واکنش حمید فرخ‌نژاد به دستمزد خبرسازش

ماهنامه 24 :در عالم جوانی گفتم باید اول فیلمنامه‌ها را بخوانم تا تصمیم بگیرم و همین شد که دیگر سراغ من نیامدند. اسم این کار پرواز 57 بود که به سرعت باعث شهرت گروه مهران مدیری و خیلی از کمدین‌های این سال‌ها شد. بعدا هم با ساعت خوش و سال خوش ادامه پیدا کرد و محبوبیت عجیب و غریبش همه کشور را گرفت. تا مدتها غصه‌دار بودم که چرا چنین اشتباهی کردم و این پیشنهاد را رد کردم. برای جوان شهرستانی ندیدبدیدی مثل من تصور آن همه شهرت و محبوبیت حیرت‌آور بود. احساس می‌کردم بزرگترین شانس عمرم را ضایع کردم.

حمید فرخ‌نژاد به تازگی در گفت‌وگویی که برای اولین بار قصه پرماجرا و تلخ و شیرین بازیگر شدن‌اش را تعریف کرده در واکنش به جنجال‌هایی که برای دستمزدش در «استرداد» ایجاد شده کنایه‌های تندی به ابوالحسن داودی داشته و در بخش‌هایی از مصاحبه هم با شرح اتفاقات و حواشی پیرامون تولید فیلم «روزهای زندگی» انتقادات شدیدی از پرویز شیخ‌طادی مطرح کرده است. شبکه ایران بخش‌هایی برگزیده از این مصاحبه خواندنی را به نقل از ماهنامه «24» انتخاب کرده است که در ادامه می‌خوانید:

راهم را کج کردم که بروم سربازی


اگر دانشگاه قبول نمی‌شدم باید می‌رفتم سربازی. دفترچه اعزام به خدمت هم جیبم بود. اتفاق‌های عجیبی در زندگی‌ام افتاده که هیچ وقت به حساب توانایی‌‌ها یا سطح سوادم نمی‌گذارم، چون هیچکدام را نداشتم. روزی که رفتم دفترچه کنکور بگیرم یک صف طولانی جلوی اداره پست بود و تابلوی بزرگ زده بودند که «دفترچه تمام شد، برای دریافت دفترچه به اهواز مراجعه کنید» فاصله اهواز تا محل زندگی ما 170 کیلومتر بود. پس گفتم خداحافظ و راهم را کج کردم که بروم سربازی. به شکل تصادفی یکی از پسر عموهایم را دیدم. سوارم کرد و پرسید اینجا چه می‌کنی و من ماجرا را گفتم. پسر عمویم از در پشتی اداره پست بردم داخل و در زد و با هم از در رد شدیم؛ چند دقیقه بعد با دو تا دفترچه کنکور برگشت. انگار خدا او را سر راه من گذاشت. اگر آن روز در جاده منتهی به اداره پست سر راهم سبز نمی‌شد به کل به راه دیگری رفته بود.

فاصله طبقاتی وحشتناکی با محیط و بچه‌های رشته هنر داشتم


تهران آن موقع برای ما حکم پاریس را داشت. وقتی رفتم دانشگاه سعی کردم با موضوع منطقی برخورد کنم. مشکل اصلی فاصله طبقاتی وحشتناکی بود که با محیط و بچه‌های رشته هنر داشتم جوری که اوایل حتی حرف‌هایشان را هم نمی‌فهمیدم.

سرخوردگی در برخورد با دخترهای همکلاسی خیلی به چشم می‌آمد


سرخوردگی شدید مثلا در برخورد با دخترهای همکلاسی خیلی به چشم می‌آمد. طوری که هر چه می‌گفتم همه‌شان می‌خندیدند. نه این که طفلکی‌ها بخواهند مسخره کنند ولی مدل برخورد و حرف‌ها و لهجه‌ام برایشان جالب بود و متوجهش نمی‌شدند. ارتباط‌ها، نگاه‌ها و برخوردها جور دیگری بود و چیزی ازش سر در نمی‌آوردم.

در همه چیز کم می‌آوردم


همان ترم اول چند بار خواستم درس را رها کنم و بروم. می‌دیدم جایم اینجا نیست و این آدم‌ها اصلا یک جور دیگرند. در همه چیز کم می‌آوردم اما خیلی زود به این وضعیت غلبه کردم. خوشبختانه دوستان خوبی پیدا کردم و اولین چیزی که به نظرم آمد این بود که برای جبران کمبودها و ادامه مسیر باید کار کنم.

یکی از مقاطعی که می‌خواستم دانشگاه را ول کنم و بروم همین جلسه بود!


سر کلاس استاد ناظرزاده کرمانی حرف از ایلیاد و ادیسه شد. دکتر ناظرزاده‌ی بزرگ که به نظرم هنوز از باسوداترین آدم‌های این رشته است جمله‌ای نقل کرد و گفت از ایلیاد است. دست بلند کردم و گفتم ببخشید جمله‌ای که گفتید مال ادیسه است نه ایلیاد. نگاهی کرد و گفت هااااان؟! اسم شما چیه؟ گفتم حمید فرخ‌نژاد. گفت از کجا آمده‌ای؟ گفتم سربندر. با لحن خاصی پرسید کجا هست این سربندر؟! و همه کلاس خندیدند. خیلی ایشان را دوست دارم و هنوز هم نامش برایم یادآور یک دوران طلایی است. تا آخر آن جلسه کلاس هر جمله‌ای که می‌گفت نگاهم می‌کرد و می‌پرسید جناب استاد درست گفتم؟! و خلاصه با آن نیش کلام کرمانی با ادب و مسلحش مرا از حیز انتفاع ساقط کرد! یکی از مقاطعی که می‌خواستم دانشگاه را ول کنم و بروم همین جلسه بود! هفته بعد که وارد کلاس شد گفت فرخ‌نژاد! فکر کردم می‌خواهد از کلاس بیرونم کند. و کرد به دانشجویان و گفت از ایشان معذرت می‌خواهم، حرف هفته‌ی پیشش درست بود. از خوشحالی رفتم روی هوا. از خوش شانسی من بود که یکی دو روز قبل از کلاس ایلیاد و ادیسه را خوانده بودم و حضور ذهن داشتم. بعد از کلاس گفت چند تا کتاب دارم و می‌خواهم ویرایش اینها را قبول کنی.

تا مدتها غصه‌دار بودم که چرا پیشنهاد تیم مدیری را رد کردم


از این طریق با علی عمرانی دوست شدم و یک روز صدایم کرد که قصد داریم یک کار طنز برای تلویزیون بسازیم و می‌خواهم یکی از بازیگران اصلی گروه باشی. در عالم جوانی گفتم باید اول فیلمنامه‌ها را بخوانم تا تصمیم بگیرم و همین شد که دیگر سراغ من نیامدند. اسم این کار پرواز 57 بود که به سرعت باعث شهرت گروه مهران مدیری و خیلی از کمدین‌های این سال‌ها شد. بعدا هم با ساعت خوش و سال خوش ادامه پیدا کرد و محبوبیت عجیب و غریبش همه کشور را گرفت. تا مدتها غصه‌دار بودم که چرا چنین اشتباهی کردم و این پیشنهاد را رد کردم. برای جوان شهرستانی ندیدبدیدی مثل من تصور آن همه شهرت و محبوبیت حیرت‌آور بود. احساس می‌کردم بزرگترین شانس عمرم را ضایع کردم. این قدر کارشان گرفته بود که می‌توانستند برای خودشان پراید بخرند و ما انگشت به دهان بودیم که از راه بازیگری به اینجاها رسیدند! انگار خدا نخواست که مسیر من در ابتدای راه از این کانال باشد. گمان می‌کنم همین است و مرا با خودش برده و هنوز هم دارد می‌برد. فقط از یک جایی به بعدش را سعی کردم مدیریت کنم. خلاصه از این ماجرا هم این شکلی گذشتم و فاجعه‌ای که بعد از آن محبوبیت حیرت‌انگیز با ممنوعیت کار و از هم پاشیدن گروه برایشان پیش آمد و خیلی‌هایشان را نابود کرد، سرم نیامد.

ایده «عروس آتش» را برادر خدابیامرزم فرهاد داد


ایده(عروس آتش) را برادر خدابیامرزم فرهاد اولین بار به آقای سینایی داد،‌چون خودش پزشک بود و قصه‌ی یکی کاز دخترهای همکلاسی‌اش را تعریف کرد که از نخبه‌های علمی کشور بود ولی به دلیل عشیره‌ای بودن با کسی جز پسر عموهایش ازدواج کند. این موقعیت عجیب و متناقض گوشه ذهن سینایی ماند تا این‌که یک روز یادش افتاد و گفت نظرت چیست فیلمش را بسازیم.

به کارگردان گفتم یک بار دیگر این حرف را به من بزنی، می‌زنمت!


برای این کار (بازی نابازیگرانه و باز گذاشتن دست برای ایفای نقش) همه راهی رفتم، از خواهش و تمنا تا جوسازی و کلک و تهدید! یادم هست سر یکی از فیلم‌ها روز دوم کارگردان را صدا زدم و گفتم یک بار دیگر این حرف را به من بزنی، می‌زنمت! بازی من راکورددار شده بود و کاری نمی‌توانست بکند. ناچار شد اجازه بدهد. برای این فیلم خارج از ایران جایزه‌ی بازیگری گرفتم.


یازده بار «باشو غریبه کوچک» را دیدم و گریه کردم


سالی که وارد دانشگاه شدم مصادف بود با اکران دیرهنگام فیلم توقیف شده‌ی باشو غریبه کوچک؛ یازده بار فیلم را در سینما دیدم و عین یازده بار گریه کردم و تاثیر فوق‌العاده‌ای رویم گذاشت.

حاتمی‌کیا جواب سلامم را نداد/ مرا صدا کرده‌اند که خرابم کنند


حاتمی‌کیا را اولین بار در دانشکده هنرهای زیبا دیدم. آدم معروفی بود و ما از لای در نگاهش می‌کردیم. زمان دانشجویی برای نقش کوچک و پرت و پلایی در سریال خاک سرخ دعوت شدم اما با این که کار حاتمی‌کیا بود قبول نکردم. چند سال بعد از طریق بهرام عظیم پور دعوت شدم دفتر تولید ارتفاع پست. وقتی رفتم دفترشان حاتمی‌کیا وارد شد و از جلوی من گذشت بدون این‌که جواب سلامم را بدهد. گفتم پس این‌طور! اینها مرا صدا کرده‌اند که خرابم کنند و به تلافی نه گفتن به خاک سرخ می‌خواهند ضایعم کنند. طفلکی ابراهیم حاتمی‌کیا اصلا این طور آدمی نبود ولی آن موقع سریع برای خودم اینطور تعبیر کردم. البته قبلش در دفتر اصغر فرهادی – که داشت سریال در شهر را می‌ساخت- فیلمنامه‌ی ارتفاع پست را خوانده بود. فرهادی درباره فیلم حرف زد و حتی گفت برای نقش اول مرا پیشنهاد کرده است.

بازی در نقش شهید چمران را به من پیشنهاد داد


همکاریمان(حاتمی‌کیا) قطع نشده و خیلی با هم دوستیم و باز هم امکان همکاری هست. حتی بازی در نقش شهید چمران فیلم چ را هم در مسکو به‌م پیشنهاد داد. منتها گفت حاجی، چمران در عکس‌ها به خاطر قد کوتاهش در جمع همکاران و اطرافیان گنده منده‌ شاخص شده و باید این را در میزانسن‌های فیلمت رعایت کنی. حتی محسن تنابنده را به‌ش پیشنهاد کردم که فیزیکش به نقش می‌خورد.

بحث می‌شد باید روی فلانی را کم کنیم؛ بچه پرروست!


خیلی‌ها تحمل ندارند که رک و راست توی چشمشان بگویی فیلمنامه مزخرفی است و بازی نمی‌کنم. بالاخره این کینه و حس تلافی یک جایی خودش را نشان می‌دهد. انگار بگویند کی هستی که این طور می‌گویی؟ جاهایی در هیات داوری‌های یا جاهای دیگر خبر دارم که بحث می‌شد باید روی فلانی را کم کنیم؛ بچه پرروست!

ای خدا، من واگذار کردم به خودت


متاسفم که گاهی همه کار می‌کنم و نود درصد فیلم که می‌گذرد ناگهان کارگردان به فکر می‌افتد که جلوی تو بایستد و انکارت می‌کند تا نقش و تاثیرت در کار آن قدرها به چشم نیاید و در فضای سینمای خوشگل ما کسی نگوید فلانی در کیفیت این کار تاثیر و سهمی دارد. با این‌که خیلی‌ها می‌دانند کجاها از ایده‌ها و پیشنهادهای تو شکل گرفته و چه کارهایی کرده‌ای که فیلم بهتر شود. یکی از این موارد همین فیلم روزهای زندگی بود. با یک سناریو و میزانسنی مرا حذف کردند که این اتفاق بیفتد، ولی ای خدا، من واگذار کردم به خودت و واقعا امیدوارم این آدم بتواند یک بار دیگر هم چنین فیلمی بسازد؛ امیدوارم که بتواند!

طبق قرارومدار و درخواست کارگردان رفتم خانه نشستم تا بودجه بدهند


دو ماه از فیلمبرداری(روزهای زندگی) گذشته بود که پرویز شیخ‌طادی آمد پیش من و گفت هنوز سی درصد آن هم از نماهای خارجی فیلم باقی مانده و سیما فیلم گفته یک ریال دیگر هم هزینه نمی‌دهند. حتی رفتم کمیسیون بهداشت مجلس را آوردم سر صحنه فیلم که کمک بگیرم. اینها به من بازیگر چه مربوط است؟ سی سکانس خارجی و جنگی کار مانده بود که کارگردان آمد پیش من. خدا کند این حرفها را بخواند و جراتش را داشته باشد که تکذیب کند. ازم خواهش کرد بروم یک ماه دیگر مهلت بگیرم. در حالی که قانونا قراردادم هم با فیلم تمام شده بود. معمولا این ناگفته‌هایی است که در دل ما می‌ماند ولی اینجا دوست دارم بگویم تا ثبت شود. کارگردان گفت تو را به خدا این کار را در حق من و فیلم بکن، چون کار قبلی‌ام هم به مشکل خورده و دیگر حرفم را قبول نمی‌کنند. رفتم پیش سعید سعدی که انسان شریفی است و کلمه به کلمه‌اش را که شهادت می‌دهم، گفتم به عنوان بازیگر محوری فیلم قراردادم تمام است و باید یک ماه تمدید شود تا فیلم به سرانجام برسد. سعدی گفت پول نداریم و امکانش نیست. گفتند اگر فشار بیاوری به خاطر تو ممکن است بودجه بدهند و من طبق قرارومدار و درخواست کارگردان رفتم خانه نشستم تا این اتفاق بیافتد و فیلم راه بیافتد. چند روز بعد اتفاقی فهمیدم گروه سر صحنه است و دارند فیلمبرداری می‌کنند! زنگ زدم به شیخ‌طادی گفتم مگر تو از من نخواستی این کار را بکنم؟ چطور شده که بی من دارید ادامه می‌دهید؟ گفت راستش اگر این کار تمام نشود به مشکل می‌خورم. خلاصه با حذف صحنه‌هایی از بازی من و بازنویسی فیلمنامه و کنار گذاشتن بخشی از سکانس‌ها کار را تمام کردند.

کاش شیخ‌طادی بیاید و بگوید یک جای این قصه را دروغ می‌گویم


جالب است که بعدها از این آدم مصاحبه‌ای خواندم که گفته بود کار فرخ‌نژاد قانونی بود اما به لحاظ اخلاقی درست نبود. خدای من شاهد است به همین وقت عزیز قسم که کار من عین چیزی بود که خودش ازم خواست تا بتواند برای ادامه فیلم بودجه بگیرد. خانم قاضیانی در جریان جزئیات ماجرا هست. کاش شیخ‌طادی بیاید و بگوید یک جای این قصه را دروغ می‌گویم. برای پول تولید فیلم کارشان به درگیری فیزیکی کشیده بود و من خواستم کمکی به موقعیت تضعیف شده‌ی کارگردان کرده باشم، اما این آدم به همین راحتی پشتم را خالی کرد.

حواشی «استرداد» برای تبلیغات فیلم است


حواشی پیش آمده در مورد استرداد به نظرم بیشتر برای تبلیغات فیلم است و شیطنت پشت‌اش خوابیده. دستمزد واقعی من را در شش ماه وقتی که گذاشتم و دشواری‌های خاص کار تقسیم کنید به هیچ عدد نامعقولی نخواهیم رسید. مهم این است که بازیگر را در قبال پولی که می‌گیرد به عنوان محصول می‌فروشند ولی کسی به این موضوع توجه نمی‌کند.

با کار کردن کنار کارگردانی مثل ابوالحسن داوودی چه عاید من می‌شود؟
متاسفانه در مصاحبه‌ای می‌خوانم که آقای ابوالحسن داودی در مورد من اظهار نظر کرده است. متقابلا باید بگویم فقط باید پول خوب بگیرم تا با شما کار کنم. غیر از این وجاهت دیگری در این همکاری نمی‌بینم. با کار کردن کنار کارگردانی مثل ابوالحسن داوودی چه عاید من می‌شود؟ سطح سوادمان را بالاتر ببریم و فیلم‌های بهتری بسازیم، مطمئن باشد دستمزد کمتری خواهیم داشت. پس با صدای بلند می‌گویم آقای ابوالحسن داودی من هستم که تصمیم می‌گیرم در چه کار چه دستمزدی بگیرم و شما فقط می‌توانید قبول کنید یا نه.

امثال ایشان جز پول ویژگی دیگری ندارند که انگیزه همکاری بشود


گاهی فیلم یا آدم‌ها کنار ما شخصیت پیدا می‌کنند. کار کردن یا به من دنیا می‌دهد یا آخرت، یا اعتبار و تشخص هنری دارد یا بهره مالی. امثال ایشان (داودی) جز پول ویژگی دیگری ندارند که انگیزه همکاری بشود. دیگرانی هم هستند که به شوق همکاری با آنها سفید امضاء می‌کنم. من در بازیگری بسیار معتبرتر از ابوالحسن داودی در کارگردانی هستم، پس کار کردن با او یقینا از من کم می‌کند و باید پولش را بگیرم. تمام شد و رفت. یکی از آدم‌هایی که گفتم فیلمنامه‌شان را رد کردم و گفتم خوب نیست و به‌شان برخورد همین آقا بود.

ده‌نمکی پیشنهاد شراکت داد


این چند سال بازی در سه – چهار فیلم به‌م پیشنهاد شد که هم پر سروصدا بود و هم شرایط مالی چشم‌گیری داشت مثل رسوایی آقای ده‌نمکی که حتی پیشنهاد شراکت دادند. خیلی خیلی بیشتر از این حرف‌ها گیرم می‌آمد، نخواستم

+245
رأی دهید
-7

مانفرد - ایران - ایران
دمت گرم کا
‌پنجشنبه 7 آذر 1392 - 15:26
IranSalam - آمستردام - هلند
حمید فرخ‌نژاد یکی از بهترین هنرپیشه های ایران واقعا کارش محشره هم از لحاظ هنری هم از لحاظ شخصیتی!
‌پنجشنبه 7 آذر 1392 - 16:48
khalkobi - فرانکفورت - آلمان
فرخ نژاد کارت درسته به خدا.دمت گرم.
‌پنجشنبه 7 آذر 1392 - 17:23
shooshtari - اهواز - ایران
متن صحبت ها بعضی جاها گسسته است
‌پنجشنبه 7 آذر 1392 - 17:42
آیینه - آلمان - آلمان
بازیش عالیه. امیدوارم هر روز موفقتر از روز قبل باشه.
‌پنجشنبه 7 آذر 1392 - 17:38
raha1984 - هامبورگ - المان
بازیش هم زیاد خوب نیست !! من که خوشم نمیاد ! حالا واقعا سربندر کجاست ؟
‌پنجشنبه 7 آذر 1392 - 18:44
purelove_31 - مشهد - ایران
دوست دارم مرد
‌پنجشنبه 7 آذر 1392 - 18:51
کوین پارسی - تورنتو - کانادا
انصافا بازیگر و هنرمند خوبیه. به کارش مسلطِ. فیلمی که با فولاد کیمیائی بازی کرده بود واقعا قشنگ بود.
‌پنجشنبه 7 آذر 1392 - 20:59
paksan - آمریکا - آمریکا
آدم مرد و با مرام یعنی شما .. کسی که دست رد به مولتی میلیاردری مثل ده نمکی بزنه باید به افتخارش کلاهت رو برداری .این آدم به نظرم آدم شناس هم هست و همه ما دیدیم که وقتی کمر مردم زیر گرانی و بدبختی خم شده و وضعیت زنان و خانواده های ایرانی در 8سال مموتی به فلاکت رسید حتی یک کلمه از بدبختی های مردم نگفت بله ده نمکی فیلمهای میلیاردی می ساخت با حمایت دولت و لیس زدن دولت رو به مردم ترجیح داد و با مسخره کردن جبهه و جمع کردن یک سری از کمدین های سینمای ایران در یک فیلم فکر میکنه مردم برای او به سینما آمدند ولی همه می دونن که هرکسی بتونه و توان مالی جمع کردن این همه بازیگر رو داشته باشه(بدون رانت دولتی و با رانت فرقی نداره) اون فیلم خواهد فروخت .پس ده نمکی هیچکاره همکاره بود که سپاه و دولت پشتش بود و می خواستن از یک بی سواد یک چهره بسازند
‌پنجشنبه 7 آذر 1392 - 19:13
Ghooloo - آبادان - ایران
درود به آقای حمید فرخ نژاد همشهری عزیزمون که بسیار دوست داشتنی و در کار خود استاد هستند. برایشان موفقیت روزافزون آرزومندم.
‌پنجشنبه 7 آذر 1392 - 22:07
Ghooloo - آبادان - ایران
raha1984 - هامبورگ - المان_ شما عزیزم از بازی ایشان در کدام فیلم خوشتان نیامده و آن را نقد میکنید تا آن را یک بررسی بکنیم. ولی در مورد سربندر حتماً شوخی میکنی که نمیدانی کجاست؟! سربندر و بندر امام (بندر شاه قدیم) جزو مهمترین شهرهای ایران از لحاظ اقتصادی و واردات و صادرات هستند. شما مگر بندری دیگر به بزرگی و وسعت بندر امام و سربندر در ایران سراغ دارید؟
‌پنجشنبه 7 آذر 1392 - 22:10
MIRZADEH I ESHGHI - دوسلدورف - آلمان
GHOLLOجان.فدای وجب به وجب خاک دیارت،این رها خانم محترمه -سبز سابق و سینه چاک عکسهای اون مرحومه مقتوله که بازیچه دست رسانه‌‌ها شد -میخواد نظری بده که همه بدونن ایشون هم هست و صاحب نظر ه.بنده خدا در عالم غیر مجازی بعید میدونم وجودی برای عرض اندام داشته باشه و گوشی بیابه که نظراتBASAATE فال قهوه‌‌ ایش رو بشنوه و اهمیتی بهش بده.یک حرفی‌ زد بنده خدا .جدی نگیر....تو هم جدیش نگیر .آخه مگه می‌شه در عالم بی‌ پایان رایانه و با وجود گوگل و یاهو و و و و و انسان عاقلی بیاد و به سبک مادر بزرگ هامون هنگام پاک کردن سبزی آش بپرسه راستی‌ سر بندر کجاست!آخه تو رو چه به اظهار نظر دربارهٔ هنر فرخ نژاد!..
جمعه 8 آذر 1392 - 01:31
alek_wien - وین - اتریش
MIRZADEH I ESHGHI - دوسلدورف - آلمان. Ghooloo - آبادان - ایران. میرزاده‌ای عشقی‌ - دوسلدورف - آلمان. قولو - آبادان - ایران. جنبه انتقاد داشته باشید .رها فقط نظرش رو گفت . من هم نه از بازیش خوشم میاد نه از خودش .کلا از این که سعی‌ می‌کنه لهجشو قایم کنه خوشم نمیاد . با لهجه جنوبی خودش صحبت کنه بهتره. در ضمن سربندر هم نمیدونم که کجاست . مگه همه باید آماره همه شهرای کوچیکو داشته باشن .البته اگه بشه بهش شهر گفت و بخش نباشه . در ضمن با کوچیک کردن دیگران خودتو نمیتونی بزرگ کنی‌ .خودت مگه تو ریل لایف و زندگی‌ واقعی‌ چی‌ هستی‌ که به دیگران توهین میکنی‌ .یاد بگیر به دیگران احترام بذاری همه که نباید مثل تو فکر کنن . هرکس هر طور که می‌خواد نظر میده ،آستانه تحمّلتو بالا ببر . کلا آدمهای که دیگران کوچیک می‌کنن انسانهای حقیر و خود کمبین و کوچک بین هستن که ایراد‌هاشون رو با کوچیک کردن دیگران میخوان مخفی‌ کنن .
جمعه 8 آذر 1392 - 16:44
pariha - كويت - كويت
واقعابازی آقای فرخ نژاد رو دوست دارم خصوصا از لهجه اش لذت میبرم آرزوی موفقیت برای این بازیگر عزیز رو دارم
جمعه 8 آذر 1392 - 16:51
raha1984 - هامبورگ - المان
ghooloo من فیلمی رو نقد نکردم و نه تقد هم نمیتونم بکنم !! بازی مسخره و خشک و مصنوعیش رو در قلب بخی دیدم و خوشم نیومد دلیل نمیشه جون همشهری شماست و خوشت میاد ازش باید مورد علاقه دیگران هم باشه ، هر کس هر سلیقه و نظری داره این رو یاد بگیرد !! سربندر هم اولین بار بود که شنیدم ازش مثل خیلی جاهای دیگر ایران وقتی که توی ایران زیاد زندگی نکرده باشی و شهرهای مختلف رو نرفته باشی چیز عجیبی نیست !!
جمعه 8 آذر 1392 - 18:06
compatriot - تورنتو - کانادا
بندر امام نه‌، بندر شاه! شاه اون بندر را بندر کرد نه‌ خمینی. واقع خمینی و آخوندها جز بدبختی و نکبت و نابودی چه برای ایران به ارمغان آورد؟
جمعه 8 آذر 1392 - 19:12
Ghooloo - آبادان - ایران
alek_wien - وین - اتریش_ به خواب اصحاف کف رفته بودی؟ یا تازه از خواب بیدار شده بودی؟ یا قرصاتو نخوردی؟ کی حالا از چی انتقاد کرد که شما رگ گردنت بیرون زده و شعار میدی! همینکه این همه چیز نمیدانی و بهش افتخار میکنی، نشان از کمالات بالای شماست!
شنبه 9 آذر 1392 - 01:57
Ghooloo - آبادان - ایران
raha1984 - هامبورگ - المان_قلب یخی که فیلم نبود یک سریال سرگرم کننده بود که نه تهیه کننده نه کارگردان خودشون هم نمیدونستند چی میخواند درست کنند و هیچوقت هم تمام نشد و به خاطر نشاندن تماشگر پای تلویزیون از هنر پیشه های مشهور مثل حمید فرخ نژاد، امین حیایی، الناز شاکردوست و بقیه استفاده کردند که کامرشیل و مالی بود! نه ارزش هنری داشت نه ارزش نقد و بررسی! فکر کردم چند تا فیلم ازش دیدی! کسی نگفت همه باید بدانند سربندر کجاست شما و دوست عزیز که می دانستید، ما برای آنها گفتیم که نمی دانستند!
شنبه 9 آذر 1392 - 02:01
Ghooloo - آبادان - ایران
compatriot - تورنتو - کانادا_ اون کله دنیا تو کانادا نشستی یکوقت سردیت نکنه جیگر! بیا ایران بگو من میخوام برم بندر شاه، برادران میبرندت جایی که خود امام رو هم رویت کنی و حومه را هم خوب نشانت میدهند که وقتی برگشتی کانادا برای دوستانت هم تعریف کنی! شاه هم آن بندر را بندر نکرد و زمان رضا شاه این بندر بندر شد چون اولین راه آهن سراسری که زمان رضا شاه ساخته شد و جنوب را به شمال وصل کرد از این بندر شروع میشود! قدیم بندر شاه یا بندر شاپور میگفتند الان امام شده! هر که بامش بیشتر برفش بیشتر!
شنبه 9 آذر 1392 - 02:06
raha1984 - هامبورگ - المان
MIRZADEH جالبه سرگذشت و مشخصات خودت رو توضیح دادی حال روزت خیلی بده یا قرصهات رو یادت رفته بخوری یا اینکه واقعا دکتر لازم هستی !! خدا شفات بده هموطن با سواد و فهمیده که شعور این رو داری که به نظرات دیگران احترام بگذاری اقای غیر سبز بزرگ نمای بزرگ منش !!
شنبه 9 آذر 1392 - 09:04
raha1984 - هامبورگ - المان
alek_wien دوست عزیز با داشتن اینطور افراده که حال روز کشورمون اینه‌! جالب اینجاست که ادعادی دموکراسی و ازادی بیان هم میکنند ! اینطور افراد همون خاله زنکهایی هستند که همیشه در همه جا و در همه چیز سرک میکشند و در کار همه دخالت میکنند و مثل دختر ترشیده ها عقده هاشون رو خالی میکنند !! موفق و پیروز باشی هموطن عزیز
شنبه 9 آذر 1392 - 09:16
Ghooloo - آبادان - ایران
خدمت دوستان هم عرض کنم بخاطر شهرستانی بودن آقای حمید فرخ نژاد ایشان سالها حقشان در گرفتن جوایز ضایع شد ولی در آخرین تقسیم جوایز آقای حمید فرخ نژاد به حق خود رسیدند و سیمرغ طلائی جشنواره را برای بهترین بازیکن مرد کشور از آن خود کردند و در حال حاضر عنوان بهترین هنرپیشه کشور و یکی از گرانترین بازیگران را یدک می کشند.
شنبه 9 آذر 1392 - 13:41
MIRZADEH I ESHGHI - دوسلدورف - آلمان
در جواب دوستمون از وین:هر کسی‌ در گفتن نظر و انتقادتش آزاده.اما نظر ایشون مثل اغلب نظرات دیگه شون در کامنت اول تحقیر شهرستانی‌ها بود.بازی خوب یا بد فرخ نژاد چه ربطی‌ به آگاهی‌ یا عدم آگاهی‌ رها از اینکه سر بندر کجاست ,داره؟در آخر اینکه بنده هیچ تعصبی به آقای فرخ نژاد و بازیش ندارم.مشکلم با نخود هر آش شدن و لفظ‌های بساط فال قهوه‌ای برای تحقیر دیگرانه.
شنبه 9 آذر 1392 - 14:38
Ghooloo - آبادان - ایران
در ضمن اضافه کنم برای کسانی که درک مطلبشان پایین است ولی خود را هم ماشالا عقل کل فرض میکنند، کسی چون آقای حمید فرخ نژاد اتفاقاً همشهری ماست از وی تعریف نکرده بلکه بخاطر هنر ایشان بود و اگر اهل هر نقطه از این مرز و بوم بود باز هم نظر همان نظر بود! وقتی کسی هنرمندی یا فیلمی را نقد میکند باید هم بفهمد که نقد و بررسی یک رشته در این هنر هفتم است و ربطی به این افکار عقب مانده نظر من بود و شما باید آن را بپذیرید وگرنه دموکراسی به خطر میوفتد ندارد علامه طباطبایی! کسی نگفت چرا این نظر را دادید محترمانه پرسیده شد که اگر کاری از ایشان را نقد میکنید و ایراد میگیرید، دلایل خود را مطرح کنید تا آن را هم بررسی کنیم خانم آزادیخواه و دموکرات! که معلوم شد حتی یک فیلم هم نتوانستی نام ببری! از فردا هر کی بیاد به هر کی دوست داشت سر فحش را هم بکشد و بگوید شما باید بپذیرید وگرنه چیزی از آزادی بیان نمیدانید! همین شر و ورها را ردیف کنید و تحویل مخاطب بدید همه متوجه میشوند عقده ها در کی تلنبار شده! شما زیاد به خودتان فشار نیارید که خدای نکرده استدلال دانتات درد نگیرد!
شنبه 9 آذر 1392 - 15:45
Ghooloo - آبادان - ایران
میرزای عشقی جان، بنده برایم وجب به وجب کشورم به یک اندازه ارزش دارد و البته از هنرمند توانا و با شخصیتی چون حمید فرخ نژاد که بخاطر شهرستانی بودنش در مافیای سینمای ایران حقش سالها ضایع شد، صد البته حمایت میکنم و در منارش هستم. صحبتهایی که زده میشود همیشه یک سر قضیه است و آن سر قضیه فهم و شعور شنونده است! این نوع استدلال کردن این اشخاص خود دلیل آشکار برای فهم غلط و نداشتن درک درست از مطالب بیان شده، و حمله به دیگران و بعد من ننه غریبم و دموکراسی و آزادی بیان، نشان از پریشان احوالی و کبر کاذب دارد که باز هم شنونده باید عاقل باشد. موفق و موید باشی عزیز
شنبه 9 آذر 1392 - 16:11
raha1984 - هامبورگ - المان
ghooloo شما نظراتتون رو که همانند اسم کاربریتون که هنر ازش میباره رو برا خودت نگه دار که همون بدرد خودت میخوره و بس !!!
یکشنبه 10 آذر 1392 - 22:17
Ghooloo - آبادان - ایران
raha1984 - هامبورگ - المان_ حالا شما اسم کاربری رها رو خودت گذاشتی باید دیگران فکر کنند افسار رها کردی یا از ناحیه عقل رها شدی؟ اسم کاربری فقط مصرف استفاده مجازی دارد و برای کسی شخصیت نمیاره! گفتم که شما به <استدلال دانتان> فشار نیارید اذیت میشید! بجای اینکه از اسم کاربری دیگران که معنیش را هم نمیفهمی ایراد بگیری، بهتر بود اسم دو تا از فیلمهای آقای فرخ نژاد را نام میبردی و بررسی میکردی حج خانم! یا یک گوگل کن ببین سربندر کجاست! یا مثلاً اسم دیگران به چه معنیه! به معلوماتت اضافه میشه! وقت دیگران را هم نمیگیری وقتی حرفی برای گفتن نداری جز چرت و پرت گفتن! البته خب این کارها را بکنی تا چند وقت از <استدلال درد> رها نمیشی!
دوشنبه 11 آذر 1392 - 00:42
kolah-ghermezi - ونکوور - کانادا
من به نوبه خودم به این هنرمند به عنوان یک هموطن افتخار می‌کنم،،،۲۰۱۱ برای اولین بار یه فیلم ازش دیدم حال کردم،،دمکراسی در روز روشن. بارها تعریفش رو کردم که چقدر طبیعی بازی میکنه،،من احساس می‌کردم الان من کنارش نشستم که این داره با دخترش حرف میزنه،،به همین دلیل یکی دیگه به هنرپیشه‌های مرد مورد علاقه‌ام اضافه شد،،هر چند که به اولی‌ ( پرویز صیاد)نمی‌رسه ولی‌ با کار ایشون هم حال کردم. هنر پیشهٔ زن هنوز برام یکنفر هستش،هم در خوانندگی و هم هنر پیشگی.(فائقه آتشین) گوگوش عزیزم.
دوشنبه 11 آذر 1392 - 06:19
raha1984 - هامبورگ - المان
ghooloo شماها امثال همون بیسجی ها و دولتمردان جمهوری اسلامی هستید که چیزی که دلخواهشون هست رو به زور میخواهند به دیگران تحمیل کنند شما برو طرز فکرت رو درست کن اقای غلو که به خوزستانی بچه پرو و لات میشه !! اصلا گیرم که این اقا بهترین بازیگره و عالی ولی من یا کسی دیگه ازش خوشش نمیاد مشکل شما جیه ؟؟ یک برنامه ای برای ایرانیان امثال شما داره پخش میشه به اسم چندشنبه با سینا حتما نگاه کن !! خوب به تصویرتون میشکه این برنامه
دوشنبه 11 آذر 1392 - 15:17
Ghooloo - آبادان - ایران
raha1984 -این کامنتها چند چیز را مشخص کرد و چند تا چیز را یاد گرفتی! اول اینکه سربندر کجاست. دوم بری بگردی و معنی اسم کاربری را پیدا کنی و در آخر اینکه هیچ فیلمی از آقای فرخ نژاد ندیده بودی و فقط برای خراب کردن ایشان تلاوت فرمودید! شماها هم امثال گوسفندانی هستید که در صحرا گم و گور شدند و بعه بعه کنان دنبال چوپانی میگردند که زنگوله ای بدور گردنشان بیندازند و برای خراب کردن دیگران و بخصوص شهرستانیها به اینور و آنور بتنگند تا صدای زنگوله را همه بشنوند و بدانند چقدر شعور دارید! از اینکه این همه اطلاعات داری و میدانستی سربندر کجاست، فیلمهای آقای حمید فرخ نژاد که مثل خاری تو چشم شما شده، نقد و بررسی کردی و گوزن را به شقیقه پیوند زدی و نتیجه گیری کردی، حتماً به مامان جان بگو برایت اسپند دود کنه چشم نخوری! غُلو هم به آبادانی یعنی نترس و دلیر، داش مشتی
دوشنبه 11 آذر 1392 - 16:27
Ghooloo - آبادان - ایران
raha1984- در آخر اضافه کنم که مقصر بنده بودم که با شما هم دهن شدم و تقصیر از من بود که محترمانه پرسشی در مورد آقای فرخ نژاد کردم چون فکر کردم چیزی از فیلم و هنرپیشه حالیت میشه و نمیدانستم تو و دوست با سواد و کمالات حتی معنی نقد و بررسی را هم نمیدانید و خیلی هم به آن افتخار میفرمایید! خوشت هم نمیاد که نیاد ما که به کسی نگفتید باید از این آقا یا کسی دیگر خوشش بیاید! من هم از گوجه فرنگی تو ماهی خوشم نمیاد! تازه از پیتزا تن ماهی هم نفرت دارم! گر بریزی فهم را در کوزه ای / چند گنجد قسمت یک روزه ای.. یا حق
دوشنبه 11 آذر 1392 - 16:48
ghomar baz - کوپنهاگ - دانمارک
امان از حسادت بعضی‌ از این هموطنان عزیز که بدون آگاهی‌ و اطلاعات فقط و فقط در بروز دادن هساد تشان پیشتاز هستن نسبت به آقای فرخ نژاد . ایران از طریقه همین سربندرو خوزستان به سمت مدرنیزه شدن پیش رفت. مثل گربه چشماتو نو نبندین عزیزان من.
دوشنبه 11 آذر 1392 - 22:13
Ghooloo - آبادان - ایران
من چی میگم اون چی میگه! یاد <بزرگوار منوچهر نوذری و برنامه صبح جمعه با شما> بخیر! میگه فلان هنرپیشه اصلاً هنرپیشه خوبی نیست، میگیم خب عزیزم به چه دلیلی میگی، بگو ما هم بدانیم! میگه وا شماها ادعای دموکراسی و آزادی بیان میکنید؟! میگیم خب بفرمایید چند تا از کارهایش را نام ببرید و بررسی بفرمایید ما و دیگران هم در حضورتان چیزی از شما یاد بگیریم! میگه اسم کاربریت اینجوریه و بده! میگیم خب شما که اسم کاربریت قشنگه، چند تا از کارهاشو بگو! میگه وا شما همه تون مثل این بسیجی ها و دولتمردان جمهوری اسلامی هستید به آدم زور میگید! (حالا خوبه نگفت دارید بهم تجاوز میکنید!) این هم حکمت بالغه!!!
دوشنبه 11 آذر 1392 - 22:15
MIRZADEH I ESHGHI - دوسلدورف - آلمان
با استناد به نظارت بسی آگاهانه و ژرف خانم هما; چون جناب غلو نامی‌ بی‌ کلاس -البته به زعم هم اندیشان و هم مسلکان بساط فال قهوه‌‌ رها خانوم- داره, پس اظهاراتشان فاقد ارزش می باشد , بنده برای ارتقا میزان تاثیر گذاری اظهاراتم از این پس نام نامی‌ حافظ شیرازی یا نیچه را بر خواهم گزید.
‌سه شنبه 12 آذر 1392 - 02:34
MIRZADEH I ESHGHI - دوسلدورف - آلمان
من که عرض کردم نظرات ایشون مناسب بساط‌های فال قهوه‌‌‌ای شونه.ارزش تفسیر نداره.یک بار دیگه عرض می‌کنم کسی‌ که در عالم اینترنت برای ابراز وجود و بازگشایی کمپلکس‌های جوانی به جای رجوع به گوگل و یاهو و امثالهم میپرسه اصلا سر بندر کجاست نظراتش ارزش تفسیر و توجه نداره.شما جواب دادن به این افراد به مأمور اداره کار و احیانا مأمور اعطأ کمک‌های اجتماعی محل زندگیشون وا بگذار.
‌سه شنبه 12 آذر 1392 - 02:22
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.