوب هست بد هم هست . من خودم ساکن یکی ار شهرهای کالیفورنیا هستم و الان در تهران هستم برای تعطیلات بین دو ترم و متاسفانه از دریچه دید من خیلی از این حیوون های انسان نما در جامعه ایرانی اونجا در هر دو جنس نر و ماده هست . متاسفانه اونقدر دروغ و حقه بازی در بین ایرانی ها زیاده که همه به یه تازه وارد توصیه میکنن که دور ایرانی رو خط بکش . ایکاش یه شب همه این حیوونهای متظاهر بمیرن تا دنیا قشنگ تر بشه
جمعه 20 دي 1392 - 19:12
ali-dk - لونگبو - دانمارک
یکی هم این بلا را سر من آورده میدانم مقسر من هم هستم چون خوب تحقیقات نکردم بعد از اینکه اقامت گرفتم به جای اینکه بیائی دانمارک رفته آلمان اعلام پناهندگی کرده که من در ایران می خواستم به قتل برسانم من ایران نبودم به این خاطر از خدا می خواهم که خودش برگرده ایران تا من هم دست به چنین کاری نزنم فعلاً در تلاش هستم از طریق اداره مهاجرت به ایران برگردانم اگر موفق نشوم به ایران برگردانم بتر از ساناز سرش بیاورم بدون اینکه بدانید این خانم و خانوادش چه بلائی سر من آورده گلی من توهین خواهید کرد .
جمعه 20 دي 1392 - 20:27
ali-dk - لونگبو - دانمارک
یکی هم این بلا را سر من آورده میدانم مقسر من هم هستم چون خوب تحقیقات نکردم بعد از اینکه اقامت گرفتم به جای اینکه بیاد دانمارک رفته آلمان اعلام پناهندگی کرده که من در ایران می خواستم به قتل برسانم .در صورتی که من ایران نبودم به این دلیل اعلام پناهندگی کرده اگر اقامت گرفت تا بتواند برای پدر و مادرش در آلمان اقامت بگیرد از طرفی هم پدرش تهدید می کند که من را از دانمارک اخراج خواهد کرد تا دخترش در امان باشد به این خاطر از خدا می خواهم که خودش برگرده ایران تا من هم دست به چنین کاری نزنم فعلاً در تلاش هستم از طریق اداره مهاجرت به ایران برگردانم اگر موفق نشوم به ایران برگردانم بتر از ساناز سرش می آورم شما هم بدون اینکه بدانید این خانم و خانوادش چه بلائی سر من آوردن گلی به من توهین خواهید کرد . حتی این موضوع را به اداره مهاجرت و پلیس آلمان اطلاع دادم . برای پلیس و اداره مهاجرت آلمان جان این افراد ارزشی ندارد بعد از حادثه وارد عمل می شوند .
جمعه 20 دي 1392 - 21:08
HERMES-world - موناکو - فرانسه
آخه پسره دیوونه آدم می‌ره از ایران زن میا‌‌ره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
جمعه 20 دي 1392 - 21:18
HERMES-world - موناکو - فرانسه
زنهای ایرانی‌ تا که پاشون می‌رسه اینجا میخوان ۱۰۰۱ کثافت کاری کنند.
جمعه 20 دي 1392 - 21:22
HERMES-world - موناکو - فرانسه
هر کی‌ که می‌خواد بدبخت بشه بره زن ایرانی‌ بگیره....مثل این آقا.
جمعه 20 دي 1392 - 21:26
ali-dk - لونگبو - دانمارک
اگر کسی دوست دارد در ایران به من کمک کند حاضر هستم خانوادش را در ایران معرفی کنم که اینها را قانع کنند برای اینکه بتوانند برای خودشان در آلمان اقامت بگیرند ارزش این را دارد جان دخترشان را به خطر بیندازد و من را راهی زندان کنند ؟ یا قکر می کنند دخترشان سر من کلاه گذاشته رفته آلمان برای همیشه در امان خواهد بود ؟ 1 بار در آلمان در منزل دائیش که این نقشه را کشیده پیدا کردم تحویل پلیس آلمان دادم دفعه بعد به پلیس تحویل نخواهم داد بتر از ساناز سرش می آورم . از زمانی که رفته آلمان فقط دعا می کنم بدون هیچ حادثه ای برگرده ایران طلاقش را بگیرد برود پی کارش .
جمعه 20 دي 1392 - 21:36
shirzan e irani - استکهلم - سوئد
ساناز ، سمبل مظلومیت زنِ ایرانی است، روحت شاد و زندگیت جاری در هفت بدنِ جدید.
جمعه 20 دي 1392 - 22:58
ladygaga - باغ اباد - ایران
گلسان جان من دنبال یه دارو هستم که فقط در امریکا هستش میشه بهم کمک کنی.
جمعه 20 دي 1392 - 23:14
skylone - تورونتو - کانادا
بعضیا که واقعا دیوونه ان مث این بدبخت ار موناکو-فرانسه ..زن ایرونی داشتن لیاقت می خواد ..خاک .. که جون یه آدم براش هیچ ارزشی نداره ..شما ها که زن خارجی بساز و خوشگل بهتون محل . هم نمیده پس لطفا .....یه مشت هرزه آشعال خارجی ممکنه واسه یه شب و واسه پولتون یه نگاه بهتون بندازه ...
شنبه 21 دي 1392 - 00:06
MACFIT - اسن - آلمان
لونگو-دانمارک.دوست عزیز منهم ۲ بار این بلا سرم آمده ..خیلی‌ سخته..میفهمم..ولی‌ خودتو نگه دار.این چیزا رو اینجا ننویس.واست درد سر میشه.برو ۲۰۰۰ یورو بده hells angelخودشون میدونن چی‌ کار کنن.اینجا تعریف نکن قانونی نمیشه کاری کرد.یا که اصلا بی‌خیال شو.خدا رو شکر کن که اونجا نیست
شنبه 21 دي 1392 - 00:21
garmsari - یورک - بریتانیا
طفلک در غربت مظلومانه و بى پناه زیر دست یک روانى و حیوان افتاده بود ولى من متعجبم که چرا این دختر مظلوم به پلیس یا سازمانهاى حقوق زنان مراجهه نکرده بود،
شنبه 21 دي 1392 - 01:44
جنگنده - تهران - ایران
این حرکت، یعنی قتل صد در صد محکوم است ولی یک نکته را هم باید دقت کرد که متهم به شدت عصبانی بوده و ممکن است دچار جنون آنی شده باشد. به هر حال باید صحبتهای او را هم شنید هرچند به هر حال کارش محکوم است ولی یادمون باشه هر کدوم از ما که اینجا هم تقاضای اعدام یا اشد مجازات اورا داریم هم به احتمال قوی ممکن است در شرایط مشابه یا غیرمشابه، حرکتی مانند او در اوج عصبانیت از ما، سربزند. این آقا هم برعکس صحبتهایی که برخی کاربران میکنند و میگویند شکل هیولاست و روان پریش است، اتفاقا ملاکهای لازم را حتما داشته که این دختر مثلا نخبه، او را به همسری انتخاب کرده است. به هر حال باید منتظر شنیدن انگیزه این شخص هم بود و تمام تقصیر را هم نباید گردن او انداخت هرچند در نهایت بخاطر عصبانیت این بلا را سر خودش آورده. به نظر میرسد کمی بوی خیانت به مشام این شخص رسیده و چون خود را بازنده میدانسته از عصبانیت دست به این قتل ناخواسته زده.
شنبه 21 دي 1392 - 05:28
گلسان - تهران - ایران
ladygaga - باغ اباد - ایران خوشحال میشم اگه بتونم کمکت کنم و امیدوارم دارویی که میخواهید جزو بدون نسخه ها باشه تا بتونم بگیرم براتون .
شنبه 21 دي 1392 - 05:42
ali-dk - لونگبو - دانمارک
MACFIT - اسن - آلمان ; آب از سرم گذاشته . چگونه می توانم با شما در ارتباط باشم .
شنبه 21 دي 1392 - 05:51
گلسان - تهران - ایران
HERMES-world - موناکو - فرانسه آره خب راست میگی دختر ایرانی های متولد امریکا خیلی خوبن برای این حیوونهای وحشی عاخه اینقدددددددررررر سراپا نجابت و اصالتن که نگو! فکر کن توله هایی هستن که از همچین وحشی های نسل قبلی پس افتادن !!
شنبه 21 دي 1392 - 10:39
shirzan e irani - استکهلم - سوئد
زنان ایرانی باید از خوابِ غفلت بیدار شده با خیالبافی‌ و رویاپردازی مردِ ایرانی را شاهزاده رویاهای خود نپندارند، مردِ ایرانی‌ زیر دست مادری تحقیر شده تربیت شده که ۳۵ سال در این رژیم و به درازای تاریخ تحتِ سلطه جامعه مرد سالار قرار داشته و نسل به نسل به او منتقل شده، شاه فقید و رضا شاهِ کبیر هم که خواستند اعتبارِ زن ایرانی را باز گردانند ، از چپ و راست و ملی‌ مذهبی‌ و مصدقی و دیگر سینه چاکان جامعه مرد سالار از تخت به زیر کشده شدند، بعدِ ۵۷ هم که مردِ ایرانی‌ موجودِ منفعلی شد در بسیاری موارد قند هم در دلش آب که اصلی‌ترین عضوِ جامعه حذف شده و شهروندِ درجه هیچم محسوب میشود، ....
یکشنبه 22 دي 1392 - 00:13
shirzan e irani - استکهلم - سوئد
...مردِ ایرانی به فکر این بود که ببیند مارکس چه می‌گوید، لنین چه میخواهد، خمینی چه آشی پخته ، نه به ایران می‌اندیشید و نه به زنِ ایرانی ، کم کم ناتوانای‌هایش را در پای منقل و دیگر سرگرمیها یافت ، به خاطر اینکه خودش در فراموش کردن مردانگیش از سوی حکومت دخیل بود تلاش کرد تا با ابرو بر داشتن و تیپ زنانه زدن از خود کمتر خجل باشد، انهایی که ابزارِ قدرت در دست داشتند با گذاشتن ریش و پشم و قیافه‌های کریه پیدا کردن خود را به خوی حیوانیشان بیشتر شبیه کنند، اگر در جنگ کشته شدند نصیبشان افتخار و حور و پری ،نسیب مادران و زنانشان چه ؟ بزرگ کردن بچه و داغِ دل‌ و سیاه بختی ، مردِ ایرانی باید پاسدار میبود تا جان بر سرِ قدس بگذارد و جیبش، باید بسیجی‌ میشد تا جان فدائ ببت خباثت بگذرد و از دلش لباس شخصی‌ بیرون بیاید، عده ائی هم که برای صفت انسانی‌ و مردانه خود می‌جنگیدند چون پشتشان خالی‌ بود یا از زندان‌ها سر در آوردند یا قبرستان یا به خارج از ایران پناه آوردندیا منزوی شدند، ...
یکشنبه 22 دي 1392 - 00:14
shirzan e irani - استکهلم - سوئد
...همان بهتر مردان ایرانی به دنبال زنان خارجی‌ بروند، آنها هر روز از سوئ دولتشان تحقیر نمیشوند، آنها مستقل بار میایند، بخشِ عظیمی‌ از رویاهایشان را خود با زمینه‌ مساعدی که دارند بر آورده میکنند، و از همه مهمتر اینکه نیازمندِ آنها نیستند، ...هر بلایی که بر سرِ زن ایرانی میاید نیاز روحی‌ و معیشتی به مردِ ایرانی است، وقتی‌ هر دو کار میکنند باز زن باید بچه داری کند و امورات منزل را بگذراند، زن ایرانی مردان را بسیار ننر و از خود راضی‌ بار میاورد که دودش ابتدا در چشم خودش میرود و جوابی‌ که می‌گیرد غیر از حق ناشناسی نیست , زن ایرانی بعد انقلابِ ننگین ۵۷ آنهم در ۱۰ / ۱۵ سالِ اخیر مقابله به مثل با مردان را شروع کرده ، چنان هواری از مردِ ایرانی به آسمان رفته که بیش از هزار سال مظالمی که بر سرِ زن ایرانی رفت یکی‌ از این هوارها شنیده نشد، خونِ دلها خورد و دم بر نیاورد، از شوهر و خانواده و محله و شهر کشید ، ...
یکشنبه 22 دي 1392 - 00:15
shirzan e irani - استکهلم - سوئد
...تنها چیزی که می‌توان گفت تأسف است و بس، منظور من به گرگها نیست چه در جلدِ زن و چه مرد ، آنها حالشان معلوم است منظورم به انهایی است که دم از مردانگی و زنانگی میزنند، متاسفم برای مردانِ ایرانی که تا این اندازه نسبت به زنِ ایرانی ناسپاس و قدر نشناس هستند و متاسفم برای زنانِ ایرانی که مردِ ایرانی را هنوز بر همان باورسنتی از مردانگی مینگرند.
یکشنبه 22 دي 1392 - 00:15
*پسر شجاع* - تهران - ایران
shirzan e irani - ﺍﺳﺘﮑﻬﻠﻢ - ﺳﻮﺋﺪ. این حرفایی که گفتین یعنی چه؟!..اگه من بخوام حرفای شما رو قبول کنم یعنی دختر ایرانی به درد نمیخوره با دختر خارجی ازدواج کنم!..شما هم که مثل این آخوندا سعی میکنید یه دیوار بین زن و مرد بکشین !..
یکشنبه 22 دي 1392 - 08:23
shirzan e irani - استکهلم - سوئد
*پسر شجاع* - تهران - ایران_ اگر شما نکته اصلی را میگرفتید این نظرِ سطحی را نمیدادید، درد این جاست که هزار دردِ بی‌درمان مانند خوره به جان جامعه ایرانی افتاده اما هنوز تحمّلِ چند کلام حرفِ حساب را نداریم ! با اینکه همیشه مجبور بوده‌ام مطالب موردِ نظر را کلی‌ بنویسم و به خاطر حجمِ زیاد مانند شکنجه شدن آنها را خلاصه کنم باز تحمّل خواندن آن در اقشار مختلف نیست نمونه اخیرش نمک پاشی جنابِ فدایی است و توصیه mp3 ! اما گوشمان برای شنیدن لاطأئلات از صبح تا شب , چت کردنهای بیهوده و بی‌ هدف ، تماشای فیلمها و سریالهای داخلی‌ و خارجی‌ در انواع کانال‌ها همیشه آماده و به جای دو گوش و دو چشم دو تا دیگه از هر کدام قرض تا به این چیزها بپردازیم، بعد انتظار داریم مملکت گٔل و بلبل نداشته باشیم ...
یکشنبه 22 دي 1392 - 15:08
shirzan e irani - استکهلم - سوئد
.. این موضوعی نیست که بتوان با چند کامنت به آن پرداخت، با روندی که پیش میرود و رفته نشان میدهد سالهاست مردِ ایرانی حمایت از زنِ ایرانی را رها کرده و او را از خود نمی‌داند، چه اجبار زنِ ایرانی که به عقیده من از فرهنگِ بسیار پیشرفته تر از مردِ ایرانی برخوردار است تن به ازدواج با مردِ ایرانی دهد ؟ شما هم به جای اینکه مانند آخوند نگران منفعتِ شخصی‌ باشی‌ به این معضل جمعی نگاه کن.
یکشنبه 22 دي 1392 - 15:08
hibye - تهران - ایران
فیس بوک دختره رو دیدم. اینا از 2011 با هم تو فیسبوک آشنا شده بودن. دختره خیلی احساسی تصمیم گرفته. برای زندگی تو آمریکا نیازی به این روانی نداشته. عکسهای پسره تو پیجش نشون میده جه درب و داغون بود.
دوشنبه 23 دي 1392 - 19:40
max_payne - استکهلم - سوئد
shirzan e irani - استکهلم - سوئد: شما این نظرات پیش رفته را از کجا بدست آورده اید؟ بعضی آدما وقتی بهشون یه خورده میدان میدن که اظهار وجود کنن دیگه یادشون میره کی هستند و چی میگن. همین جور شروع به اظهار فضل می کنن. متاسفانه از این جور زنهای ایرانی مرد ستیز در سوئد به کرات دیده میشه تا یه ذره آزادی میبینند زندگیشون رو الکی داغون میکنند و بعد به چه کنم جه کنم می افتند....
‌پنجشنبه 26 دي 1392 - 11:44
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.