دکتر هو پنجاه ساله شد؛ ردپای دنیای واقعی در قصه‌های دکتر

تیم مسترز

گزارشگر هنری بی‌بی‌سی

وقتی که دکتر هو در ساعت ۱۷:۱۵ (به وقت گرینویچ) روز ۲۳ نوامبر سال ۱۹۶۳ متولد شد، همه‌ خبرها تحت تاثیر ترور رییس‌جمهور آمریکا، جان اف کندی، در روز قبلش بود؛ همان‌روزی که سی‌اس لوییس (نویسنده‌ مجموعه‌ نارنیا) و آلدوس هاکسلی (نویسنده‌ دنیای قشنگ نو) هم در آن از دنیا رفتند.

هرچند شروع ماجراهای دکتر هو، که با ورود دکتر به "تاردیس" (ماشین زمان و مکانش) آغاز می‌شود، یادآور ورود بچه‌ها از داخل یک کمد به دنیای فانتزی نارنیا در "شیر، کمد و جادوگر" است؛ دنیای پرتلاطم دهه‌های پیش از شروع سریال، در شکل‌گیری قسمتهای ابتدایی دکتر هو نقش پررنگ‌تری دارند.

گریم برک، یکی از نویسندگان کتاب "۵۰ سالگی کی؟ ۵۰ قسمت دکتر هو که باید پیش از مرگ دید" می‌گوید: "دکتر هو بخشی از دوران بعد از جنگ است. نویسندگان علمی‌تخیلی‌نویس بعد از پایان جنگ، مانند برایان آلدیس (نویسنده‌ داستانی کوتاهی که فیلم هوش‌مصنوعی از آن اقتباس شده است) و جان ویندم (نویسنده‌ دهکده‌ نفرین‌شدگان) و تا حدی سی‌اس‌لوییس، بر محتوای علمی‌تخیلی دکتر هو تأثیر گذاشته‌اند. داستانهای ابتدایی مانند "دالک‌"ها را کسانی نوشته‌اند که در دوران جنگ و هراس از نازی‌ها بزرگ شده‌اند."

در اولین قسمت سریال، "کودک فرازمینی"، دکتر و همراهانش به عصر حجر سفر می‌کنند و به مردم قبیله‌ای برمی‌خورند که آتش درست کردن را از یاد برده‌اند.

برک می‌گوید: "در حالی که بحث در مورد فواید آتش در جریان است، بعضی از اعضای قبیله آن را به عنوان یک تهدید ارزیابی می‌کنند. با توجه به این‌که این داستان یک‌سال بعد از بحران موشکی کوبا در سال ۱۹۶۲ نوشته شده، به راحتی می‌توان پی‌برد که در آن از آتش، فن‌آوری‌ای با فواید بسیار که از آن به عنوان سلاح کشتار جمعی نیز می‌توان استفاده کرد، به عنوان استعاره‌ای برای فن‌آوری هسته‌ای استفاده شده است."

در داستان بعدی، "دالک‌"ها، مشهورترین دشمنان دکتر هو، برای اولین بار به نمایش درمی‌آیند. تاردیس در سیاره‌ "اسکارو" فرود می‌آید، جایی که دو نژاد دالک‌ها، موجودات جهش‌یافته‌ای که در پوشش فلزی زندگی می‌کنند، و"ثال"های صلح‌طلب به‌تازگی از یک جنگ نوترونی جان سالم به‌دربرده‌اند. در حالی که تنها ۲۰ سال از پایان جنگ جهانی دوم گذشته است، رمزگشایی از تمثیل جنگ‌هسته‌ای، برای منتقدانی که شباهتهای نازیها و دالک‌ها را فهرست کرده‌اند، چندان دشوار نبوده است.

گراهام ساندرز عضو هیات علمی دانشکده‌ فیلم، تئاتر و تلویزیون دانشگاه ردینگ می‌گوید: "نشانه‌های جنگ سرد و جنگ‌جهانی‌دوم در اولین حضور دالک‌ها آشکار است. هرچند شباهت دالک‌ها و نازیها تبدیل به کلیشه شده است؛ توجه به این نکته که همه‌ دالک‌ها یکسان فکر می‌کنند، شباهت آن‌ها را به کمونیست‌ها نیز نشان می‌دهد. دالک‌ها هم‌زمان تمثیلی از جنگ‌جهانی‌ دوم و خطر کمونیسم هستند."


کالین بیکر در نقش دکتر ششم در "انتقام در واروس"



تاثیر جنگ‌جهانی‌دوم در دومین داستان دالک‌ها، "اشغال زمین توسط دالک‌ها" واضح‌تر است. داستان این قسمت که در سال ۱۹۶۴ تولید شده است، در قرن ۲۲ام می‌گذرد. مارک کمبل نویسنده‌ "راهنمای جامع دکتر هو" می‌گوید: "این داستان سرنوشت ما را در صورتی که آلمان فاتح شده بود به تصویر می‌کشد. علی‌رغم اینکه این داستان در آینده می‌گذرد، فضاها و لباس‌ها شبیه انگلستان دهه‌های ۴۰ و ۵۰ است. پارچه‌های تبلیغاتی همه‌جا دیده می‌شوند و دالک‌ها به یکدیگر سلام نازی می‌دهند. این چیزها باید برای کسانی که در جنگ حاضر بوده‌اند، بسیار آشنا بوده باشد."

وقتی که تری نیشن تاریخ باستانی سیاره اسکارو را در "خلقت دالک‌ها" (تولید ۱۹۷۵)، دوباره به تصویر کشید، ارجاعات به نازیها بسیار واضح‌تر شده بود. دوروس دانشمندی است که در صدد خلق یک نژاد برتر است در حالی همراهان نظامی‌اش، هدفی جز محو "ثال"ها از روی سیاره ندارند. به قول دکتر ساندرز وقتی دوروس در مخفیگاهش در مورد برتری نژادی یاوه می‌سراید، انگار "هیتلر در پناهگاهش شاخ‌و‌شانه می‌کشد."


کامپیوترها از کنترل خارج می‌شوند

همان‌طور که بخشی از داستان "ناقوس‌های سن‌جان" که در سال ۲۰۱۳ ساخته شده است، در شارد، تازه‌ترین آسمان‌خراش لندن، می‌گذرد؛ در سال ۱۹۶۶ گذار دکتر هو (با بازی ویلیام هافتل) به برج اداره‌ پست می‌افتد. این برج که بعدا به برج بی‌تی تغییر نام داد، یک‌سال پیش از پخش این قسمت ساخته شده بود. "ووتان"، ابرکامپیوتری که به قصد تسخیر دنیا ارتشی از ماشینهای متحرک مسلح هوشمند می‌سازد، در این برج قرار داشت.

این داستان، به بحثهای جاری در مورد پیشرفتهای تکنولوژیک می‌پردازد. ساندرز می‌گوید: "به نظر من، هرگاه دکتر هو سراغ موضوعاتی می‌رود که در پس‌زمینه‌ جامعه جریان دارند، جذاب‌تر می‌شود. "ماشینهای جنگی" درمورد کامپیوترهایی است که از کنترل خارج می‌شوند و این ماشینها را می‌سازند، درست شبیه نابودگر (ترمیناتور)، سالها پیش از این‌که این فیلم ساخته شود.".

ساندرز ادامه می‌دهد: "دکترهای اولیه همیشه نسبت به کامپیوترها بدبین بودند. در "جنگجوهای یخی" ساخته‌ی ۱۹۶۷، دکتر همه‌ محاسبات را خودش انجام می‌دهد زیرا به کامپیوترها اعتماد ندارد. اما دکترهای جدید، رابطه‌ بهتری با کامپیوترها دارند که نشانه‌ تغییر زمانه است. در قسمتهای پیش از دهه‌ی ۱۹۷۰، کامپیوترها موجودات عظیم بی‌شکل و معمولا بدخواهی با نوارهای چرخان هستند."

دکتر کیت پدلر، مشاور علمی غیررسمی سریال، ایده‌پرداز "ماشینهای جنگی" بود. ایده‌ای که بسطش به ابداع آدم‌مصنوعی (سایبرمن)‌ها انجامید. سایبرمن‌ها، محبوب‌ترین شخصیت‌های منفی سریال بعد از دالک‌ها، انسان‌هایی اند که اعضای بدنشان را با اندامهای مصنوعی عوض کرده‌اند و برای اولین بار در سال ۱۹۶۶ و در آخرین داستانی که ویلیام هارتنل نقش دکتر را بازی کرد، به نمایش درآمدند.

گریم بویک می‌گوید: "در آن زمان تکنولوژی پیوند اعضا در حال پیشرفت بود و به نظر کیت پدلر، قدم منطقی بعدی اندامهای مصنوعی بود. در نتیجه سایبرمن‌ها در‌واقع واکنشی به ایده‌ اندامهای مصنوعی بودند. اندکی بیش از یک‌سال بعد از پخش این قسمت، در دسامبر ۱۹۶۷، دکتر کریستین بارنارد اولین عمل پیوند قلب را در آفریقای جنوبی انجام داد."


موجودات بیگانه و "اتحادیه‌ اقتصادی اروپا"



دکتر هو (با بازی تام بیکر) در قسمت "خلقت دالک‌ها" با دوروس ملاقات می‌کند



در اوایل دهه‌ ۷۰، وقایعی مانند بحران انرژی (هنگامی که تولیدکنندگان، صادرات نفت را به کشورهای غربی متوقف کردند)، ملاحظات زیست‌محیطی، کشمکش‌ها با اتحادیه‌های کارگری و تروریسم، در داستانهای دکتر هو بازتاب داشتند. در دومین داستانی که جان پرتوی در نقش دکتر هو بازی کرد ("سیلورین‌ها" ساخته شده در ۱۹۷۰)، اعضای یک گونه‌ خزنده در اثر آزمایشهایی که روی یک نیروگاه هسته‌ای زیرزمینی در حال انجام است، از خواب زمستانی برمی‌خیزند. در همان‌سال، در داستان "دوزخ"، انتشار یک گاز براثر مته‌زنی صنعتی، مردم را به موجوداتی گرگینه‌مانند تبدیل می‌کند.

"نفرین پلادون" که در سال ۱۹۷۲ ساخته شده است، تمثیلی از یکی از مهمترین وقایع سیاسی آن زمان است. دکتر هو (با بازی پرتوی) و همراهش جو گرانت، در زمانی پا به سیاره‌ پلادون می‌گذارند که شاه پلادون خواستار ملحق شدن این سیاره به فدراسیون کهکشانی است ولی روحانی ارشد سیاره، به خاطر آن‌که سیاره استقلالش را از دست خواهد داد، با این تصمیم مخالف است. درآن‌زمان، ادوارد هیث، نخست‌وزیر بریتانیا، در حال مذاکره برای پیوستن بریتانیا به "اتحادیه‌ی اقتصادی اروپا" بود.

هرچند این تمثیل برای بزرگ‌سالان واضح بود، بیشتر بچه‌ها متوجه آن نشدند. مارک کمبل می‌گوید: "این قسمت در‌واقع یک داستان کارآگاهی مدل آگاتا کریستی است و اگر همه‌ بخشهای مربوط به ملحق شدن به فدراسیون را از آن حذف کنید، همچنان یک داستان جذاب با تعداد زیادی هیولا خواهید داشت."

وقتی که در سال ۱۹۷۴ دکتر هو در قسمت "هیولای پلادون" به این سیاره بازمی‌گردد، ماجراها تحت تاثیر اعتصاب معدنچی‌های بریتانیایی درآن‌زمان است. میانه‌روها و تندروهای گروه معدنچی‌های پلادون، کنایه‌ای از شکاف داخل کادر رهبری "اتحادیه‌ی ملی معدنچیان" است. ملاحظات زیست‌محیطی و ظهور گروه‌هایی مانند "دوست‌داران زمین" در همین دوره، الهام‌بخش داستان "مرگ سبز" (ساخته شده در سال ۱۹۷۳) بوده‌اند که در آن پس‌ماند صنعتی تولیدشده توسط کارخانه‌های مواد شیمیایی، باعث تولید کرم‌های عظیم‌الجثه شده است.



در "نفرین پلادون" به ملحق شدن بریتانیا به "اتحادیه‌ اقتصادی اروپا" ارجاع داده شده است



به عقیده‌ دکتر ساندرز ردپای وقایع ایرلندشمالی در داستانهایی مانند "روز دالک‌ها" (ساخته شده در سال ۱۹۷۲) که در آن یک گروه تروریستی از آینده می‌آیند و "اشغال دایناسورها" (ساخته شده در سال ۱۹۷۴) که در آن دسته‌های مسلح در خیابان حاضرند، دیده می‌شود. چنین تصاویری در برنامه‌‌های خبری آن‌زمان به وفور دیده می‌شد.


نوارهای ویدیویی خشونت‌آمیز



یک دهه‌ بعد، قسمت "انتقام در واروس" با بازی کالین بیکر در نقش دکتر، تنها اندکی بعد از تصویب قانون فیلم‌های ویدیویی در سال ۱۹۸۴ پخش شد. این قانون تحت‌تاثیر التهاب رسانه‌ای پیرامون فراگیری مجموعه‌ای از نوارهای ویدیویی که حاوی تصاویر خشونت‌آمیز بودند، تصویب شد. در این قسمت، تماشای تصاویر شکنجه در ملا عام، ابزار سرگرمی مردم فقیر سیاره‌ واروس است.

به عقیده‌ مارک کمبل این قسمت یک قسمت "دردسرساز" است. چرا که هرچند درآن تماشای خشونت روی پرده به عنوان یک تفریح به سخره کشیده می‌شود، مزه‌پرانی دکتر بعد از مشاهده‌ جان‌دادن یک نگهبان در یک حوضچه‌ اسید، نقض غرض است. او اضافه می‌کند: "به نظر من این داستان بیشتر در مورد قدرت تلویزیون است تا آن مجموعه‌ی نوارهای ویدیویی خشن."

راسل تی دیویس، از زمان شروع دوره‌ جدید دکتر هو در سال ۲۰۰۵ تا سال ۲۰۱۰، مغز متفکر سریال بود. در این دوره، ارجاعات سیاسی متوقف نشدند.



سایبرمن‌ها برای اولین بار در "سیاره‌ی دهم" به نمایش درآمدند



در قسمت "جنگ جهانی سوم" وقتی که موجودات فضایی‌ای به نام "سیلتین"، دفتر کار نخست‌وزیر بریتانیا (شماره‌ی ۱۰ خیابان داونینگ) را اشغال کرده‌اند، به سلاح‌های کشتار جمعی‌ای که ظرف ۴۵ ثانیه فعال می‌شوند، اشاره می‌شود. کمپل با ارجاع به پرونده‌ بدنام سپتامبر ۲۰۰۲ که در آن ادعا شده بود عراق توانایی فعال کردن سلاح‌های کشتار جمعی را در مدت ۴۵ ثانیه دارد، می‌گوید: "به سادگی می‌توان متوجه شد که این اشاره‌ای به جنگ عراق است."

در اولین قسمتی که دیوید تننت نقش دکتر هو را بازی کرد ("اشغال در روز کریسمس") صحنه‌ای وجود دارد که تصمیم نخست‌وزیر سابق بریتانیا، مارگارت تاچر، برای غرق کردن ناو ژنرال بلگرانو در زمان جنگ فالکلند در سال ۱۹۸۲ را یادآوری می‌کند. نخست‌وزیر تخیلی بریتانیا، علی‌رغم مخالفت دکتر، تصمیم به نابود کردن سفینه‌ درحال عقب‌نشینی گروهی از موجودات فضایی می‌گیرد.

گریم برک معتقد است در دوره‌ دکتر یازدهم (با بازی مت اسمیت) که در آن استیون موفات برنامه‌ریز اصلی است، ارجاعات واضح سیاسی کمتری دیده است. او می‌گوید: "شخصیت استیون موفات با راسل تی دیویس، که یک نویسنده‌ با علایق سیاسی است، بسیار متفاوت است. موفات بیشتر علاقمند است که چیزی را از دنیای واقعی بگیرد و به شکل ترسناک یا جادویی نمایش دهد."

"روز دکتر" در ساعت ۱۹:۵۰ (به وقت گرینویچ) شنبه ۲۳ نوامبر از شبکه‌ی ۱ بی‌بی‌سی بریتانیا پخش می شود.


درباره سریال دکتر هو

"دکتر هو" یکی از پربیننده ترین برنامه های تلویزیون بی بی سی در بریتانیاست که تا کنون چندین مجموعه آن پخش شده و دوبله فارسی آن هم از تلویزیون بی بی سی فارسی پخش می شود.

دکتر هو شخصیتی تخیلی از نسل اربابان زمان است که هر چند سال به صورت انسانی دیگر تجدید حیات می‌کند. او که در اصل ساکن سیاره "گالیفری" است، در ماشین زمان خود که "تاردیس" نام دارد در فضا و زمان سفر می‌کند و مانند قهرمانی افسانه ای مشکلات و معضلات مردم زمین و کرات دیگررا حل می‌کند.

تولید مجموعه دکتر هو در بی بی سی قدمتی تقریبا پنجاه ساله دارد و بخشی ویژه از خاطرات نسل های مختلف مردم بریتانیاست تا کنون یازده هنرپیشه صاحب نام در نقش دکتر هو ظاهر شده اند که "دیوید تننت"، یکی از صاحب‌نام‌ترین بازیگران سینما و تئاتر بریتانیا، یکی از آنهاست.

نام این مجموعه در فهرست رکوردهای گینس هم ثبت شده چون تنها مجموعه تلویزیونی علمی تخیلی است که توانسته برای مدتی تقریبا پنجاه ساله طیف گسترده ای از مخاطبان را به خود جلب کند.


 
خاطرات دوبلورهای فارسی دکترهو



علیرضا واصفی، دوبلور شخصیت اصلی سریال دکترهو، در پشت صحنه ساخت تیزر نسخه فارسی دکتر هو 



دوبله دکترهو با بازی "دیوید تننت" در بخش دوبلاژ بی‌بی‌سی فارسی از زمستان ۱۳۸۹ – ژانویه ۲۰۱۱ آغاز شد و هم اکنون دوبله سری پنجم آن در حال اتمام است. تا کنون چهار سری از این مجموعه از تلویزیون فارسی بی‌بی‌سی پخش شده و در حال حاضر سری چهارم آن بازپخش می شود.


تجربه کارگرادن بخش دوبلاژ دکترهو: آناهیتا سرخوش

مجموعه دکتر هو مجموعه ای پر از شخصیت‌های متفاوت است در نتیجه تعداد زیادی از دوبلرها با ما همکاری میکنند. در هر قسمت من به عنوان کارگردان باید با دوبلرهای مختلفی کار کنم و این بخشی از ویژگیهای این سریال است. در ضمن چون این سریال تخیلی است پر از نقشهای فانتزی است که صداگذاری بر روی آنها خالی از لطف نیست و بازیهای خاصی می طلبد.

صداگذاری بر روی سریالی که در انگلستان بسیار پرطرفدار است و مجموعه ای ست از بازیگران برتر این کشور، حساسیت خاصی می طلبد که من و تیم دوبله تمام سعی خود را کردیم که باری دوبلرها را، هم سطح با بازی های بسیار خوب بازیگران این فیلم پیش ببریم.


تجربه دوبلور نقش دکتر هو: علیرضا واصفی

صدای دکتر بودن زندگی من را جوری عوض کرد که روزانه قدرت شادابی و انگیزه زندگی را ازش میگیرم. مخصوصا بعد از اولین ملاقاتم با دیوید تننت. جذاب ترین بخش شخصیت دکتر هو برای من، باری است که روی دوش دکتر حس میکنم. باری که هرگز ندیدم در هیچ افسانه ای روی دوش قهرمان گذاشته بشود و دایما هم به این فشار اضافه کند.

اغلب در قدم اول، یک همسفر و دستیاری که جذابیتهای منحصر به فردی داره برای دکتر در نظر گرفته میشود. اما این برای دکتر خودش یک جور زجر است. دکتر با اینکه از اول میداند آنها را به زودی از دست می دهد، ناخوداگاه بهشون دلبسته می شود. کارگردان در میانه راه با گرفتن و جداکردن دستیار، دوباره فشار و بار روی شانه های دکتر را اضافه می کند. اینقدر این تنهایی و غم درونی و راز جنایتی که بخاطر عشق کرده ( ماجرایی که در شب ۵۰ امین سالگرد دکتر هو فاش می شود) برای دکتر تلخ و سنگین است که خیلی وقتها به ناتوانی در تحمل و ادامه این روند اعتراف میکند. همه این رنج ها و غربت را توی چهره و چشمهای غمگین دکتر مخصوصا دیوید تننت، میشود دید و حس کرد. البته سناریوهایی که مت اسمیت بازی می کند، به این دقت روی بخش شخصیت درونی دکتر تکیه ندارند و بیشتر به روابط دکتر با دنیای اطرافش میپردازد تا درگیری های درونی خودش.

توانایی دیوید در بازیگری، مهارت و تسلطش بر کلام و استفاده عالی از زبان بدن در این نقش، کار را برای بازیگران کم آزموده تری مثل مت، خیلی سخت میکند. گفتن دیالوگ های بلند و خیلی سریع با کلمات زیاد که در زندگی روزمره معنی زیادی ندارند و به قول معروف ادبیات دکتر هم تبحر دکتر را بیشتر به رخ می کشد. دیالوگ هایی که در عین پیچیدگی و طولانی بودن باید کاملا شفاف و کامل بیان شود و حالت ها و بازی اون صحنه را هم همراه داشته باشد.

در مورد هنرپیشه باتجربه ای مثل پیتر کاپالدی - دکتر هوی جدید، باید صبر کرد و دید میتواند با تکیه به تجربه و توانایی بازیگریش فاکتور سن را برای بیننده کم رنگ کند.


تجربه دوبلور نقش دستیار دکتر: رویا فرهادی

من به جای دونا نوبل و ایمی پوند حرف زدم. برای دوبله شون خب باید می شناختمشون. هر دوی این کاراکترها خصوصیاتی داشتند که باعث شده بود همسفر و همراه دکتر بشن. هر دو شون شوخ طبع اند، و شجاع. هر دو شون در عین حال که به خرافات و افسانه ها اعتقاد دارن ته دلشون اونها رو به سخره هم می گیرند و در نهایت هر دو شیفته دکتر هستند و عاشق ماجراجویی.

طبیعتا من هم به عنوان صدا پیشه این نقش خیلی وقت ها تو موقعیت بغرنجی قرار می گیرم که چرا باید در یک موقعیت هراسناک عکس العملی را متضاد با آنچه هست داشته باشم. تجربه دلچسبیه چون حین دوبله من هم همراه دکتر و دستیارش هستم تو تاردیس و خیلی سفر دلپذیریه.

به شوخی گرفتن موقعیت های جدی و خطرناک باعث خوشبینی میشه، آدم رو توانا می کنه. آدم احساس می کنه هیچ محدودیتی وجود نداره. فقط یه مشکلی که داره این است که وقی به جای دستیار دکتر حرف بزنی و همسفرش باشی انقدر سر از زمانهای مختلف در میاری و اتفاقات عجیب و غریب میوفته که باعث میشه زیاد جیغ بزنی. جیغ و فریاد و ابراز هیجان و البته صدا زدن دکتر با فریاد و ترس، طوری که وقتی از استودیو میای بیرون بقیه همکارهات میپرسن: خوبی؟ چقدر فریاد؟

خب اینم از ویژگی های این نقش و هیجاناتش است.

این اواخر قسمتی رو دوبله می کردیم که دکتر و دستیارش سر از زمان ونسان ونگوگ در آورده بودن و اتفاقا ونسان ونگوگ عاشق دستیار دکتر شده بود، خیلی خوب بود. نمیدونم که آیا دوست داشتم در دنیای واقعی من هم همسفر دکتر باشم یا نه؟ چون دستیار های دکتر خیلی از من نترس تر هستند. ولی خب فعلا که صدای من به زبان فارسی همسفر و همراه دکتر است و امیدوارم بتونه همسفر خوبی باشه.


تجربه دوبلور نقش فرمانروا: ایمان بشری

قرار بر این شد که گویندگى نقش فرمانروا در سریال دکتر هو بر عهده من باشد و اگر دیده باشید فرمانروا را در این مجموعه حتما متوجه شدید که هر لحظه حالت صورت و صداى این هنرپیشه در حال تغییر است. به هر حال سعى کردم شخصیتش را با گویش فارسى تا آنجا که در توانم بود با کمک مدیر دوبلاژ باز سازى کنم، اما در زمان دوبله یکى از قسمتهاى ویژه که البته هنوز از شبکه بى بى سى فارسى پخش نشده، این تغییر حالت ها به جایى رسید که شخصیت فرمانروا به سرعت در یک لحظه اسکلت مى شد و بلافاصله در لحظه اى دیگر تغییر حالت مى داد. این تلاش براى تغییر صدا به طور ناگهانى و بدون اینکه فرصت کافى براى تمرکز و تغییر صدا وجود داشته باشد، خود عالمى داشت....... اما به هر حال شد آنچه باید مى شد.

+9
رأی دهید
-3

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.