آخرین تهدید دزدان دریایی سومالی برای کشتن ملوان ایرانی
دزدان دریــایی سومالی که از 40 ماه قبل یک ملوان ایرانی را به گروگان گرفتهاند در آخرین تماسشان اعلام کردند فرصت برای مذاکره به پایان رسیده و اگر تا یک هفته پول مورد نیازشان پرداخت نشود گروگان ایرانی شان را خواهند کشت. تهدید دزدان دریایی در حالی است که مقامات وزارت امور خارجه طی سه سال و نیم گذشته هیچ تلاش موثری برای آزادی این هموطن مان انجام ندادهاند.
ربودن آلبدو در خلیج عدن
به گزارش خبرنگار ما، شهریار علیآبادی -29 ساله- که سرملوان کشتی تجاری به نام «آلبدو» بود شهریورماه سال 89 به نمایندگی از صاحب کشتی همراه با 22 خدمه از کشورهای مالزی، پاکستان و هند از بندرعباس عازم کنیا شد. بار کشتی مواد غذایی بود و طبق برنامهریزی انجام شده باید چند هفته بعد به مبدا باز میگشت.
با گذشت دو هفته از شروع این سفر ارتباط کشتی با ایران قطع شد. هیچ کس نمیدانست چه اتفاقی افتاده و چه بلایی بر سر کشتی و خدمهاش آمده است. خانواده شهریار که سخت نگران او بودند تلاشهایشان را برای به دست آوردن سرنخی از کشتی از طریق مالک کشتی و وزارت امور خارجه آغاز کردند. این تلاشها 14 ماه به طول انجامید تا اینکه سرانجام شهریار با خانوادهاش تماس گرفت. او گفت در ابتدای سفر، هنگامی که کشتی از خلیج عدن عبور میکرد در دام دزدان دریایی افتاد.
او گفت: دزدان دریایی، کشتی را ربودهاند و برای آزادیاش صد هزار دلار میخواهند. او که جانش در خطر بود گفت دزدان دریایی یک ملوان هندی را کشته و تهدید کردهاند اگر پول مورد نیازشان پرداخت نشود دیگر خدمه را هم خواهند کشت. شهریار در شرایط سختی قرار داشت و معلوم نبود چه سرنوشتی در انتظارش است. او سه ماه پیش از شروع سفر پای سفره عقد نشسته بود و میخواست در بازگشت زندگی مشترکش را آغاز کند. اما با دزدیده شدن ،کشتی همهچیز، حتی بازگشت او به کشور در هالهیی از ابهام قرار گرفت.
چند ماه از ربودن کشتی آلبدو میگذشت تا اینکه مقامهای پاکستانی برای آزاد کردن اتباع شان به تکاپو افتادند. آنها حاضر شدند در قبال آزاد کردن 9 ملوان پاکستانی ??? هزار دلار بپردازند. این اقدام پاکستان در شرایطی بود که شهریار همچنان امیدواری داشت مقامات کشورمان برای نجاتش کاری کنند. به او چند ماه یک مرتبه اجازه داده میشد با خانوادهاش تماس بگیرد. در این تماسهای کوتاه گروگانگیران سومالیایی مار و عقرب به جان شهریار میانداختند تا او با خواهش و التماس خانوادهاش را وادار کند یکصد هزار دلار به دزدان دریایی بپردازند و او را آزاد کنند. پدر شهریار کارمندی بازنشسته و ساکن سبزوار بود و توان پرداخت چنین باجی را نداشت.
غرق شدن کشتی و ماهها بیخبری
با گذشت سه سال از به اسارت در آمدن ملوان ایرانی هیچ اقدام موثری برای آزادیاش انجام نشد. تماسهای تلفنی او قطع شد و برای چند ماه خانوادهاش از او اطلاعی نداشتند. چهار ماه قبل سرانجام شهریار با مادرش تماس گرفت و گفت در این مدت در کشتی نگه داشته میشد اما کشتی غرق شده و فقط او و 6 ملوان هندی زنده ماندهاند. او گفت زندگی سختی دارد و در جنگل از او مراقبت میکنند. در هر تماس تلفنی شهریار به مادرش التماس میکرد تا برای آزادی او کاری کنند.
در این مدت بارها خانواده شهریار سراغ صاحب کشتی رفتند اما او گفت کاری از دستش بر نمیآید. در چنین شرایطی 40 ماه از ربوده شدن شهریار علی آبادی گذشت و تلاشهای وزارت امور خارجه نیز به جایی نرسید. او چند روز قبل برای آخرین مرتبه با مادرش تماس گرفت و گفت دزدان دریایی گفتهاند دیگر نمیتوانند صبر کنند.
آخرین وضعیت ملوان ایرانی از زبان مادرش
مادر شهریار در گفتوگویی تلفنی به خبرنگار ما گفت: پسرم در شرایط سختی به سر میبرد و دزدان دریایی او را شکنجه میکنند. یک مرتبه عقرب او را نیش زده و تا یک قدمی مرگ پیش رفته است. او گفت: نمایندهیی از سازمان ملل برای آزاد کردن 6 ملوان هندی به سومالی سفر کرده اما هیچ کس برای او کاری انجام نداده است.
در این مدت هر جا که میتوانستم رفتهام. چند مرتبه به دفتر رییسجمهور سابق رفتم اما کاری انجام نشد. از آقای دکتر روحانی میخواهم برای پسرم کاری کند. من مادرم و بیشتر از سه سال است که پسرم را ندیدهام قرار بود پسرم داماد شود اما حالا نمیدانم قرار است چه بلایی به سرش بیاید.
وی ادامه داد: حدود یک ماه قبل از وزارت امور خارجه با من تماس گرفتند و گفتند همهچیز درست شده و شهریار آزاد میشود. آن روز بهترین روز عمرم بود. اشک شوق میریختم و دعایشان میکردم اما هرچه انتظار کشیدم خبری نشد.
مادر شهریار درباره آخرین وضعیت پسرش گفت: غروب پنجشنبه شهریار تماس گرفت. صدایش میلرزید. التماس میکرد که مادر، کمکم کنید. شهریار گفت: شما را به خدا به مسوولان بگویید من هم برای یک لقمه نان به این سفر آمدم. سه سال است که من دست دزدان دریایی افتادهام. چرا کسی به دادم نمیرسد.
این زن در حالی که گریه امانش را بریده بود ادامه داد: شهریار گفت چند روزقبل من را به همان کسانی که سه سال و نیم قبل دزدیده بودند تحویل دادند. از تقویم و ماه و سال بیخبرم اما آنها گفتند من را فقط تا روز 10 دسامبر (یک هفته دیگر) نگه میدارند. آنها میگویند سه سال و نیم به من آب و نان دادهاند و دیگر نمیتوانند بیشتر از این من را نگه دارند.