فرهیختگان: پسر جوان که اشتباهی، کارگر یک رستوران را کشته بود در آستانه اربعین حسینی رضایت اولیای دم را جلب کرد و دیروز از جنبه عمومی جرم محاکمه شد.
رسیدگی به این ماجرا از نیمهشب بیست و پنجم آبان 88 به دنبال کشته شدن کارگر 20 ساله یک رستوران به نام حمیدرضا در دستور کار پلیس قرار گرفت. شواهد نشان میداد پسر جوان نیمهشب در حالی که خواب بوده است با ضربههای چاقو از پا درآمده است. جنازه به پزشکی قانونی منتقل شد و پلیس به بازجویی از صاحب رستوران پرداخت.
مرد میانسال گفت: «چند روز پیش کارگر سابقم به نام علی 23 ساله را از رستوران اخراج کردم و یک روز بعد حمیدرضا را که تازه از شهرستان به تهران آمده و دنبال کار میگشت استخدام کردم. حمیدرضا گفته بود شبها جایی برای خواب ندارد به همین خاطر موافقت کردم شبها را در رستوران بخوابد. نمیدانم چه کسی پسر جوان را کشته است.»
با افشای این ماجرا نوک پیکان اتهام به سوی کارگر اخراجی چرخید و فرضیه جنایت کینهجویانه قوت گرفت. به این ترتیب علی که به لرستان رفته بود ردیابی و بازداشت شد و به قتل اشتباهی کارگر رستوران اعتراف کرد.
او گفت: «وقتی صاحب رستوران مرا اخراج کرد کینه به دل گرفتم و به فکر کشتن او افتادم. آخر شب بعد به رستوران رفتم و گمان کردم صاحب رستوران شب را همانجا مانده است. من چند ضربه چاقو به او زدم اما وقتی پتو را کنار زدم متوجه شدم او صاحب رستوران نیست.»
این پسر پای میز محاکمه ایستاد و به درخواست اولیای دم به قصاص محکوم شد. در حالی که حکم در دیوان عالی کشور مهر تایید خورده و قطعی شده بود اولیای دم به حرمت ماه محرم و صفر اعلام گذشت کردند و با گرفتن 40 میلیون تومان رضایت دادند.
به این ترتیب علی دیروز از جنبه عمومی جرم محاکمه شد.
در جلسه رسیدگی به این پرونده که در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست باقر قربانزاده و با حضور دو مستشار تشکیل شد، نماینده دادستان کیفرخواست را خواند.
سپس پدر و مادر قربانی در جایگاه ویژه ایستادند و گفتند: «علی اشتباهی پسرمان را کشته و هیچ خصومتی با او نداشته است. ما به حرمت اربعین حسینی از خون پسرمان گذشت میکنیم.»
وقتی علی پشت تریبون دفاع ایستاد ابراز پشیمانی کرد و گفت: «من چند سال در رستوران زحمت کشیدم، اما صاحب رستوران بیدلیل با من درگیر شد و مرا اخراج کرد. من به ترمینال جنوب رفته بودم تا به لرستان برگردم، اما یکباره به فکر انتقام افتادم. میخواستم صاحب رستوران را ادب کنم. به همین خاطر شبانه به رستوران برگشتم و فکر کردم او درآنجا زیر پتو خوابیده است. من چند ضربه چاقو زدم، اما وقتی پتو را کنار زدم با پسر غریبه روبهرو شدم.»
وی در حالی که گریه میکرد، گفت: «من اصلا حمیدرضا را نمیشناختم و دشمنی با او نداشتم. من شرمنده پدر و مادر او هستم.»
در پایان این جلسه هیات قضایی وارد شور شد و طبق ماده 612 قانون مجازات اسلامی علی را به هفت سال زندان با احتساب روزهای بازداشت محکوم کرد.
قدیمی ترین هاجدیدترین هابهترین هابدترین هادیدگاه خوانندگان