چرا مردم در اینترنت خود آزاری میکنند؟
داستان الی
میدانستم که خودم آن چیزها را مینویسم، ولی در صفحه کامپیوتر نامی از من نبود. روی صفحه مادرم یا بهترین دوستم آن چیزها را مینوشتند. در آن پیامها گفته میشد که من زشت و بیخاصیتم و کسی مرا دوست ندارد . . . همه این چیزها در سرم بود. ولی وقتی آنها را بهصورت مکتوب و از جانب 'افراد دیگر' میدیدم، میدانستم که باید درست باشند. اما ادامه این ماجرا خیلی خستهکننده بود. دوستانم سعی میکردند از من دفاع کنند و در کنارم باشند، و من مجبور بودم برای اینکه ماجرا لو نرود برای آنها هم پیامهای تند و ناخوشایندی بفرستم. از دیدن اینکه چقدر بجای من عصبانی میشوند خیلی ناراحت میشدم، و آنجا بود که تصمیم گرفتم این کار را بس کنم. هدفم آزار دادن آدمهای دیگر نبود؛ میخواستم خود را اذیت کنم
داستان بن
من پای اینترنت نشسته بودم و احساس خیلی بدی داشتم. دیدم که کسی در شبکههای اجتماعی چیزی نوشته که من با آن موافقم، ولی عده زیادی با آن مخالف بودند. من هم نظرم را نوشتم، اما مردم واکنش بسیار بدی نشان دادند. همه حرفهایی که میزدند بنظرم درست میآمد و همین باعث شد بیشتر این کار را انجام دهم. احساس عجیبی بود، چون همه حرفهایی را که در موردم میزدند، قبول داشتم. همه چیزهایی که در مورد خودم احساس میکردم، از طرف بقیه تأیید میشد. احساس خوبی داشتم و قانع شده بودم که دچار خیالات نیستم، و واقعا همانقدر که فکر میکنم بد هستم. هیچوقت ماجرا را به کسی نگفتم، اما بعضی آدمهای بزرگسال متوجه شدند و از من میپرسیدند که چه خبر است. هیچوقت حقیقت را به آنها نگفتم. فقط میگفتم که همه چیز روبراه است. در آن موقع نمیخواستم بپذیرم که مشکل دارم
بعضی افراد کم سن و سال بطور ناشناس در اینترنت به خودشان آزار میرسانند. این پدیده بعضا خود آزاری اینترنتی خوانده شده است. اما دلیل آن چیست؟
آمارهای خود آزاری اینترنتی
۹ درصد افرادی که مورد سوال قرار گرفتند، گفتند که سابقه آزار اینترنتی خود را دارند
این نسبت در میان پسران ۱۳ درصد، و در میان دختران ۸ درصد بود
۲۳ درصد دانشآموزان یک بار در ماه، ۲۸ درصدشان یک یا دو بار در سال، و ۴۹ درصدشان تنها یک بار یا به ندرت این کار را کرده اند
از جمله دلایلی که این افراد برای خود آزاری اینترنتی ذکر کردند، "درخواست ملتمسانه کمک" و "جلب نگرانی دیگران به خود" بود
طبق گزارشهای اخیر، آزار و اذیت اینترنتی رو به افزایش است. وقتی کسی در شبکههای اجتماعی هدف رگباری از بدرفتاری و تهدید قرار میگیرد، پیش فرض همه این است که یک غریبه پشت ماجراست. اما همیشه اینطور نیست. بعضی وقتها افراد با خودشان چنین میکنند. این کار خود آزاری اینترنتی نام دارد و بعضی موسسات خیریه و کارشناسان شبکههای اجتماعی میگویند که بخشی از مشکلی نوظهور است که بهتازگی و عمدتا در میان افراد کم سن و سال شکل گرفته، و به آن خود آزاری اینترنتی یا دیجیتال میگویند.
پیدا کردن آمار مربوط به رواج این پدیده آسان نیست، و تاکنون تنها یک مطالعه تحقیقاتی در این زمینه انجام شده است. تحقیقات مرکز کاهش خشونتهای ماساچوست (MARC) نشان داده که در میان ۶۱۷ دانشآموزی که در مصاحبهها شرکت کرده اند، ۹ درصد آنها بطور ناشناس در اینترنت به خودشان آزار رسانده اند. دکتر دانا بوید، کارشناس فناوری و فرهنگ جوانان و یکی از اولین کسانی که بر وجود خود آزاری اینترنتی تأکید کرد، میگوید: "من فکر نمیکنم کسی به این فکر افتاده بوده که نوجوانان از ناشناس ماندن خود به این صورت استفاده میکنند. معمولا اکثر کسانی که در این مورد با آنها صحبت میکنم، از شنیدنش یکه میخورند."
الی، که البته نام واقعیاش این نیست، از ۱۵ سالگی نوشتن پیامهای آزاردهنده به خودش را شروع کرد. او نهایتا درباره مشکلش با موسسه خیریه سلفهارم صحبت کرد، و این موسسه اجازه داده که داستان الی در این مقاله ذکر شود. این نوجوان چندین پروفایل در اینترنت باز کرد و با استفاده از نامهای مختلف، به خودش پیامهای تند میفرستاد. او میگوید: "در آن پیامها گفته میشد که من زشت و بیخاصیتم و کسی مرا دوست ندارد . ... همه این چیزها در سرم بود. ولی وقتی آنها را بهصورت مکتوب و از جانب 'افراد دیگر' میدیدم، میدانستم که باید درست باشند."
نوع شناسایی شده دیگری از خود آزاری اینترنتی این است که افراد با هدف گرفتن پاسخهای منفی در اینترنت سوالاتی شخصی طرح میکنند. مثلا میپرسند "آیا من جذاب هستم؟" جوابهای توهینآمیز احساس فرد نسبت به خودش را تقویت میکند. بن که ۱۶ سال دارد، و البته نام واقعیاش این نیست، درباره مشکلش با موسسه خیریه سلفهارم صحبت کرده است. او میگوید: "این کار مرا قانع میکرد که دچار خیالات نشده ام، و واقعا به همان بدی هستم که خودم فکر میکنم."
ریچل ولچ، مدیر این موسسه، معتقد است که هر دو این حالتها جلوههایی از خود آزاری اینترنتی هستند. او میگوید: "شاید اینها جراحتی آشکار بجا نگذارند، اما باید برای افراد کم سن و سالی که احساس ناخوشایندی نسبت به خود دارند، خطر عاطفی واقعی تلقی شوند. این پدیده نوظهور است، اما در عین حال نگرانکننده هم هست و میتواند عواقب بسیار بدی داشته باشد."
شرکتکنندگان در تحقیق مطالعاتی MARC انگیزههای مختلفی برای خود آزاری اینترنتی بیان کردند، که از جمله آنها میتوان به "درخواست ملتمسانه کمک"، جلب توجه بزرگسالان و همسالان، و جلب نگرانی مردم اشاره کرد. خود آزاری اینترنتی شباهتهایی در عین تشابه با آزاری جسمی، تفاوتهایی هم با آن دارد. رفتارهایی شبیه آنچه که از بن سر زده، غیرمعمول است، چرا که در آن به مشارکت طرف ثالثی نیاز است. اما این در موارد خود آزاری جسمی رایج نیست. ریچل ولچ معتقد است که این نوع خود آزاری عاطفی از نظر روانی بسیار پیچیده است.
"خود آزاریهایی مثل زخمی کردن خود پاسخی جسمی به یک رنج عاطفی است و توجه فرد را از درد اصلی منحرف میکند. خود آزاری اینترنتی نوعی رنج عاطفی را با رنج عاطفی دیگری جایگزین میکند. این پسخورد عاطفی منفی بشدت نگرانکننده است. رفتارهای خود آزارانه میتواند بهسرعت تغییر کند و رو به وخامت بگذارد." اوضاع میتواند به شکلهای دیگری هم رو به وخامت بگذارد.
او میگوید: "دوستانم سعی میکردند از من دفاع کنند و در کنارم باشند، و من مجبور بودم برای اینکه ماجرا لو نرود برای آنها هم پیامهای تند و ناخوشایندی بفرستم." یکی از مشکلات کسانی که در زمینه رفتار تحقیق میکنند، فوقالعاده پنهانی بودن مسائل مربوط به آن است، زیرا نوعی حس خجالت شدید در این زمینه وجود دارد. خانم ولچ میگوید: "کسانی که این کار را میکنند خیلی از رو شدن دستشان میترسند. خجالت و تحقیر ناشی از فاش شدن منبع پیامهای اینترنتی خود آزارانه بسیار زیاد است." دکتر ریچارد گراهام یکی از برجستهترین متخصصان روانشناسی اطفال و استفاده از فناوریهای جدید و دیجیتال است و در بنیاد تویستوک و پورتمن لندن کار میکند. او میگوید: "برای نوجوانان، وجهه و عضویت در گروهها وسیلهای است برای جا انداختن خود بهعنوان یک فرد بالغ و پخته، و افراد در این سنین همیشه از این بیم دارند که رفتارشان بچهگانه بنظر برسد."
دکتر گراهام میگوید که بعد از مرگ نوجوانی بنام هانا اسمیت از وجود این نوع رفتارها باخبر شده است. این نوجوان ۱۴ ساله اهل لسترشایر در ماه اوت گذشته (مرداد ۱۳۹۲) بعد از آنکه روی یک شبکه اجتماعی مورد برخورد تند و آزاردهنده قرار گرفت، جان خودش را گرفت. وبسایت مزبور ادعا کرد که بسیاری از پیامها و اظهارنظرهای ناراحتکننده بطور ناشناس توسط خود هانا ارسال شده بود. خانواده این نوجوان از این وبسایت خواسته اند که مدارک و شواهد خود را برای این ادعا ارائه کند.
دکتر گراهام میگوید: "این ادعا که خود هانا بعضی از این پیامها را برای خودش فرستاده بوده، تأکیدی بر وجود این نوع رفتار بود. من بشدت از مشاهده آن متعجب شدم. نمیدانم این نوع رفتار چقدر متداول است، اما حدس میزنم که رواج آن بیشتر از آنچیزی است که ما میدانیم. ما باید به عمق ماهیت این پدیده بپردازیم و سعی کنیم بفهمیم چه اتفاقی در حال رخ دادن است." او هنوز مطمئن نیست که آسیب رساندن به خود انگیزه اصلی این افراد باشد و میگوید که اصطلاح خود آزاری اینترنتی همیشه کارآیی ندارد.الی و بن هر دو از متخصصان کمک گرفتند و از این کار دست کشیده اند. اما برای کسانی که سعی دارند دانستههای خود را در مورد این نوع رفتارها در مقیاس بزرگتری گسترش دهند، چالشهای عمدهای در پیش است.
دانا بوید که از محققان ارشد شرکت مایکروسافت و استادیار رشته رسانه، فرهنگ و ارتباطات دانشگاه نیویورک است و در دانشگاه هاروارد هم تدریس و تحقیق میکند، میگوید: "بیشتر بزرگسالان میخواهند مشکلات موجود را به گردن فناوری بیندازند و نمیخواهند بپذیرند که جوانان صرفا از فناوری برای نشان دادن مجموعهای از مشکلات اجتماعی و عاطفی که با آنها مواجه هستند، استفاده میکنند. فناوری صرفا خوبیها، بدیها و زشتیهای زندگی روزمره را انعکاس میدهد و بزرگ میکند. اما محکوم کردن فناوری بجای نگاه عمیقتر به مسأله آسانتر است. من دریافته ام که متأسفانه حتی کارشناسان هم ترجیح میدهند درباره آنچه فناوری "بر سر جوانان میآورد" صحبت کنند، و نگویند که فناوری صرفا نکاتی از فرهنگ حاکم بر زندگی جوانان را آشکار میکند."
اسکات فریمن، بنیانگذار موسسه خیریه بنیاد سایبرسمایل (Cybersmile Foundation) معتقد است که والدین هم باید با وضعیت موجود روبرو شوند و فقط اینترنت را مقصر ندانند. او میگوید که این موسسه خیریه آمارهای رسمی را با هم مطابقت نداده، اما شواهد موردی حاکی از آن است که شمار افرادی که درباره خود آزاری اینترنتی با مراجع مسوول تماس میگیرند، رو به افزایش است.
او میگوید: "امروزه اینترنت حکم محله و زمین بازی را دارد. ما برای اینکه فرزندانمان موقع بازی در خیابان ایمن باشند، آنها را مجهز میکنیم. حالا باید به آنها یاد بدهیم که چطور در اینترنت در امان باشند. والدین دیگر نمیتوانند 'بگویند من از اینترنت سر در نمیآورم'، و به این ترتیب مسوولیت را از سر خود باز کنند."