رازگشایی از دزدیهای گورستان
شهروند :دزدیهای سریالی در گورستان رازهایی داشتند که در دل یک زن تبهکار نهفته بود.
۱۰مهرماه سالجاری زنی با مراجعه به دادسرای شهرری از به سرقت رفتن پول و عابربانکش خبر داد و به بازپرس گفت: روز پیش برای خاکسپاری یکی از بستگان نزدیکم به بهشتزهرا رفته بودم. آنجا آنقدر شلوغ بود که متوجه چیزی نبودم، پس از پایان مراسم وقتی میخواستم کیفم را بازکنم تا موبایلم را بردارم با تعجب دیدم در کیفم باز است و موبایل، پول و کارت بانکیام دزدیده شده است. وی در ادامه افزود: باتوجه به شلوغبودن بهشتزهرا نمیدانم چه کسی از کیفم دزدی کرده بود و وقتی برای مسدودکردن کارتم رفتم متوجه شدم ۲میلیونتومان از حسابم برداشت شده است. با ادعاهای این زن، بازپرس پرونده به تیمی از پلیس ماموریت داد تا دزد مرموز را دستگیر کنند که در ادامه ماموران برای شناسایی این دزد ابتدا با ردیابی دستگاههای عابربانکی که وی از آنجا پول برداشت کرده بود قصد داشتند وی را شناسایی کنند که بررسیها نشان میداد وی از دستگاههایی استفاده کرده که مجهز به دوربین مداربسته نبودهاند! به این ترتیب ماموران در شاخه دیگری از تحقیقات شماره حسابی که یکمیلیون و۷۰۰هزارتومان به آن منتقل شده بود را نیز تحت ردیابی قرار دادند و موفق به شناسایی زنی بهنام «سمانه» شدند که برای مشخصشدن این ماجرا وی را به اداره پلیس احضار کردند. این زن پس از مراجعه تحت بازجویی قرار گرفت و با ادعای بیگناهی به پلیس گفت: ۲ هفته پیش پدرم را از دست دادم و برای دفن وی به بهشتزهرا رفتیم، آنجا چندینبار از حال رفتم و حواسم نیز به دور و اطرافم نبود تا اینکه هفته پیش قصد استفاده از کارتم را داشتم ولی هرچقدر گشتم آن را پیدا نکردم. وی در ادامه افزود: باتوجه به اینکه پول کمی در کارتم داشتم و از سوی دیگر میهمانان زیادی از شهرستان به خانهام رفتوآمد داشتند وقت نکردم به بانک بروم آن را بسوزانم و فکر نمیکردم کارتم سرقت شده و از آن سوءاستفاده شده باشد. با ادعای زن جوان کارآگاهان برای یافتن سرنخ دیگری از دزد مرموز تجسسهای دیگری را آغاز کردند تا اینکه زن دیگری به آنان مراجعه کرد و از دزدیدهشدن پول، طلا و موبایلش خبر داد. وی در تحقیقات به پلیس گفت: روز پیش برای مراسم تدفین یکی از بستگانم به بهشتزهرا رفته بودم و داخل غسالخانه بودم که متوجه شدم در کیفم باز است، وقتی کیفم را مورد بررسی قرار دادم با تعجب دیدم هرچیزی که داشتم از داخل آن برداشته شده است، صبح امروز نیز برای سوزاندن کارتم رفتم که با ناباوری دریافتم ۵ میلیونتومان از آن برداشت شده است.با اظهارات این زن، کارآگاهان که با چندین سرقت دیگر در اینباره و آن هم در بهشتزهرا روبهرو بودند باتوجه به اینکه دزدیها فقط از زنان صورت گرفته بود با این فرضیه که دزد پول و کارتهای بانکی یک زن است روبهرو شدند.ماموران پلیس اینبار نیز کارت بانکیای که ۵ میلیون از آن به حساب دیگری منتقل شده بود را تحت ردیابی قرار دادند و صاحب حساب را پس از شناسایی به دفترشان احضار کردند ولی متوجه شدند این زن نیز کارتش چندی پیش در مراسمی در بهشتزهرا به سرقت رفته است.کارآگاهان در ادامه دوباره تصاویر دوربین دستگاه عابربانکی که پول از آنجا به حساب دیگر منتقل شده بود را بررسی کردند و موفق شدند اینبار چهره زنی که در حال برداشت و انتقال پول است را شناسایی کنند.با به دست آمدن چهره این زن و مطابقت آن با آلبوم مجرمان قدیمی مشخص شد وی مهناز و ۴۵ساله است و بارها به خاطر سرقت و جیببری دستگیر و روانه زندان شده و در میان دزدان دیگر به «مهناز دست قشنگه» معروف است. براین اساس کارآگاهان برای دستگیری وی وارد عمل شدند و با مراجعه به خانه وی در شهرری دریافتند مهناز چندی پیش از آنجا به جای دیگری نقل مکان کرده است، بدین ترتیب شناسایی مخفیگاه جدید وی در دستور کار آنان قرار گرفت. پلیس که میدانست زن تبهکار لانه فعالیتش را به قبرستانهای اطراف تهران برده است با تشکیل چندین گروه و اعزام آنان به بهشتزهرا و سایر آرامگاهها قصد داشت وی را هنگام سرقت دستگیر کند که با گذشت چند روز وی در بهشتزهرا تحت شناسایی قرار گرفت و ماموران با تحت نظر گرفتن وی موفق شدند خانهاش را در یکی از محلات قدیمی شهرری ردیابی کنند.با بهدست آمدن همه سرنخها، ماموران با یک عملیات غافلگیرانه به خانه وی رفتند و هنگامیکه قصد دستگیرکردن وی را داشتند پسر این زن به نام بهنام به سوی آنان حملهور شد تا بدین صورت امکان فرار مادر تبهکارش را فراهم کند که با تلاش پلیس وی نتوانست از چنگ آنان بگریزد. ماموران در بازرسی از خانه مهناز موفق به یافتن چندین موبایل دزدی، کارتهای عابربانک و کارت ملی طعمههایش شدند. «مهناز» در ابتدای بازجویی قصد همکاری با پلیس را نداشت و ادعا کرد که کارتهای بانکی و ملی را از خیابان یا امامزادهها پیدا کرده است ولی هنگامی که با تصاویر خود در حال انتقال پول از کارت بانکی دزدی روبهرو شد لب به اعتراف گشود. وی به کارآگاهان گفت: من پس از اینکه سال گذشته از زندان آزاد شدم به دلیل اینکه پولی برای اجاره خانه نداشتم مجبور شدم دوباره دست به دزدی بزنم.بنابر این گزارش باتوجه به اعترافات زن تبهکار و شناسایی۱۰ نفر از طعمههای وی کارآگاهان همچنان در تلاش هستند تا سایر طعمههای احتمالی وی را شناسایی کنند.
گفتوگو با مهناز
خودش هم میگوید خیلی فرز است و دزدی را از پدرش یاد گرفته است، شاید کسی نباشد که مثل وی بتواند کیف را باز کند و دست به سرقت بزند.
چرا به تو مهناز دست قشنگه میگویند؟
نمیدانم، تبهکارهای قدیمی که مرا میشناسند شاید به خاطر فرز بودنم این اسم را برایم گذاشتهاند.
چند سال است که دزدی میکنی؟
۲۰سال
همسر و فرزند داری؟
یک پسر و یک دختر دارم، همسرم به خاطر فروش مواد مخدر در زندان است.
فرزندانت هم میدانند دزدی میکنی؟
بله، پسرم میداند و کار ندارد چون که معتاد است و خرج اعتیادش را از من میگیرد ولی دخترم پس از اینکه ازدواج کرد و رفت در طول ۵سال گذشته شاید دوبار برای دیدنم آمده است.او از کارهایم به شدت ناراحت است و میگوید به خاطر اینکه مادرش هستم برای دیدنم میآید یا زنگ میزند.
تابهحال شده از کارهایت پشیمان بشوی؟
بله، ولی چاره ندارم، شوهرم زندان است، پسرم معتاد و من هم ...
نمیترسیدی دستگیر شوی؟
من سابقهدار هستم و آنقدر دستگیر شدهام که ترسم ریخته است ولی حواسم را خیلی جمع میکنم که گرفتار نشوم.
با پول و طلاها چه کار میکردی؟
کرایه خانه، خرج اعتیاد پسرم و ...
پدرت چگونه دزدی میکرد؟
او هم جیببر بود، چندینبار در کودکی و نوجوانی با وی در اتوبوسها همراه میشدم و پدرم جیببری میکرد و مرا به این خاطر میبرد که اگر گرفتار شد مردم به خاطر من وی را رها کنند!
حرف آخر؟
من هم خیلی دوست داشتم مانند زنان دیگر خانه داشتم، خانواده درستوحسابی داشتم و زندگی گرمی برای خودم دستوپا میکردم ولی صدافسوس که سرنوشتم دزدی و زندان است!